یادبودهایم را با زمان حالم بنا ‌می‌کنم. من به درون زمان حال رانده و وانهاده شده‌ام. بیهوده سعی دارم به گذشته بپیوندم: نمی‌توانم از خودم بگریزم.

ژان پل سارتر
از کتاب تهوع
ترجمه: امیرجلال‌الدین اعلم

@farre_adab 🌙

گفت: «پیلی را آوردند بر سرِ چشمه‌ای که آب خورَد، خود را در آب می‌دید و می‌رمید. او می‌پنداشت که از دیگری می‌رمد، نمی‌دانست که از خود می‌رمد.» همه اخلاقِ بد؛ از ظلم و کین و حسد و حرص و بی‌رحمی و کبر، چون در توست نمی‌رنجی. چون آن را در دیگری می‌بینی، می‌رمی و می‌رنجی.

مولانا
فیه ما فیه، فصل پنج

@Farre_adab ✨

🎧شعر و صدا: #حیدر_یغما
🎼موسیقی: کیهان کلهر

@Farre_adab🎖

نقل است که جریری مجلس می‌داشت
جوانی برخاست و گفت:
«دلم گم شده دعا کن تا باز دهد!»

جریری گفت:«ما همه در این مصیبت‌ایم!»

ذکر ابومحمد جریری
تذکرة الاولیا

@Farre_adab ?

وقتی نظر به آنچه مرا هست می‌کنم
هیهات را به قهقهه پیوست می‌کنم

با بختِ سختْ کوته و با قامت بلند
نفرین به روزگار -براین پست- می‌کنم

چیزی نصیب پنجه‌ی شوقم نمی‌شود
در جیب‌های خاطره چون دست می‌کنم

باور نمی‌کنی که دلم باز می‌شود
وقتی سفر به کوچه‌ی بن‌بست می‌کنم

از راه گوش، باده خوری هیچ‌کس ندید
نام تو را چو می‌شنوم، مست می‌کنم!

#سیدحسن_حسینی

@Farre_adab ?

نقل است که وقتی فرزندِ خُردِ خود را در کنار گرفت. و می نواخت، چنان که عادتِ پدران باشد.
کودک گفت: ای پدر! مرا دوست داری؟
گفت: دارم
گفت: خدای را دوست داری؟
گفت: دارم
گفت: چند دل داری؟
گفت: یک دل!
گفت: به یک دل، دو دوست توانی داشت؟

ذکر فضیل عیاض
تذکرة الاولیا

@Farre_adab ?

عمری به ره جنون نشستیم و گذشت
وز ملک خِرد برون نشستیم و گذشت

القصه کنار این چمن با خواری
چون لاله میان خون نشستیم و گذشت

#روزنگار، ۲۵ مهر، درگذشت
#فرخی_یزدی

@Farre_adab ?

زایل نشد ملال به افراطِ مِی، دریغ!
صد شیشه گشت خالی و دل همچنان پُر است

#طالب_آملی

@Farre_adab ?

لحظه‌ی دیدار نزدیک است...

شعر و دكلمه: #مهدی_اخوان‌ثالث
#نغمه

@Farre_adab ?