𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 day, 18 hours ago
آدمی با انتخاب راه خود، راه همهی آدمیان را تعیین میکند.
اگر وجود مقدم بر ماهیت است و اگر ما بخواهیم در عین حال که خود را میسازیم وجود داشته باشیم، آنچه از خود ساختهایم برای همهی آدمیان و برای سراسر دوران ما معتبر است.
بنابراین مسئولیت ما بسیار عظیمتر از آن است که میپنداریم. زیرا این مسئولیت همهی عالم بشری را ملتزم میکند.
اگر منِ کارگر، پیوستن به سندیکایی مسیحی را برمیگزینم و نه پیوستن به حزب کمونیست را، و اگر با این کار بخواهم بگویم که در حقیقت، تسلیم و رضا چارهی کار بشر است و بهشت آدمی در روی زمین نیست، با این کار نهتنها خود را ملتزم ساختهام، بلکه تسلیم و رضا را برای همگان خواستهام و در نتیجه، اقدام من همهی آدمیان را ملتزم میسازد.
حتی اگر بخواهم کار انفرادیتر و خصوصیتری انجام دهم: مثلا ازدواج کنم و دارای فرزندانی بشوم -هر چند این ازدواج منحصرا مربوط به وضع خود من یا عشق من تمایل شخصی من باشد- با این همه، نهتنها خود را با این کار ملتزم ساختهام، بلکه همهی افراد بشر را در طریق انتخاب یک همسر، ملتزم کردهام.
بدینگونه، من مسئول همگان هستم و برای بشر صورتی میآفرینم که خود برگزیدهام. به عبارت دیگر با انتخاب خود، همهی آدمیان را انتخاب میکنم.
تئاتر نمیخواهد نظریهای را ثابت کند یا از فلسفههای موجود و اندیشههای پیشساخته الهام بگیرد. همتش مصروف این است که وضع بشری را در تمامیتش کشف کند و به انسان امروز تصویری از او و از مسائل و امیدها و مبارزههایش عرضه دارد. ما عقیده داریم که #تئاتر اگر شخصیتهای فردی را وصف کند، هر چند نمونههایی به کلیت خسیس یا مردمگریز یا شوهر فریبخورده باشند، به رسالتش خیانت کرده است. زیرا اگر خطاب تئاتر به تودههای مردم باشد پس باید دربارهی عامترین اشتغالاتشان سخن بگوید و اضطراباتشان را به صورت اسطورههایی که هر کس بتواند بفهمد و حس کند به بیان آورد.
ما عمیقا کراهت داریم از اینکه، مثل #مترلینگ ، خوشبختی را با یک #پرنده_آبی * نشان دهیم. نمایشنامههای ما جدیتر از این بازیهای کودکانه است. با این همه، اگر ما نمایش نماد و تمثیل را رد میکنیم در عین حال میخواهیم که نمایشهای ما مبتنی بر #اسطوره باشند. ما میکوشیم تا اسطورههای بزرگ مرگ و غربت و عشق را به تماشاگران نشان دهیم. شخصیتهای نمایشنامه #سوءتفاهم از #آلبر_کامو موجودات تمثیلی و استعاری نیستند، بلکه هستی واقعی و عینی دارند: مادری هست و دختری، و پسری که از راهی دور آمده است. تجربههای دردناک آنها به خودی خود کافی است. با این همه، این شخصیتها جنبهی اسطوره دارند، یعنی سوءتفاهمی که میان آنها جدایی میافکند میتواند تجسم همهی سوءتفاهمهایی باشد که باعث جدایی انسان از خودش و از جهان و دیگر انسانها شدهاند.
#هیجان نوعی تغییر شکل جهان است. هنگامی که پیمودن مسیرهای پیش روی ما بس دشوار میشود یا اینکه نمیتوانیم راهمان را تشخیص دهیم، دیگر نخواهیم توانست با چنین جهان دشوار و طاقت فرسایی کنار آییم. همهی راههای پیش رویمان بسته خواهد شد و با وجود این ناگزیر از #کنش خواهیم بود. در این هنگام خواهیم کوشید تا جهان را دگرگون کنیم؛ یعنی به گونهای در آن زندگی کنیم که گویی نه فرایندهای جبرگرا، بلکه جادو موجود میان همه چیز و امکان پذیری این روابط را تعیین میکند.
هیچیک از ما نمیتواند به تنهایی خودش را نجات دهد؛ باید با هم نابود شویم، یا این که خودمان را با هم از معرکه در ببریم. انتخاب کنید.
در تابستان ۱۹۶۶، پس از مطالعهٔ موسع و طرح نقشه، نامههایی به تعدادی افراد در اکناف جهان نوشتم و از آنان دعوت کردم به یک «دادگاه بین المللی جنایات جنگی» ملحق شوند. جوابها مایهٔ دلگرمی بود، و طولی نکشید که تعدادشان به هجده رسید. مخصوصاً از پیوستن #ژان_پل_سارتر به جمع بسیار خوشوقت شدم، زیرا با وجود اختلاف نظری که در مسائل فلسفی داریم همیشه شهامت وی را به دیدهٔ تحسین نگریستهام.
#برتراند_راسل
#زندگینامه_برتراند_راسل_به_قلم_خودش 📚 / #خاطرات
نخستین شرط کنش #آزادی است.
در سال ۱۸۳۰، اگر دستمزد کارگر را کاهش دهند، میتواند عصیان کند چون به آسانی وضعیتی را در نظر مجسم میکند که در آن سطح زندگی فقیرانهاش بالاتر از سطحی است که میخواهند به او تحمیل کنند. اما رنجهای او در نظرش تحملناپذیر نمینماید، با آنها کنار میآید، نه از روی رضامندی بلکه به علت نبود فرهنگ و اندیشهٔ لازمی که بر اثر آن بتواند وضع اجتماعیای را به تصور درآورد که در آن نشانی از رنجهای او نباشد. بنابراین، دست به عمل نمیزند.
کارگر رنج میبرد بیآنکه به رنج خود توجه کند و ارزشی برای آن قائل شود: رنج بردن و بودن در نظر او یکی است؛ رنج بردن، مضمون عاطفی آگاهی غیر وضعی اوست اما او در آن تأمل نمیکند. بنابراین رنج او نمیتواند به خودی خود انگیزهای برای کنشهای او باشد. اما کاملاً برعکس، هنگامی که او برنامهای برای تبدیل آن طرح میکند، رنج برایش تحملناپذیر میشود. این بدان معنی است که او باید خود را عقب کشیده، از این رنج فاصله گرفته و دست به نیستسازیای مضاعف زده باشد: از سویی باید حالتی آرمانی را برای وضعیت، به مثابهٔ نیستی حاضر محض مفروض بداند؛ و از سوی دیگر باید موقعیت کنونی را به مثابهٔ نیستی نسبت به این حالت مسلم بگیرد. باید سعادتی مرتبط با طبقهٔ اجتماعی خود، به عنوان ممکن محض – یعنی در حال حاضر همچون نوعی نیستی– به تصور درآورد؛ و از سوی دیگر به موقعیت کنونی برمیگردد تا آن را در پرتو این نیستی روشن سازد و به سهم خود با گفتن اینکه «من خوشبخت نیستم»، نابودش سازد.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 day, 18 hours ago