?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 4 weeks ago
رعنا جان
بانــو گوهر
مه دل تنگه
آهنگ محلی مازندرانی
شعر جهانبخش بناگر
با صدای "علی اصغر رستمی"
??⚖?
?هرشب یک نکته حقوقی
❓سوال:
اگر مردی قبلا خانه یا پولی را به عنوان مهریه به همسرش داده باشد باز هم مکلف به دادن مهریه است؟
?پاسخ:
تا زمانی که از طرف زن رسیدی مبنی بر دریافت مهریه اش به صورت امضا شده به مرد تسلیم نشود، مرد نمی تواند از پرداخت مهریه شانه خالی کند.
بنابراین اگر قصد مردی از انتقال سند یک ملک به زن، به عنوان مهریه اوست ،
بایداین موضوع صورت جلسه شده یا به امضای طرفین برسد زیرا درصورت نبودن مدرک کافی حتی معرفی شاهدنیز دربسیاری از مواقع برای اثبات ادعای پرداخت مهریه زن کارساز وکافی نخواهد بود.
???????????????
زنده بهگور، ماییم!
✍️ رحیم قمیشی
دبستان که میرفتم در یکی از درسهای کتاب دینی، نوشته بود؛ اعراب جاهلی، پیش از اسلام، دختران خود را زنده به گور میکردند.
احتمالا دروغ بوده. چه کسی میداند ۱۵۰۰ سال پیش چه خبر بوده؟
احتمالا برای اینکه بگویند ما خیلی خوبیم، آن را نوشته بودند، که مثلاً بگویند اسلام نگذاشت این رویه ادامه پیدا کند.
نویسندگان کتابهای دبستان نمیدانستند این یک جمله چه بر سر ما کودکان میآورد.
خانه که میرفتم ساعتها فکر میکردم، کدام پدری، کدام مادری میتوانستهاند این کار را بکنند.
یعنی یک بزرگتر نبوده به آنها بگوید این نوزادان حق حیات دارند. اینها نعمتند، نباید کشته شوند.
و تجسم آن صحنۀ ساختگی چه به روح و روان من میآورد.
مگر انسانیت مرده بود؟
مگر عواطف وجود نداشت؟
مگر میشود...
گذشت و گذشت
???????
?روز گذشته وزیر بهداشت در سخنان مهمی گفته در سال بیش از ۵۲ هزار نفر در ایران، بهعلت آلودگی هوا جان میدهند!
و باز گفته علت بیش از ۱۵ درصد از مرگ نوزادان و کودکان زیر پنج سال، آلودگی هواست!!
ما گناهکارتریم یا اعراب جاهلی؟!
۵۲ هزار انسان، ۱۵ درصد از مرگ نوزادان، ۲۰ هزار نفر در تصادفات، چقدر اعدام، چقدر سقوط هواپیما، چقدر حوادث معدن، چقدر بیماریهایی که میشد معالجه شوند...
کسی اعتراضی ندارد؟
انجمنهای دفاع از حقوق شهروندان نظری ندارند؟
احزاب بیدارند؟
کنشگران اجتماعی چطور!
آنها که مسئولیت پذیرفتهاند.
شهرداران، مقامات وزارت نیرو
آنها که مجوز مازوتسوزی صادر میکنند.
آنها که تحریمها را نعمت میدانند.
آنها که برایشان این مرگها هیچ اهمیتی ندارد!
فردا اگر بگوییم مردم جمع شوید اعتراضمان را به زنده به گور شدن خود و فرزندانمان بیان کنیم، کسی از احزاب و تشکلها حمایت خواهند کرد؟
یا خواهند گفت چرا با ما هماهنگ نکرده و اقدام کردید!
بسیاری از کنشگران احتمالا خواهند گفت تجمع خطرناک است!
موضوعات مهمتری هست...
یعنی بنشینیم تا همگی آرام آرام زندهبهگور شویم.!!
تا در آینده در کتابها بنویسند؛ انسانهایی در مقطعی زندگی میکردند که نوزادان ناز خود را، با هوای آلوده، زندهبهگور میکردند!
سالخوردگان را هم.
بیماران زمینهای را هم.
در سال هزار حکم اعدام اجرا میکردند!
مقاماتشان میگفتند ما میدانیم مازوتسوزی شما را میکُشد!
نوزادان بیگناه را هم
اما مجبوریم آن را بسوزانیم
چون ما تحریم هستیم!
چون ما تصمیم گرفتهایم روی قدرتها را کم کنیم...
حماقتمان را به جهان ثابت کنیم.
و بگوییم از حرفمان کوتاه نمیآییم!
برای مقامات دستگاه تصفیه هوا گذاشتیم
و نوزادان را زندهزنده، بهگور هدایت کردیم.
نمیدانم آن نوجوانانی که سالها بعد، حکایت ما را در کتابهایشان میخوانند، آن را باور میکنند؟
بیچارهها چقدر حالشان بد میشود!
لطفاً واقعیات این سالها
که ما با آنها زندگی کردیم را
در کتب درسی آیندگان نگذارید
میترسیم حالشان خیلی بد شود
به دروغ بگویید همهاش هزاران سال پیش بوده که زنده بهگور میکردند...
و در سال ۲۰۲۵، در ایران و در سکوت همه فعالان سیاسی و اجتماعی، پزشکان، متخصصان، اساتید دانشگاه، مردم زندهبهگور نمیشدند!!
چه فایدهای دارد برای آنها
تنها حالشان را بد میکند
داستان زندگی رقتبار ما!
خانم معلمی تعریف میکرد:
در مدرسه ابتدایی که بودم مدتی بود تعدادی از بچهها را برای یک سرود آماده میکردم
به نیت این که آخر سال مراسمی گرفته شود برایشان.
پدر و مادرشان هم به مراسم دعوت شدند تا بچهها در مقابل معلمان و اولیا سرود را اجرا کنند.
چندین بار تمرین کردیم و سرود رو کامل یاد گرفتند.
روز مراسم بچهها را آوردم و مرتبشان کردم
با هم در مقابل اولیا و معلمان شروع به خواندن سرود کردند.
ناگهان دختری از جمع جدا شد و بجای خواندن سرود!شروع کرد به اجرایِ حرکات عجیب و غریب جلوی جمع
دست و پا تکان میداد و خودش را عقب جلو میکرد و حرکات عجیبی انجام میداد.
بچهها هم سرود را میخواندند و ریز میخندیدند
کمی مانده بود بخاطر خندهشان هرچه ریسیده بودم پنبه شود.
سرَم از غصه سنگین شده بود و نمیتوانستم جلوی چشم مردم یک تنبیه حسابیَش هم بُکنم
خب آخه چرا این بچه این کار رو میکنه
چرا شرم نمیکنه از رفتارش؟
این که قبلش بچه زرنگ و عاقلی بود!!
نمونهی خوب و تودِل بُرُوی بچهها بود!!
رفتم روبرویش
بهش اشاراتی کردم
هیچی نمیفهمید
به قدری عصبانیام کرده بود که آب دهانم را نمیتوانستم قورت دهم.
خونسردی خودم را حفظ کردم آرام رفتم سراغش و دستش را گرفتم
انگار جیوه بود
خودش را از دستم رها کرد و رفت آن طرفتر و دوباره شروع کرد!
فضا پر از خنده ی حاضران شده بود
همه سیر خندیدند.
نگاهی گرداندم
مدیر را دیدم
رنگش عوض شده بود
از عصبانیت و شرم
عرقهایش سرازیر بود
از صندلیش بلند شد و آمد کنارم سرش را نزدیک کرد و گفت:
فقط این مراسم تمام شود
ببین با این بچه چکار کنم؟!
اخراجش میکنم
تا عمر دارد نباید برگردد به مدرسه
من هم کمی روغنش را زیاد کردم تا اخراج آن دانشآموز حتمی شود
حالا ؛آن کسی که کنارم بود
مادر بچه
رفته بود جلو و تماماً جوگیر شده بود
بسیار پرشور میخندید و کف میزد
دخترک هم با تشویق مادر گرمتر از پیش شده بود.
همین که سرود تمام شد پریدم بالای سِن و بازوی بچه را گرفتم و گفتم:
چرا اینجوری کردی؟!
چرا با رفقایت سرود را نخواندی؟!
دخترک جواب داد:
آخر مادرم اینجاست
برای مادرم اینکار را میکردم!!
معلم گفت :
با این جوابش بیشتر عصبانی شده و توی دلم گفتم :
آخر ندید بَدید
همه مثل تو مادر یا پدرشان اینجاست
چرا آنها این چنین نمیکنند و خود را لوس نمیکنند؟!
چشمام گِرد شد و خواستم پایین بِکشمش
که گفت:
صبر کن
بگذار مادرم متوجه نشود
خودم توضیح میدهم ؛...
مادرِ من مثل بقیه مادرها نیست مادر من " کرولال " است
چیزی نمیشنود
و من با حرکاتم شادی و کلمات زیبای سرود را برایش ترجمه میکردم
تا او هم مثل بقیه مادران این شادی را حس کند!
این کار من رقص و پایکوبی نبود این زبان اشاره است
زبان کرولالها...
همین که این حرفها را زد از جا جهیدم
دست خودم نبود
با صدای بلند گریستم
و دختر را محکم بغل کردم!!
آفرین دختر...
چقدر باهوش
مادرش چقدر برایش عزیزه
ببین به چه چیزی فکر کرده!
فضای مراسم پُر شد از پچپچ و درگوشی حرف زدن و...
تا این که همه موضوع را فهمیدند...
نه تنها من
که هر کس آنجا بود از اولیا و معلمان همه را گریاند!!
از همه جالبتر اینکه مدیر آمد و عنوان دانشآموز نمونه را به او عطا کرد!
با مادرش دست همدیگر را گرفتند و رفتند
گاهی جلوتر از مادرش میرفت و برای مادرش جست و خیز میکرد تا مادرش را شاد کند!
دوست من لطفا:
زود عصبانی نشو
زود از کوره در نرو
تلاش کن زود قضاوت نکنی
صبر کن
تا ماجرا را کامل بفهمی!
?
???
??????
????????
? ?⚖?
?هرشب یک نکته حقوقی
?تکلیف ارث بلا وارث
?اگر کسی فوت شود و هیچ وارثی هم نداشته باشد تکلیف چیست؟
?جواب:? طبق ماده ۳۳۵ قانون امور حسبی:
اگر از تاریخ تحریر ترکه تا ده سال وارث متوفی معلوم شود ترکه به او داده میشود و پس از گذشتن مدت نامبرده باقی مانده ترکه به خزانه دولت تسلیم میشود و ادعا حقی نسبت به ترکه از کسی به هر عنوان که باشد پذیرفته نیست.
?????????
?بی ناموس پدرت هست!!
?ببخشیدکه عنوان این نوشته
بی ادبانه است ??
اما اگرکمی درنگ کنید،
متوجه می شوید که داستان چیست.!
اکنون می خواهم راجع به چالشی بنویسم که برخی از ما به آن مبتلاهستیم.
اول نوشته کوتاهی را با هم مرور کنیم که باعث شد به این مساله توجه کنم.
?در شبکه های اجتماعی کسی نوشته بود:
توهین، فرصت تأمل و تعامل رو از آدمها میگیره. وقتی به کسی میگویید
«بی ناموس! ۲+۲ میشود ۴»
نمیگوید بله مطلب درستی است و حق با شماست!
خواهد گفت: بیناموس پدرت است!
این جمله مرا به فکر فرو برد که حرف حق اگر با لحن نابحق گفته شود نتیجه عکس دارد.
برخی از ما آدمها چقدر ناتوانیم که با هم محترمانه مخالفت کنیم، مودبانه نقد کنیم و با متانت تعامل کنیم. !
این مشکل فراگیر است، حتی در بین خبرگان و نخبگان ما.
به یک نمونه واقعی توجه کنید:
دو تن از اساتید دانشگاه این فرصت را پیدا کردند که با یکی از مدیران ارشد کشور گفتگویی اختصاصی و طولانی داشته باشند فرصتی که برای همه حتی نخبگان به این راحتی فراهم
نمی شود، در همان ابتدای جلسه جمله ای که گفتند چنین بود:
«شما حرف بی ربطی زدید».
آن هم با لحنی بد و از بالا به پایین.
هیچ اشکالی ندارد که شما یک مدیر ارشد کشور را شجاعانه و جسورانه نقد کنید این نشانه استقلال و آزادمنشی شماست اما اینکه نمی توانید آن را به شیوه ای موثر منتقل کنید نشانه چیز دیگری است.
?تحلیل و تجویز کاربردی:
بارها و بارها شنیده ایم که باید هنر گفتگو را بیاموزیم. اما می دانیم که گفتگو که همیشه گل و بلبل نیست.
در بیشتر موارد، من یک باور دارم و شما باوری دیگر.چگونه با هم مخالفت کنیم و همدیگر را نقد کنیم که کار به جای باریک نکشد و تیتری که در بالا خواندیم را تجربه نکنیم؟
همه ما باید این مهارت را بیاموزیم:
?مهارت مخالفت محترمانه. ?
برای شروع این ۶ نکته را تمرین کنیم:
جملات را با تو شروع نکنیم!
جملاتی که بدون فاعل آغاز می شود یا با من آغاز می شود راهی برای تمرکز بر خود ایده است، نه شخصی که می خواهیم با او مخالفت کنیم.
جملاتی مانند«اینجوری به نظر می رسه که یا من اینجوری برداشت می کنم که...»خیلی کمتر حساسیت برانگیزند به جای آنکه بگوییم
«تو/شما گفتی که ...».
مخالفت های خود را حتی الامکان (یعنی اگه شد) در جمع نگویید.
بازخوردهای منفی در حضور جمع تقابل برانگیزند و افراد احساس می کنند که به جای آنکه ایده یا عملکرد آنان را نقد کنید، دارید ترور شخصیت می کنید!
به جای مخالفت صریح ابتدا ابراز تردید کنید.
مثلا اینگونه آغاز کنید: در مورد این ایده یک سری چیزها هست که من نمی دونم و در موردش تردید دارم....
مسیر را به سمت راه حل جایگزین کج کنید:
به جای اینکه مستقیم یک ایده را نقد کنید، بگویید که در کنار ایده شما،می توانیم ایده دیگری را نیز مطرح کنیم یا از منظر دیگری به آن نگاه کنیم.
اینگونه مسیر بحث به جای تقابل به سمت تعامل می رود .
دیگران را احمق تصور نکنید.
مثلا کتابی وجود دارد به نام هنر کنار آمدن با احمقها!
خب کسی که این کتاب را می خواند،
تصور می کند که بالاخره هر کسی می تواند یک احمق بالقوه باشد و آنگاه خود به خود نگاهش به وی از بالا به پایین و غیرمحترمانه خواهد شد.!
مشکل رایج این است که افراد ایده را مساوی خودشان می گیرند و اگر ایده نقد شد احساس می کنند که شخصیت شان، شعورشان، زیر سوال رفته
لذا اگر بیاموزیم چگونه مودبانه دیگران را نقد کنیم و چگونه محترمانه با دیگران مخالفت کنیم، آنگاه کار به تقابل و خصومت کشیده نمی شود.
باید تمرین کنیم!
توسعه یعنی حل مسایل جمعی.
حل مسایل کشور یا سازمان یا استان مدیون کسانی است که می توانند با هم محترمانه مخالفت کنند و به یک جمع بندی متفاوت از موضع اولیه شان برسند.
✍?دکتر مجتبی لشکربلوکی
تمام هنر برای ابر بود، اما...
همه برای باران شعر گفتند...
موسیقی مازندران#بانوجان *?با صدای دلنشین مهدی احمدی*
آخ جان ای امسال زمستون بهار نوونه جان
یار بانو بانو جان ای
ونوشه گل سر دیار نوونه جان
یار بانو بانو جان ای
وارش خشک هایته دشت لار نوونه جان
یار بانو بانو جان ای
بخت دشت چه ویشار نوونه جان
یار بانو بانو جان ای
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 8 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 4 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 4 weeks ago