پولیتیکه

Description
پولیتیکه: حقیقت دوران ما
سیاه‌نوشته‌هایی در باب سیاست، جهانی‌سازی، مردانگی و زنانگی، روابط قدرت و سازوکار اجتماعی-سیاسی انسان در ایران و جهان

رِقاع: @reqa_a

ارتباط ناشناس با نگارنده:

https://t.me/IncogNoteBot?start=mf73q9a79s
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 2 weeks ago

5 months, 2 weeks ago
5 months, 3 weeks ago
5 months, 3 weeks ago

◾️انقلاب اسلامی

آرمان انقلاب اسلامی ایران در مهمترین وجهه‌ی خود به چالش کشیدن سیطره‌ی زندگی مادی و غلبه‌ی جهان غرب به سرکردگی ایالات متحده‌ی آمریکا بود. قرار بود این انقلاب نوپا بیرون از نظم جهان آمریکایی باشد. امام خمینی به عنوان یک روحانی که حضور او در تاریخ یگانه بود به‌واقع تحولات قرن آتی را دگرگون کرد. خمینی جهان متعفن امروز را نپذیرفت و به ستیز با آن برخاست. ایمان او به نهضت‌ش چنان عمیق و استوار بود که در چشمان‌ش بازتاب داشت.

انقلاب اسلامی مهمترین اتفاق برای مردمان فلات ایران در چند قرن اخیر بود، امّا حضورش نابهنگام و در آستانه‌ی دورانی جدید بود. به همین‌سان در قبال موضوعات جدید به لحاظ نظری فقیر بود. نظریه‌پردازان انقلاب عموماً التقاطی بودند و فهم دقیقی از نظم شیطانی نداشتند.

پیش‌تر جسته و گریخته به عوامل بحران هویت نظام سیاسی منتج از انقلاب اسلامی پرداختیم، امّا به‌طور خلاصه می‌توان آن‌ها را این‌گونه دست‌بندی کرد:

تقدیس مردم به عنوان یک عنصر سیاسی و تأکید بر مشارکت عمومی: این امر ناشی از فهم نادقیق از «مردم» در معنای جدید و نظم نوین جهانی بود. مردم نه به معنای امّت، بلکه یک توده‌ی جمعیتی بی‌صورت است که تعین ندارد. عدم تعین چنین عنصری به معنای پایین‌ترین مراتب انسانی است که حاکمان نظم جدید از آن برای استمرار قدرت استفاده می‌کنند. بنابراین اگر مدعی مبارزه با این نظم هستیم باید از «مردم» در معنای گله فاصله گرفت و به پیروان حقیقی دل بست. به گله نمی‌توان دل بست چون هرجا علوفه‌ی سرسبزی ببینند بی‌اختیار رهسپار می‌شوند و چوپان را به دنبال خود می‌کشانند.

تأکید بر حضور زنان در تمام فعالیت‌های اجتماعی: مسئله‌ی زنان در انقلاب اسلامی، به دلیل فروکاست به پوشش عفیفانه و نادیده‌انگاشتن سازوکار روابط مردان و زنان، به نوعی زنانگی مفرط منتهی شد. این‌که اجتماع زن را به طُرُق مختلف از محیط‌هایی حذف می‌کرد و دور نگاه می‌داشت «تعصب کورکورانه» نبود که بهشتی بیاید و آن را آزاد کند. پدران ما به خوبی می‌دانستند که سازوکار روابط دو جنس و دینامیسم قدرت با حضور آنان در اجتماع خیلی زود تخریب خواهد شد، و تار و پود خانواده را می‌گسلد.

خصوصی سازی: حذف نقش دولت در تمامی مسائل فرهنگی، اقتصادی و سیاسی و وانهادن آن به «مردم»؛ جایی که گسیختگی جمعیتی و ناهمگنی داخلی در آن به قدری بالاست که خصوصی‌سازی در آن چیزی نیست جز خرد کردن پایه‌های حاکمیتی که به سختی با خون هزاران شهید آبیاری شده است.

سیستم دو حزبی در تئوکراسی: یک تناقض در ساختار سیاسی ایران که حزب چپ عملاً در آن می‌تواند هر نوع خطایی را به نهاد بالادستی نسبت دهد. اگر سیاست‌های نظام سیاسی منبعث از نهاد دینی فراتر از چپ و راست است، دیگر «چپ» معنایی ندارد. چپ تنها می‌تواند این موازنه‌ی قدرت را از طریق بیگانه ایجاد کند و با ایجاد حزب چپ در دهه‌ی هفتاد عملاً راه برای نفوذ بیگانه (همان نظم که دشمنی با آن هویت شماست) فراهم شد.
از طرف دیگر چون نمی‌توانید میان نهاد دینی و دستگاه‌های دیگر هماهنگی ایجاد کنید مجبور به تأسیس صدها شورا و مجمع می‌شوید که عملاً قدرت تصمیم‌گیری را نابود می‌کند.

عدم اقامه‌ی شریعت: نظام الهیاتی اگر اجرای قوانین شرع نکند، به مرور هویت نخستین خود را از دست می‌دهد. مرجعیت قدسی تا زمانی پابرجاست که قوانین الهی را بتواند اجرا کند.

ایجاد دانشگاه‌های زنجیره‌ای و عمومی کردن دانش: دانشگاه شعبات ساختار ذهنی غرب هستند. با ایجاد هزاران دانشگاه و مرکز آموزشی در کورترین نقاط ایران جز تسریع این ساختار کاری نخواهید کرد.

بوروکراسی به جای اراده: تقویت بوروکراسی و امید به حل مسائل با گسترش آن که در نهایت منتج به بی‌ارادگی و تفویض قدرت به شوراها، مجامع و گروه‌های متنفذ خواهد شد.

شهرسازی مصرفی و پاساژسازی: اجرای الگوی شهر مصرفی در امتداد سیستم اقتصاد جهانی و تولید شهروندانی خارج از ارزش‌گذاری سیستم سیاسی که وابسته به متروپل هستند.

تأکید بر اقتصاد به جای تأکید بر اصل‌های بنیادین انقلاب اسلامی: یک نظام سیاسی را بنیادهای اساسی آن تشکیل می‌دهند. عدول از آنان یعنی وارونه‌سازی هر آن‌چه برایش جنگیده‌اید. رفاه و اقتصاد هیچ‌گاه انسجام اجتماعی نخواهد ساخت و هیچ‌گاه نمی‌تواند برای یک نظام سیاسی الهی اولویت باشد. زیرا انسجام اجتماعی شما را میزان رشد اقتصاد نخواهد ساخت، بلکه تضعیف دستگاه ارزش‌گذاری اخلاقی و سیاسی است که عواقب اقتصادی خواهند داشت.

کاهش اختیارات نیروهای ایمانی و بهره‌گیری از آنان صرفاً جهت تأمین امنیت: نیروهای ایمانی اگر به مرور ضعف در بنیادهای انقلاب اسلامی را ببینند، بازوهای ضعیفی برای یک نظام مبتنی بر عقاید خواهند بود.

📜 @hepolitike

7 months, 4 weeks ago

آنان که لیبرال‌های ایرانی را که دهه‌ها بر مسند دستگاه اجرایی تکیه زدند را مسئول حقارت ایران در عرصۀ بازی قدرت خاورمیانه و جهان می‌دانند، هنوز تخم لق دموکراسی اسلامی را انکار می‌کنند.

پذیرش الگوی مدرنیتۀ غربی تنها به قدرت گرفتن نهادهای معارض با ارزش‌های الهیاتی سرزمینی که در آن زیست می‌کنیم می‌انجامد. ایران توانایی و فرصت آن را داشت که با محصور کردن خود از طوفان پیش‌ِ رو، کشتی نوحی بسازد و عوارض تکنولوژی را به صنعت نظامی و اقتصادی محدود کند.

امّا دل معمم‌ها با روشن‌فکران نزدیک‌تر بود. متحجرها زیادی بوی «عقب‌ماندگی» و «سنّت» می‌دادند. این شد که «وحدت حوزه و دانشگاه» ترجیع‌بند آنان شد و حالا در نقطۀ ملی‌گرایی وفاق کردند.

ایران اگر از کره‌شمالی‌شدن واهمه داشته باشد، سرنوشت لیبی در انتظارش است.

? @hepolitike

8 months ago
8 months, 1 week ago
11 months ago

◾️ حکومت اسلامی و دولت «ایرانی»

در سنت سیاسی نوشتارهایی با عنوان «سیاست‌نامه» یا «سیرالملوک» وجود دارد که کارکرد آن یادآوری اصل‌های دینی و اخلاقی به حاکم و رعایت عدالت (مفهومی عاری از اندیشه‌های چپ‌گرایی) بوده است.

در نظام اسلامی سنتی ترکیب قدرت متشکل بود از روحانیون، قدرت سیاسی و قوانین الهی. روحانیون به استناد قواعد الهی قدرت حاکم را هدایت می‌کردند. در خلافت اسلامی خلیفه مأمور به اجرای شریعت و در نظام شیعی حاکم از طریق فقها نسبت اجرای قوانین شیعی «ارشاد» می‌شد. در نظام سنتی شیعی سیاست خاصیتی ارشادی داشت و قیام علیه حاکم بسیار کمرنگ بود. گرچه در شیعیان زیدی این موضوع کاملاً متفاوت است.

با ظهور سیاست دورۀ مُدرن و شکل‌گیری نهادها و ساختارهای سیاسی، تقابل نیروهای سیاسی در آن‌ها حل و فصل می‌شد. در این میان قوانین الهی، روحانیون و حاکم از سیاست حذف شد. شکل‌گیری سرمایه‌داری و پیروزی آن در قرن بیستم نیز قدرت اقتصادی بی‌صورت را که متشکل از الیگارش‌های بین‌المللی بود به رو کشیده شد. تقابل‌های سیاسی داخلی و خارجی تماماً رنگ‌و‌بوی اقتصادی گرفت و اندیشه‌های سیاسی ذیل منفعت و سیاست‌ورزی سوداگرایانه تعریف شد.

در چنین جهانی انقلاب اسلامی با داعیۀ حکومت اسلامی که ترکیبی سنتی و مدرن از سیاست بود جایگاه قوانین الهی را بالا کشید و بازی قدرت را ذیل آن قرار داد. دیری نپایید که نهاد دینی-سیاسی که محصول انقلاب اسلامی بود از نقش خود عدول کرد و مطیع بازی قدرت شد.

سیاست اقتدارگرایانه دینی پس از انقلاب اسلامی که برای جلوگیری از حذف خود در سیاست برپا شده بود، پس از تأکید بر نهادسازی‌های بوروکراتیک و «قانون» در معنای جدید آن، ارادۀ نهاد و قواعد دینی را تضعیف کرد. استدلال‌هایی مطرح شد که با ارجاع به سنت شیعی نقش روحانیت به «نصیحت» و «نظارت» محدود می‌شد. نتیجۀ آن البته به تدریج حذف دیانت و نهادهای آن و بازگشت به نقش سنتی شد که تنها بازیگرهای قدرت را پند و اندرز می‌دادند. زیرا قدرت در معنای مُدرن اولاً مسلط و تمامیت‌خواه است و ثانیاً نمی‌توان بیرون از آن مانند نظام سنتی سیاست‌ورزی کرد. در چنین تناقضی حذف نهاد و قواعد دینی که با مشروطه در حال از بین رفتن بود، با کنار کشیدن تدریجی این نهاد از قدرت، حالا در آغاز قرن جدید شمسی آخرین نفس‌‌های خود را می‌کشد. استحالۀ حکومت اسلامی به دولت «نرمال» ایرانی و «وفاق» الیگارش‌های اقتصادی در مراحل پایانی خود به‌سر می‌برد.

? @hepolitike

11 months ago

◾️دو اصل بنیادین عالم

در عالم منحط امروزی «آزادی» این را دارید که هرچه می‌خواهید بشوید جز دو چیز: مردانه و زنانه. اگر مردی مردانگی کند یا زنی زنانگی کند، عامل انحطاط شما را مجازات می‌کند و مهر تحجر به پیشانی‌تان می‌کوبد.

سال‌هاست «حق»، «آزادی» و «پیشرفت» را فریاد می‌زنند. «موفقیت» را تبلیغ می‌کنند: دیگر نیازی نیست از قواعد دست‌وپاگیر و طبیعی پدران و مادران‌تان بترسید. دیگر لازم نیست از نقش‌های ذاتی‌تان تبعیت کنید. زنانگی و مردانگی همه «برساخت» کسانی بودند که شما را به زنجیر بسته بودند. حالا زنجیرها را باز کنید و قواعد را خودتان بسازید.

پژمردگی زنانه به دلیل سرکوب روحیۀ زایندگی و سرخوردگی مردانه به دلیل سرکوب روحیۀ اقتدار روح انسانیت را خشکانده است. مردانگی و زنانگی در پیوند نقش‌های خود بود که زندگی می‌آفرید. به لطف دو نیروی مردانه و زنانه عالم ما به راه خود ادامه می‌دهد و حرکت می‌کند. حذف این دو نیروی طبیعی و جایگزین کردن آن با نیروهای متکثر جعلی به بهانۀ آزادی یعنی سکون و مرگ.

? @hepolitike

11 months ago

◾️ سیاست حقیقی

آن‌چه اجتماع دینی را می‌سازد و زنده نگاه می‌دارد، ایمانِ اعضای اجتماع به پاسداران اصول خدشه‌ناپذیر و بنیادین است. اعضای ایمانیِ اجتماع آسوده‌خاطرند که فراتر از بازی‌های قدرت و کشاکش قوا امری فرا-سیاسی تصمیم‌گیری‌های «مصلحت‌آمیز» که تأمین منافع سیاسی است را محو می‌کند.

این عنصر تنها امید امّت جهت ریخت نگرفتن سیاست قدرت صرف است. سیاست مبتنی بر قدرتِ صرف را فردگرایی، قوانین بازار، توسعه، کارکرد، مصرف و منفعت‌طلبی تشکیل می‌دهد. اگر قرار باشد آن‌چه که نظامی ارزشی برپا ساخته تا خنثی‌سازی را زایل کند، به قواعد «رئال پولیتیک» تن دهد، آن نظام ارزش‌شناختی از هم فرو می‌پاشد.

قدرت همچون آذرخش باشکوه، باعظمت و دلربا است. نگاه‌داشتن ساختار قدرت دشوار است، زیرا قواعد جذب و دفع نیروها وجود دارد. رام کردنِ آن از طریق قوای قسری ممکن است، امّا ادامۀ آن به قوای ایمانی وابستگی دارد. اگر تمام نیروهای سیاسی به دنبال منفعت باشند، تنها نیروهای ایمانی می‌توانند سیاست حقیقی را ادامه دهند، نه سگانی که به دنبال تکه استخوانی هستند تا صاحب خود را گاز نگیرند.

? @hepolitike

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 2 weeks ago