𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 days, 19 hours ago
آیا مذاکرات در راه است؟ کورش احمدی، سرمقاله روزنامه شرق، 6 آذر 403
هفته گذشته شاهد دو تحول مهم در ارتباط با موضوعاتی بودیم که ناچارا طی ماههای آتی باید در دستور کار ایران قرار گیرد. یکی از این دو تحول مصاحبه آقای علی لاریجانی با سایت رهبری و دیگری قطعنامه آژانس بود. در ارتباط با این دو تحول و موارد مربوطه نکاتی به شرح زیر قابل ذکر است:
1- قطعنامه جدید شورای حکام آژانس در ادامه سه قطعنامه پیشین همین شورا و با محتوایی کم و بیش مشابه صادر شد. تاریخ صدور نخستین قطعنامه ژوئن 2020 (خرداد 99) بود. ویژگی قطعنامه جدید این است که در ادامه فعالیت جدیدی است که سه کشور اروپایی از نوامبر 2023 با هدف زمینهسازی برای فعال کردن مکانیسم ماشه شروع کردهاند. این سه کشور این زمینهسازی را از نوامبر 2023 و ژوئن 2024 با ارسال دو نامه به رئیس شورای امنیت در مورد آنچه گسترش غنیسازی در ایران نامیده بودند، شروع کرده و در آنها نسبت به انقضای قطعنامه 2231 در 18 اکتبر 2025 (26 مهر 404) اظهار نگرانی کرده بودند. با فرض اینکه برای فعال شدن مکانیسم ماشه نیاز به زمینهای مساعد در شورای امنیت وجود دارد، آن دو نامه و این قطعنامه میتواند برای آنها کمک رسان باشد. محتمل است که این سه کشور بر مبنای "گزارش جامع" درخواستی از آژانس، در نشست بعدی بانی قطعنامه دیگری شوند و آن زمان یا در نشست خرداد موضوع را به شورای امنیت ارجاع نمایند. اما این ارجاع را در شورای امنیت مبنای کار قرار نخواهند داد؛ چرا که در این صورت حق وتو چین و روسیه میتواند مشکلساز شود. آنها از زمینه سیاسی مناسبی که به این ترتیب انتظار دارند در شورای امنیت ایجاد شود، برای فعال کردن اسنپ بک که مانعِ حق وتو را پیشرو نخواهد داشت، برای اعاده قطعنامههای قبلی علیه ایران استفاده خواهند کرد.
2- در چنین شرایطی و با توجه به بازگشت ترامپ به کار در اول بهمن مهمترین سوال این است که ایران چه خواهد کرد. آقای علی لاریجانی که سمت رسمی مشاور رهبری را دارد، طی مصاحبهای که در سایت رهبری منتشر شده، ضمن تاکید بر اینکه "برجام وحی منزل نیست"، پیشنهاد "مذاکره جدید" و "توافق جدید" را داده است. پیشنهاد مذاکره اگر چه گریزناپذیر است، اما مجموع گفتههای مقامات طی چند هفته گذشته حاکی از نوعی بلاتکلیفی و ناهماهنگی است. روشن نیست که نقش آقای لاریجانی در این قضیه چیست. آیا قرار است ایشان متکفل این قضایا شود و آیا ایشان و دولت و وزارت خارجه با هم هماهنگ هستند؟ ثانیا این سخنان آقای لاریجانی در حالی است که مقامات وزارت خارجه تا کنون بر آن بودهاند که صبر میکنیم تا ببینیم برنامه ترامپ چیست و سپس واکنش نشان میدهیم. سخنان ضد و نقیض مقامات وزارت خارجه در مورد روند مذاکره با آمریکا در مسقط، تمرکز بر مدیریت تنش و نه حل مشکلات و ایجاد ابهام در مورد مذاکرات آتی در ژنو نیز حاکی از نوعی بلاتکلیفی است. سخنان سخنگوی وزارت خارجه در مورد مذاکره با سه کشور اروپایی در ژنو "راجع به لبنان و فلسطین و مسئله هستهای" حاکی از این است که هنوز اراده سیاسی لازم شکل نگرفته است. روشن است که مذاکرات ژنو راجع به مسائل ایران و غرب خواهد بود و بعید است نمایندگان آن سه کشور ماموریتی برای مذاکره با ایران در ژنو در مورد لبنان و فلسطین داشته باشند.
3- مشکل دیگر سخنان آقای لاریجانی این است که ایشان با گفتن اینکه "برجام وحی منزل نیست" و صحبت از "توافق جدید"، فاتحه برجام را خوانده است. این موضع درستی نیست. برجام توافق ارزشمندی است. امکان ندارد ایران بتواند به توافقی بهتر از برجام با آمریکا دست یابد. درست است که این توافق از حوادث عقب مانده و غنیسازی ایران و تحریمهای آمریکا آنرا فعلا بلااستفاده گذاشته و نیز دو سرفصل آن به سود ایران سپری شده و یک سرفصل باقی مانده (انقضای قطعنامه 2231) نیز به سود ایران اما غیرعملی است ، اما اولا این ما نیستیم که باید مرگ برجام را یعنی مرگ توافقی را که به سود ما است، اعلام کنیم. قاعدتا طرف مقابل باید چنین خواستهای را مطرح کند و در ازای آن امتیاز بدهد. ثانیا ما با چسبیدن به برجام باید سعی کنیم که طرف مقابل این توافق را حداقل به عنوان مبنای مذاکره بپذیرد. مذاکره از سر خانه اول قطعا بسیار به ضرر ایران خواهد بود.
4- نهایتا اینکه آمریکا به تحریک اسرائیل و اعراب نخواهد پذیرفت که مذاکرات آتی تنها در مورد برنامه هستهای ایران باشد. تک موضوعی بودن برجام یکی از دلایل تعلیق آن بود. ترامپ در دولت اولش با این ادعا که ایران روح برجام را نقض کرده، به عبارتی در مقدمه برجام راجع به "کمک مثبت برجام به صلح و امنیت منطقهای و بینالمللی" اشاره می کرد و مدعی بود که ایران این بند را نقض کرده است. این نیز موضوع مهمی است که مقامات ما باید خود را آماده مواجهه با آن بکنند.
البته این بخش از متن مصاحبه با فرهنگ رجایی حاوی برخی اشتباهات احتمالا تایپی و کم دقتی ها است. مثلا به جای داور "دادگر" گفته شده، "قرارداد نفت 1933" اینجا نادرست است و حتما منظور "امتیازنامه نفت 1901" بوده که تمدید شد. رضاخان آنرا پاره نکرد. بلکه کل پرونده نفت را که از جمله حاوی اسناد طلب های ایران از کمپانی بود، در بخاری انداخت. فروغی را هم در واقع در شهریور 1314 کنار زد و خانه نشین کرد. شاید منظور این است که او را از این جهان کنار نزد.
آنچه که در این متن برایم جالب بود این بود که فرهنگ رجایی به خوبی دو نسل، نسل نخبگان مشروطه و نسل نخبگان پهلوی، را با هم مقایسه می کند. نسل نخبگان مشروطه نسلی بود که در پرتو آزادی مختصری که بعد از مشروطه شکل گرفت، بالید و پای کشور و مردم ایستاد و استخوان دار و ریشه دار بود. در مقابل، نسل نخبگانی که پهلوی ها برکشیدند، همانی بود که یک چشمه اش یعنی سیل خروج ارز از کشور را در شهریور 57 دیدیم. یعنی از 10 روز بعد از جمعه 17 شهریور 57 و حتی نه از آبان 57 که جناب رجایی می گوید.
متاسفانه جمهوری اسلامی از این تجربه شگرف تاریخ معاصر درس نگرفت و به راهی رفت که منجر به پروردن نخبگانی شد که می شناسیم.
بخشی از مصاحبه فرهنگ رجایی با روزنامه شرق 29 آبان 403
به نظر من رضاشاه میوهچین مشروطیت بود. ... آدم زبده و نظربلندی بود و خوب میدید، اما جاهل بود. مهمترین کارش در ایران برقراری نظم بود. اما چه کسی مملکت را ساخت؟ نسل مشروطیت. این نسل از ۱۳۰۴ تا ۱۳۱۴ با چنگ و دندان دانشگاه تهران، بانک ملی، بانک سپه، بانک مرکزی و... را ساختند که به نام رضاشاه است و رضاشاه میوهچینش بود. آخر هم سر تکتکشان را زیر آب کرد، چون آدمهای جاهل از آدمهای بزرگتر از خودشان میترسند. میدانید که دهان بعضیها را واقعا دوخت. علیاکبر دادگر، بنیانگذار دادگستری در ایران گفت قربان چه کنم؟ گفت برو بمیر. او هم رفت خودش را کشت. گناه تیمورتاش این بود که گفت قرارداد نفت ۱۹۳۳ را تمدید نکنید. رضاشاه قرارداد را پاره کرد و در بخاری انداخت، بعد هم گفت تیمورتاش کنار برود. تنها کسی را که کنار نزد، فروغی بود چون احساس کرد فروغی عامل خطر نیست و داعیه سیاست ندارد. فروغی عالم بزرگی است و نهادهای خوبی ایجاد کرد. رضاشاه نسل مشروطه را از بین برد. نسل رضاشاه همانهایی بودند که دوروبر شاه بودند، درسخوانده بودند، ولی پولپرست و بیوطن بودند. برای همین، ۱۵ آبان ۱۳۵۷ به حکمت عامیانه، علی مانده بود و حوضش. کسی دوروبر شاه نمانده بود، همه رفته بودند. ۱۵ آبان بانک مرکزی اعلامیهای داد که ۱۲۴ نفر چیزی حدود ۳۰ میلیارد دلار در یک ماه گذشته بردند و خودشان هم با پولشان رفتند. آقای لاهیجی، حقوقدان معروف در بانک مرکزی صحبت کرده بود و کارمندان بانک مرکزی اعلامیه را پخش کردند. مگر آنها نخبگان دوره پهلوی نبودند، چرا نماندند که از شاهشان حمایت کنند! چون نسل رضاشاه آدمهای ترسویی بودند. اما نسل مشروطه از بین نرفت، در درون آدمهایی مثل مدرس و مصدق ادامه پیدا کرد و بعد از مصدق در قالب نهضت آزادی و راه مصدق. بیدلیل نبود که آدمهایی مثل بازرگان اسمشان را پیروان راه مصدق گذاشته بودند. جالب است بازماندگان نسل مشروطیت که فرزندان دکتر مصدق هستند، اولین حکومت موقت به نخستوزیری مهندس بازرگان را تشکیل دادند. همانطور که کودتای ۱۲۹۹ مشروطیت را از قطارش خارج کرد، کودتای 28 مرداد 1332 هم قطار مشروطیت را به راه دیگری برد، چون مصدق هم ادعا میکرد که ادامه مشروطیت است.
?مدارس دولتی؛ قربانیان اصلی سرمایه داری رفاقتی
احتمالا مهم ترین فراز گفتگوی تلویزیونی امشب رئیس جمهور این نکته بود:
من در زمان شاه با داشتن خانوادەای فقیر راحت رفتم، درس خواندم و دکتر شدم، اگر امروز بود لابد با همان دیپلم می بایست در روستا می ماندم!
اذعان پزشکیان به بهتر و عادلانه تر بودن بخش دولتی در گذشته، در روزی که با اعلام نتایج کنکور سراسری بار دیگر بحث دربارەی طبقاتی شدن آموزش در ایران بالا گرفته، دلالت های پراهمیتی دارد.
صد البته او راست می گوید. عدالت آموزشی و شایسته گزینی در دوران قبل از انقلاب بیشتر بود و این گونه نبود که بالای نود درصد نفرات اول کنکور سراسری از مدارس خاص و غیرانتفاعی آمده و سهم مدارس دولتی تنها هفت درصد باشد.
در واقع مقصر اصلی نگاهی است که از ابتدای دهەی هفتاد بە تدریج غالب شد: مدارس و دانشگاه ها باید مانند بنگاه های تجاری مدیریت شوند.
بر اساس این دیدگاه، آموزش و پرورش و آموزش عالی، فعالیتی اقتصادی است که باید قابل ارزیابی باشد و بازدهی سود به دنبال داشته باشد.
نئولیبرالیسم اسلامی که در خصولتی سازی و سرمایەداری رفاقتی، نهادمند شد، مدارس را به عنوان سوژەهای تجارت و کسب و کار بازکشف نمود.
نهادهایی که در گذشته صرفا به عنوان مکان های تعلیم و تربیت دیده می شدند، به سوژەهای جذاب سرمایەگذاری و سوددهی تبدیل شدند.
در حالی که در گذشته صرفا با پدیدەای سراسر آسیب بنام صنعت کنکور روبرو بودیم، این بیماری در قالب فروش آزمون، سخت افزار، نرم افزار، برنامەی درسی، پیشرفت حرفەای و شرکت در اردو و همایش تا پایەی پیش دبستانی بە آموزش و پرورش سرایت کرد.
حتی زمین و ملکیت مدارس غیر دولتی به عرصەی تازەای از زمین خواری، بورس بازی و استفاده از رانت و نفوذ تبدیل شد.
تعجب آور نیست که در این فضای فکری و بستر اقتصادی، دانشگاه های معتبر به فروش صندلی روی آورند و شبه دانشگاه ها هم رسما به دکان مدرک فروش بدل شوند.
این فجایع که پیامدهای آنها احتمالا تا دهەها جبران نمی شود، بە جد اهمیت وجود یک بخش دولتی خوب و با کیفیت را خاطرنشان می سازد.
نه تنها هیچ کودکی بخاطر فقر و محرومیت نباید از رفتن به مدرسه باز بماند، بلکه باید مانند یک کودک پایتخت نشین متعلق به طبقات بالا، امکان ترقی شغلی و تحرک اجتماعی را دارا باشد.
همانطور که هیچ کس بخاطر فقر و حاشیه نشینی نباید از بیماری بمیرد و دولت اخلاقا و قانونا حق ندارد با افزایش تصدی گری بخش خصوصی، از کیفیت و کمیت بیمارستان های دولتی و شمولیت آنها بکاهد.
آموزش طبقاتی و درمان طبقاتی مانند اینترنت طبقاتی نافی اصل کرامت ذاتی انسان و ارزش هایی چون آزادی و عدالتند.
دولت حداکثری و تمامیت خواهی که در عرصەهای سیاسی و فرهنگی به صورت مطلق دخالت و حتی ساحت خصوصی از گزند آن در امان نمی ماند، اخلاقا و منطقا حق ندارد هنگام رسیدن به خدمات عمومی و مسائل اساسی چون درمان، آموزش و اشتغال به یکباره لیبرال شود و از مزایای "حداقلی بودن" سخن بگوید.
باید دوباره به سراغ مدارس دولتی رفت و با بهینه سازی آنها، عدالت آموزشی را سرلوحه قرار داد.
#صلاح_الدین_خدیو
@sharname1
داشتم کتاب "داور و عدلیه" نوشته باقر عاقلی را می خواندم رسیدم به نشست مجلس در 9 آبان 304 یعنی نشست عزل قاجاریه و سخنرانی معروف مصدق و بعد از آن جوابی که علی اکبر داور در مقام مخبر کمیسیون و کارگردان پروژه مربوطه به او داد. از جمله فراز زیر در سخنان داور جالب بود:
"یک نکته را آقای مصدق السلطنه گفتند که اساسا صحیح بود و آن این بود که آیا شاه باید مسئول باشد یانه؟ من تصور نمی کنم که یک نفر پیدا شود که فکرش این قدر کوچک باشد که تصور کند باید اختیار به دست یک نفر داد بدون هیچ حدی، بدون هیچ قانونی. یک شاهی که به قول ایشان هم رئیس الوزرا باشد هم وزیر جنگ باشد و هم رئیس قوا ، واضح است که این فکر به ضرر مملکت تمام می شود و هیچ کس هم زیر بار نمی رود. من تعجب می کنم که ایشان درجه فکر من و رفقای پارلمانی خود را اینقدر کوچک تصور کرده اند؟ چرا؟ ... پس اگر آقای پهلوی شاه بشوند. البته شاهی خواهند بود موافق قوانین ممالک متمدنه و بطوری که مشروطیت ایران هم تصویب می کند غیرمسئول و فقط شاه نه شاه و رئیس الوزرا و رئیس قوا و وزیر جنگ ... ص 83
4- البته روشن است که حداقل مادام که رئیس جمهور جدید آمریکا در 1 بهمن 403 در کاخ سفید مستقر نشده، امکان مذاکرات جدی در مورد تحریمها وجود نخواهد داشت. اما اگر دولت چهاردهم تصمیم خود را بگیرد، میتواند در این فاصله از جهات دیپلماتیک و افکار عمومی آمادگیهای لازم را کسب و مقدمات ضروری را برای پیشبرد راهبرد خود فراهم کند.
جواب: روشن است. چین منافع اقتصادی عظیمی در کشورهای عربی دارد. حجم تجارت امارات در سال گذشته یک تریلیون و 80 میلیارد دلار بوده در حالیکه حجم تجارت خارجی ایران از حدود 105 میلیارد تجاوز نکرده است. بعلاوه، چین شدیدا و به نحوی فزاینده به نفت و گاز خلیج فارس که از کشورهای عربی وارد می کند، وابسته شده است. مهمتر از این، اقتصاد اعضای شورای همکاری خلیج فارس با حجم 2.4 تریلیون دلار به سرعت در حال توسعه است و چین که حجم اقتصادش 17.7 تریلیون دلار است، به دورنمای توسعه اقتصادی بیشتر با شورای همکاری نظر دارد. در همین رابطه، مدتی است که صحبت از ایجاد یک منطقه تجارت آزاد بین چین و شورای همکاری است. لذا، دلیل توجه چین به شورای همکاری و بی توجهی اش به جهات دیگر در منطقه روشن است.
جواب: اگر این تصور ایجاد شود که در موقعیتی نیستیم که واکنشی علیه دعاوی بی اساس علیه تمامیت ارضی کشورمان نشان دهیم، حتما مشکلات ما در سیاست خارجی بیشتر خواهد شد. کما اینکه آمریکا نیز برای اولین بار در سپتامبر 2023 یعنی بعد از حمایت چین و روسیه از ادعای امارات پذیرفت که بند مشابهی در بیانیه مشترک با عربها وارد شود. یک راه حداقلی برای نشان دادن ناخرسندی نسبت به چین، خودداری از مخالفت فعال با عضویت تایوان در سازمان ملل است که همه ساله از سوی برخی کشورها در آستانه نشست مجمع عمومی مطرح می شود. بعلاوه، چین در دریای جنوبی چین نیز دست به اقداماتی زده که کشورهای عضو آسهآن آنرا تعرض به منافع و تمامیت ارضی خود می دانند. در این مورد نیز دلیلی ندارد که ایران با حمایت از موضع چین در دریای جنوبی چین، موجب ناخرسندی 10 کشور مهم عضو آسه آن شود.
جواب: اصلا این طور نیست. این جمله بندی که در بند 26 بیانیه مشترک چین و عربها ذکر شده، به لحاظ محتوایی و حقوقی هیچ ویژگی خاصی در مقایسه با بندهای مشابه در دیگر اسناد که امارات با دیگر کشورها امضا کرده، ندارد. در این متن، چین از تلاش های امارات برای حل مسئله از طریق مذاکره برای حل مسالمت آمیز مسئله بر اساس حقوق بین الملل و نهایتا حل مسئله از طریق مشروعیت بین المللی حمایت می کند. مشروعیت بین المللی کدی است که مرجعش رجوع به شورای امنیت و از آن طریق (ماده 36 منشور) رجوع به دیوان بین المللی دادگستری یا رجوع مستقیم طرفین به دیوان است که امارات همواره تکرار کرده است. این یعنی اینکه چین در این قضیه بی طرف نیست و از تلاش های امارات و مواضع امارات حمایت می کند و این جزایر را رسما مورد مناقشه می داند یعنی رسما آنها را متعلق به ایران نمی داند. یعنی اینکه مواضع ایران را که این جزایر اساسا مورد مناقشه نیستند را قبول ندارد. اگر همه اینها را در بستر دعواهای متعدد ارضی و مرزی بین کشورها بررسی کنیم. مسئله روشن تر می شود. معمول این است که کشورها در دعاوی ارضی و مرزی دیگران دخالت نمی کنند. چرا که این دعاوی معمولا بسیار حساس هستند و یک پیوست افکار عمومی داخلی در هر یک از دو کشور ذی ربط دارند و در نتیجه هیچ کشوری نمی خواهد با حمایت از یکی از دو طرف رابطه اش با طرف دیگر را به خطر بیاندازد. بعلاوه فرض بر این است و این فرض معقولی است که دیگران از مبانی و سوابق و ادله حقوقی طرفین بی اطلاع هستند و ربطی هم به آنها ندارد که مداخله کنند و این دعاوی حقوقی را بررسی کنند و نظر بدهند. در چنین بستری اگر کشوری چنین کرد یعنی در دعوای حقوقی سرزمینی دو کشور دیگر دخالت کرد و از نظر یکی از آن دو حمایت کرد، یعنی مرتکب امر غیرمعمول و شاذی شده است. به عنوان مثال آمریکا همیشه اعلام می کرده که در دعاوی ارضی کشورها دخالت نمی کند و به رغم دشمنی با ایران و دوستی با اعضای شورای همکاری هم تا این اواخر یعنی سپتامبر 2023 یعنی بعد از اینکه چین و روسیه رسما از موضع امارات در مورد جزایر حمایت کردند، اقدامی در این مورد نکرده بود. من چون قبلا زیاد در این مورد نوشته ام، تکرار نمی کنم. فقط تاکید می کنم که امارات سعی در ایجاد اجماع علیه ایران دارد و کشورهایی مثل چین که ادعای دوستی با ایران دارند نباید به این اجماع بپیوندند.
جواب: کاری که امارات می کند تلاش برای نقض تمامیت ارضی و حاکمیت ملی ایران است که باید آنرا اقدامی خصمانه تلقی کرد و مقامات ما باید برای دیگر کشورها نیز روشن کنند که هر کشوری که با این اقدام خصمانه امارات همراه شود، نمی تواند دوست ایران باشد. ضمنا باید توجه داشت که مسئله تنها مسئله سه جزیره یا ادعاهایی که در مورد نام خلیج فارس مطرح می کنند، نیست. مسئله این است که نفس تعرض به ایران در این دو مورد به معنی نفی و نقض موقعیت ایران در خلیج فارس و تعرض علیه منافع ملی و امنیت ملی ایران در منطقه است. لذا برخلاف تصور برخی که می کوشند تا این موضوعات را بی اهمیت وانمود کنند، در اهمیت بسیار زیاد آنها تردیدی نیست. در مورد ارجاع موضوع به دیوان، از آنجا که ایران صلاحیت اجباری دیوان در امور مربوط به حاکمیت سرزمینی و مناطق دریایی و خشکی را نپذیرفته، الزامی برای رجوع به دیوان ندارد. اگر چه شک ندارم که هر دادگاهی در قضیه سه جزیره به سود ایران رای خواهد داد، اما بدیهی است که تحت هیچ شرایطی ایران و بسیاری از کشورها حاضر به قرار دادن بخشی از قلمرو خود در معرض قضاوت دادگاههای فراملی نخواهند بود. آیا چین که چنین متنی را امضا کرده، حاضر است مسئله تایوان و مسئله جزایر ادعایی در دریای چین جنوبی را در معرض قضاوت یک دادگاه بین المللی قرار دهد. با این حال، باید توجه داشت که صرف اجماعی به ضرر منافع ملی یک کشور دارای اهمیت سیاسی است و موقعیت ضعیف یک کشور در سطح بین المللی را نشان می دهد.
گفتگو با سایت جماران در مورد حمایت مجدد چین از موضع امارات در مورد جزایر ایرانی، کورش احمدی، 15 خرداد 403
در چند روز اخیر دوباره شاهد همراهی چین با امارات متحده عربی در بحث جزایر سه گانه بودیم. در بند ۲۶ بیانیه مشترک پایانی، ادعای ارضی امارات بر جزایر سهگانه تکرار شده است. در این بیانیه آمده است : چین از تلاشهای امارات متحده عربی برای حل مسالمتآمیز موضوع جزایر سهگانه تنب بزرگ، تنب کوچک و ابوموسی «از طریق مذاکرات دوجانبه مطابق با موازین حقوق بینالملل و حل این موضوع از طریق اصول حقوقی بینالمللی حمایت میکند.» چین پیش از این نیز سابقه همراهی با امارات در این باره را داشته است.
جواب: می دانیم که سابقه این موضوع به اعاده حاکمیت ایران بر سه جزیره مورد بحث و زمانی بر می گردد که شیوخ 9 گانه خلیج فارس همچنان تحت قیمومیت انگلیس قرار داشتند. بعد از این اقدام ایران در 30 نوامبر1971 و اعلام تشکیل امارات متحده عربی در 2 دسامبر یعنی یک روز بعد از انقضای معاهده تحت الحمایگی بین انگلیس و شیوخ، 4 کشور رادیکال عرب (عراق، لیبی، یمن جنوبی و الجزایر) در 3 دسامبر علیه ایران به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کردند. اما کشور جدیدالتاسیس امارات که عضویتش در 8 دسامبر 1971 مورد تصویب شورای امنیت قرار گرفت، از این شکایت حمایت نکرد. در 9 دسامبر نیز که شورای امنیت در ارتباط با شکایت علیه ایران جلسه ای برگزار کرد، با اینکه عضویت امارات در صبح همان روز در مجمع عمومی نهایی شده بود به عنوان شاکی ایران در جلسه شورا شرکت نکرد. بعد از جلسه شورا که عراق و لیبی در آن نقش اصلی را داشتند، شورا موضوع را معوق گذاشت. طی 21 سال بعد از این تحول، تنها سه بار به این موضوع پرداخته شد. در ژوئیه 1972 چند کشور عربی نامه ای به دبیرکل سازمان ملل در مورد این سه جزیره نوشتند. دو مکاتبه بعدی در 1980، یعنی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، با ابتکار عراق انجام شد. در آن سال همچنین ضمن اینکه وزیرخارجه عراق مسئله سه جزیره را در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کرد، نماینده امارات سخنی در این مورد نگفت. سابقه تمرکز امارات بر این موضوع به شکست عراق در کویت توسط آمریکا و اعطای پایگاه نظامی به آمریکا توسط کشورهای شورای همکاری خلیج فارس و قضیه کشتی خاطر در سال 1992 بر می گردد. لذا با توجه به سابقه 21 ساله عدم اقدامی از سوی امارات در مورد سه جزیره و فعال شدن آن کشور از 1992 باید موضوع توازن قدرت در سطح بین المللی و منطقه ای را نیز در معادله وارد کرد. هدف امارات در پرتو این توازن یا عدم توازن قدرت این است که یک سابقه حقوقی در جهت تضعیف حاکمیت و تمامیت ارضی ایران ایجاد کند و به زعم خود پرونده ای برای پیگیری ادعایش در مورد سه جزیره ایرانی بسازد؛ به امید اینکه روزی بتواند با کمک شورای امنیت دست به اقدامی حقوقی در این مورد بزند. اما ضمن اینکه سوابق تاریخی و مستندات حقوقی ذره ای تردید در تعلق همیشگی این جزایر به ایران باقی نمی گذارد، دوایر حقوقی و سیاسی بین المللی نیز هیچ صلاحیتی برای ورود به چنین مسئله ای ندارند.
جنگ محدود یا جنگ تمام عیار، کورش احمدی، روزنامه شرق، 21 فروردین 403
طی یک هفتهای که از حمله اسرائیل به بخش کنسولی سفارت ایران در دمشق میگذرد، پیشفرض همه طرفها این است که ایران دست به اقدامی تلافیجویانه علیه اسرائیل خواهد زد. از مقامات جمهوری اسلامی نقل میشود که گفتهاند خود مستقیما قصد انتقامگیری دارند. رسانههای آمریکایی نیز به نقل از برخی مقامات بدون ذکر نام از "اجتنابناپذیر" بودن حملهای "عمده" توسط ایران علیه اسرائیل تا پایان رمضان و اینکه این حمله یکی از موضوعات اصلی در تماس تلفنی بایدن و نتانیاهو در سه شنبه گذشته بوده، گفتهاند. اسرائیل نیز خطر را جدی گرفته و تدابیری را اتخاذ کردهاست. اگر چه ناظران در مورد نفس انجام یک حمله اتفاق نظر دارند، اما مهم چگونگی و کم و کیف آن است. تلویزیون سیبیاس از قول یک مقام آمریکایی گفتهاست که اگر قرار به واکنش متناسب باشد، یک حمله به یکی از سفارتخانههای اسرائیل محتمل است. اما این مقامات همزمان از احتمال حملاتی با امواجی از موشکهای کروز و پهپاد به خاک اسرائیل نیز سخن گفته اند.
این حمله اگر انجام شود، در واقع آن چیزی خواهد بود که ایران، آمریکا و حزبالله لبنان تاکنون قصد اجتناب از آن را داشتهاند و اسرائیل نیز در دو سه ماه بعد از حمله 7 اکتبر و با هدف تمرکز بر غزه مایل به اجتناب از آن بود. ضمن اینکه برای حزبالله لبنان بیمیلی به درگیر شدن در یک جنگ تمام عیار ریشه در شرایط بحرانی در سیاست و اقتصاد لبنان نیز دارد. بعلاوه، حزبالله یک حزب سیاسی مهم در سیاست داخلی لبنان با 12 کرسی در پارلمان لبنان و مشارکت در ائتلاف حاکم با حداقل 70 کرسی است و نمیتواند مخالفت افکار عمومی و دیگر نیرویهای لبنانی با یک جنگ ویرانگر را نادیده بگیرد. اما به نظر میرسد که سیاست اسرائیل از اوائل دی ماه (اواخر دسامبر) تغییر کرده است. نگارنده در پی ترور سردار رضی موسی، فرمانده پشتیبانی و لوستیک سپاه قدس در سوریه، طی یادداشتی باعنوان "شبح جنگ بر فراز منطقه" (سایت جماران، در 16 دی) به این تحول مهم در روند جنگ اشاره کردهبود. از اواخر دسامبر مشخص شدهبود که نوعی بنبست در غزه شکل گرفته و اهداف سهگانه نتانیاهو قابل تحقق نبودند. همزمان نتانیاهو با فشارهای گسترده سهگانهای شامل: 1- فشار داخلی شدید، 2- فشار دولتها و افکار عمومی بینالمللی و 3 فشار سازمانهای بینالمللی مواجه شد؛ ضمن اینکه او به خاطر نداشتن یک راهبرد سیاسی و نظامی برای بحران نیز همواره تحت فشار بودهاست.
اکنون محتمل است که راست افراطی اسرائیل با توجه به ترکیبی از بنبست در غزه، فشارهای داخلی و خارجی و ضعف راهبردی، از اوائل دی برنامه درگیری نوبتی با اعضای جبهه مقاومت را اتخاذ کرده باشد؛ برنامهای که سرانجام آن میتواند یک جنگ گسترده منطقهای باشد. در این رابطه، ترور نظامیان ایرانی در سوریه و فرماندهان میدانی حزبالله در لبنان میتواند اهدافی دو گانه داشته باشد: 1- ایجاد اختلال در کار محور مقاومت در منطقه به عنوان مقدمه یک جنگ گسترده و 2- تحریک ایران و حزبالله برای حمله به اسرائیل با هدف توجیه چنان جنگی در منظر جامعه جهانی. ضمن اینکه از ابتدای بحران جاری همواره این نظر وجود داشته که با توجه به تجربه حمله 7 اکتبر، اسرائیل تصمیم داشته تا یک به یک اعضای جبهه مقاومت را هدف قرار دهد و احتمالا حمله به حزبالله و درگیری با ایران از بعد از 7 اکتبر در دستور کار اسرائیل بوده است. ادامه تخلیه مناطق شمالی اسرائیل از جمعیت و بلاتکلیفی و خسارات اجتماعی و اقتصادی ناشی از آن نیز مزید بر علت بوده است. خارج شدن نیروهای تهاجمی اسرائیل از غزه و تعلیق حمله به رفح طی چند روز اخیر نیز قابل توجه است.
آنچه اکنون مهم است، نحوه برخورد ایران و حزبالله با این توطئه اسرائیلی است. تردید نیست که رهبران جمهوری اسلامی در برابر یکی از دشوارترین انتخابهای تاریخ خود قرار گرفتهاند. با توجه به خسارات و ریسکهای عظیمی که مبادرت به انتقام دارد و نیز خساراتی که خودداری از انتقام میتواند داشته باشد، یک راهحل میانه میتواند یک حمله محدود و کنترل شده مطابق الگوی حمله به پایگاه آمریکایی عینالاسد باشد. اما مسئله این است که اسرائیل امروز در موقعیتی قرار دارد که اصلا قابل مقایسه با موقعیت آمریکا در دی 1398 نیست. اسرائیل ممکن است حتی یک حمله محدود را هم به بهانهای برای گسترش جنگ تبدیل کند؛ با این فرض که در صورت یک جنگ گسترده آمریکا حتما به کمکش خواهد شتافت. تا آنجا که به ایران مربوط میشود، مقامات ما علاوه بر توجه به شرایط جهانی و منطقهای، ناچاراند شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در داخل کشور را نیز در معادله وارد کنند و در نظر بگیرند که تجربیات تاریخی نشان داده که انعکاس جنگ خارجی معلوم نیست همیشه آن گونه که انتظار میرود الزاما موجب اتحاد بیشتر در داخل شود.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 days, 19 hours ago