پاسخ: خب، سوال خیلی جالبیه. باید اول ببینم چه مکانیسم‌های روانشناختی یا شناختی وجود داره که باعث میشه انسان‌ها با وجود تجربیات دردناک گذشته، باز هم به رفتارها یا انتخاب‌های مشابه ادامه بدن. شاید یکی از دلایل اصلی این باشه که مغز ما به دنبال الگوها و عادتهاست.…

پاسخ:

خب، سوال خیلی جالبیه.
باید اول ببینم چه مکانیسم‌های روانشناختی یا شناختی وجود داره که باعث میشه انسان‌ها با وجود تجربیات دردناک گذشته، باز هم به رفتارها یا انتخاب‌های مشابه ادامه بدن.
شاید یکی از دلایل اصلی این باشه که مغز ما به دنبال الگوها و عادتهاست.
عادتها بخشی از عملکرد مغز هستن که برای صرفه‌جویی در انرژی طراحی شدن. وقتی کاری رو بارها انجام میدیم، مغز اون رو به صورت خودکار درمیاره تا مجبور نباشه هر بار انرژی زیادی صرف تصمیم‌گیری کنه. حتی اگر اون رفتار نتیجه بدی داشته باشه، باز هم ممکنه به خاطر همین عادت تکرار بشه.

یه دلیل دیگه میتونه امید باشه.
انسان‌ها به طور طبیعی تمایل دارن به بهبودی و تغییر باور داشته باشن. ممکنه فرد با خودش فکر کنه که این بار شرایط فرق داره، یا خودش یا طرف مقابل تغییر کرده. این امیدواری گاهی اوقات باعث میشه که فرد خطر تکرار اشتباه رو بپذیره، به امید اینکه نتیجه این بار متفاوت باشه. البته این امید می‌تونه هم مثبت باشه و هم منفی، بستگی داره به این که آیا واقعا تغییری در شرایط ایجاد شده یا نه.

عامل دیگه‌ای که ممکنه نقش داشته باشه، وابستگی عاطفیه.
در روابط عاطفی، حتی اگر طرف مقابل آسیب‌زننده باشه، فرد ممکنه به دلایلی مثل ترس از تنهایی، عادت به حضور اون شخص، یا حتی ترس از تغییر، به رابطه برگرده. این وابستگی‌های عمیق عاطفی می‌تونن منطق رو تحت تأثیر قرار بدن و فرد رو به سمت تصمیم‌های غیرمنطقی سوق بدن.

همچنین، خطاهای شناختی مثل "سوگیری تاییدی" می‌تونه مؤثر باشه.
یعنی فرد تمایل داره فقط اطلاعاتی رو باور کنه که باورهای قبلیش رو تایید می‌کنن و از اطلاعات متناقض اجتناب می‌کنه. مثلاً ممکنه فرد به نقاط مثبت رابطه گذشته چسبیده و نقاط منفی رو نادیده بگیره. با این امید که این بار فقط جنبه‌های مثبت برجسته‌تر باشن.

یه توضیح احتمالی دیگه می‌تونه مفهوم "درماندگی آموخته‌شده" باشه. اگر فرد در گذشته احساس کرده که تلاشش برای تغییر نتیجه نداده، ممکنه به مرور زمان این باور رو پیدا کنه که هیچ کنترلی بر نتایج نداره و حتی اگر شرایط تغییر کنه، باز هم تلاش نکنه. اما در مورد سوال شما، شاید برعکس این اتفاق می‌افته؛ یعنی فرد هنوز باور داره که می‌تونه نتیجه رو تغییر بده، حتی اگر شواهد خلاف اون رو نشون بدن.

از نظر عصب‌شناسی هم شاید سیستم پاداش مغز نقش بازی کنه.
وقتی ما به چیزی عادت داریم، حتی اگر اون چیز آسیب‌زننده باشه، مغز ممکنه به دنبال پاداش‌های کوچک و موقتی باشه که اون رفتار به همراه داره. مثلاً در رابطه آسیب‌زا، لحظات کوتاه مثبت یا احساس آشنایی و امنیت کاذب می‌تونه مغز رو تحریک کنه تا باز هم به سمت اون رابطه بره، حتی اگر در بلندمدت آسیب‌زا باشه.
علاوه بر این‌ها، مسائل مربوط به عزت نفس و خودارزشمندی هم می‌تونه مؤثر باشه.
اگر فرد عزت نفس پایینی داشته باشه، ممکنه باور کنه که لیاقت رابطه بهتری رو نداره یا نمی‌تونه کسی بهتر از طرف مقابلش پیدا کنه. این باورهای محدودکننده باعث میشه فرد به رابطه‌های ناسالم برگرده.

همچنین، فرایندهای روانی مثل انکار یا سرکوب خاطرات دردناک می‌تونه باعث بشه فرد شدت آسیب‌های گذشته رو دستکم بگیره و دوباره وارد موقعیت‌های مشابه بشه. مغز ممکنه به صورت ناخودآگاه خاطرات بد رو کمرنگ کنه تا فرد بتونه با استرس کمتری زندگی کنه، اما این مکانیسم دفاعی می‌تونه منجر به تکرار اشتباهات بشه.

در نهایت، شاید ترکیبی از همه این عوامل باعث میشه که افراد علی‌رغم تجربیات دردناک گذشته، باز هم به انتخاب‌های مشابه ادامه بدن.
برای تغییر این الگو، احتمالاً نیاز به افزایش خودآگاهی، مراجعه به روان‌درمانی برای شناسایی الگوهای ناسالم، و تلاش آگاهانه برای تغییر عادت‌ها و باورهای عمیق وجود داره."

#روانشناسی
#رابطه
#رابطه_عاطفی
#تکرار
#اجبار
#خودشناسی
#تغییر

🔮آنگاه که تاریکی فرا رسد آگاهی تنها راه رهایی است.

https://t.me/nejatazhezartoo

**سوال:

چرا ما انسان ها از تجربیات دردناکی که در گذشته باعث تحمل رنج‌و ضررمون شده درس نمیگیریم و‌همچنان به همون تصمیمات و انتخاب های اشتباهی که داشتیم اصرار می کنیم به امید اینکه اینبار تغییری در اون موضوع ایجاد بشه؟در واقع این چه گرایش ذهنی هست که تمایل داریم با حفظ«علت»معلول تغییر کنه،چرا ما دچار این خطا میشویم؟
مثلا من در رابطه با فردی بارها و بارها لطمه خوردم ولی پس از مدتی همچنان گرایشی در من زنده میشود که تمایلم را به همان فرد آسیب زننده نشان میدهد؛در واقع این مسئله خلاف منطق می‌باشد ،بنظر شما دلیل این خطای ذهنی چیست؟**

نوشته بسیار زیبا از کتاب کنت مونت کریستو اثر الکساندر دوما ؛

در این دنیا نه خوشبختی هست و نه بدبختی فقط قیاس یک حالت با حالتی دیگر است . تنها کسی که حد اعلای بدبختی را شناخته باشد میتواند حد اعلای خوشبختی را نیز درک کند ! میبایست انسان خواسته باشد بمیرد ، تا بداند زنده بودن چقدر خوب است . پس زندگی کنید و خوشبخت باشید هرگز فراموش نکنید که تا روزی که خداوند بخواهد آینده انسان را آشکار کند ، همه شناخت انسان در دو کلمه خلاصه میشود :
صبر و امید

#الکساندر_دوما کتاب کنت مونت کریستو

#knight
🆔 @Hertz417

فایل کامل کتاب صوتی نیروی حال
با صدای مسیحا برزگر
روی لینک زیر کلیک کنید.

https://t.me/books_audio283

روان‌پزشک نمی‌دانست که انتظار یکی از چیزهایی است که مردم را دیوانه می‌کند؟ مردم تمام عمرشان منتظرند. برای زندگی کردن انتظار می‌کشند، برای مردن انتظار می‌کشند.در صف منتظر می‌مانند تا کاغذ توالت بخرند. در صف انتظار می‌کشند تا پول بگیرند. و اگر پول نداشته باشند در صف‌های طولانی‌تری انتظار می‌کشند. باید انتظار بکشی تا خوابت ببرد، و بعد انتظار بکشی تا بیدار شوی. انتظار می‌کشی تا ازدواج کنی و بعد انتظار می‌کشی تا طلاق بگیری. انتظار می‌کشی تا باران بگیرد، و بعد انتظار می‌کشی تا بند بیاید. برای خوردن انتظار می‌کشی و بعد دوباره برای خوردن انتظار می‌کشی. در دفتر روان‌پزشک با چند تا احمق انتظار می‌کشی و فکر و ذکرت این است که خودت هم یکی از این‌ احمق ها هستی یا نه.

#چارلز_بوکوفسکی
✍️ چارلز بوکوفسکی
📚 پالپ

🆔 @Hertz417

@nejatazhezartoo

#تیکه_کتاب

یکی از نشانه‌های بلوغ انسان همین است که بداند چطور چیزهایی را که برای دیگران اهمیت دارد درک کند، حتی اگر برای خودش اهمیتی نداشته باشد.

📕 #ما_تمامش_می‌کنیم
✍️ #کالین_هوور

خیلی وقت ها به طرز تفکر انسان هایی که در این دوره در سال۲۰۲۵,۱۴۰۳ زندگی می کنند نگاه میکنم،از طرفی به گفته های عالمان و بزرگان تاریخ اعم از فلاسفه و عارفان و حکیمان که دقت میکنم متوجه شکاف عمیقی میشوم.
شکاف عمیقی بین گفته های حکیمانه و سطح طرز تفکر افراد آن دوران؛تصور میکنم زمانی که افرادی که در ۱۴۰۰سال پیش می‌زیسته اند را،وقتی که کسی به آنها می گوید جهان تو به اندازه افکار توست....
چقدر این پیام برای افراد آن دوره میتواند نامفهوم باشد؟و چقدر گوینده این کلام میتواند از افراد آن دوره در سطوح بالاتری از آگاهی زندگی کرده باشد؟
برای درک این مطلب،بدانید که هنوز که هنوز است افرادی در بین ما هستند که نمیتوانند بفهمند همه چیز از طرز فکر آنها نشات میگیرد،نمیتوانند اهمیت و قدرت ذهن را باور کنند،با وجود اینهمه مطالب عظیم و گسترده و تکنولوژی و پیشرفت علوم مختلف،چه رسد به ساکنان ۱۴۰۰سال پیش این جهان....

✍️امیرمسعود صفدری

جهان هرکس به اندازه وسعت فکر اوست.

علی ابن ابی طالب
(۱۴۰۰سال پیش)