#dont_forget_me? Part:2 ∘₊✧──────✧₊∘∘₊✧──────✧₊∘ /صبح//ا.ت/ (از خاب بیدارم شدم و رفتم صبحونه خوردم و رفتم نشستم رو زمین جالبه بدونید که خونم مبل نداشت و روی زمین مینشستم، امشب به قول کان یکی از مهم ترین شباست که حتمن من باید برم اونجا و خدمات رسانی کنم،…

کامنتا کمه??

#عشقِ_ممنوعِ #مینو پارت 2 فصل 2 ساعت 9 شب بود دیگه الان بود ک تهیونگ برسه رفتم بالا و دیدم ک سوجونگ رو تخت خابش برده با شنیدن صدای زنگ تلفن پایین رفتم .و جواب دادم +بلع بفرمایید. ÷خخخششششش (صدا واضح نمیومد نمیتونستم تشخیص بدم چی میگه) دوباره گفتم: +بلع…

سلام سلام حالتون چطور ? ببخشید مدت زیادی نبودم ? ایشالا بعد از امتحانات پر قدرت شروع میکنیم ریزش این چند وقت رو جبران می‌کنیم ? یه نقشه هایم برای این تعطیلات دارم که اگر جور بشه بهتون اطلاع میدم مطمعنم خوشتون میاد? عشقای من ?

اگه 15 تا عالی باشه پارت بعد و سریع میزارم:))♡
بای گایز

#عشقِ_ممنوعِ #مینو پارت24 ( ویو تهیونگ ) بالاخره تونستم وارد خونه بشم رفتم از اتاقی ک توش بودم بیرون و وارد ی پذیرایی بزرگ شدم . رفتم اتاقارو چک کردم و ی اتاق پر اسلحه دیدم و پشمام ریخ و ی اسلحه برداشتم و رفتم صدای داد و بیداد ا/ت شنیدم و رفتم ب سمت…