تو از چشام نمیخونی غمای بی زبونم رو :)

من در این لحظه تشکیل شدم از خاطراتی که تو رویاهام ساختم و حسرت حسرت حسرت...

غــــرورم میگه باید رفت
دلم میگه یکم دیگه
تحمل کن ولی هرگز!
دلم گوه خورده که میگه

ترانه ماندگار:《بردی از یادم》

با صدای: #دلکش #ویگن
آهنگ ساز: #مصطفی_گرگین_زاده
ترانه سرا: #پرویز_خطیبی

@man_e_moodi

بردی از یادم ، دادی بر بادم
با یادت شادم
دل به تو دادم ، در دام افتادم
از غم آزادم
دل به تو دادم، فتادم به بند
ای گل بر اشکِ خونینم بخند
سوزم از سوزِ نگاهت هنوز
چشمِ من باشد، به راهت هنوز ...

یک نظر دیدیم دیدارت، وزآن عمری گذشت
دیده‌ها برهم نمی‌آید زِ حیرانی هنوز

#هلالی_جغتایی

من با تو فهمیدم که زبان عشق زبان سادگی و بی ریاییه؛ همه اون حرفایی که میگه باید سیاست داشته باشی دروغه
با تو فهمیدم رمز و رازی تو زندگی وجود نداره
باهام رو بازی کردی برعکس همه آدما
باهام صادق بودی وقتی هیچکس رفتارش باهام صادقانه نبود
یجوری بی چشم‌داشت دوسم داری که بعضی وقتا از خودم میپرسم که واقعا لیاقت اینو دارم یا نه
از حضورت ممنونم و اینجوری حضور داشتن رو هرکسی بلد نیست
ممنونم ازت که این دل خشکیده رو اینقدر شاداب کردی و ممنونم که دیدم رو به آدما و زندگی عوض کردی
بی باکانه دوستت دارم و قدر تک تک لحظه های با تو بودن رو میدونم❤️

اومدیمو برگشتی …
یه روزایی با خودم میشینم فک میکنم اگه برگرده چی
اگه بیاد اعتراف کنه و تلاش کنه برگرده چی ؟
آیا تا اون روز من آدم سابقم ؟
دیگه توان و طاقتش دارم ؟
بازم ذوق میکنم ؟
یا قراره دست رد به سینه ش بزنم ؟
گیریم همچی درست شد
دیگه هیشکی مخالف نبود
همچی گل و بلبل
پس من چی ؟
جواب اون همه مدتی که من تو برزخ بودمو کی میخواد بده ؟
اون عمری که رفت
اون اشکایی که ریخته شد
دوست دارم دیگه به این موضوع فک نکنم
انگار ته این فکر کردنا هیچی نیست
نه تو حتی یک درصد هم بهش فک میکنیو نه قراره که اصلا برگردی
کاش بیخیال بشم !

یک و یک

یادمه یبار گفتی:
اومدم آب بخورم افتاد و دندونم شکست
اون موقع خندیدم بهت
گفتم این چشه ؟! خل شده؟!
الان که فک میکنم دندون منم همون موقع شکست …
بقول امیرعلی مرز رها شدنی بودنتُ رد کردی برام …یعنی دیگه نمیشه ازت گذشت
ولی من از این بی مهابا غرق شدن استقبال کردم ، خودم انتخاب کردم که بهت ببازم …
میدونی تو برام یه حس تازه و عجیب بودی ، هنوزم هستی ، هیچوقت نتونستم درکش کنم یا به کسی بفهمونم…
خیلی روزا گذشته از اون موقع ، تو قبل از اینکه یخورده دیگه مونده بود تا راهم به قلبت باز کنم‌دل کندی
راستش بخوای منم دیگه بی رمق شدم ، میدونی … خیلی وقتا اون جوری که ما میخوایم پیش نمیره :)
بدنم دیگه نسبت به دوست داشتن مکانیزم دفاعی نشون میده ، میخواد آسیب نخورم…
دیگه باید کم کم فراموشت کنم ، احساساتم رو ببلعم حتی اگه تا روزی که عمر دارم احساس خوشبختی نکنم ، تصمیم گرفتم مثل تو تظاهر کنم اتفاقی نیوفتاده ، لااقل سعیم بکنم … مجبورم
بقول اما استون تو لالاند : شاید منم یکی از اوناییم که همیشه دنبال آرزوهاش بوده ولی برام فقط عین یه امید واهیه…
change your dream and grow up
شاید وقتشه من بیدار بشم ، بزرگ بشم ، رویام عوض کنم …

من همینجا در همین مکان قول میدم دیگه فحش ندم لطفا اگر حرکتی ازم دیدین بهم تذکر بدین?