𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 days, 18 hours ago
🔳⭕️ داستان مرگ زائوها و درسی بزرگ برای مدیران !
✅در قرن 18 میلادی یک بیماری در اروپا شیوع پیدا کرد که حتی به آمریکا هم رسید. نام آن تب زایمان؛ Peurperal Fever یا Black Death Childbirth بود به این صورت که زنها ظرف 48 ساعت بعد از زایمان میمردند. این تبدیل به یک بیماری ویرانگر در قاره اروپا شد و هر روز اوضاع بدتر و بدتر میشد تا جایی که در برخی بیمارستان ها تا 80 درصد زنان به علت زایمان فوت می کردند! اما این اتفاق مصادف بود با رونسانس و انقلاب علمی و فرهنگی و اصلاحات مذهبی که دیگر نمیشد آنرا با مذهب و عرفان و ماوراء طبیعه حل کرد و دکترها باید با عقل و دانش و داده های تجربی خود علت موضوع را کشف می کردند.
✅روال کار پزشکان این بود که صبح ها در آزمایشگاه ها مشغول نمونه گیری و... بودند و بعد از ظهرها به کار زایمان زنان مشغول می شدند.
تا اینکه در اواسط قرن 18 دکتر اولیور وِندل هولمز؛ قاضی القضات آمریکا به این نکته پی برد که دکترها بعد از آزمایشگاه دست های خود را نمی شویند و در واقع متوجه علت اصلی ماجرا شد.
✅او به پزشکان گفت: مشکل خود شما هستید!
آنها او را نادیده گرفته و تا 30 سال دیوانه اش خواندند. تا اینکه نهایتا یکی از خودشان؛ بنام دکتر ایگناتس زملوایس به این حقیقت پی برد که پزشکان خودشان عامل انتقال و تکثیر بیماری هستند و گفت اگر قبل از عمل زایمان دست پزشکان شسته و وسایلشان استریلیزه شود، مرگ و میر زنها هم متوقف می شود! که دقیقا همین شد و !!!!مشکل حل شد!
✅تحلیل و تجویز راهبردی
✅آیا تا حالا شنیده اید خود کرده را تدبیر نیست؟
این ضرب المثل بیانگر این است که ریشه مشکل خود شخص است.
در داستان واقعی که بیان شد علت اصلی خود پزشکان بودند به همین دلیل وقتی راه حل هم ارائه شد نه تنها راه حل را نپذیرفتند بلکه ارائه کننده راه حل را دیوانه خطاب کردند زیرا نمی توانستند درک کنند که مشکل در خودشان ریشه دارد تا اینکه بلاخره یکی از خودشان گفت مشکل خود ما هستیم و مسئله حل شود.
✅وقتی خود فرد علت مشکل باشد طبیعی است که هیچ تدبیری راهگشا نیست زیرا هیچ راه حلی نمی تواند راه حل اصلی باشد مگر اینکه فرد بپذیرد خود ریشه مشکل است و خودش باید جزء اصلی راه حل باشد.
✅این پدیده در مدیریت کشور ، سازمان ها ، شرکت ها بسیار دیده می شود مثلا زمانی که مشکلات شرکت های دولتی را بررسی می کنیم متوجه می شویم که ریشه بسیاری از مشکلات خود مدیریت ها هستند.
✅در مواردی فردی شایستگی حرفه ای برای مدیریت یک مجموعه را ندارد اما مدیریت یک مجموعه بزرگ به او می سپارند دیری نمی گذرد این مجموعه درگیر بحران ها و مشکلات بزرگی می شود .مشکلاتی مانند کیفیت پایین محصولات و خدمات ، نبود نوآوری ، قیمت تمام شده بالا ، بحران مالی ، نارضایتی مشتریان ......
✅تا زمانی که این مدیر یا مدیرانی مثل او مسئولیت مدیریت واحدهای اقتصادی و صنعتی کشور را داشته باشند نه تنها نمی توان به حل مشکلات فعلی امیدوار بود بلکه این نگرانی وجود دارد که دامنه بحران های مالی و اقتصادی هر روز گسترده تر شوند
زیرا این مشکلات علت نیستند بلکه معلول هایی هستتد که ریشه اصلی آنها مدیریت ضعیف ، غیرحرفه ای و بی صلاحیت است.
✅می توان گفت در سطح کشور هم ریشه بسیاری از مشکلات خود مدیریت ها هستند، که در قضیه بحران ارزی و کاهش ارزش پول ملی ، بحران انرژی چند نمونه از دهها نمونه آنرا شاهد هستیم.
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
🔳⭕️به نظر شما یک مدیرعامل چه ویژگی هایی بايد داشته باشد؟
اینجا در اینستاگرام مواردی که مدنظر تون هست و بگید و لایک و share فراموش نشه.🙏
جدیدترین استوری اینستاگرام ما
🛑آنچه در کانال تحلیل بورس و اقتصاد مطالعه خواهید کرد:
۲.به روزترین گزارش های اقتصاد جهان
۴.گزارش آخرین وضعیت رمزارزها
۶.آخرین قیمت دلار و سایر ارزهای خارجی
🔳⭕️بیشتر کار کنید تا بیشتر شاد شوید.
🔴این دو موقعیت را در ذهن تصور کنید:
1⃣ شما وارد فرودگاه شده اید، تا از هواپیما پیاده شده و به قسمت بار می رسید حدود ۱۰ دقیقه طول می کشد. به محض رسیدن چمدان خود را بر می دارید و می روید.
2⃣ شما اولین نفر از هواپیما پیاده شده و در عرض دو دقیقه به قسمت تحویل بار می رسید، اما تا آغاز به کار قرقره ۸ دقیقه طول می کشد و بالاخره پس از طی شدن این دقایق چمدان خود را دیده و آن را بر می دارید.
در هر دو موقعیت بالا، شما فقط ۱۰ دقیقه برای تحویل گرفتن چمدان خود زمان صرف کرده اید. اما در موقعیت دوم، شما کم صبر و عصبی بودید و تصور می کردید که چقدر در آن محل وقتتان تلف شده است.
واقعیت این است که مغز انسان از بطالت و بی هدفی خوشش نمی آید و ترجیح می دهد مشغول باشد. به همین خاطر، هر وقت مشغله کاری و زندگی شما بیشتر است، برای قدردانی از کارهایی که انجام می دهید، دوپامین –هورمون شادی– ترشح می کند.
#دوپامین
#مشغله
#فرودگاه
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
سال نو میلادی، نُه لایسنس کاربردی! 🎁
📢 یه فرصت عالی برای شروع سال نو!
گردونه شانس بنیانسافت منتظرته تا کلی تخفیف و جایزه هیجانانگیز بگیری!
محبوبترین لایسنسها مثل یوتیوب پریمیوم، اسپاتیفای، کسپرسکی و ویندوز ۱۱ پرو در انتظارتن..
✅ چی کار باید بکنی؟
1️⃣ وارد وبسایت بنیانسافت شو.
2️⃣ گردونه شانس رو بچرخون و از تخفیفها و جوایز متنوع لذت ببر!
⏳ مهلت: فقط تا پایان 15 دی
🔥 وقتو از دست نده، شانس تو امتحان کن!
🔳⭕️۸ استراتژی برای مقابله با همکاری که میخواهد وجهه شما را خراب کند.
🔴یکی از دوستان شکایت میکرد و میگفت: «ما دو نفر با موقعیت کاملا یکسان در دفتری مشغول به کار هستیم. بهانه مدیر بخش برای عدم ارتقای شغلی ما دو نفر، این بود که فقط یک نفر میتواند ارتقا پیدا کند».
از همان زمان، آن کارمند دیگر شروع کرد به بیارزشکردن من نزد مدیرمان. او از هر کاری که من انجام میدادم، ایراد میگرفت، درباره ساعات اضافهکاری من دروغ میگفت، حتی از قول من نقل کرد که رئیس آدم احمقی است! من متوجه شدم مدیرمان هر چه او میگوید، باور میکند.
حالا این دوست مذکور چه باید بکند؟
در ادامه، ۸ استراتژی برای مقابله با این مشکل بیان میشود.
1⃣ **عمل کنید، عکسالعمل نشان ندهید.
2⃣ با رئیستان بهطور مستقیم صحبت کنید.
3⃣ با رئیس بهطور مرتب ملاقات کنید.
4⃣ با همکارتان روبرو شوید.
5⃣ مثبت بمانید.
6⃣ همه چیز را مستند کنید.
7⃣ از خودتان دفاع کنید، بدون آنکه تدافعی باشید.
8⃣ بدانید که رئیس آدم سادهلوحی نیست.**
#استراتژی
#وجهه
#کارمند
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️چگونه امنیت شغلی خود را تضمین کنیم؟
راز امنیت شغلی این است که این نکته را به یاد داشته باشیم که ما امنیت شغلیمان را خودمان ایجاد میکنیم. این روزها هیچ کارفرمایی نمیتواند امنیت شغلی شما را تا پایان عمرتان تضمین کند. به همین منظور، باید این مهارتها را کسب کنید:
🔺نباید به خودتان به عنوان مجموعهای از مدارک تحصیلی و آموزشی یا سالها تجربه نگاه کنید. درست مثل هر متخصصی (وکیل، لولهکش یا نماینده بیمه)، شما نیز باید بدانید که در حل چه مشکلاتی مهارت دارید و این مشکلات را به خوبی بشناسید. باید بدانید حل یک مشکل چقدر برای مشتریانتان هزینه دارد، چگونه ایجاد شده و چطور رفع میشود.
🔺باید همواره در جریان تحولات بازار باشید تا ببینید مشکلی که در حل آن مهارت دارید، چگونه در گذر زمان دستخوش تغییر میشود. اگر خودتان را محدود به دیوارهای دفتر کارتان کنید، از تحولات بازار استعدادها بیخبر خواهید ماند.
🔺باید ارزش خودتان را بدانید. اینکه بگویید «آخرین حقوقی که گرفتم، ۷۰ هزار دلار بود» کافی نیست. این اطلاعات به درد کسی که میخواهد شما را استخدام کند نمیخورد. ممکن است بگوید: «چه عالی، اما حقوق پیشنهادی ما ۶۰ هزار دلار است.» آیا میتوانید به آنها توضیح دهید که وجود شما در سازمان، چگونه باعث افزایش درآمد یا کاهش هزینههایشان میشود؟ آیا میتوانید برای حقوق پیشنهادیتان یک دلیل قانعکننده بیاورید؟
🔺حتی اگر شاغل هستید و از شغلتان راضی هستید، باید بازار استعدادها را زیر نظر داشته باشید و ببینید آیا به خدمات شما نیاز هست یا نه. هوشیار باشید و آگهیهای استخدام را همیشه مرور کنید، حتی وقتی مشغول کار هستید.
🔺باید مهارتهایتان را بهروزرسانی کنید. ممکن است برای سازمانی کار کنید که از زمانه عقب باشد یا با تکنولوژیهای روز بیگانه باشد. شاید این سیستم جوابگوی نیازهای آنها باشد، اما برای شما اینطور نیست. برای آنکه قابل عرضه به بازار باشید، باید مهارتهایتان را به روز کنید.
🔺ارتباطاتتان را حفظ کنید و گسترش بدهید. بسیاری از مردم وقتی شغل دارند، به ارتباطات اهمیت نمیدهند و فقط وقتی به دنبال برقراری ارتباط هستند که شغل خود را از دست داده باشند. این یک اشتباه بزرگ است. اگر تا به حال ارتباطاتتان محدود بوده، سعی کنید هر هفته یک دیدار رو در رو با یک دوست جدید یا قدیمی داشته باشید یا در یک رویداد شرکت کنید. عادت کنید با افراد جدید صحبت کنید.
🔺مهارتی را فرا بگیرید که کمتر کسی آن را بلد است. صرف نظر از اینکه چه کارهایی را به خوبی انجام میدهید، باید در یک زمینه خاص تخصص داشته باشید تا ارزش واقعی خود را نشان دهید.
🔺از آنجا که مشکل را میشناسید و ارزش خودتان را میدانید، میتوانید همزمان که به دنبال کار میگردید یا حتی وقتی شاغلید، به صورت پارهوقت یا تماموقت مشاوره ارائه دهید. این روزها همه ما، چه بدانیم چه ندانیم، مشاوریم. خودتان را مثل یک کالا برندسازی کنید. هیچ چیزی به اندازه برندسازی نمیتواند عرضهپذیری شما را افزایش دهد.
🔺همزمان که به مهارتهایتان افزوده میشود، بهعنوان یک شخص حرفهای شناخته خواهید شد. کسانی که شما را میشناسند پروژههایشان را به شما خواهند سپرد. میتوانید شغلهای قراردادی یا تماموقت پیدا کنید. به مرور میان گروه بزرگی از افراد که حتی آنها را نمیشناسید، وجهه و اعتبار پیدا میکنید. ارتباطات به شما کمک میکند که همیشه شغل داشته باشید. به لطف انجام پروژهها آنقدر پول دارید که اگر چند ماه بیکار شدید، نگران مخارجتان نباشید.
🔺نهایتا به نقطهای خواهید رسید که به راحتی و بدون استرس، یک ماه به خودتان مرخصی بدهید. البته اگر به دنبال شرکتی باشید که تا زمان بازنشستگی برایشان کار کنید، هرگز به این نقطه نخواهید رسید. به دنبال امنیت در یک شغل یا سازمان نباشید. امنیت را خودتان ایجاد کنید تا کسی نتواند آن را از شما بگیرد.
🔹با ما همراه باشید در:
🌐کانال ترفند مدیریت👇👇
Instagram | Telegram | Linkedin
🔳⭕️خطاهای شناختی
🔻ذهن خوانی mind reading
فکر می کنید، بدون شواهد کافی می دانید که دیگران به چه چیزی فکر می کنند. مثل : ”جواب سلامم را نداد، پس حتما از دست من ناراحت است.
🔻پیش گویی furtune telling
پیش بینی می کنید که حوادث آینده، بد از آب در می آیند یا این که خطرات زیادی شما را تهدید می کند. مثل : ”در امتحان شکست می خورم” یا ”کاری گیر من نخواهد آمد”.
🔻فاجعه سازی catastrophizing
معتقدید هر چه اتفاق افتاده یا خواهد افتاد به شدت افتضاح، ناخوشایند و غیر قابل تحمل است. مثل : ”افتضاح می شود اگر در دانشگاه قبول نشوم”.
🔻برچسب زدن labling
به خودتان یا دیگران، صفات کلی و منفی نسبت می دهید. مثل : ”من آدم بدبختی هستم” یا من آدم بی ارزشی هستم”.
🔻نادیده گرفتن جنبه های مثبت discounting positives
مدعی هستید که کار های مثبت خودتان یا دیگران پیش پا افتاده و ناچیز هستند. مثل: ”این کار از عهده همه بر می آید” یا ”قبول شدن در کنکور که کار مهمی نیست”.
🔻فیلتر منفی negative filter
تقریبا همیشه جنبه های منفی را می بینید و به جنبه های مثبت توجه نمی کنید. مثل: ”هیچ کس مرا دوست ندارد”.
🔻تعمیم افراطی overgeneralizing
بر پایه یک حادثه، الگو های کلی منفی را استنباط می کنید. مثل: ”این اتفاق همیشه برای من اتفاق می افتد” یا ”در همه کار ها شکست می خورم”.
🔻تفکر دوقطبی dichotomus thinking
به وقایع پیرامون و انسان های اطراف با دید همه یا هیچ نگاه می کنید. مثل : ”همه مرا طرد می کنند” یا همه وقتم تلف شد“.
🔻باید اندیشی should
به جای این که حوادث را بر پایه چیزی که هستند ارزیابی کنید. بیشتر آن ها بر اساس چیزی که باید باشند، تفسیر می کنید. مثل : ”باید کارم را خوب انجام بدهم” یا ”باید در کنکور قبول شوم”.
🔻شخصی سازی personalizing
علت بروز حوادث منفی را به خودتان نسبت می دهید و سهم دیگران را در بروز مشکل نادیده می گیرید. مثل : ”ازدواجم بهم خورد، چون من مقصر بودم”.
🔻سرزنش گری blaming
دیگران را علت مشکلات و احساسات منفی خود می دانید و از طرفی مسئولیت تغییر رفتارتان را نیز فراموش می کنید. مثل : ”دیگران باعث عصبانیت من می شوند” یا ”والدینم باعث و بانی همه مشکلات من هستند”.
🔻مقایسه های نا عادلانه unfair comparisons
حوادث را طبق معیار های ناعادلانه تفسیر می کنید. خودتان را با کسانی مقایسه می کنید که از شما برترند و به این نتیجه می رسید که آدم حقیری هستید. مثل : ”او خیلی موفق تر از من است” یا ”شاگرد اول کلاس در امتحان خیلی بهتر از من عمل کرد”.
🔻تاسف گرایی regret orientation (کشکول ای کاش)
به جای این که در حال حاضر به کاری فکر کنید که از دستتان بر می آید، بیشتر به این مسئله می اندیشید که ای کاش در گذشته بهتر عمل می کردید. مثل : ”اگر تلاش کرده بودم ، شغل بهتری پیدا می کردم” یا ”ای کاش این حرف را نمی زدم”.
🔻چی می شد اگر what if
دائم از خودتان سوال می کنید چی می شود اگر چنین اتفاقی بیفتد و با هیچ جوابی راضی نمی شوید . مثل : ”حرف شما درست است، اما چی می شود اگر مضطرب شوم؟” یا ”چی می شود اگر نفسم در سینه حبس شود؟”
🔻استدلال هیجانی emotional reasoning
از احساسات خود برای تفسیر واقعیت استفاده می کنید. مثل : ”چون دلم شور میزند، پس اتفاق ناگواری می افتد."
🔻نادیده انگاری شواهد متناقض ignoring counter evidences
شواهد یا استدلال های ناهمخوان با تفکر خود را ردرد می کنید. مثل : ” هیچ کس مرا دوست ندارد”. هر گونه شواهد متناقض را نادیده می گیرد و در نتیجه فکرتان همیشه تایید می شود.
🔻قضاوت گرایی judgment focus
به جای این که خودتان، دیگران و حوادث پیرامون را بپذیرید و درک کنید، اغلب آن ها را در قالب ارزیابی های سیاه و سفید می نگرید. دائم خودتان و دیگران را طبق یکسری معیار های دلبخواهی، ارزیابی می کنید و متوجه می شوید که خودتان و دیگران پایین تر از آن حدی هستید که باید باشید. مثل : ”در دوران دانشگاه خوب عمل نکردم” یا ”اگر تنیس بازی کنم، از پس آن بر نمی آیم” یا ”سارا چقدر موفق است، ولی من اصلا موفق نیستم”.
خطاهای شناختی
منبع: تکنیک های شناخت درمانى
نوشته: رابرت لی هی
ترجمه: حسن حميدپور
🔹 با ما همراه باشید در:
🌐 کانال ترفند مدیریت👇👇
📷 Instagram |💬 Telegram |
?⭕️کتابدرمانی چیست؟
✅سالهاست روشی علمی به نام کتابدرمانی در جهان مطرح شده و استفاده میشود. در این روش درمانی درمانگر بهجای استفاده از دارو یا مشاوره به مراجع خواندن کتابی مناسب وضعیتش را پیشنهاد میدهد. گزارش حاضر نگاهی اجمالی به کتابدرمانی است.
✅کتابدرمانی یا ببیلوتراپی«Bibliotherapie» در جهان رواج دارد. بیبلوتراپها از کتابها بهجای دارو یا مشاوره استفاده میکنند. آنها کتابها را به مراجعین میدهند تا از طریق خواندن آنها به نتیجه مورد نظر برسند. دفاتر کتابدرمانی در شهرهای مهم دنیا وجود دارد، همچنین کار مشاوره از طریق اسکایپ نیز انجام میدهند. در حال حاضر در سیزده شهر اصلی دنیا دفتر دارند. کانال یوتیوبشان نیز خلاقانه به موضوعها و مسائل روانی میپردازد. بسیاری از آنها از نویسندگان هم استفاده میکنند.
✅کتابدرمانی دو دسته اصلی دارد. یکی از این روشها کتابهایی است که از فلسفه برای درمان مشکلات روحی و روانی مثل مشکلات عاطفی، زندگی زناشویی، افسردگی، کنار آمدن، جدایی، فقر و ... استفاده میکنند. این دسته وجه مشترک با روانشناسی پیدا میکند. تدوینکنندههای این دسته از کتابدرمانی از تئوریهای کلی فلسفه مثل تئوریهای تدوین شده توسط فردریش نیچه و آرتور شوپرهاور استفاده و تئوریها را برای زندگی عمومی کارکردی میکنند.
✅دسته دیگر از بیبلوتراپها از ادبیاتِ صرف استفاده میکنند. این خیلی دسته بسیار مهمتر است. این افراد برای مثال درباره افسردگی به کتابی از کتابهای ادبی انتخاب میکنند تا فرد بخواند و بعد از مدتی دوباره به بیبلوتراپ خود مراجعه کنند. مهمترین کسانی که از حوزه ادبی به افراد پیشنهاد میشود کامو و داستایوفسکی و نویسندههایی که به عنوان روانکاوهای روح انسان مطرح هستند، است؛ از شکسپیر و یونان باستان گرفته تا پروست.
✅لازم به ذکر است؛ داستایفسکی به روانکاوی روح انسان و کامو تمام نوشتههایش برای بهترزیستن است. او در نوشتههایش جهان را پوچ فرض میکند و میگوید حالا چطور میتوان به زندگی معنا داد. نمونه این بینش را میتوان در کتابهای بیگانه و طاعون دید. بیبلوتراپها از همین روایتها برای بهتر زیستن استفاده میکنند.
✅بیبلوتراپی نوعی کتابخوانی با برنامهای برای رسیدن به هدف مشخص است. در دوره جدید غیر از ادبیات صرف از موسیقی، نمایشنامه و سایر دستههای هنری برای این مفهوم استفاده میکنند. البته در این دسته نسخههایی که پیچیده میشود خیلی کلیتر است.
✅کسانی که از کتاب درمانی استفاده میکنند جلسههای گروهی هم دارند. کتابخوانیهای گروهی کسانی که مشکلات یا دغدغههای مشترک دارند را جمع میکنند. یک نفر در یک جلسه کتابدرمانی گروهی حضور دارد ممکن است افسردگی نداشته باشد حتی ممکن است برایش مهم باشد که هیچوقت مبتلا نشود هم میتوانند از جلسات برای رسیدن به هدف مشخص استفاده کنند.
? با ما همراه باشید در:
? کانال ترفند مدیریت??
? Instagram |? Telegram |
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 days, 18 hours ago