📜سرزمین شعر📜

Description
📜#سرزمین_شعر
🌼گنجینه‌ای از اشعار ناب فارسی🌼
🌼لطفا ما رو به دوستانتون معرفی کنید🌼
🌼 اینستاگرام ما:
https://www.instagram.com/sarzamin.sher
🌼
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 Monate, 3 Wochen her

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 6 Monate, 1 Woche her

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 Monate her

1 month, 3 weeks ago
1 month, 4 weeks ago
📜سرزمین شعر📜
3 months, 2 weeks ago

🍁
دلگیرم ازو و دل من گیر به اوست/در اوج جوانی دل من پیر ازوست
رفت با دگران نشست و هیچم بفروخت/این درد و غم و ناله شبگیر ازوست

✦ ‌‌‌‌@sarzaminesher  ✦

3 months, 4 weeks ago

????? **اصالت مهمه یا تربیت؟

می گویند: روزی شاه عبّاس در اصفهان به خدمت عالم زمانه، شيخ بهایی رسيد. پس از سلام و احوالپرسی، از شيخ پرسيد:

در برخورد با افراد اجتماع، اصالت ذاتیِ آن ها بهتر است
يا تربيت خانوادگی شان؟
شيخ گفت: هر چه نظر حضرت اشرف باشد، همان است.
ولی، به نظر من "اصالت" ارجح است.

و شاه بر خلاف او گفت: شک نکنيد که "تربيت" مهمّ تر است.
بحث ميان آن دو بالا گرفت و هيچ يک نتوانستند يکديگر را قانع کنند.

به ناچار شاه برای اثبات حقّانيّت خود، او را به کاخ دعوت کرد تا حرفش را به کرسی بنشاند.

فردای آن روز، هنگام غروب، شيخ به کاخ رسيد.
بعد از تشريفات اوّليّه، وقت شام فرا رسيد. سفره ای بلند پهن کردند.
ولی، چون چراغ و برقی نبود، مهمانخانه سخت تاريک بود.

در اين لحظه، پادشاه دستی به کف زد و با اشاره ی او چهار گربه، شمع به دست حاضر شدند و آن جا را روشن کردند.
در هنگام شام، شاه دستی پشت شيخ زد و گفت ديدی گفتم: "تربيت" از "اصالت" مهمّ تر است.

ما اين گربه های نااهل را اهل و رام کرديم.
که اين نتيجه ی اهمّيّت "تربيت" است.

شيخ در عين اين که هاج و واج مانده بود، گفت: من فقط به يک شرط حرف شما را می پذيرم و آن، اين که فردا هم گربه ها مثل امروز چنين کنند.

شاه که از حرف شيخ سخت تعجّب کرده بود، گفت:
اين چه حرفی است. فردا مثل امروز و امروز هم مثل ديروز!

کار آن ها اکتسابی است که با تربيت و ممارست و تمرين زياد انجام می شود.
ولی، شيخ دست بردار نبود که نبود.
تا جایی که، شاه عبّاس را مجبور کرد تا اين کار را فردا تکرار کند.

لذا، شيخ فکورانه به خانه رفت.
او وقتی از کاخ برگشت، بی درنگ دست به کار شد.
چهار جوراب برداشت و چهار موش در آن نهاد.

فردا او باز طبق قرار قبلی به کاخ رفت. تشريفات همان و سفره همان و گربه های بازيگر همان شاه که مغرورانه تکرار مراسم ديروز را تاکيدی بر صحّت حرف هايش می ديد.

زير لب برای شيخ رجز می خواند. که در اين زمان، شيخ موش ها را رها کرد.
در آن هنگام، هنگامه ای به پا شد؛ يک گربه به شرق، ديگری به غرب، آن يکی شمال، و اين يکی جنوب.....

اين بار شيخ دستی بر پشت شاه زد و گفت: شهريارا !
يادت باشد اصالت گربه، موش گرفتن است؛ گرچه "تربيت" هم بسيار مهمّ است. ولی، "اصالت" مهمّ تر است.
يادت باشد با "تربيت" می توان گربه ی اهلی را رام و آرام کرد؛
ولی، هر گاه گربه موش را ديد، به اصل و "اصالت" خود بر می گردد.

و اين است: حکايت بعضی تازه به دوران رسيده ها.

ﺁﻥ ﻧﺨﻞِ ﻧﺎﺧﻠﻒ ﮐﻪ ﺗﺒﺮ ﺷﺪ ﺯِ ﻣﺎ ﻧﺒﻮﺩ؛
ﻣﺎ ﺭﺍ ﺯﻣﺎﻧﻪ ﮔﺮ ﺷﮑﻨﺪ ﺳﺎﺯ ﻣﯽ ﺷﻮﯾﻢ.
ﺻﺎﺋﺐ ﺗﺒﺮﯾﺰﯼ**

✦ ‌‌‌‌@sarzaminesher  ✦

4 months, 2 weeks ago

?
به قول صائب تبریزی:
«آرامش است؛ عاقبت اضطراب ها..»

خلاصه که اینقدر غصه نخورید بالاخره خوب میشه، قشنگ میشه، میرسیم، میبینیم، میخندیم:)

✦ ‌‌‌‌@sarzaminesher  ✦

6 months, 1 week ago


شازده كوچولو پرسيد:
با غم از دست دادنش چطور كنار بيام؟

روباه جواب داد:
اول مطمئن شو كه بدست آورده بوديش
بعد غمگين شو! بخش عمده ى زندگى ما در توهم ميگذرد، توهم مالك بودن.

@sarzaminesher

6 months, 3 weeks ago

? #یک_قاچ_کتاب


? ای گمشده در خود،
نمی‌دانی،
بدنت مزار تو شده،
عشق را انتخاب کن!
بدون عشق زندگی عذاب آور است،
چون نفس خود را نشناخته‌ای،
نفست تو را زیر خاک کرده است!

? #ملت_عشق
? #الیف_شافاک

✦ ‌‌‌‌@sarzaminesher  ✦

6 months, 3 weeks ago

?
روزی گفتیم فقط مرگ
می تواند ما را از یکدیگر جدا کند
مرگ دیر کرد
و ما از یکدیگر جدا شدیم

[محمود درویش]

✦ ‌‌‌‌@sarzaminesher  ✦

7 months ago

در کلیله و دمنه آمده است که کبکی خانۀ خویش را رها کرد و به جایی دور رفت و مدتی بازنگشت. در این میان خرگوشی رسید و در خانۀ او زندگی کرد. وقتی کبک بازگشت از خرگوش خواست که خانه را به او بدهد که سالها در آن زندگی کرده است امّا خرگوش چنین کاری نمیکند و عاقبت به دنبال قاضی ای عادل میگردند تا میان آنها حُکم کند. کبک میگوید در این نزدیکی گربه ای زندگی میکند که به کسی آزار نمیرساند و سالهاست که روزه میگیرد و شبها نماز میخواند و افطار او تنها با آب و گیاه است و گوشت حیوانات را نمیخورد، پیش او برویم تا او حُکم کند.
وقتی میروند و گربه آنها را از دور میبیند، سریع روی دو پای خود می ایستد که یعنی در حال عبادت است و روی به سوی قبله میکند که یعنی نماز میخواند. کبک و خرگوش می ایستند تا نمازش تمام شود. گربه هم به آرامی نماز را تمام میکند. سپس از او میخواهند که میانشان قضاوت کند و او هم داستانشان را میشنود و میگوید: «پیری در من اثر کرده است و حواس خلل شایع پذیرفته و گردش چرخ و حوادث دهر را این پیشه است، جوان را پیر می‌گرداند و پیر را ناچیز می‌کند، نزدیک تر آیید و سخن بلند تر گویید. پیشتر رفتند و ذکر دعوی تازه گردانیدند»
گربه شروع میکند به نصیحت کردن آنها که کردار نیک باید داشت تا برای آخرت توشه ای جمع کنیم و نباید در فکر مال و ثروت دنیا باشیم که این ثروت از میان میرود و انسان عاقل دل در دنیا نمیبندد و عمر و مقام دنیا را مانند ابر تابستان و نزهت گلستان بی ثبات و دوام میشمارد.
کلبه ای کاندرو نخواهی ماند
سال عمرت چه ده چه صد چه هزار
و ارزش مال و ثروت را در دل به اندازۀ سنگ ریزه بداند، که اگر خرج کند به آخر رسد و اگر ذخیره کند میان ثروت وسنگ و سفال تفاوتی نباشد و صحبت زنان را چون مار افعی پندارد که از او هیچ ایمن نتوان بود و بر وفای او کیسه ای نتوان دوخت، و خاص و عام و دور و نزدیک عالمیان را چون نفس عزیز خود شناسد و هرچه در باب خویش نپسندد در حق دیگران انجام ندهد.
خلاصه از این نصایح و پند و وعظ و اندرز آنقدر برایشان میگوید تا با او انُس و اُلفت میگیرند و ایمن و آسوده خاطر به او نزدیک میشوند تا بهتر سخنانش را بشنوند که گربه به یک حمله هر دو را میگیرد و میخورد.
حافظ 200 سال بعد که این داستان را در کلیله و دمنه خوانده، این بیت شعر را در وصف حکایت سروده است

ای کبک خوش خرام کجا می‌روی بایست
غرّه مشو که گربه زاهد نماز کرد

✦ ‌‌‌‌@sarzaminesher  ✦

9 months, 1 week ago


طلا، مچاله‌اش هم طلاست، کثیفش هم طلاست، بریده و شکسته و از هم‌گسیخته‌اش هم طلاست.
به ارزش خودتان شک نکنید، اگر حال و اوضاع و شرایطتان خوب نیست و در منگنه‌های سخت دنیا قرار گرفتید و مشت و لگد خورده، گوشه‌ی رینگ روزگار افتادید و تمام چشم‌ها، به دیده‌ی تحقیر نگاهتان کرد. اتفاقا موقعیتِ شناخت خوبی‌ست. خوب ببینید و به خاطر بسپارید و فراموش نکنید، تا اوضاع که بهتر شد، بدانید چه کسانی حق دارند کنار شما باشند.
طلای جلایافته و براق را همه دوست دارند. ببینید چه کسی از هم‌گسیخته و غبارگرفته و دورافتاده‌ی شما را هم دوست دارد.
باد، غبارها را و آب، گل و لای‌ را و گذار زمان، زخم‌ها را می‌شوید. ترک‌های وجودتان دوباره به هم پیوند می‌خورد و از قبل هم جاافتاده‌تر و زیباتر خواهید‌بود.
سرتان را بالا بگیرید؛ چه کسی دیده طلا‌ی مچاله و به خاک افتاده، تبدیل به آهن شود؟ یا آهنِ جلایافته، طلا؟!

نرگس صرافیان طوفان

✦ ‌‌‌‌@sarzaminesher  ✦

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 3 Monate, 3 Wochen her

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 6 Monate, 1 Woche her

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 Monate her