?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
«وَ أَقْسَمُوا بِاللَّهِ جَهْدَ أَیْمانِهِمْ لَئِنْ جاءَهُمْ نَذیرٌ لَیَکُونُنَّ أَهْدى مِنْ إِحْدَى الْأُمَمِ فَلَمَّا جاءَهُمْ نَذیرٌ ما زادَهُمْ إِلاَّ نُفُوراً» (فاطر/۴۲)
قریش و همقبیلههای پیامبر، محکمترین قسمها را میخوردند که اگر پیامآوری از سوی خدا بیاید، به او گرویده و هدایتیافتهترین امتها خواهند شد. اما محمد که به عنوان پیامآور آمد، به جای هدایت، قلبهایشان لبریز از نفرت شد.
عصر جمعه، به این آیه فکر میکنم. به اینکه آیا شبیه قریش شدن از ما منتظران دور است؟
جمعه ۳ اسفندماه سال۳
رفیقی دارم بهاسم "مهدیعلی"!
آدم عجیبی است. دنیایی دارد که هرکسی را به آن راه نمیدهد. هرچند خودِ همین، میتواند موضوع نوشتن باشد، به مثابهی "کشفالاسرار" ولی عجالتا میخواهم دربارهی مهدیعلی چیز دیگری بگویم.
او از ماه رمضان سال پیش، با خودش قرار گذاشته که در طول ماه رمضان، دستکم یکی از نمازهای یومیه را در مسجد بخواند. ممکن است بگویید: چه مبارک عهدی! اما ماجرا به همین مقدار ختم نمیشود. چون توی قراردادی که صیغهاش را احتمالا با خودش در یک گوشهی دنج خلوتی خوانده، قید کرده مسجد نباید تکراری باشد. عجیب آنکه از ماه رمضان سال قبل تا همین الان که این سطرها را مینویسم، این عهد را ادامه داده و اکنون عهدش در آستانهی یکسالگی است. یکسالی که هر روزش را به یک مسجد جدید سر زده. سوای از اینکه مهدیعلی الان شبیه جعبه سیاه اطلاعات مساجد شهر شده و برخی روزها سر از مساجدی درآورده که شاید نامش هم به گوش ما که هیچ، حتی به گوش متولیان امور مساجد شهر هم نخورده باشد؛ خود این پایبندی به عهد و سپس ادامه دادن آن امری شگرف است که من حیفم آمد از آن نگویم و ردّی از آن در این مفشوی مجازی به یادگار نگذارم.
انسان، انسانیتش به ارادهورزی است و چنین ایستادن بر سر عهدهای بهظاهر ساده ولی حقیقتا صعب، نشانهای است بر یک عزم جدی و یک تمرین تقویت اراده. چالشی است قابل تأمل و گاهی غیرقابل تحمل و مهدیعلی، آدم به چالش کشیدن خودش است. اینطور آدمهایی نقطهی مقابل افراد چالشگریزند. آدمهایی که یکنواختی نه تنها آزارشان نمیدهد که آن را "مُلک لایَبلی" میپندارند. ماه رمضان نزدیک است... ماه برهم زدن یکنواختی! کاش از آنهایی باشیم که دربارهی ما میگویند: "نَجِد لَه عَزما"
اميرالمؤمنين نامهای دارد به عثمانبنحنیف.. نامهای که شهرتش بابت عتاب علی است نسبت به کارگزار خویش وقتی که بر سر سفرهی اغنیا نشست.
اما فراز دیگری در نامه وجود دارد که توضیح دهندهی وضعیت امروز ماست وقتی که میبینیم آدمها هرچقدر مرفهترند، بیشتر نِق میزنند و نسبت به آرمانهای بلند، سستترند.
علی به پسر حنیف مینویسد:
أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّیةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْیةَ أَقْوَی وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً.
هرچند درختان بیابانی آب کمتری میخورند ولی چوب سفتتری دارند و درختان سرسبز کنار سواحل هرچند آب بیشتری میخورند، ولی پوست سستتری دارند. گیاهان صحرا، آتشی قویتر دارند و دیرتر خاموش میشوند.
? یک سوزن و یک جوالدوز
با تپسی آمدم ایستگاه قطار محمدیه. راننده یک مرد حدودا چهل ساله است. از اینها که توی پشت صحنهی موکبها زیاد میبینیم. هیکلی. با ریش تقریبا بلند و صدای تو پُر. میگوید اهل سفر رفتن نیست ولی سالی هفتهشتباری کربلا میرود. بحث میرسد به سوریه. به نگرانیهایش که اینروزها شبیه آن را توی استوری رفقا و دایرکت اینستاگرام زیاد دیده و خواندهام. خلاصهاش میشود نگرانی از کم شدن یک دانه کاشی از حرم.
میترسد که مبادا کار به عراق هم بکشد و دوباره زرتی مرز را ببندند. میگوید تنها دلخوشیام همین زیارت است. میفهمم. از این آدمها قبلا هم دیدهام. ماجرای عشق است. البته دلم میخواهد یک سوزنی نثارش کنم ولی نمیشود تا قبلش جوالدوزی به خودمان نزنم.
حالا چرا سوزن و چرا جوالدوز؟!
بگذارید طوری بگویم که متهم نشوم.
کدام بچهشیعهای را میشناسید که حضرت زینب جانش نباشد و کدام بچهسیدی را میشناسید که با فکر تعرض به در و دیوار حرم عمهاش، از فرط غیرت مجنون نشود؟
من هم یکی از آن همه. اما واقعا چرا آنقدری که افتادن یک خال به کاشی حرم زینب کبری نگرانمان میکند، ستم دیدن هزاران انسان در سوریه به دست اسد یا به چنگ داعش و تکفیری و تحریری؛ نگرانمان نمیکرد و نمیکند؟ من غیرت دوستانم را درک میکنم ولی بیخیالیشان نسبت به "مردم" را نه! مردم هم یعنی مردم! یعنی "الناس"! نه صرفا شیعه! این از سوزنش. اما جوالدوز! مگر ما جماعت حزبالهی هم در یک سطح دیگر، نگران مقاومت نیستیم و سوریه را صرفا به مثابهی خط مواصلاتی باروبنه و باروت به حزبالله عزیز نمیخواستیم؟ باز هم تقریبا بیخیال مردمی که نه در دولت اسد سرنوشت معینی داشتند و نه در حکومت این جماعت قدیمی/سلفی و تازه از راه رسیده!
همین الان مگر چیزی غیر از این نگرانی در لابهلای سطور تحلیلی متبلور است؟ حتی آنها که تحلیل میکنند "در سوریه شکست خوردیم چون مردم سوریه را نداشتیم!" ته همین حرف از مردم هم میرسد به خرج کردنشان به نفع یک ایده. صریحش قول همان بزرگواری است که میگفت: "ولو نصف مردم دنیا کشته شوند!"
مگر نمیگویند و نمیشنویم: گوربابای بشاراسد؛ ما #سوریه را برای #مقاومت میخواستیم نه برای بشار! حالا پسر حافظ اسد رفته که رفته! مراودات را با دولت و حاکمیت جدید برقرار میکنیم! به چه غایتی؟ آوردنشان سرخط تا راهبرد کلانمان درهم نریزد. اسمش هم میشود: استراتژی ما! خب همین یعنی سوریه را برای مردمش نمیخواهیم! وگرنه شاید همه چیز طور دیگری پیش میرفت!
البته من منافع ملی و عمق راهبرد و... را میفهمم. برقراری روابط با همسایه و کشورهای منطقه را هم. اتفاقا این تنها راه است برای منزوی نشدن ایران. من مبارزه با اسرائیل حتی دوشادوش شیطان را هم میفهمم. اما نگرانم. صدبرابر نگرانی رانندهی تپسی. نگرانم که مبادا چشم وا کنیم و ببینیم شدیم شبیه کسی که سالها با آن جنگیدهایم.. شبیه استکبار جهانی! بیتوجه به "مردم". فدا کنندگان آنها برای نیل به مقاصد حتی مقدس!
اینجاست که دلم برای مردی تنگ میشود که خودش را فدایی "مردم" و خدای مردم میخواست وقتی که مینوشت: سلاح به دست گرفتم برای دفاع از آن زن هراسان. چقدر ما شبیهاش نیستیم!
۱۹ آذرماه سال۳
#سید_میثم
در روزهای پسا بشار در سوریه باید منتظر ماند و دید آیا سوریه مسیر یکپارچگی ملی و همبستگی اسلامی را طی کرده و با بهرهگیری از مدل توسعهی غربی، به سوی قطر و امارات و... شدن گام برمیدارد، یا سوریه همچون لاشهای با چنگ و دندانهای طمّاع داخلی و خارجی تجزیه شده و به سمت لیبی شدن خواهد تاخت؟!
هرکدام که رخ بدهد، در شکلگیری ذهنیت و تصمیم ایرانی بسیار مؤثر خواهد بود!
۱۸ آذر ماه سال۳
#سید_میثم
? شیعه بنیاسرائیلی | سه: تاریکخانه سوریه
? طبق اخباری که از #سوریه میرسد، گویا این کشور اعم از مردم و ارتش -به استثناء برخی- تصمیم بر عدم مقاومت (نه عدم تصمیم بر مقاومت) دارند. تصمیم بر عدم مقاومت یعنی سوریه به صورت کاملا آگاهانه، بنایی بر مقاومت ندارد. این تصمیم نه ناشی از نوعی بیارادگی که ناشی از اضطرار است. گویا سوریه به این نقطه رسیده که راهی جز پیوستن به مدل توسعه آمریکایی ندارد.
? این روزها به ما نشان میدهد که مقاومت در برابر توحش گروههای تروریستی با همه دشواریها، آسانتر از مقاومت در برابر ایدهها و مدلهای #توسعهی_اقتصادی ماهیتا آمریکایی/استعماری است.
? با این زاویهی دید، نه میتوان دولتمردان ایرانی را به ضعف متهم کرد و نه فرماندهان لشکری را به سستی و نه حتی میتوان بر صداوسیما خرده گرفت. سوریه نه مستعمرهی ما بوده که اکنون سخت نگران از دست رفتن منافع استعماری خود باشیم نه نیروی نیابتی ما در منطقه. هرچند پشتیبان مهمی برای جبهه مقاومت بود. طبعا و قطعا نقدهای زیادی به سیاست و عملکرد ما در قبال سوریه وارد است ولی عجالتا شکل کلی تصمیم نظام غلط نیست چون نمیتواند بینسبت با خود حوادث سوریه و تصمیمشان باشد.
? من نگرانیهای مسئولانه برای جبهه #مقاومت و ناراحتیهای دلسوزانه را درک میکنم ولی در همین نقطه و لحظه، از عمق دل و قلب به شرف و وفاداری مردم ایران درود میفرستم که چهل سال با وعدههای رنگین "قطر و کویت و امارات و عربستان شدن" سراغشان میآیند تا مقاومت خود را در برابر طرح کلی آمریکا و مدل توسعهی حاکم بر منطقه بشکنند و تنشها را با اسرائیل به مثابهی دروازهی تجاری/اقتصادی کم کنند و اگر نه دست دوستی که دستکم دست از دشمنی با این غدهی سرطانی بردارند و چشم بر روی جنایتها و کودککشیها ببندند و مظلومی را وانهند و نهایتا در قامت یک سازمان خیریهی بینالمللی چون قطر ظاهر شوند و عذاب وجدان اسلامی را کاهش دهند؛ اما این مردمِ مقاوم ایران با تمام سختیها و مصائب کوتاه نیامده و نشان داده که میخواهد نظم استعماری/استکباری/استحماری آمریکایی را بشکند.
این میزان از ارادهی جمعی و مقاومت ملی را در کدام کشور اسلامی میتوان یافت؟
?سوریه و هر کشوری که بنای مقاومت دارد، همچون نگاتیوی است که به تاریکخانه میرود و یا در آن به ظهور تواناییهای خود میرسد و یا از هستی ساقط میشود.
? شیعهی بنیاسرائیلی | دو
⭕️ در باب برگزاری فاطمیه در بیت و بهانههای بنیاسرائیلی دو گروه از شیعه
⚫️ برچسب "سنیگری" سابقهی درازمدتی در جامعه دارد و منظورش رفتارهایی است که برخی شیعیان در راستای کم کردن اختلافات میان شیعه و سنی انجام میدهند ولی در نظر "برچسبزنان" کوتاه آمدن از هویت شیعی و نوعی "سنیگری" است.
? یکی از بهانههای شیعهی بنیاسرائیلی آنجاست که جمهوری اسلامی نسبت به مناسکی مانند جشن نهم ربیع و عزای دهه محسنیه و... برخورد "سنیگرانه" دارد. چرا؟ چون نه تنها به توسعهی این مراسمها کمک نمیکند که مانع ترویج آنها هم میشود.
⚫️ برخی هم کمی همدلانهتر و دلسوزانهتر این تئوری را میسازند که اگر جمهوری اسلامی با تمایلات شیعی خاص و تندوتیز همراهی نکند، این تمایلات به شکل رادیکالی در تقابل با اهلسنت یا سرشاخ شدن با خود جمهوری اسلامی بیرون میزند. پس بهتر است به این تمایلات شیعی میدان و بها داده شود.
? اینجاست که میشود فهمید برخی اساسا حکومت دینی و جمهوری اسلامی را تا زمانی میخواهند که درخدمت مناسک خاص و سنیستیزانه باشد وگرنه بود و نبود این حکومت دینی هیچ اهمیت یا حتی توجیهی ندارد و حتیتر ممکن است سنیگری را ترویج کند. پس باید به بهانههای مختلف، نظم و نظام مستقر را کوبید و راههایی برای نافرمانی مدنی در سطح برپایی مناسک یافت.
⚫️ جالب آنکه در همین نقطه باز "امتگرایانی" هستند که چنان به کمرنگ شدن مرزهای هویتی قائلند که برگزاری فاطمیه در بیت رهبری را مورد نقد قرار میدهند و این موضوع را تناقض رفتاری حاکمیت با شعارهای وحدتی میدانند. یعنی میگویند: حاکمیت از یکسو شعارهای وحدت و برادری با اهلسنت میدهد و از سوی دیگر در بیت رهبری مراسم فاطمیه برگزار میشود. این تناقض است.
? با این زمینه و این سبک از بهانههای بنیاسرائیلی، حالا میشود فهمید برگزاری مراسم فاطمیه توسط رهبرانقلاب چقدر واجد اهمیت است. اینکه در بالاترین سطح از حاکمیت، مراسمی مثل فاطمیه برگزار میشود که به لحاظ تاریخی متضمن تقابل با بزرگان اهل سنت است ولی هرگز به اختلاف شیعه و سنی دامن نمیزند، یعنی جمهوری اسلامی درحال ساختوپرداخت فرمولی است که در عین حفظ مرزهای هویتی مشخص با اهل سنت، دعواها و نزاعهای فرقهای را ترویج نمیکند. کاش قدر این تعدیلکنندگیها و عقلانیتِ در میانه ایستادهیِ جمهوری اسلامی را بدانیم!
? شیعهی بنیاسرائیلی | یک
? کمرنگ شدن مرز میان واژهها و مفاهیم، اغتشاش در زبان و اندیشه را پدید میآورد. از دیگر سو برای شفاف کردن برخی مواضع سیاسی یا حتی فهم راهبردهای اساسی، نیازمند مرزکشی میان مفاهیم و واژگانیم.
⚫️ مثلا: باید میان "حرکت" و "تحرک" فرق گذاشت. چنانچه میان "مردم" و "توده" فرق است و بین "جمهوری" و "دموکراسی" تفاوت!
? حرکت، با آگاهی رخ میدهد و تحرک با تحریک! در حرکت، اراده وجود دارد و در تحرک میل.
⚫️ به بیان سادهتر: گاهی شما #مردم را از چیزی آگاه میکنید و آنها با اراده و خواست خود، به سمتی حرکت میکنند و گاهی امیال #توده را تحریک میکنید تا آنها را به تحرک وادارید.
? قائل بودن به تفاوت میان حرکت و تحرک، در طبقهبندی و صورتبندی و قضاوت سیاستگذاریهای یک حکومت و حاکمیت بسیار مفید است.
⚫️ بخش مهمی از ایرادهای بنیاسرائیلی که به اسم نقد درون گفتمانی به عملکرد جمهوری اسلامی وارد میشود، بازگشت به نفهمیدن بنمایههای اصلی و اصیل جمهوری اسلامی دارد.
? مثلا: عدهای "مردم" را صرفا "توده" میدانند و درنتیجه از حاکمیت تقاضای تحریک امیال توده را دارند، درحالیکه جمهوری اسلامی در افق دید خود دنبال حرکت مردم است! در نگاه این افراد، اگر رسانهی ملی نتواند سلبریتیها را برای تحریک توده به خط کند، ایرادات خود را به سمت آن نشانه میروند.
⚫️ البته اینجا یک سوال جدی بروز میکند: آیا جمهوری اسلامی میتواند از ابزارهای مدرن در جهتی خلاف غایت آنها استفاده کند یا خیر؟ مثلا درحالیکه رسانه برای تخدیر و تحریک امیال تودههاست، آیا میتواند به دنبال رسالت آگاهیسازی عمومی برود؟
? این سوال چون در سطح نظری پاسخ درخوری نگرفته منتقدان، دو گروه میشوند: یا نسخهی هر امر مدرنی را با گفتن"ذاتا پلید است" میپیچند و یا تقاضای تن دادن به تمام لوازم هر امر مدرنی را دارند. گویی در میان این دو بودن ممکن نیست، چون التقاط است و شترگاوپلنگ.
⚫️ همین اتفاق را در عرصهی علمی/نظامی میتوان شاهد بود. آنجا نیز یا باید به قواعد جنگهای نوین تن داد و سلاح کشتار جمعی ساخت و حتی از تریبونهای نمازجمعه تقاضای تغییر فتوای رهبری را فریاد زد و توده را به سمت مطالبهی رونمایی از بمب اتم تحریک نمود و یا از اساس منکر هر نوع برنامهی هستهای شد ولو به نحو صلحآمیز آن. دراینباره بیشتر خواهم نوشت..
? شیعهی بنیاسرائیلی | صفر
?مقدمه اول: اصطلاح "ایرادات بنیاسرائیلی" را کمابیش جامعهی ما میداند. این اصطلاح اشاره به ایرادهای قوم بنیاسرائیل دارد آن زمان که با کلیت طرح حضرت موسی همراه نبود و همواره در پی هر سیاست و حکمی، چونوچرا میکرد.
?مقدمه دوم: در روزهایی به سر میبریم که بلیهی ایرادات بنیاسرائیلی به بخشی از جریان حزبالهی و طرفداران نظام سرایت کرده. درعین آنکه نقدهای بسیاری میتوان به عملکرد نظام داشت اما الحق که برخی ایرادات از بیخوبُن بنیاسرائیلی است چون برخی از حزبالهیها هنوز کلیت طرح نهضت اسلامی و امتداد آن یعنی نظام اسلامی را درک نکردهاند.
?مقدمه سوم: بهمرور یادداشتهایی منتشر خواهم کرد با نام "شیعه بنیاسرائیلی"! لفظ شیعه در اینجا به معنای پیرو و طرفدار است. اما این پیرو و طرفدار، بنیاسرائیلی است چون طرحی را که ظاهرا دنبال میکند، عمیقا و بهدرستی نشناخته و این فقدان شناخت سر بزنگاههای حساس، مثل دمخروسی بیرون میزند.
?مقدمه چهارم: هرچند ضرورت پیش کشیدن این بحث از زمان کرونا و تندادن نظام به واکسیناسیون پدید آمد و بعدها در انتخابات ریاستجمهوری پررنگتر شد؛ لکن حوادث، مطالبات و تحلیلها حول مقولههایی مانند #حجاب و #مقاومت نشان داد این بحث ضرورتی صدچندان دارد. مصداقیتر بخواهم بگویم وقتی عدهای در تحلیلها سران لشکری و کشوری را به کمکاری و حتی خیانت متهم کردند، بنیاسرائیلی بودن ایرادات برایم وضوح بیشتری یافت.
?پس به مرور یادداشتها را با عنوان شیعهبنیاسرائیلی منتشر خواهم کرد و اگر همدرد و همنقدیم یا خدای ناکرده مورد نقدید، این حرفها تقدیم شما باد!
1⃣ اصلاحطلبان وقتی در قدرت نیستند، به سمت بنگاههای خصوصی خیز برمیدارند. ولی اصولگرایان هنگامی که قدرت را از دست میدهند، در نهادهای حاکمیتی غیردولتی مشغول میشوند.
2⃣ از این رو وقتی اصلاحطلبان در قدرت باشند، بنگاههای خصوصی را تقویت میکنند. نوعی پسانداز و سرمایهگذاری امن برای روز مبادای خویش. تئوریهای علمی هم دارند و در حوزه نظری هم از یک نوع خاص #خصوصی_سازی (نه مردمیسازی) دفاع میکنند. اما اصولگرایان به هنگامهی قدرت، خیلی «در لحظه زندگی میکنند». چون پشتشان به نهادهای حاکمیتی غیردولتی گرم است. هرجا مردم آنها را نخواستند و رای ندادند، فقط میز خدمت عوض میشود. درنتیجه شاهدیم در حوزه نظری هم خیلی سنگ «مردم» را به سینه نمیزنند.
3⃣ در این میان بخشی از اصولگرایان یا بهتر است بگویم افراد همسوتر با اصولگرایان، وقتی در ساختار رسمی قدرت نیستند، به نهادهای حاکمیتی غیردولتی هم نمیروند. حالا یا نمیخواهند و یا نمیتوانند. اغلب این افراد هم کشش به سمت بنگاههای خصوصی پیدا میکنند و به لحاظ نظری آرامآرام به تئوریهای پشتیبان اصلاحطلبی نزدیک میشوند و نوعی لیبرالیسم خاص متولد میشود که در حوزه سیاست گرایشهای وسطبازانه دارد و عجیبتر آنکه در جبین برخی از آنها ردّ مُهر عدالتخواهی هنوز نمایان است هرچند که دیگر به قبلهی عدالتطلبی سجده نکنند.
از آن سو برخی اصلاحطلبان یا افراد همسوتر با اصلاحاتیها نیز با برون آمدن از قدرت جای پایی در نهادهای حاکمیتی غیردولتی پیدا میکنند و اصطلاحا نصب میشوند. مواضع این افراد هم عموما یکی به میخ و یکی به نعل است. اگر نگوییم مذبذباند!
4⃣ تمامی این جریانها هم به مرور شکلهای رادیکال و افراطی یافته و در جلب منافع شخصی و حزبی، میافتند روی دور تند.
5⃣ اما در سالیان اخیر جریانی از بچههای #انقلابی شکل گرفته که نه #اصلاحطلب است و نه #اصولگرا و نه حتی چیزی در میانهی این دو.
?افراد این جریان عموما هیچ وابستگی مالی به نهادهای حاکمیتی ندارند و حقوقبگیر و پروژهبستان جایی نیستند. یعنی نه جیرهبگیر سازمانهای انتخابیاند و نه مواجبخواه نهادهای انتصابی.
?چشم طمع به وزیر و وکیل شدن هم ندارند. هرچند روی «مردم» تاکید میکنند و روی «جمهوریت» اصرار.
?با خصوصیسازی از نوع اصلاحطلبی خصومت دارند و با بیتوجهی اصولگرایان به مردم، مشکل.
?این جریان تاحد زیادی اثبات کرده پایگاه قدرت قابل اعتنایی در میان مردم شکل داده ولی برانداز هم نیست.
?درنتیجه چنین جریانی برای منافع اصلاحطلبی، اصولگرایی، وسطبازی و حتی عدالتخواهی ورشکسته بسیار خطرناک است. باید باور کنیم که ظرفیت اصلی تعدیل تندرویهای اهالی قدرت از چپ و راست و وابستگانشان، اکنون در دستان این جریان است.
این امیدهای بینیرنگ...
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago