𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 19 hours ago
☝️
👇👇
معرفی کتاب «سگ در فقه و شریعت»؛
و مرثیهی سید قطب در مرگ سگ خود:
دوست فقهپژوه ما جناب عقیقی موسوی که در هر عرصهای تاختهاند غواص معانی بکر بودهاند در پژوهش تازهی خود نگاهی انتقادی داشتهاند به موضوع سگ در فقه سنتی و دیدگاه نجاست این جاندار را بهطور جدی به چالش کشیدهاند.
و الحق که خبیر و کارشناس فن خویشاند و با بهره از مبانی فقه سنتی،راهکارهای برونرفت از انسداد و بنبستهای فقهی را در چندین حوزه پژوهشی به خوبی ارائه دادهاند.
گرچه موضوع نجاست سگ از دیرباز نیز در تألیفات گذشتگان به دیدهی تردید نگریسته شده بود، به عنوان نمونه ابوبکر بن خلف بغدادی ادیب و مورخ متوفی ۳۰۹ه، کتاب
«فضل الكلاب على كثير ممن لبس الثياب» را در همین باب نگاشته است.
به این مناسبت بد نیست سوگ مایهای که سید قطب آن نظریهپرداز اسلام سیاسی و ایدئولوگِ تکفیری در مرگ سگش نوشت را در اینجا ترجمه کنم که متن عربی آن را در تصویر بالا گذاشتهام:
وقتی «توت» سگ سید قطب درگذشت؛
سید پس از دفن سگ خود سوگنامهای در تمجید او نوشت به این ترتیب که در رسائل وی در شماره ۷۰۷ مجله الرساله به چاپ رسیده است.
اسلامشناسی که از فتوای ارعاب و ترور مخالفین خود هیچ ابایی نداشت ببینید چگونه بر مرگ سگ خود «توت»مویه میکند و
مینویسد:
(**(خویشتنداری میکردم و هر آینه خویشتنداری!
میکوشیدم موضوع را یکسره در غلافی از بیتفاوتی بپوشانم.
اما آنگه که لاشهی زخمی و خونین تو را بر روی دست میبردم تا در اعماق زمینت مدفون سازم، تمام توانم از دست برفت و خویشتنداری بهسان یک پوچی بزرگ در نظرم نموده شد.
سپس آن خطابهخوان بیبدیل مصر خطاب به سگ خود «توت» مینویسد:
حالا تو ای «توت» در آن سرای ابدیات که من با دستان لرزانم برایت ساختهام آرمیدهای!
اما من چگونه میتوانم این تصویر از یک واقعیت ناممکن را تاب آورم!؟
دیدگانم دیگر هرگز تو را نخواهند دید و گوشهایم دیگر هیچگاه صدایت را نخواهند شنید، چنانکه این پیکر بیجانت هیچگاه دیگر حرکت نخواهد کرد...و هیچ چیزی از تو که پیشتر بود، دیگر هرگز نخواهد بود. و چه ناممکن و ناممکن است که این چنین واقعیتی هرگز زدوده نخواهد شد.))
متن کامل سید قطب
👇**
https://ar.m.wikisource.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%84%D8%A9_%D8%A7%D9%84%D8%B1%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A9/%D8%A7%D9%84%D8%B9%D8%AF%D8%AF_707/%D9%85%D9%86_%D8%A7%D9%84%D8%A3%D8%B9%D9%85%D8%A7%D9%82
فارغ از ایدئولوژیها ...
#محمد_موسوی_عقیقی
اگر ما باشیم و کشتن چند هزار انسانِ بیگناه
اگر ما باشیم و دست و سر قطع شده
اگر ما باشیم و کودکهای قطع عضو، زخمی و جانباخته
اگر ما باشیم و چند ده هزار انسانِ گوشت و خوندار آواره
اگر ما باشیم و چندین هزار مادرِ فرزند مُرده
اگر ما باشیم و هزاران زنِ بیحقوقِ بیآشیانه و مقتول
اگر ما باشیم و چندین هزار سقفِ خانهی ریخته
آیا این مواردِ صرفاً «اگر ما باشیم و...»؛ فارغ از دینی که به آن باور داریم، مکتبی که جزئی از زیستهی ما است، مذهبی که آن را اَدا میکنیم، نژادی که هستیم، رنگ و پوستی که داریم و...؛ آیا این رفتارها در وجدان، دانش و شاخکهای اخلاقی ما موجه است؟ به نظر من نه! اگر موجه باشد مشخص است که آن دین، مذهب، ایسم، مکتب، باور، مرام، روش، مشی، مسلک و... «ستاندن جان» را «موجه» میکند. حال اگر پای ایدئولوژیها به میدان اخلاقِ همگانی باز شود، به وجدان اخلاقی راه یابد، دیگر چه فرقی دارد «مسلمانِ تروریست (داعش، طالبان و امثال آنها)» انسانی را از «حق زیستن» و «حق سلامت» جدا کند، یا «یهودی تروریست» یا «بیدین تروریست»؟ اکثریتِ انسان، یعنی میلیونها در مقابل میلیونها و میلیاردها در مقابل میلیاردها همین دست توجیهات را خروار-خروار در زنبیلهایشان دارند.
🌐 فکرکهایمن|موسوی عقیقی|@fekr_rak
کتابی دربارهی نجاست سگ!
#محمد_موسوی_عقیقی
کتاب «پروندهی سگ در فقه و شریعت» تنها پیرامون بحث شرعیِ حیوانی با نام «کلب» یا «سگ» نیست و عناوین متعددی را، البته به مناسبت موضوع، درون خود دارد. همهی این مطالب را به صورت تخصصی و با ارجاعات متعدد (حدود ۴۵۰۰ هزار ارجاع) و منابع گسترده (حدود ۳۰۰۰ جلد)، اما به صورت «همهفهم» نوشتم تا حتی کسانی که تخصصی در دانشهای دینی ندارند، بتوانند مطالعه کنند.
🔸 به عنوان مثال از صفحهی ۳۹ الی ۶۵ در عنوان «پیشانگاری نجاست سگ» مطالب مفصل و مستندی را پیرامون اینکه چه دلایل و عواملی پیش از شروع اسلام باعث شده تا اعراب به مرور سگ را نجس بخوانند، آوردهام.
🔹 «موضوعشناسی» عنوانی است که این روزها در کارهای فقهی نادیده گرفته میشود. این عنوان از صفحهای ۶۹ تا ۱۲۱ به نوعی «حیوانشناسی اعراب» هم محسوب میشود. در این فصل توضیح دادهام که اعراب پیش یا صدر اسلام چه باورهای غلطی دربارهی حیوانات داشتند و نتایج این باورها در نظرات فقهی چگونه بوده است. در اینجا خصوصاً نشان دادهام که «کلب» برای اعراب حداقل تا یکقرنونیم اولِ اسلام و البته پیش از آن، به معنای «سگ» نبوده است.
🔸 از صفحهی ۱۳۳ الی ۱۶۸ به مناسبت وجود واژهی «نجس» در آیهی «إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ»، به صورت تحلیلی بحث «نجس نبودن ذاتی انسانهای نامسلمان» را پیش کشیدهام.
🔹 نیز از صفحهی ۲۳۲ تا ۲۵۰ بحث کردهام که آیا الفاظی مانند «نجس» یا حتی لفظ پُرنزاع فقیهان یعنی «صلاة (نماز)» بنیاد و حقیقت شرعی دارند یا برآمده از عرف پیش از اسلاماند. به عبارتی اعراب واژگانی چون «نجس»، «صلاة (نماز)»، «صوم (روزه)»، «نکاح (ازدواج)» و... را پیش از اسلام داشته و به کار میبردند یا اساساً این واژگان اختراع و آوردهی اسلام است؛ سپس بررسی کردهام که هر کدام از این نظریه، چه تأثیری بر روی احکام فقهی دارد.
🔸 حتماً شنیدهاید که میگویند برخی حیوانات از جمله سگ «مسخ» شده هستند؛ یعنی سگ انسانی بوده که بر اساس نوعی از عذاب به شکل این حیوان درآمده است. من از صفحهی ۲۸۸ الی ۲۹۱ توضیح دادهام که چنین باورهایی پیرامون حیوانات یا حداقل سگها، درست نیست.
🔹 دو مورد از مهمترین موضوعات دینی را از صفحهی ۳۰۰ الی ۳۲۶ بررسی کردهام: (۱) «شارع بودن یا نبودن پیامآوراسلام و امامان» که آوردهام بر اساس مستندات دست اول و البته باور اکثریت فقیهان شیعهی متقدم تا معاصر، پیشوایان اسلام عنوان «شارع» را ندارند؛ (۲) «امر و نهیهای آمده در متون دینی، دلالت بر واجب و حرام دارند یا مستحب و کراهت» که توضیح دادهام نخست در نگاه فقیهان بزرگی اوامر و نواهی به شرط قرینه داشتن دلالت بر وجوب و حرام دارند و همچنین به راحتی قابل تفکیک و شناختن هم نیستند. هرچند نظر فقیهانی را آوردهام که باور دارند ۹۰ درصد اوامر و نواهی دین، دلالت واجب و حرام ندارند. نگاه و دلایل خودم را هم توضیح دادهام.
🔸 بسیاری از فقیهانی که امروزه سگ را نجس نمیدانند باور دارند «آبدهان» این حیوان نجاست شرعی را دارد. من از صفحهی ۲۹۳ الی ۳۵۸ توضیح دادهام که در بررسی فقهشناسانه حتی آبدهان سگها نیز نجاست شرعی ندارد.
🔹 «خوانش انتقادی از آرای فقهی» عنوانی است که از صفحهی ۴۲۹ الی ۴۸۹ آورده و توضیح دادهام که اساساً ضعف و نقصان روش فقیهان در بررسی موضوعات فقهی به خصوص موضوع نجاست سگ، کجا است؛ اینکه چگونه بحث کردهاند و ناروشمندی آن چطور است.
🔸 از صفحهی ۴۴۴ الی ۴۵۰ با نشان دادهام که آیا اساساً فقیهان میتوانند در فهم خود اشتباه کنند؟ سپس با مستندات فراوان از فقیهان متعددی پیرامون خردهگیریهایشان به یکدیگر و تذکر به اشتباهاتشان را آوردهام. این اشتباهات گاهی تا جایی پیش میرود که فقیهان زیادی آیاتی از قرآن را به اشتباه نقل کردهاند.
🔹 از صفحهی ۴۹۳ الی ۵۱۹ آرای ۱۵ نفر از فقیهان متقدم تا دوران کنونی را در نجس نبودن سگها آوردهام که برخی از آنها نظرات جدیدی است.
🔸 از صفحهی ۵۲۳ الی ۵۵۰ در پی این بودهام که اگر سگ نجس نباشد، «خوک» چگونه است؟ بررسیهای من از آیات قرآن و روایات نشان میدهد که این حیوان همانند سگ نجس نیست.
🔹 موضوع مهم بعدی این است که در عنوان «مناقشهای در ادلهی اجتناب از گربه» بررسی کردهام اینکه میگویند اگر حتی مویی از گربه بر روی لباس باشد نماز باطل میشود، درست است؟ نتایج تحقیق من نشان میدهد چنین موضوعی از روایات برداشت نمیشود و ۱۷ تن از فقیهان معاصر باور دارند موی گربه نماز را باطل نمیکند.
🔴 لینک خرید این کتاب:
https://t.me/fekr_rak/955
🌐 فکرکهایمن|موسوی عقیقی|@fekr_rak
🔴 نسخهی چاپی (محدود) 🔴
#محمد_موسوی_عقیقی
کتاب «پروندهی سگ در فقه و شریعت» در اردیبهشت ۱۴۰۳ به صورت PDF منتشر شد؛ اما تعداد زیادی از دوستان درخواست نسخهی چاپی را داشتند. اکنون «نسخهی چاپی» این کتاب موجود شده است. چاپ «پروندهی سگ در فقه و شریعت» به صورت محدود صورت خواهد گرفت. پس دوستانی که خواهان این نسخه هستند، باید سریع سفارش خود را از راه زیر که خواهم گفت، ثبت کنند.
مشخصات کتاب
🔸 قطع و تعداد صفحات: ۶۲۶ صفحهی رقعی
🔸 نوع چاپ: جلد شومیز و کاغذ بالکی
🔸 تعداد چاپ: ۱۰۰ نسخه (محدود)
قیمت کتاب
🔹 قیمت اصلی: ~~۶۹۸ هزار تومان~~
🔹 قیمت با تخفیف: ۵۸۰ هزار تومان
(هزینهی ارسال به عهدهی خریدار است)
🔺 نکات مهم خرید
(۱) دوستانی که مایل به خرید هستند، نخست باید در گروه (از لینک زیر) عضو شده، بعد از اینکه تعداد به ۱۰۰ نفر رسید، شمارهکارت اعلام شده و مرحلهی پرداخت را تکمیل میکنند: (فقط خریدارها عضو شوند)
t.me/Fekrrak_book
(۲) دوستان گرامی میتوانند قبل از خرید نسخهی چاپی یا حتی PDF، فایل مقدمه و پیشگفتار را از فایل پیوست شده دانلود کنند.
أهلالبیت و رسمیت عرف مردم - اول
#محمد_موسوی_عقیقی
«ازدواج» یکی از مهمترین مفاهیم و کنشهای جوامع مختلف از بدو تاریخ تا الان بوده که آیین و احکام مختلفی را برای آن، برساختهاند. ازدواج به تعبیری قراردادی میان دو نفر است که بر مبنای «زوجیت» باشد و این عبارت در میان عرفهای مردم در سرزمینهای مختلف، متفاوت است و هر جامعهای ازدواج را بر پایهی آیینهایی که دارد، دینی که انتخاب کرده، قوانینی که برساخته و تاریخی که گذرانده؛ قبول دارد. ازدواج آنقدر اهمیت بالایی داشته که تنها «رابطهی مشروع» شناخته میشود و در مقابل آن «زِنا» به «رابطهی نامشروع» تعریف شده که مجازاتهای زیادی را در پی داشته است.
در میان زرتشتیها نوعی از ازدواج، به نام «خُوَیدیده/خُوَیدوده» (Xwedodah) و در نگارش اوستایی «خوئیتودات» وجود دارد. در این نوع ازدواج که بسیار هم پسندیده شمرده میشود، مرد با مادر، خواهر یا دختر خود ازدواج میکند. اگر بشنوید یا ببینید کسی اینگونه ازدواج کرده، چه فکری دربارهی او میکنید و چه نظری میدهید؟
قطعاً نگاه نفرتآمیزی دارید، این رابطه را نامشروعترین و آن دو را جهنمی خواهید دانست.
اما نگاه پیشوایان دینی اسلام برخلاف شما است. در روایتی صحیحالسند، از پیامآور اسلام نقل شده که به کنیزان نامسلمان خود «زادهی گناه» نگویید، زیرا برای هر جامعه و گروهی نوعی از ازدواج وجود دارد: «لِكُلِّ قَوْمٍ نِكَاحٌ». (تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۷۲) نیز در روایت دیگری از محمد بن عبدالله(ص) بیان شده که به مشرکان به دلیل نوع ازدواجهایشان فحاشی نکنید، زیرا هر گروهی، ازدواج خود را دارد: «فَإِنَّ لِكُلِّ قَوْمٍ نِكَاحاً». (وسائل الشیعه، ج۱۵، ص۸۰) تعبیر مهمی هم در این روایت وجود دارد، اینکه ازدواج این مشرکان «مشروع» است: «نِكَاحَ أَهْلِ اَلشِّرْكِ جَائِزٌ».
روایت بعدی اما صریحتر است؛ محمد بن یعقوب کُلینی، بزرگترین محدث شیعه، به سند خود که تمام راویان آن «ثقه» هستند، نقل میکند که شخصی به مردی زرتشتی نسبت رابطهی نامشروع داد، امام جعفر صادق گفت چرا چنین گفتی؟ مرد پاسخ داد زیرا این زرتشتی با مادر و خواهر خود ازدواج میکند، امام در پاسخ گفت این نوع رابطه در میان اینها نوعی ازدواج است: «ذَلِكَ عِنْدَهُمْ نِكَاحٌ فِي دِينِهِمْ». (الکافی، ج۵، ص۵۷۴)
در روایت صحیحالسند دیگری نیز امام جعفر صادق بیان داشته: «كُلُّ قَوْمٍ يَعْرِفُونَ اَلنِّكَاحَ مِنَ اَلسِّفَاحِ فَنِكَاحُهُمْ جَائِزٌ - هر جامعه و گروهی که میان ازدواج و غیرازدواج تفاوت بگذارد، ازدواجی که درست کردهاند، جایز است». (تهذیب الأحکام، ج۷، ص۴۷۵)
اهمیت بر رفتارهای عرفی آنچنان بود که باعث جدایی رفاقتها و همراهیها میشد. در روایت موثقی عمرو بن نُعمان نقل کرده که امام جعفر صادق دوستی داشت که همیشه همراه یکدیگر بودند، روزی در بازار کفشدوزها قدم میزنند و غلامی همراه مرد همراه امام بود، مرد به پشت سر نگاهی انداخت تا غلاماش را صدا کند و دید او نیست. وقتی غلام را یافت به او گفت کجا رفته بودی زنازاده؟ «يَا اِبْنَ اَلْفَاعِلَةِ أَيْنَ كُنْتَ»، امام تا این جمله را شنید با دست به پیشانی خود زد و به دوستاش گفت مادرش را به رابطهی نامشروع متهم میکنی؟ «سُبْحَانَ اَللَّهِ تَقْذِفُ أُمَّهُ»؛ تا الان من گمان میکردم تو خوددار و پارسایی و الان دیدم چنین نیستی! مرد پاسخ داد که این غلام سِنْدی و مشرک است، امام پاسخ داد که هر گروه و جامعهای برای خود نوعی از ازدواج دارد: «أَنَّ لِكُلِّ أُمَّةٍ نِكَاحاً تَنَحَّ عَنِّي». راوی سپس ادامه داده که دیگر هیچوقت این دو را کنار هم ندیدم تا مرگ میانشان جدایی انداخت. (الکافی، ج۲، ص۳۲۴)
مضامین این روایات در کتابهای اهل سنت هم آمده است (ر.ک به: الشرح الکبیر، ج۷، ص۳۳۴) اما از مجموع این روایات «مشروعیت نگاه عرف» به موضوع مهمی مانند «ازدواج» برداشت میشود. این رسمیتبخشی چنان بوده که «لِكُلِّ قَوْمٍ نِكَاحٌ» را در قالب یک قاعدهی فقهی بیان کردهاند. (فرهنگ فقه فارسی، ج۶، ص۲۹۴)
🔸 نکات نهایی
نکتهی اول) در اکثر روایات سخن از «قوم» است و این واژه در معنای «جامعه» است، چه کلان و چه خُرد و طبیعتاً شامل ادیان و مذاهب هم میشود. به عبارتی نظرگاه عرف میتواند برآمده از فرهنگ، قانون و آیینهای بشری یا برخاسته از احکام و رهیافتهای الهی باشد.
نکتهی دوم) فقیهان شیعه با پذیرفتن این روایات و قاعدهی مستخرج، دلالت را صرفاً در ادیان الهی غیراسلامی پذیرفتهاند (جواهرالکلام، ج۴۱، ص۲۶۴)، اما استدلالورزی دربارهی اینکه آیا این روایات مخاطبینی عام که شامل مسلمانان است دارد و بنیان ازدواج را عرفی خوانده و جنسیت در آن مطرح است یا نه را باید به فرصتی سپرد که مغتنم باشد.
🌐 فکرکهایمن|موسوی عقیقی|@fekr_rak
نکتهی تفسیری - اول
#محمد_موسوی_عقیقی
قرآن در آیهی ۴ سورهی مائده بیان داشته: «وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ». مترجمان و البته مفسران چنین ترجمه کردهاند: «و [نيز صيد] حيوانات شكارگر كه شما بعنوان مربيان سگهاى شكارى، از آنچه خدايتان آموخته، به آنها تعليم دادهايد [براى شما حلال شده است]».
اما ترجمهی من چنین است: «[صید] حیوانات شکارگر که شما به عنوان مربیان آموزندهی شکار، از آنچه خدایتان (به شما) آموخته، به آنها تعلیم دادهاید [برای شما حلال شده است]».
تفاوت این است که مترجمان و مفسران «مُكَلِّبِينَ» را «سگهای شکاری» و من «حیوانات شکارگر» تعبیر کردهایم.
اما این تفاوت از کجا است؟
در روایاتی ذیل آیه «مُكَلِّبِينَ» تعریف مشخصی ندارد: «هِیَ الکِلَابُ» (تهذیب الأحکام، ج۹، ص۲۲) ولی خب مشخص نشده خود همین «الکلاب» که به صورت جمع آمده چیست! اما در روایات دیگری که صحیحالسند هستند، پیشوای شیعه منظور از «مُكَلِّبِينَ» را «الفَهْدِ : یوزپلنگ» دانسته است. (وسائلالشیعه، ج۲۳، ص۳۴۶) همچنین در روایت دیگری مصداق «کلب» هر حیوانی است که توانایی شکار کردن دارد: «مُکَلِّبینَ هُوَ کُلُّ مَا عُلِّمَ الصَّیْدَ فَیَتَعَلَّمُهُ بَهِیمَةً». (فقهالقرآن، ج۲، ص۲۴۶)
پس با این نکته، در اصلیترین متن دینی اسلام، «کلب» لزوماً به معنای «سگ» نیست و از آنجایی که روایات هم «کلب» را معنا نکردهاند، حکم فقهی نجاست سگ منتفی است.
(من در کتاب «پروندهی سگ در فقه و شریعت» توضیح دادهام که در عربستان باستان تا قرن نخست تاریخ هجریقمری، «کلب» به معنای «سگ» نبوده است).
🌐 فکرکهایمن|موسوی عقیقی|@fekr_rak
فقیهان ترجیحی برای تقلید
#محمد_موسوی_عقیقی
سنتِ تقلید کردن هنوز در میان افراد مذهبی، با هر گرایشی که دارند، مرسوم و رایج است. این رویه در نگاه من هم نکات منفی دارد از جمله «تبعیت بیچونوچرا» و «عدم پرسشگری» و از سوی دیگر نکات مثبتی هم دارد، همانند «تسهیل دینورزی» و «توانایی تفاوت در دینداری».
من در اینجا میخواهم ۶ فقیهِ صاحب فتوا را که به نظرم شایستگی در نکات مثبت و توانایی در رفع نکات منفی را، به شرط پرسشگری دارند، معرفی کنم. این فقیهان را در تقسیمبندیهای مختلف روشهای فقهی قرار دادم که به عبارتی هرکدام از یک سنت و روش فقهی متفاوت بهره میگیرند.
(۱) آیتالله محمد حسینی زنجانی / گرایشِ سنتی / در قید حیات / ۷۶ ساله / ساکن زنجان و مشهد / لینک ارتباط.
(۲) آیتالله اسدالله بیات زنجانی / گرایشِ نوسنتی / در قید حیات / ۸۳ ساله / ساکن قم / لینک ارتباط.
(۳) آیتالله محمدابراهیم جناتی /گرایشِ نوسنتی / در قید حیات / ۹۱ ساله / ساکن قم / لینک ارتباط.
(۴) آیتالله محمدجواد علوی بروجردی / گرایش نوسنتی / در قید حیات / ۷۳ ساله / ساکن قم / لینک ارتباط.
(۵) آیتالله حسین صدر / گرایشِ نواندیش / در قید حیات / ۷۴ ساله / ساکن کاظمین / لینک ارتباط.
(۶) آیتالله رضا حسینینسب / گرایشِ نواندیش / در قید حیات / ۶۳ ساله / ساکن کانادا / لینک ارتباط.
(۷) آیتالله حیدر حبالله / گرایشِ نواندیش / در قید حیات / ۵۱ ساله / ساکن لندن / لینک ارتباط.
(۸) آیتالله کمال حیدری / گرایشِ دگراندیش / در قید حیات / ۶۸ ساله / ساکن قم / لینک ارتباط.
? فکرکهایمن|موسوی عقیقی|@fekr_rak
? چرا رأی خواهم داد؟ #برای_ایران #محمد_موسوی_عقیقی (۱) رأی دادن کمهزینهترین کنش سیاسی محسوب میشود؛ یا منافع زیادی دارد، یا کم یا اصلاً منفعتی ندارد، ولی ضرری هم نخواهد داشت. اگر از بتوان از رأی دادن منفعتی، چه زیاد و چه کم کسب کرد، چرا باید آن را کنار…
نگاه مردان یا حجاب زنان، کدام مهم است؟
#محمد_موسوی_عقیقی
تا به حال از خود پرسیدهاید که چرا «اجبار» و «توبیخ» در مسألهای مانند حجاب تنها برای زنان است و «نگاه مردان» انگار اهمیتی ندارد؟ حتماً این را هم شنیدهاید که عدهای باور دارند زن خود را بپوشاند تا مرد چشماناش را حفظ کند!
به گمان من مطابق شواهد متعددی، اتفاقاً در نگاه به زنان بیحجاب، مردان سزاوار توبیخاند. به عبارتی اگر زنی حجاب نداشته باشد و مرد به زن نگاه زننده و خاصی کند، نگاه مرد سزاوار توبیخ و تذکر بوده یا حداقل در اولویت است.
برای مدعای خودم چهار دلیل بیان میکنم:
دلیل اول) آیات ۳۰و۳۱ سورهی نور
قرآن در آیهی ۳۰ سورهی نور، وظیفهی مردان را رام کردن چشم از نگاه زننده عنوان کرده: «قُلْ لِلْمُؤْمِنِينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ». در این فراز «يَغُضُّوا» به معنای فرو بستن نیست، زیرا اولاً همراه با «مِنْ» تبعیضیه آمده و یعنی برخی نگاههای خود را «غض» کنید و ثانیاً در آیهی ۱۹ سورهی لقمان «وَاغْضُضْ مِنْ صَوْتِكَ» به معنای سخن نگفتن نبوده، بلکه به معنای آرام سخن گفتن است.
وظیفهی زنان مطابق آیهی ۳۱ سورهی نور به هم وصل کردن دو طرف لباسهایی است که چاک ایجاد کرده تا زیباییهای بدن، مگر آنمقداری که در عرفهای پیشین معمول بوده، مشخص نشود: «لا يُبْدِينَ زِينَتَهُنَّ إِلَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَ لْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ».
قرآن به عنوان کتاب محمد(ص) و سند بالادستی اسلام، برخلاف باور رایج مسلمانان بار تکلیفی مردان را بر دوش زنان نینداخته و تکلیف هر دو را جدا عنوان کرده است؛ به زنان توصیه کرده خود را چنین بپوشانند و به مردان دستور داده نگاه زننده و بد نداشته باشند.
دلیل دوم) روایت علی بن سُوَید
علی بن سُوَید میگوید به امام موسی کاظم گفتم من دچارِ نگاه کردن به زنان زیبارویی شدهام که از دیدن آنها به وَجد و شوق میآیم، امام به من گفت: ای علی، (نگاهِ تو) هیچ اشکالی ندارد، (البته) فقط تا زمانی که خداوند از نیتِ پاک و خوشایندِ تو با خبر باشد: «علي بن سويد قال: «قلت لأبي الحسن: إنّي مبتلي بالنظر إلي المرأة الجميلة فيعجبني النظر إليها، فقال: يا عليّ لا بأس إذا عرف اللّه من نيتك الصدق...». (الکافی، ج۵، ص۵۵۲)
مطابق این روایت، پیشوای هفتم و الگوی شیعیان، زنانِ زیبا و خوشاندام را دستور به خانهنشینی یا پوشش بیشتر نداد، بلکه به مرد و یارِ خود دستور داد تا نگاهاش را پاک نگه داشته و از دیدهی بد و زننده خودداری کند.
دلیل سوم) روایت فضل بن عباس
در روایتی بیان شده پیامآوراسلام در حجةالوداع برو روی حیوانِ سواری نشسته بود و پشت سر او فضل بن عباس (پسر عموی پیامآوراسلام) قرار داشت. زنی از قبیلهی خثعم جلو آمد تا از پیشوای دین خود سؤالی بپرسد. فضل خود را کشید و به زیباییهای زن چشم دوخت و زن هم او را دید. پیامآوراسلام متوجه شد و با دست صورت پسرعموی خود را برگرداند و او را از این نگاه نوع کردن منع کرد: «عبد الله بن عباس قال كان الفضل رديف النبي فجاءت امرأة من خثعم فجعل الفضل ينظر إليها وتنظر إليه فجعل النبي يصرف وجه الفضل». (مسند أحمد بن حنبل، ج۱، ص۷۶، ح۱۵۷)
مطابق این گزارش، پیامآور ما مسلمانان، تنها مرد نگاه کننده را توبیخ کرد و به زن حاضر هیچ تذکری نداد. آیا رفتار ما الان چنین است؟
دلیل چهارم) روایت عمر بن خطاب
در گزارشی آمده روزی مردم در حال طواف بودند، خلیفهی دوم دید صورت جوانی سرخ است. او را صدا زد و پرسید چه کسی تو را زده است؟ جوان گفت علی بن أبیطالب(ع) به صورت من سیلی زد. بعد از مدتی علی(ع) آمد و عُمَر علت این سیلی را جویا شد. امام پاسخ داد این جوان ایستاده بود و مداوماً به اندام زنان چشم میانداخت، او را در حال این رفتار دیدم و زدم. خلیفهی دوم رو به جوان کرد و گفت: تو را چشمی از چشمان خداوند زد: «فَقَالَ عَليّ رَأَيْته مقاوما إمرأة فأصغيت إِلَيْهِمَا فساءني مَا سَمِعت فشججته فَقَالَ عمر أصابتك عين من عُيُون الله تَعَالَى». (نوادر الأصول الترمذی، ج۲، ص۲۰۶)
حال آیا در جامعهی ما که اولاً مناقشات زیادی پیرامون شرعی بودن حجاب امروزی وجود دارد، ثانیاً فقیهان متعددی پوشش برخی از اندام زنان مانند موی و گردن یا بخشهایی از بازو و ساق پا را واجب ندانستهاند ولی نگاه ناپسند را تمام فقیهان حرام شرعی میدانند، ثالثاً زنان به هر دلیلی نمیخواهند پوشش شرعی داشته باشند، رابعاً بنا به فراز «ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ» در آیهی ۵۹ سورهی احزاب در انتخاب پوشش و میزان آن مختارند، آیا باید صرفاً زنان توبیخ شوند و از بالاتر یا حداقل موازی (نگاه مردان) چشم پوشید؟ درحالیکه این مستندات نشان میدهد اولویت، توبیخ مردانی است که به زنان نگاهِ ناپسند دارند. به نظر نگاه مردسالارانه به حجاب، باعث چنین تبعیضی است.
? فکرکهایمن|موسوی عقیقی|@fekr_rak
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 19 hours ago