𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago
🌐 به مناسبت روز جهانی شهرسازی
🎯 شورای ارتقاء شهر و شهرسازی با همکاری انجمن علمی جغرافیا و برنامهریزی شهری دانشگاه تهران
اولین سمپوزیوم ملی مسکن را برگزار مینمایند.
👤سخنرانان:
▪️آقای حسین حاتمینژاد
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران
▪️آقای علی اعطا
عضو اسبق شورای شهر تهران
▪️آقای فردین یزدانی
مدیرطرح جامع مسکن
▪️آقای محمد صالح شکوهی
عضو هیئت علمی دانشگاه علم و صنعت
▪️آقای فرشید ایلاتی
کارشناس سیاستگذاری مسکن
▪️آقای فرهاد بیضائی
پژوهشگر حوزه مسکن
▪️خانم نوا توکلی مهر
پژوهشگر حوزه شهری و عضو شورای ارتقاء شهر و شهرسازی
▪️خانم نسرین مختاری
پژوهشگر حوزه شهری و عضو شورای ارتقاء شهر و شهرسازی
■ خانم فرانک حسنی
دبیر نشست و عضو شورای ارتقاء شهر و شهرسازی
⏰زمان:
یکشنبه ۲۷ آبان ماه ۱۴۰۳ | ساعت ۱۳:۱۳ الی ۱۷
🏢مکان:
دانشکده جغرافیای دانشگاه تهران | تالار شهدا واقع در ساختمان شماره ۱
صفحه اینستاگرام میزبانان:
🆔Instagram:cdud_council
🆔Instagram:urbanplanning_ut
#روز_جهانی_شهرسازی
#شورای_ارتقاء_شهر_وشهرسازی
#انجمن_علمی_جغرافیا_و_برنامه_ریزی_شهری_دانشگاه_تهران
#World_Town_Planning_Day
#WTPD
از این رو، در جغرافیای فقر و توزیع شاخص های آن نه تنها آنچه که این روزها در کشور ما در عرصه این ایردراپ ها، می گذرد، جدید نیست، بلکه باز توزیعی از فقر کلاسیک در کنار تحول مکانیسمی در فقر مدرن است که از قضا انطباق دقیقی با مرزهای نوین اقتصادی و از بین رفتن طبقه های اقتصادی در کلاس متوسط و پایین دارد. به گونه ای که نهاد عرضه کننده الگو، تبدیل به کانون ترویج شکل مطلوب از زندگی نوین و نیز تعریف نوین از آن در همه ابعاد شده است و فقر نسبی و مطلق در کنار نمودهای ذهنی و واقعیت های عینی آن در ماهیت نوین، در جوامع کمتر توسعه یافته بیشترین ضریب اثرگذاری را با تغییر مرزهای پذیرفته شده ذهنی باز تولید، نموده است که این آغازی بر تغییرات گسترده در آینده خواهد بود.
?ما نفهمیدیم، ما آموزش ندیدیم، مابد فهمیدیم ....
✍️ آرش حیدری
پرتکرارترین پاسخ هایی که به پرسش از چگونگیِ بوجود آمدن چیزها در لحظۀ اکنون ما داده میشود حول تکرار این گزاره ها میچرخد. از بحران در حوزۀ علم سخن میرود پاسخ این است که «ما علم را نفهمیدیم، مفاهیم را درست ترجمه نکردیم و...». از بحران در حوزۀ هنر سخن میرود، همین مضمون تکرار میشود. به فهم محیط زیست، سیاست، اقتصاد و... می رسیم همین مضمون تکرار می شود. گویی با کلیشه ای ایدئولوژیک مواجهیم که شر پاسخ به شرایط متعین شدن چیزها در لحظۀ اکنون را از سر خود باز می کند و وضع موجود را به یک آشوب زدگیِ فاقد عقلانیتِ بینظمِ پیچیدۀ فهم ناپذیر بدل می کند. سؤالی جدی در این میان است: اگر آنچه را که بنا است بفهمیم و شرایط پدیدآمدنش را توضیح دهیم بدل به یک امر نفهمیدنیِ کردیم آیا در حال
پاسخ دادن به سؤال هستیم؟ علم بنا است هستیِ چیزها و چگونگی پدیدآمدنشان را توضیح دهد، اگر چنین نباشد، تنها با یک ایدئولوژی طرفیم که رابطه ای خیالی با هستیِ واقعی برقرار کرده است. نظام دانش در ایران معاصر چنان درگیر در پاسخ های کلیشه ای و ایدئولوژیک به پدیده های متعین شده در زندگی ما است که از اساس توانِ نقد وضعیت را نیز از دست داده است. منتقدی که از شدت خشم برافروخته شده و رگ گردنش بیرون زده است و فریاد میزند: «ما نفهمیدیم، ما آموزش ندیدیم، وضعیت یک آشفتگی تمام عیار است، پیچیده است، محصول بی عقلی است و...» در عمل چیزی را نقد نمی کند، چون شرایط پدیدآیی و انتظام درونیِ حاکم بر پدیدآیی چیزها را توضیح نمی دهد. او تنها در حال تکرار یک کلیشه است که به تقریب از دورۀ ناصری بدین سو در حال تکرار است. او در هر قامتی که قرار دارد در قامت عالم و دانشمند نیست، عالم و دانشمند نمی گوید آنچه پدیدآمده فهم ناپذیر است و محصول بی عقلی، بلکه تلاش می کند پدیده را فهم پذیر کند نه فهم ناپذیرتر. به جای تکرار کردن این پاسخ ها خوب است گاهی بپرسیم که چرا برای پاسخ به مسائل اکنونی خود مدام این پاسخ ها را تکرار می کنیم؟ چه نظمی در بطن این تکرار وسواسی خفته است. اگر بتوانیم مرزی بین علم و ایدئولوژی ترسیم کنیم این مرز را می توان در جایی کشید که با پدیده (یا ابژه) مورد مطالعۀ مواجه می شویم. هرچه ایدئولوژیْ وضعیت را بدیهی جلوه می دهد (و یا آن را رازآلود می کند)، علم پدیده را مسئله دار (پروبلماتیک) می کند و تلاش می کند آن را به روشنایی فهم درآورد و بدان پاسخ دهد. کسی که به جای پاسخ به سؤال چگونگی پدیدآیی چیزها در گزارۀ «ما ایرانی ها....»، «ما نفهمیدیم...»، «ما آموزش ندیدیم...»، «ما کج فهمیدیم....»، «ما بد ترجمه کردیم...»، «ما تقلید کردیم...»، «ما عقلانیت نداریم...»، «ما مدیریت نداریم...»، «ما نظارت نداریم...»، «ما وسط سنت-مدرنیته گیر افتاده ایم...»، «ایران بسیار پیچیده و فهم ناپذیر است...» و... سنگر می گیرد در هر منطقی که باشد در منطق علم نیست و هر فیگوری که داشته باشد فیگور دانشمند نیست. فیگور دانشمند با فیگور معلم اخلاق، چریک، ژورنالیست، هنرمند و... متفاوت است. البته دانشمند می تواند علاوه بر فعالیت در حوزۀ علم، در حوزۀ خبر، هنر، اخلاق، سیاست و... نیز فعال باشد. مسئله این است که وقتی در قامت عالِم نشسته است چگونه به پرسش ها پاسخ می دهد؟ مسئله این نیست که عالِم حق ندارد نقش های دیگری داشته باشد. مسئله بر سر چشم انداز است. موقعیت عالِم را تسخیر کنیم و بعد نقشی در زمینی دیگر بازی کنیم و پاسخ هایی ایدئولوژیک را به اسم علم حقنه کنیم چون نامِ عالِم به خود نهاده ایم؟ مروری بر سازوکار پاسخ دهی به پرسش های بنیادین حیات تاریخی-اجتماعی در ایران معاصر نشان از غلبۀ این ایدئولوژی ها دارد و خودِ این غلبه پرسشی است عمیقاً مهم که نیازمند کنکاشی است جدی در سازوکار نظام دانش و خلق سوژۀ علم در ایران معاصر.
?امتناع فهم وضعیت مدرن ایران با اسطورهی سنت/مدرنیته
✍️ آرش حیدری
مدرنیته در باور رایج و عامیانه به عنوان وضعیتی خوب، مثبت و در برخی موارد به عنوان آرمانشهری تصور میشود که در انتهای یک خط سیر تاریخی بنا است اتفاق بیفتد. به عبارت دیگر مدرنیته نه به عنوان یک وضعیت که به عنوان یک مقصد آرمانی فهمیده میشود که عمدهترین مانع تحقق آن، سنت است. به این ترتیب، صفاتی به مدرنیته نسبت داده میشود که در ساحت اخلاقی یا هنری، معنای مثبت، خوب و زیبا دارند و رقیب آن یعنی سنت به صفاتی منفی نواخته میشود. وضعیت معاصر نیز در تعلیقی بیپایان در وضعیت گذار از سنت به مدرنیته فهم میشود. الگوی تئوریزه کردن وضعیت ایران در حد فاصل سنت و مدرنیته، رایجترین صورتبندی فهم وضعیت است که شرایط موجود را در آشفتگی، آنومی، بیسامان تصویر میکند. چنین درکی، جامعه، اقتصاد و سیاست و همه چیز، برای فردایی موعود، هستند که معلوم نیست چه قدر با آن فاصله داریم. اگر اینگونه باشد، آنگاه فضای رایج تأمل بر موضوعات اجتماعی در ایران معاصر دچار سوء برداشتی عمیق از منطق مدرنیته است چراکه با این صورتبندی، ایران کشوری یکسر مدرن است چرا که فرمهای اجتماعی مدرن دارد. تک تک شاخصها و ویژگیهای آنچه مدرن نامیده میشود، در ایران معاصر رصدپذیر هستند. این سخن لزوماً بدان معنا نیست که وضعیت را ذیل دلالتهای خوب یا بد توضیح دهیم. ایران معاصر، در وضعیتی یکسر مدرن جای دارد چنان که فلان کشور آفریقایی و بهمان کشور پیشرفتۀ اروپایی در این وضعیت قرار دارند. مدرنیته یک وضعیت است که تمامی نقاط جهان را درگیر خود کرده است. به این ترتیب، ما با مدرنیتهها سروکار داریم نه مدرنیته. مدرنیتهها لزوماً از منطق مشخصی که در نظریههای کلاسیک توسعه تئوریزه شدهاند، تبعیت نمیکنند. به ویژه، چنین نیست که نوع خاصی از فرهنگ را بتوان ساخت تا پس از آن، جامعه و تمام اجزای آن، از جمله کسب و کارها، مدرن شوند. رویکرد رایج در فهم وضیت ایران معاصر، خط سیری زمانی را مفروض میگیرد که کشورهای پیشرفته در انتهای این خط سیر زمانی جای دارند (یوتوپیاها) و ایران و سایر کشورهای ضعیفتر از این خط سیر زمانی عقبترند (دیستوپیاها) به این ترتیب تصوراین رویکردها از مدرنیته یک خط سیر زمانی است که برخی کشورها از آن عقبتر و برخی جلوترند.
?مقاله
زندگی هایی که میتوان به کشتن داد : درباره ی مرګ سیاست
✍️ نویسنده: حسام سلامت
چارچوبی برای فهم نابرابری در سطوح زبانی و گفتمانی
? منتشر شده در سایت پروبلماتیکا
? آیا بیابان یک محدودیت برای توسعه است؟ ?****
سخنرانی دکتر محمد درويش
✍️ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۳ در یکی از بزرگترین دانشگاههای ایران و در جمع اساتید و دانشجویان دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد نجفآباد از مهمترین شرط توسعه در یک کشور سخن گفتم؛ شرطی که اگر نباشد، وجود یا عدم وجود جنگل یا بیابان نقصان یا مزیتی محسوب نمیشود!
منبع: کانال دکتر محمد درویش
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
Ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 months, 4 weeks ago