. +شیخ عبدالقائم شوشتری: مسئول دفتر حضرت اباعبدالله آقا علی اکبر هستند؛ کارهای مربوط به امام حسین را انجام می‌دهند، کارهای مربوط به زیارت و مربوط به مشکلات دست ایشان می‌باشد. «کتاب خرمن معرفت ص ۱۰۰» ˹@vsal_313 | وصآل˼

.
+شیخ عبدالقائم شوشتری:

**مسئول دفتر حضرت اباعبدالله
آقا علی اکبر هستند؛ کارهای مربوط
به امام حسین را انجام می‌دهند،
کارهای مربوط به زیارت و مربوط به
مشکلات دست ایشان می‌باشد.

«کتاب خرمن معرفت ص ۱۰۰»**

˹@vsal_313 | وصآل˼

. +پسر بزرگ نکرده ام
که دست و پا بزند?)))
#حضرت‌علی‌اکبر‌علیه‌السلام#روزهشتم‌محرم

˹@vsal_313 | وصآل˼

با این دل گداخته که نمیتوان
بر جگر حسین مرهم گذاشت
اکنون صاحب عزا تویی
چگونه به تسلای حسین برخیزی؟
نیازی نیست زینب این را هم حسین خوب میفهمد
وقتی پیکر پاره پاره علی اکبر به نزدیکی خیمه ها میرسد و وقتی تو شیون کنان و صیحه زنان خودت را از خیمه بیرون میاندازی وقتی به پهنای صورت اشک میریزی و روی به ناخن می‌خراشی وقتی تا رسیدن به پیکر علی چندبار زمین میخوری و بر میخیزی وقتی خودت را به روی پیکر علی اکبر می‌اندازی حسین فریاد میزند:
که زینب را دریابید
حسینی که خود قامتش در این عزا شکسته است و پشتش دو تا شده است حسینی که غم عالم بر دلش نشسته است و جهان پیش چشمان اشکبارش تیره حسینی و تار شده است حسینی که خود بر بلندترین نقطهٔ عزا ایستاده است فقط نگران حال توست و به دیگران نهیب میزند که زینب را دریابید هم الان است که قالب تهی کند و کبوتر جان از قفس تنش بگریزد . . . ?

? آفتاب‌در‌حجاب
˹@vsal_313 | وصآل˼

از نگاه حضرت زینب(س):
دوست داشتی حسین را دمادم در آغوش بگیری
و بوی حسین را با شامه تمامی رگ‌هایت استشمام کنی
اما تو بزرگ بودی و حسین بزرگ تر
و شرم همیشه مانع می‌شد
مگر که بهانه‌ای پیش ‌می‌آمد
سفری، فراق چند روزه ای، تسلای مصیبتی‌و...
تو همیشه به نگاه اکتفا می‌کردی
و با چشم هایت بر سر و روی حسین بوسه می‌زدی
وقتی علی اکبر آمد ،
میوه بهانه چیده شده و همه موانع برچیده شد
حسین کوچکت همیشه در آغوش تو بود
و تو می‌توانستی تمامی احساسات
حسین طلبانه‌ات را نثار او کنی
از آن پس هرگاه دلت برای حسین تنگ می‌شد
بوسه بر گونه های علی اکبر می‌زدی

? آفتاب‌در‌حجاب
˹@vsal_313 | وصآل˼

غزه غزه غزه
چه خبر از مردم غزه?؟

منبع عکس و فیلم خام مذهبی✨?

منبع عکس و فیلم خام مذهبی✨****?

شهید حسین بادپا به همرزمانش می‌گفت:
بیاید بالای خاکریز، اینجا کیلومتری
به خدا نزدیک می‌شوید، آن پایین میلیمتری

بعضی از افرادی که با او در جبهه نبرد علیه
تکفیری‌ها حضور داشتند تعریف می‌کنند
در میانه میدان نبرد و زیر آتش سنگین دشمن،
نماز اول وقت و جماعتش ترک نمی‌شد، بقیه با
کفش نماز می‌خواندند ولی او کفش‌هایش را هم
در می‌آورد...?

‌˹@vsal_313 | وصآل˼