سلام همراهان عزیز دوستان عزیزم حق اشتراک دی ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید 6037 6974 9743 0766 حسین اکبرلو بانک صادرات پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم ?

سلام همراهان عزیز

دوستان عزیزم حق اشتراک دی ماه کانال (قانون جبران) را در صورت توان مالی واریز کنید

6037 6974 9743 0766
حسین اکبرلو
بانک صادرات

پیشاپیش از توجه و حمایت شما عزیزان سپاسگزارم ?

ادامه ...

همه کسانی هم که دچار مصیبتی شده اند، الزاماً این بیداری این رهایی از یکی بودن با شکل را تجربه نمی کنند. برخی بی درنگ تصویر ذهنی نیرومند یا شکلی از فکر می آفرینند که در آن خود را به صورت قربانی - خواه قربانی اوضاع دیگران سرنوشتی ناعادلانه یا پروردگار - می بینند و خود را به شدت با این شکل از تفکر و احساساتی که این افکار می آفریند مثل خشم، آزردگی، دلسوزی به حال خود و مانند این ها یکی می پندارند. چنین حالتی در این آدم ها بی درنگ جایگزین همۀ آن چه می شود که از آن هویت می گرفتند و به دلیل فقدان از دست داده بودند. به سخنی دیگر من درون بی درنگ شکل جدیدی می یابد. حقیقت آن است که این شکل جدید به گونه ای ژرف اندوهگین است. تا وقتی که «من درون» هویتی برای خود داشته باشد - چه خوب و چه بد - اوضاع، آن را خیلی نگران نمی کند. در واقع من درون جدید بسیار پیچیده تر، خشک تر و نفوذ ناپذیر تر از من درون قدیمی خواهد بود.
هر گاه واقعه مصیب تباری روی می دهد. شما یا در برابر آن مقاومت می کنید یا تسلیم آن وضعیت می شوید. برخی بسیار تلخ یا به گونه ای ژرف آزرده می شوند. بعضی بخشنده تر، خردمند تر و پر مهر تر می شوند. تسلیم، یعنی پذیرش درونی آن چه که هست شما در حالت تسلیم به روی زندگی گشوده هستید.

ادامه دارد ...

اکهارت تله
جهانی نو
ص 55 و 56

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

ادامه ...

این به راستی همان آرامشی است که به نظر واقعی نمی آید و کسانی که آن را تجربه کرده اند، از خود می پرسند: «چگونه می توانم در این وضعیت چنین آرامشی را احساس کنم؟!» آن گاه که پی ببری «من درون» چیست و چگونه عمل می کند وقتی آن اشکالی که خود را با آن ها یکی می دانستی و به گونه ای به تو احساسی از خود میدادند فروریزد یا به طریقی گرفته شود میتواند به فروپاشی من درون بینجامد، زیرا من «درون» همان یکی سازی با شکل .است زمانی که دیگر چیزی نباشد تا خود را با آن یکی ،بدانی کیستی؟ هنگامی که اشکال پیرامونت می میرند یا زمان مرگ فرامی رسد، حس بودن من هستم از خزانه تو در توی اشکال رها می شود. معنویت از اسارت ماده رها شده است و تو به جوهر ذات خود به صورت بی شکل آن حضور فراگیر بودن پیش از همۀ اشکال و همۀ هویت ها پی می بری. تو هویت راستین خود را به جای آن چه که آگاهی با آن شناسایی کرده است، به عنوان خود آگاهی می بینی ،این آرامش پروردگار است! حقیقت غایی آن کسی که هستید، من این یا آن هستم نیست، بلکه «من هستم» است.

ادامه دارد ...

اکهارت تله
جهانی نو
ص 54 و 55

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

ادامه ...

آرامشی که از ادراک عبور می کند

شمار بسیاری از مردم در نتیجه رویارویی با مصیبتی در زندگی، ظهور آن بعد جدید آگاهی را تجربه کرده اند.
برخی همه دارایی و بعضی فرزند یا همسر موقعیت اجتماعی آبرو یا توانایی جسمی خود را از دست دادند. برخی نیز هنگام جنگ یا بلا‌ های طبیعی همه این ها را یک جا از دست دادند و خود را بی کس و بی چیز یافتند. این شرایط را می توانیم وضعیت نهایی بخوانیم.
هر چه که این مردم خود را با آن یکی می دانستند و آن چه را به آن ها احساسی از خود داده بود. یک جا از ایشان گرفته شد و سپس به گونه ای باور نکردنی و ناگهانی این ترس و اندوه شدیدی را که حس کردند به آن ساحت مقدس حضور آرامش ژرف سکون و رهایی محض از ترس تسلیم نمودند. هنگامی، که پل مقدس گفت: «آرامش پروردگار فراتر از هر درکی است». باید با این پدیده آشنا بوده باشد.

ادامه دارد ...

اکهارت تله
جهانی نو
ص 54

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

ادامه ...

این، همان هوشیاری است که می گوید: «من هستم!» اگر درون شما چیزی به جز اندیشه نبود، حتی نمی دانستید که در حال اندیشیدن هستید شما مانند انسانی به شمار می آیید که در خواب است و نمی داند دارد خواب می بیند. شما خود را با همه افکارتان یکی می دانید؛ درست مانند آدمی که در خواب با هر تصویری یکی می شود. بسیاری از مردم هنوز به این صورت زندگی می کنند. مانند خواب گردهایی که در آن کژکاری های تکراری ذهن که همواره همان واقعیت کابوس گونه را باز می آفرینند گیر افتاده اند. هنگامی که می دانید دارید خواب می بینید، درون آن رؤیا بیدار هستید و بعد دیگری از آگاهی در شما پدید آمده است.
مفهوم بینش سارتر بسیار ژرف است اما او خود نیز به اندازه ای با اندیشیدن یکی بود که نمی توانست مفهوم کامل یافته اش یعنی پیدایش بعد جدیدی از آگاهی را بفهمد.

ادامه دارد ...

اکهارت تله
جهانی نو
ص 53 و 54

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

ادامه ...

از اشتباه دکارت تا بینش سارتر

دکارت، فیلسوف قرن هفده که به عنوان بانی فلسفه مدرن و مشهور به فلسفه عقلانی شناخته شده است. این خطای بنیادین را که به صورت یک حقیقت بنیادین دیده بود با گفته معروف خود من فکر می کنم پس هستم، ادا کرد. این پاسخی است که او برای پرسش آیا چیزی هست که من با اطمینان مطلق آن را بدانم؟ یافته بود دکارت به این واقعیت که بی تردید او همیشه در حال فکر کردن است پی برده و از این رو فکر کردن را با بودن یکسان انگاشته یعنی هویت من هستم را مساوی با اندیشه پنداشته بود. او به جای حقیقت محض ريشه من درون را یافته بود اما از این موضوع آگاهی نداشت.
تقریباً سیصد سال طول کشید تا فیلسوف بنام دیگری آن چه را دکارت و نیز دیگران نادیده گرفته بودند ببیند. نام او ژان پل سارتر بود. او به این گفته دکارت که من فکر می کنم پس هستم به گونه ای ژرف نگاه کرد و ناگهان در سخنان خود با این مضمون: «آن آگاهی ای که می گوید من هستم»، آن آگاهی ای نیست که می اندیشد به ژرفای مطلب پی برد. منظور سارتر از این عبارت چه بود؟ هنگامی که نسبت به فکر کردن خود هوشیار باشید این هوشیاری بخشی از اندیشیدن نیست بلکه بعد دیگری از آگاهی است.

ادامه دارد ...

اکهارت تله
جهانی نو
ص 53

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

ادامه ...

بودن را فراموش کردن

من درون همه وقت به دنبال همانند سازی با شکل است و در این جست و جو موجب گم شدن خود در شکل می شود. اشکال، فقط اشیای مادی و جسم مادی نیستند. اشکال افکار که همواره در میدان آگاهی پدیدار می شوند اساسی تر از اشکال بیرونی، یعنی اشیا و جسم هستند. آن ها از انرژی تشکیل شده اند و از ماده لطیف تر و تراکم کم تری برخور دارند، اما به هر حال شکل هستند. وقتی نسبت به آن چه به عنوان صدا در سر شما وجود دارد و هیچ گاه از حرف زدن دست نمی کشد هوشیار شوید، می بینید که این صدا سیل بی وقفه و اجباری افکار است.
زمانی که هر فکری به کلی توجه شما را به خود جذب می کند. هنگامی که با آن صدایی که درون سر شما وجود دارد و احساسی که با آن همراه است به اندازه ای یکی هستید که خود را در هر اندیشه و احساسی گم می کنید، کاملاً با شکل یکی و در نتیجه در چنگال من درون اسیرید. «من درون»، مجموعه ای از اشکال دیرینه افکار و الگوهای شرطی شده ذهنی احساسی می باشد که در حسی از «من»، یعنی حسی از خود پیچیده شده است. من درون هنگامی پدیدار می گردد که احساس شما از بودن از من هستم که آگاهی بی شکل است با شکل ترکیب شود همانند سازی یعنی این فراموش کردن بودن؛ اشتباه نخستین و توهم جدایی محض که حقیقت را به کابوس تبدیل می کند.

ادامه دارد ...

اکهارت تله
جهانی نو
ص 52

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

ادامه ...

اگر توجه خود را برای مدتی بر دستانتان متمرکز کنید، آن حس سر زندگی شدید خواهد شد. برخی از مردم برای این کار حتی نیازی به بستن چشم های خود ندارند. آن ها می توانند هنگام خواندن این کتاب نیز دست های درونی خود را حس کنند، سپس به سراغ پا های خود بروید برای یک دقیقه یا بیش تر توجهتان را به آن ها دهید و هم دست ها و هم پا های خود را همزمان احساس کنید. بعد بخش های دیگر مانند، بازوان، شکم، سینه و سایر اعضای بدن را به درون آن احساس پیوند بزنید؛ تا جایی که به صورت یک حس کلی از سر زندگی نسبت به جسم درون آگاه شوید.
آن چه را من «جسم درون» می نامم، در واقع دیگر جسم نیست، بلکه انرژی حیات، یعنی پلی میان شکل و بی شکلی است. حس کردن جسم درون را با تکرار به صورت عادت در آورید. پس از مدتی دیگر برای احساس کردن آن نیازی به بستن چشمان خود ندارید برای نمونه ببینید آیا میتوانید وقتی به صحبت کسی گوش می دهید .جسم درون را احساس کنید؟ هنگامی که شما با جسم درونتان در تماس هستید، دیگر با جسم و ذهن خود شناخته نمی شوید چنین برداشتی تقریباً متناقض می نماید، یعنی شما دیگر با شکل هویت سازی نمی کنید. شما از هویت سازی فاصله می گیرید و به سوی بی شکلی می روید. می توانیم این حالت را بودن نیز بنامیم. این هویت جوهر شما است هوشیاری جسم نه تنها شما را در لحظه حال نگه می دارد بلکه راهرویی به بیرون از زندان من درون است. این کار سیستم ایمنی جسم و نیز توانایی آن را در بهبود بخشیدن به خود تقویت می کند‌.

ادامه دارد ...

اکهارت تله
جهانی نو
ص 51 و 52

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle

ادامه ...

حس کردن جسم درون
اگر چه هویت سازی با جسم یکی از اصلی ترین شکل های من درون است، ولی خبر خوب آن که به آسان ترین شیوه می توانید به فراسوی این هویت سازی بروید. این کار با تلاش برای متقاعد کردن خود به این که جسمتان نیستید، انجام نمی شود بلکه با جا به جایی توجه از شکل بیرونی بدنتان و افکاری که از جسم زیبا زشت، قوی، ضعیف بسیار چاق یا بسیار لاغر خود دارید و معطوف داشتن آن به احساس سرزندگی درون به دست می آید. بر خلاف هر آ نچه که در سطح بیرونی باشد. میدان انرژی بسیار سرزنده ای در ورای ظاهر جسم شما این شکل بیرونی وجود دارد.
اگر با آگاهی جسم درون آشنا نیستید، چشمان خود را برای مدتی ببندید و ببینید آیا درون دست هایتان زندگی وجود دارد. این سؤال را از ذهن خود نپرسید، زیرا به شما خواهد :گفت من چیزی احساس نمی کنم شاید هم بگوید: «برای فکر کردن موضوع جالب تری به من بده.» بنا بر این به جای آن که از ذهنتان بپرسید یک راست به درون دست های خود بروید. می خواهم شما با این کار از آن احساس نهانی سر زندگی در درون دست های خود آگاه شوید. این حس آن جا وجود دارد و برای این که احساسش کنید. باید با توجه تان به آنذجا بروید. ابتدا شاید احساس گزگز شدن و بعد احساسی از انرژی یا سر زندگی را در دست ها بیابید.

ادامه دارد ...

اکهارت تله
جهانی نو
ص 50 و 51

کانال اکهارت تله
@Ekharat_tolle