?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago
یه غروب تو پاییز که دارن مردمو با تخت روون میبرن از این خونه
جای خالی من تو چشات میمونه
بغض تو میشکنه روی سنگ نبات میپیچه
تو حیاط شیون اون گریه هات
اشک من رو چشات درد غم رو صدات
لحظه لحظه جداییه روز مرگ آشناییه
رو سنگ سینه من اسم تو رو میکنن
دستای مرده من دنبال دستای تو انتظار میکشن
موهای من میریزن مثل برگا توی راه
چشمای بسته من پشت پلکای سیاه انتظار میکشن
لحظه لحظه جداییه روز مرگ آشناییه
کرماشان شاری شیرینم شاری جوانو و کوردنشینم پیم خوشه دایمه بدبینم خوشم دوم که چه جیران کرماشان جیگی اجدادم جیگی شیرین جیگی فرهادم قد تو ناچی له یادم خوشم دوه که چه جیران کرماشان شاری کی جوانی شاری گوری کوردستانی صاحیب طاق وستانی خوشم ده وه که که چه جیران کرماشان شاری رنگینی جیگی فرهادو جی شیرینی هز ده کم دایمه بدبینم خوشم ده وه که چه جیران کرماشان شاری دلخوشی کرماشان نمکی تو فراموشی شاری شیرینو و سرخوشی خوشم ده وه که چه جیران
ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﺻﺒﺢ ﺷﺪ..
ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ:
ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺩﯾﮕﺮ ﻣﺮﺍ ﻻﯾﻖ ﺣﯿﺎﺕﺩﺍﻧﺴﺘﯽ ﺳﭙﺎﺳﮕﺰﺍﺭﻡ،
ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﻓﺮﺻﺖ ﯾﮏ ﺷﺮﻭﻉ ﻣﺠﺪﺩ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻋﻄﺎ ﮐﺮﺩﯼ ﻣﺘﺸﮑﺮﻡ،
ﺍﺯ ﺗﻮ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺩﺭﮎ ﻭ ﺩﺭﺍﯾﺘﯽ ﺑﯿﺶ ﺍﺯ ﭘﯿﺶ ﺑﺒﺨﺸﯽ،
ﺗﺎ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﺎﺕ ﺩﯾﺮﻭﺯ ﺭﺍ ﺗﮑﺮﺍﺭ ﻧﮑﻨﻢ..
..ﻓﺮﺻﺘﻬﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭﻡ ﻗﺮﺍﺭ ﻣﯿﺪﻫﯽ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻧﺪﻫﻢ
ﻭ ﺍﺯ ﯾﺎﺩ ﻧﺒﺮﻡ ﮐﻪ ﺷﺎﯾﺪ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﺩﻭﺳﺘﺎﻧﻢ
ﻭ ﯾﺎﺭﺍﻧﻢ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺑﺪﺍﺭﻡ..
خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی جانسوز
هر طرف می سوزد این آتش
پرده ها و فرشها را ، تارشان با پود
من به هر سو می دوم گریان
در لهیب آتش پر دود
وز میان خنده هایم تلخ
و خروش گریه ام ناشاد
از دورن خسته ی سوزان
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ی فریاد
خانه ام آتش گرفته ست ، آتشی بی رحم
همچنان می سوزد این آتش
نقشهایی را که من بستم به خون دل
بر سر و چشم در و دیوار
در شب رسوای بی ساحل
وای بر
من ، سوزد و سوزد
غنچه هایی را که پروردم به دشواری
در دهان گود گلدانها
روزهای سخت بیماری
از فراز بامهاشان ، شاد
دشمنانم موذیانه خنده های فتحشان بر لب
بر من آتش به جان ناظر
در پناه این مشبک شب
من به هر سو می دوم ، گ
گریان ازین بیداد
می
کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
وای بر من ، همچنان می سوزد این آتش
آنچه دارم یادگار و دفتر و دیوان
و آنچه دارد منظر و ایوان
من به دستان پر از تاول
این طرف را می کنم خاموش
وز لهیب آن روم از هوش
ز آندگر سو شعله برخیزد ، به گردش دود
تا سحرگاهان ،
که می داند که بود من شود نابود
خفته اند این مهربان همسایگانم شاد در بستر
صبح از من مانده بر جا مشت خاکستر
وای ، آیا هیچ سر بر می کنند از خواب
مهربان همسایگانم از پی امداد ؟
سوزدم این آتش بیدادگر بنیاد
می کنم فریاد ، ای فریاد ! ای فریاد
عشق لالایی بارون تو شباست
نم نمه بارون پشت شیشه هاست
لحظه شبنم و برگ گل یاس
لحظه رهاییه پرنده هاست
تو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت منو فریاد منی
تو خود عشقی که شوق موندنی
غم تلخو گنگ شعرای منی
وقتی دنیا درد بی حرفی داره
تویی که فریاد دردای منی
تو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت منو فریاد منی
دستای تو خورشیدو نشون میدن
چشمای بستمو بیدار می کنن
صدای بال پرنده رو لبات
تو گوشام دوباره تکرار می کنن
زندگی وقتی که بی زاری باشه
روزو شبهاش همه تکراری باشه
شاید عشق برای بعضی عاشقا
لحظه بزرگ بیداری باشه
عشق لالایی بارون تو شباست
نم نمه بارون پشت شیشه هاست
لحظه عزیز با تو بودنه
اخرین پناه موندن منه
تو خود عشقی که همزاد منی
تو سکوت منو فریاد منی
مرا که با تو شادم پریشان مکن
بیا و سیل اشکمبه دامان مکن
بیا بیا به خاطر عشقم
دل مرا یک دم
ز غم جدا کن ز غم جدا کن
من عاشقمبه پای این پیمان
اگر ندادم جان
مرا رها کن مرا رها کن
رمیده جان و دل شکسته
منم به پای تو نشسته
منم به ماتم جوانی
نشسته نا امید و خسته
شکسته ای دل مرا
به من بگو چرا چرا
به سنگ غم ها
از این قفس کجا گریزم که هم چو مرغ شکسته بالم
نمیدانم ز غم چه گویم اگر بپرسد کسی ز حالم
فلک … کینه
شکسته قامت مرا
مگر چه کرده ام خدایا
شکسته سر شکسته پا
به عشق و … جدا
کنون کجا روم خدایا
بیا بیا به خاطر عشقم
دل مرا یک دم
ز غم جدا کن ز غم جدا کن
من عاشقم به پپی این پیمان
اگر ندادم جان
مرا رهاکن مرا رها کن
مرا که با تو شادم پریشان مکن
بیا و سیل اشکم به دامان مکن
بیا بیا به خاطر عشقم
دل مرا یک دم
ز غم جدا کن ز غم جدا کن
من عاشقم به پای این پیمان
اگر ندادم جان
ﻣﻦ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺟﺎ ﺳﺮ ﺯﺩﻡ
ﺑﻪ ﺍﻭﺭﺷﻠﯿﻢ ﺭﻓﺘﻢ ﮐﻨﺎﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﻧﺪﺑﻪ،
ﺑﻪ ﻣﺴﺎﺟﺪ ﺗﺮﮐﯿﻪ، ﺑﻪ ﮐﻠﯿﺴﺎﻫﺎ ...
ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﺍﺯ ﺑﻬﺸﺖ ﻣﯿﮕﻔﺘﻨﺪ و از خرافات...
ﻋﯿﺴﯽ ﺍﺯ ﺑﺨﺸﺶ و گرفتن پاداش در دنیای دگر..!
ﺑﯿﺴﺖ ﺷﻬﺮ بزرگ ﻭ ﻫﻔﺖ ﮐﺸﻮﺭ ﺭﺍ ﮔﺸﺘﻢ...
ﺣﺘﯽ "ﺩﺍﻻﯾﯽ ﻻﻣﺎ" که من را ﺗﺤﺖ ﻣﺪﯾﺘﯿﺸﻦ ﺑﺮﺩ !
ﺁﯾﺎ ﺑﯿﮓ ﺑﻨﮓ ﺑﻮﺩه ؟
ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺑﯿﮓ ﺑﻨﮓ ﭼﻪ ﺑﻮﺩه ؟
ﺁﯾﺎ ﺭﺳﺘﺎﺧﯿﺰ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺭﺩ ﻣﺎ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﺍﻣﺪه ﺍﯾﻢ؟!!
ﺍﯾﻨﺠﺎ ﭼﻪ ﮐﺎﺭ ﻣﯿﮑﻨﯿﻢ...؟؟؟
اما در ﺁﺧﺮ ﺑﻪ ﺯﺭﺗﺸﺖ ﺭﺳﯿﺪﻡ...
ﺍﻭ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻣﮑﺎﻟﻤﻪ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﻭﺣﯽ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ!
او ادعا معجزه ی نداشت!
او از جهانی بهتر نگفته بود!
او به کسی وعده بهشت نداده بود!
او از خرافات و غیب و اینکه خداوندی در آسمان است، نگفته بود!
او فقط از انسان و انسانیت گفته بود..!
او بهشت را همین زمین واقعی میدانسته، معتقد بوده بهشت را باید ساخت.
ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺍﻭ ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ واقعیت :
ﮔﻔﺘﺎﺭ ﻧﯿﮏ ، ﭘﻨﺪﺍﺭ ﻧﯿﮏ ﻭ ﮐﺮﺩﺍﺭ ﻧﯿﮏ ﺍﺳﺖ....
ﺭﺍه ﻫﻤﺎﻧﺎ ﯾﮑﯿﺴﺖ ﻭ ﺁﻥ، ﺭﺍه ﺭﺍﺳﺘﯽ ﺍﺳﺖ....
ما گدایان خیل سلطانیم
شهربند هوای جانانیم
بنده را نام خویشتن نبود
هر چه ما را لقب دهند آنیم
گر برانند و گر ببخشایند
ره به جای دگر نمیدانیم
چون دلارام میزند شمشیر
سر ببازیم و رخ نگردانیم
دوستان در هوای صحبت یار
زر فشانند و ما سر افشانیم
مر خداوند عقل و دانش را
عیب ما گو مکن که نادانیم
هر گلی نو که در جهان آید
ما به عشقش هزاردستانیم
تنگ چشمان نظر به میوه کنند
ما تماشاکنان بستانیم
تو به سیمای شخص مینگری
ما در آثار صنع حیرانیم
هر چه گفتیم جز حکایت دوست
در همه عمر از آن پشیمانیم
سعدیا بی وجود صحبت یار
همه عالم به هیچ نستانیم
ترک جان عزیز بتوان گفت
ترک یار عزیز نتوانیم
#شعر:#سعدی
#آواز:#استاد_شجریان
Telegram
attach 📎
تو آن بودی که بستی دست و پایم
جدایی اومد و کردی رهایم
فغان در قلب سنگت بی اثر بود
طنین گریه آلوده صدایم
بس کن دلا دیگر نکن دیوانه بازی
تنها شدی باید که با غمها بسازی
دل من غنچه ای سر در گریبون
که از باد بهاری وا نمیشه
خداوندا در این دیوونه بازار
ز من دیوونه تر پیدا نمیشه
بس کن دلا دیگر نکن دیوانه بازی
تنها شدی باید که با غمها بسازی
در این دنیای رنگارنگ دریغا
یه قلب مهربون پیدا نمیشه
خدایا فکر دنیای دگر کن
که این دنیا برات دنیا نمیشه
بس کن دلا دیگر نکن دیوانه بازی
تنها شدی باید که با غمها بسازی
#ترانه:#پرویز_وکیلی
#خواننده:#عماد_رام
Telegram
attach 📎
خسته ام از جون من این شب تاریک چی می خواد
ازدو روز عمـــر آدم ایـن صـــلح بـاریک چی می خواد
وقتی آدم بـــا خودش اینهمــه بیگانه می شه
دیگه از من آشنای دور و نزدیک چی می خواد
آسمون تا یادمه قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
آتیش عشق و محبت چرا خاموش نمیشه
چرا این دردها و این غمها فراموش نمیشه
میدونم یک روز شادی نمیبینم همه عمر
آخه شادی با دل خسته هم آغوش نمیشه
آسمون تا یادمه قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
خالیه از همه عشقی پر درده دل من
مثل اون برگای پژمرده و زرده دل من
آخه یک عمر دراز که تو دنیای بزرگ
غیر غمها با کسی آشتی نکرده دل من
آسمون تا یادم قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
آسمون تا یادم قصه غم ها رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
بی سرانجامی و بد عهدی دنیا رو می گه
#ترانه:#تورج_نگهبان
#خواننده:#عارف
Telegram
attach 📎
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months ago