𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 week, 6 days ago
الْقُرْآن شِفَاء، رَحْمَة، هُدًى، ثَبَات، بَرَكَة، قُوَّة!
- "دَائِمًا استَمْدَدْ قُوَّتَكَ مِنَ اللَّه ثُمَّ مِنَ الْقُرْآن وَلَنْ تَنْهَزِمْ أَبَدًا! حَتَّى فِي أَعَزِّ حَالاتِ تَعَبِكَ، مَرَضِكَ، ابْتِلَائَاتِكَ، سَتُشْرِقُ رُوحُكَ مَادُمتَ مَعَ الْقُرْآن تُرَتِّلُهُ وَتَتَغَنَّى بِهِ"🌿
قرآن شفا، رحمت، هدایت، ثبات، برکت و قدرت است!
- "همواره نیروی خود را از خدا و پس از آن از قرآن بگیر؛ هرگز شکست نخواهی خورد! حتی در سختترین لحظات خستگی، بیماری و آزمایشهایت، روح تو تابناک/درخشان خواهد شد، تا زمانی که قرآن را تلاوت کنی و آن را با لحن دلنشین بخوانی."
- العَالَمُ لَيْسَ وَرْدِيَّ اللَّونِ بَلْ مُخْتَلَطٌ مِنْ أَلْوَانٍ دَاكِنَةٍ وَفِي بَعْضِ الْأَحْيَانِ بِاللَّوْنِ الْأَبْيَضِ وَالْسَّوْدِ، يَا إِلَهي، الْلَّهُمَّ بَسَاتِينٌ مِنَ الرِّضَا وَالْبَرَكَةِ وَالْحَيَاةِ السَّعِيدةِ. ☁
💫 جهان رنگی یکدست و صورتی ندارد؛ بلکه ترکیبی از رنگهای تیره و گاه سیاه و سفید است. ای پروردگار، باغهای پر از خشنودی، برکت و زندگی شاد را برای ما پدید آور. 🌻
🌸 1. دَاكِنَةٌ
- ترجمه: تیره، تاریک.
- مثال: "السَّماءُ كانت دَاكِنَةً قبلَ العاصفة."
- ترجمه: "آسمان قبل از طوفان تیره بود."
- کاربرد: به اشیاء یا رنگهایی که روشن نیستند، اطلاق میشود. این کلمه بیشتر برای توصیف حالتهای غمانگیز یا ترسناک به کار میرود. در زبان عربی چندین کاربرد مختلف دارد:
توصیف رنگ:
- مثال: "هذا اللون داكن."
- ترجمه: "این رنگ تیره است."
توصیف حالت روحی یا عاطفی:
- مثال: "كان مزاجه داكناً بسبب المشاكل."
- ترجمه: "حال او به خاطر مشکلات غمگین و افسرده بود."
توصیف مکانی یا جغرافیایی:
- مثال: "السماء كانت داكنة بالغيوم."
- ترجمه: "آسمان به دلیل ابرها تاریک بود."
در ادبیات و شعر:
- مثال: "الشعر الداكن يعبر عن الأحزان."
- ترجمه: "شعر تیره نمایانگر اندوهها است."
🌷2. السَّعِيدَةُ
- ترجمه: شاد.
- مثال: "الأطفالُ دائمًا في حالةٍ سَعِيدَةٍ."
- ترجمه: "کودکان همیشه در حالت شادی هستند."
- کاربرد: کلمه سَعِيدَة دارای چند کاربرد و معنا است:
خوشحال
- مثال: "كانت الطفلة سَعِيدَةً بوجودِ أصدقائِها."
- ترجمه: "کودک به خاطر حضور دوستانش خوشحال بود."
خوشبخت
- مثال: "تعيش الأسرة في بيتٍ سَعِيد."
- ترجمه: "خانواده در یک خانه خوشبخت زندگی میکند."
در معنای مثبت بودن
- مثال: "إنّ السلوكيات السَّعِيدة تُعزّزُ الصحةَ النفسيةَ."
- ترجمه: "رفتارهای مثبت سلامت روانی را تقویت میکند."
مبارک
- مثال: "أتمنى لك سَنَةً سَعِيدَةً!"
- ترجمه: "برای تو سالی مبارک آرزو میکنم!"
اللّهُمَّ اجعَلني مِمَّن جَبَرتَ قَلبَهُ، وأُوتي سُؤولَهُ، ورَضِيتَ عَنهُ وأَرْضَيْتَهُ، يَا رَبَّ حَصِّنْ قَلْبِي، وكَبِّرْ حَظِّي، وَاصْرِفْ عَنِّي شَتَاتَ الفِكْرِ وَالتَّفْكِيرِ، وارزُقْنِي مِنْ حَيْثُ لا أَحْتَسِبُ.
#ترجمه
ای پروردگار! مرا از آن دسته افرادی قرار ده که دلهایشان را مرهم نهادهای و آرزوهایشان را برآورده ساختهای و از آنها خشنود شدهای؛ و آنها نیز به رضایت تو نائل گشتهاند. پروردگار! دلم را در پناه خود قرار ده و نصیبم را وسعت بخش. پریشانی اندیشه و فکر را از من دور کن و روزیام را از جایی که هرگز تصور نمیکنم، عطا فرما.
"لَا بَأْسَ بِقَلِيلٍ مِنَ الْحُزْنِ مُقَابِلَ أَنْ تَتَّخِذَ قَرَارًا صَحِيحًا لِكَيْ تَبْنِيَ عَلَيْهِ حَيَاتَكَ، أَحْيَانًا تَكُونُ الْقَرَارَاتُ الْقَاسِيَةُ هِيَ السَّبِيلَ الْوَحِيدَ لِوَاقِعٍ أَفْضَلَ وَحَقِيقِيٍّ، الْوَقْتُ يُعَالِجُ كُلَّ شَيْءٍ وَيَهْدِمُ كُلَّ شَيْءٍ، حَتَّى تِلْكَ الذِّكْرَيَاتُ الْجَمِيلَةُ وَأَنْبَلُ الْعَوَاطِفِ تَمُوتُ وَيَحِلُّ مَحَلَّهَا نَوْعٌ مِّنَ الْحِكْمَةِ الْبَارِدَةِ الَّتِي تَجْعَلُ كُلَّ شَيْءٍ يَهْدَأُ."
هیچ اشکالی ندارد که کمی غم را در ازای اتخاذ تصمیمی درست تحمل کنید تا بر اساس آن زندگیتان را بسازید. گاهی اوقات، تصمیمات سخت تنها راهی هستند برای رسیدن به واقعیتی بهتر و حقیقی. زمان، همه چیز را درمان و خوب میکند و همه چیز را ویران میسازد؛ حتی آن یادهای زیبا و شریفترین احساسات نیز میمیرند و به جای آنها نوعی حکمت سرد و بیاحساس ظهور میکند که همه چیز را آرام میسازد.
? #برشی_از_یک_زندگی
#صبر_فیروزه
#قسمت۲
جواهر چپ و راست میرفت میگفت از وقتی طلاق گرفتی این خونه روی خوش نگرفته حالام بی سرپناهمون کردی با چی خرج سه تا بچه رو بدم ؟و نفرینم میکرد و میگفت کسی از همسایه ها نفهمه تو نحسی وگرنه تا اخر عمر باید بیخ ریشم بمونی ...
همون بهونه شد تا منو بفرسته خیاطی و پول در بیارم ولی جواهر اونقدر از پدر من بهش رسیده بود و پس انداز کرده بود که حالا حالا ها کم نیاره.
یه روز که از کلاس خیاطی برمیگشتم یه کفش مردونه و دوتا دمپایی زنونه جلو در اتاق افتاده بود و صدای خنده و تعارف جواهر میومد با وقتی صدای بسته شدن در اومد ،صدای جواهر از اتاق میومد که میگفت بفرما خودشم تشریف آورد ،نگم از دخترم یه پارچه خاااانوم،خیاطی شده برای خودش ،،با تعجب از صحبتهای جواهر اصلا نمیفهمیدم قراره چی بشه یکدفعه از اتاق بیرون اومد و مچ دستمو گرفت برد داخل اتاق دوتا زن با افاده نشسته بودن کنار یه مرد حدودا ۳۵ساله و داشتن براندازم میکردن.....
جواهر گفت فیروزه جان ایشون عموزاده ی من و دختر عموهام هستن و قبل از اینکه حرفی بزنممنو هل داد توی آشپزخونه و به مهموناش گفت دختره دیگه شرم داره ...
اون روز نفهمیدم جریان از چه قراره ۴روز بعد جواهر اومد گفت مژده بده خواستگار داری گفتم ولی من نمیخام ازدواج کنم یه بار طلاق گرفتم بسمه ،همون بود که گفتم جواهر تا تونست با جارو بهم زد و سیاه و کبودم کرد ،گفت نمیبنی پول نداریم نون بخوریم؟ کی میاد شوهر یه زن مطلقه بشه ؟؟؟اونم یه پسر؟برو کلاهتو بنداز آسمون که پسر عموی من راضی شده با توعه نحس ازدواج کنه سه تا دختر دارم تو بمونی تو خونه کی میاد دیگه اینا رو بگیره و.....
تازه فهمیدم همون مرد ۳۵ساله اومده بود خواستگاری ....فردا صبح بازهم به اجبار جواهر عروسیم بود و شب رو تا صبحش نشستم رخت چرکهای دخترای فیروزه رو شستم و از بخت بدم اشک ریختم مگه من چندسالم بود که باید بار اینهمه سختی رو به دوش میکشیدم و از ته دلم مادرم و به خاطر ول کردن من نبخشیدم...
جواهر با کل و شادی دستم رو گرفت و برد بالای مجلس نشوند توی مسیر بهش گفتم جواهر بد کردی باهام .منم جای دخترت بودم
حاضر میشدی بدی به پسرعموت؟؟نیشگونی از بازوم گرفت و گفت لال شو دختره ی نحس ....این آخرین حرفی بود که اونشب از جواهر شنیدم....
اون مرد ۳۵ساله که حالا فهمیدم اسمش ابراهیمه دستم رو گرفت حلقه رو انداخت توی دستم حالم بد شد عوق زدم ،از چشمش دور نموند ...
از ترس نگاه تندی که بهم انداخت از ترس هری دلم ریخت....مراسم به آخراش رسیده بود و مادرشوهرم از مهمونا تشکر کرد و بردمون توی اتاق ،با نیش و کنایه بهم گفت اینهمه پسر بزرگ کردیم که شب عروسیش منتظر دستمال نباشیم...و اونجا شروع تو سری خوردنم به خاطر مطلقه بودنم بود....
به اجبار رفتم توی اتاق نشستم و منتظر ابراهیم موندم توی دلم دعا میکردم به خاطر عوقی که ازش زدم منو ببخشه و به دل نگرفته باشه سرم خالی کنه،وقتی با بی توجهیش روبرو شدم خداروشکر کردم که حداقل نمیخواد کتکم بزنه.
نیمه های شب بود که دیدمابراهیم بیداره و داره نگام میکنه ...زنش بودم ولی فقط شرعی،دلی که زنش نبودم...
عرق سردی نشست روی پیشونیم که نکنه میخواد بلایی سرم بیاره ...نزدیکتر شد و با صدای خیلی بمی گفت چند سالته دختر؟
به زور زبون باز کردم و گفتم۱۷سالمه ...
نیشخندی زد و گفت به خاطر سنم پس بهم عوق زدی آره؟اصلا میدونی چرا اینجایی!؟.
برای اینکه مادرشوهرت به زنم ثابت کنه اجاق من نیست که کوره ،اجاق خودش کوره....
اون لحظه تازه فهمیده بودم که توی اون خونه علاوه بر مادرشوهر ،هوو هم دارم....
?#ادامه_دارد
"فِي حَيَاةِ كُلِّ إنْسَانٍ شَمسٌ بَشَرِيَّةٌ صَغِيرَةٌ تُضِيءُ حَيَاتَهُ، مِثْلَمَا تُضِيءُ شَمْسُ الدُّنْيَا الْعَالَمَ."
"در زندگی هر انسانى، خورشید کوچک انسانی است که زندگیش را روشن میسازد ، همانطور که خورشید بزرگ دنیا، به جهان روشنی میبخشد."
لَو أَمْعَنتَ النَّظَرَ وَالتَّفَكُّرَ فيما حَوْلَكَ، سَتَجِدُ أَنَّ الْآفَاقَ وَاسِعَةٌ، وَالدُّروبَ كَثِيرَةٌ، وَالْمَجالاتَ وَفِيرَةٌ، وَالأَرْزَاقَ غَزِيرَةٌ، وَالأَبْوَابَ عَدِيدَةٌ، وَالْفُرَصَ مَدِيدَةٌ؛ وَسَتُدْرِكَ أَنَّ الضِّيقَ يَسْكُنُ حُدُودَ تَصَوُّرِكَ لَا الْحَيَاةَ الْفَسِيحَةَ مِنْ حَوْلِكَ، وَأَنَّ الشَّجَرَةَ لِتَهْطُلَ عَلَيْكَ بِثَمَارِهَا يَنْبَغِي أَنْ تُهَزَّهَا.
? اگر با دقت به اطراف خود بنگری و فکر کنی، خواهی یافت که افقها گسترده، راهها زیاد، زمینهها فراوان و روزیها پرشمار، درها متعدد و فرصتها فراوانند. آنگاه درمییابی که تنگنظری تنها در مرزهای تصورات تو جای دارد و نه در زندگی وسیع پیرامونت. برای آنکه درخت میوههایش را بر تو افشاند، باید آن را تکان دهی...
أَمْعَنتَ:
- معنی: به دقت نگاه کردن یا توجه کردن.
- کاربرد: معمولاً برای بیان نیاز به توجه و دقت در مشاهده یا تفکر استفاده میشود.
- معانی دیگر: در برخی موارد میتواند به معنای به عمق چیزی نفوذ کردن نیز در نظر گرفته شود.
غَزِيرَةٌ:
- معنی: فراوان یا غنی.
- کاربرد: برای توصیف عواملی که در مقدار زیاد و با کیفیت بالا وجود دارند.
- معانی دیگر: میتواند در برخی بافتها به معنای پرآب یا پربار نیز ترجمه شود.
مَدِيدَةٌ:
- معنی: ماندگار یا طولانی.
- کاربرد: برای توصیف فرصتهایی که زمان زیادی برای آنها داده شده است.
- معانی دیگر: ممکن است به معنای وسیع و گسترده نیز به کار رود.
الضِّيقَ:
- معنی: تنگنا یا محدودیت.
- کاربرد: اشاره به حالتهای روانی و عاطفی یا موانع در زندگی.
- معانی دیگر: بسته به بافت، میتواند به معنای نا آرامی یا استرس هم باشد.
السلام عليكم
یوم الثلاثاء لدي اختبار صعب جدا، من فضلكم أدعوا لي کي أفوز.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 week, 6 days ago