?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
درباره این بورسیه موسسه حامی قبلا با برخی دوستان جوانترم صحبت کرده بودم. اینجا میفرستم تا یا خودشان از این فرصت استفاده کنند یا برای کسانی که اطلاع ندارند بفرستند.
ادای دین به خاورمیانه
بخش بزرگی از هویت من در خاورمیانه شکل گرفته. فرقی نمیکند چند سال در غرب زیستهام و چند سال دیگر هم دور از جغرافیای خاورمیانه زندگی کنم. آن سالهای نخستین زندگی که فکر و هویت انسانیام شکل میگرفت در ایران بودم. «ای برادر تو همه اندیشهای». سالهای نوجوانی به سوالهایی فلسفی درباب چرایی هستی گذشت. حتی با کمی یاس فلسفی همزمان با شوق نوجوانی. متناقضنما؟ برای ما در خاورمیانه سهل است زیستن در عین تناقض.
بیشتر سالهای بعد عمرم در اروپا به سر شد. سالهای جوانی به سوالات فلسفی دیگری درباره سنت و مدرنیته، اسلام و غرب، و در نتیجه این پرسش اساسی گذشت که «چگونه باید زیست»؟ کمکم که همسن و سالان غربیام را شناختم، فهمیدم این سوال برای آنان چندان مطرح نیست چون چگونه زیستن تا حد خوبی در غرب تعریف شده و آنجاهایی هم که نیاز به آزادی فرد بوده، به اختیار خودشان گذاشته شده. فهمیدم همسن و سالان غربی من از اول زندگی، شروع به زندگی میکنند بدون اینکه مثل من خاورمیانهای در دنیایی پر از تقابل و تضاد فکری رشد کرده باشند و اول لازم باشد راه خودشان را از بین این همه «برخورد اندیشهها» پیدا کنند. خوب که مطالعه کردم دیدم علت اینکه همسن و سالان غربی من لازم نیست به این چیزها فکر کنند وجود متفکرانی در نسل اجدادشان است که خوب فکر کردهاند و راهحلهای خوبی هم برای زیست جمعی در عین تفاوت و تکثر پیاده کردهاند.
اروپا را خیلی دوست دارم و بخش خوبی از نحوه زیست و اندیشیدنم در اثر تجربه زندگی در فرنگ شکل گرفته. ولی هیچچیز جایگزین پیوند عمیق من با خاورمیانه نمیشود. مسئله فقط ایران نیست (که آن خود بحث دیگری میطلبد). مسئله همه آن رشتههای نامریی فکر و احساس و فرهنگ است که باعث میشود حتی حالت چهره مغازهدار کرد عراقی را در شهر کوچکی در شمال انگلستان خیلی بهتر از همکاران انگلیسیاش بفهمم. چیزی در درون، ما آدمهای خاورمیانهای را به هم وصل میکند. ما زادگان سرزمین پیامبران و ادیان را. میگویند همه پیامبران بار رنجی بر دوش کشیدهاند، چون عیسی که صلیب خویش را تا بالای تپه برد و آنجا جان داد. جان داد یا جان تازه گرفت؟
ما مردمان خاورمیانه هم هر یک سهممان از زندگی پر از رنج را تا روز آخر به دوش میکشیم حتی در همان حالی که میگوییم و میخندیم و میرقصیم. تا روزی که باز جان تازه بگیریم…
۸ دسامبر ۲۰۲۴. به بهانه سقوط حکومت اسد در سوریه.
تاریخ وبینار هوش مصنوعی تغییر کرده و این هفته پنجشنبه برگزار میشه...
اگه به اهمیت هوش مصنوعی و تاثیر روزافزونش روی کار و زندگی آگاهید و میخواید با شناخت بهتر و متناسب با شرایط و نیازهاتون ازش استفاده کنید، این وبینار رو از دست ندید...
اطلاعات بیشتر و ثبت نام:
https://t.me/OrdmenPodcastBot?start=academy-ai-in-life-and-work
دکتر علیرضا دهقانی را حدود یک سال پیش و از طریق پادکستشان به اسم "آدمهای معمولی" شناختم. علاوه بر تخصص در AI و برنده شدن جایزه سال ۲۰۲۴ "بهترین کاربرد هوش مصنوعی برای خیر اجتماعی" در ایرلند، به نظرم ایشان همواره کنجکاوی برای آموختن و انگیزه برای انتقال آموختهها به دیگران را در خودشان حفظ کردهاند. آگهی زیر را که دیدم گفتم شاید برای شما هم جالب باشد.
بفرما یا بنشین یا... ؟
«خب به هر حال گفته میشه بهتره وقتی به چتجیپیتی فرمانی میدهید یک لطفا هم اولش بنویسید»
استاد آلمانی در وبیناری که شرکت کرده بودم این را گفت و رفت بر سر ادامه توضیح دادن prompt ها (فرمان) یی که نوشته بود برای بررسی بیزنسمدلهای جدید توسط هوشمصنوعی مولد.
اما این نکته در ذهنم ماند که چرا من هم تقریبا در همه prompt ها این please را آخر جمله استفاده میکنم.
Do this, do that...please.
گفتم خب به هر حال این عادت در من نهادینه شده و موقع نوشتن خیلی به چراییاش فکر نمیکنم. (در ایمیل ها تقریبا همیشه please را مینویسم وقتی به کسی میگویم کاری را انجام دهد. و خب احتمالا بیشترمان همینطوریم). با خودم گفتم پس شاید منظور استاد آلمانی هم این بوده که این عادت مودبانه را حفظ کنیم که وقتی مدام بین مکالمه با ماشین و انسان رفت و آمد میکنیم یک وقتی خداینکرده در صحبت با انسان ادب را یادمان نرود و please همیشه عادتی در پس ذهنمان باشد.
چند وقت بعد جلسه دیگری با شخص دیگری داشتم درباره همین موضوع Gen AI. یک استاد آمریکایی که علاقه و تخصصش به کارگیری تکنولوژیهای دیجیتال در آموزش بود. او هم موقع نوشتن درخواست از/فرمان به ChatGPT و Gemini وقتی داشت please را اول جمله مینوشت ذهنش رفت سراغ چرایی این کار. خیلی خونسرد گفت: "خب میدونی دیگه... میگن بهتره با AI نایس باشیم تا اگه یه وقتی احیانا رباتها دنیا رو تسخیر کردن بلایی سرمون نیارن...!"... از حس طنزش خوشم اومد. گفتم راستش تا حالا از این زاویه به موضوع فکر نکرده بودم. بالاخره کار از محکمکاری عیب نمیکنه! :)
من از هفده سالگی وبلاگ مینوشتم. یعنی بیش از بیست سال پیش. قبل از آن هم یادداشت روزانه مینوشتم و کلا رابطه خوبی با قلم و کاغذ و بعدها با کیبورد داشتم. ولی تقریبا همیشه اینطور بوده که چند ماهی پیوسته نوشتهام و بعد چند ماهی وقفه. و بعد باز مدتی نوشتهام و مدتی وقفه. این نوشته هم بعد از چند ماه خاموشی این کانال یعنی قرار نیست ترک عادت کنم.
در این چند ماه بارها خواستم به اینرسی ننوشتن غلبه کنم. با خودم میگفتم به سادگی از اولین چیزی که در حیطه عمومی به نظرم میآید بنویسم. فاجعه غزه در ذهنم میآمد و خاموش میشدم. مسایل روز ایران هم که گفتنیهایش را گفتهاند؛ خواه از جنس ناله و غر زدن باشد برای تخلیه روانی یا از جنس تحلیل برای فهم بهتر ... «هین سخن تازه بگو!»...
در این چند ماه بیش از پیش درباره هوش مصنوعی چیز یادگرفتم ولی هر کاری میکنم سرعت یادگیریام در میان همه مشغلههای کاری دیگر از سرعت پیشرفت این فناوری خیلی کمتر است. با رواج هوش مصنوعی مولد، حوزه آموزش و پژوهش هم وارد عصر جدیدی شده. باید هنجارها و عادتهای عصر گذشته را فراموش کرد و به سمت دگرگونی شیوه تدریس و ارزیابی دانشجو رفت. اما طبق معمول آدمها در مقابل چیزهای جدید مقاومت نشان میدهند. به طور خاص دانشگاههای انگلیس به خاطر آن همه فرایند و دستورالعمل و آییننامه -که برای تضمین کیفیت استاندارد آموزش عالی دور خودشان پیچیدهاند- نمیتوانند یکشبه همه چیز را دگرگون کنند. در دانشگاه به عده از همکارانم -که مسنتر هستند و مثل ما عاشق به کارگیری هوش مصنوعی نیستند- میگفتم پانزده سال پیش اگر کسی بلد نبود با ورد و اکسل و پاورپوینت کار کند نمیتوانست اسم خودش را پژوهشگر یا استاد دانشگاه بگذارد. پنج سال دیگر هم اگر بلند نباشید از هوش مصنوعی درکارهایتان بهره ببرید نمیتوانید این عنوان را حفظ کنید.
بگذریم. در این صبح زود که هنوز آفتاب طلوع نکرده به نامتناهی بودن جهان و تمام نشدن جوهر زندگی فکر میکنم. به اینکه همیشه چیزهای جدیدی برای آموختن و شناختن هست. و نیز دیدگاهها و جنبههایی تازه از چیزهایی که پیشتر فکر میکردیم خوب میشناسیم ولی هربار میبینیم فرصتی تازه وجود دارد برای بازشناسایی و نو شدن فهممان از همه چیزهای اساسی زندگی.
«هین سخن تازه بگو» ولی بدان لازم نیست «فلک را سقف بگشایی». همین طلوع زیبا را ببین و انگشتهای دست که روی کیبورد فرود می آیند. که بعد از روزگار ما «بسی گردش کند گردون٫ بسی لیل و نهار آرد».
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year, 1 month ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago