🔷شماره: ۱۱۵۸۵
@amirsorayan

آیات ۸۹ و ۹۰ انبیاء:

وَ زَكَرِيَّا إِذْ نَادَىٰ رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَ أَنْتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ ۸۹

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَىٰ وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ ۚ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا ۖ وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ ۹۰

و (یادکن از) زکریـا آن هنگام که پروردگارش را ندا کرد و گفت :پروردگارا، مرا یکه و تنها مگذار (و مرا فرزندی عطا فرما) و تو بهترین وارث عالمیان هستی ۸۹
  پس ما دعای او را اجابت کردیم، یحیی را به او عطا نمودیم و همسر او را صالح گرداندیم، از آنکه آنان در کارهای نیک شتاب می‌کردند و ما را در بیم و امید می‌خواندند و در پیشگاه ما خاضع و خاشع بودند. ۹۰

⏺دعای حضرت زکریا را می‌شنویم که : خدایا مرا تنها مگذار ( و به من فرزندی عطا کن ) و خداوند دعایش را به نیکوترین وجه مستجاب می‌کند و حضرت یحیی را به وی می‌بخشد و همسر او را نیز از نیکوکاران قرار می‌دهد و پدر و فرزند و مادر را می‌ستاید بدین اوصاف که : در کار خیر شتاب می‌کنند، هم از شوق و رغبت و هم از سر خوف و خشیت‌، پروردگارشان را می‌خوانند و در برابر او خاشع و خاضعند . 

⏺حافظ در قطعه «آهوی وحشی» گویی زکریاست که پروردگارش را ندا می‌کند و آیت «لا تذرنی فرداً » را نیز برلب دارد و این حال همه انسان‌هایی است که از تنهایی رنج می‌برند و فرزند و دوست و معشوق و همسر می‌طلبند تا از تنهایی به در آیند :
الا   ای   آهوی   وحشی   کجایی
مرا  با  توست   چندین   آشنایی
دد و تنها  دو  سرگردان دو  بیکس
دد و دامت کمین از پیش و از پس
مگر   وقت  وفا   پروردن   آمد         
که  فالم « لا تذرنی فرداً »  آمد
حافظ   

تو  بمانی  با فغان  اندر   لحد   
«لا تذرنی فرد» خوانان  از  احد 
مثنوی

⏺ترسایان گویند وقتی حضرت عیسی را به صلیب کشیدند او در آن رنج و محنت عظیم با خدای خویش گفت چرا مرا تنها گذاردی و به زبان دیگر فرمود : رب لا تذرنی فردا .@amirsorayan *⏺پاسخ خداوند به همه‌ی پرستندگان این است که من تو را تنها نگذاشته‌ام و در آن لحظه‌ها که گمان داری با تو نیستم، بیش از هر زمان با تو هستم و آنجا که می‌بینی در کویر زندگی تنها یک جای پا به چشم می‌خورد بدان که آن جای پای من است و رد پای تو در زمین نیست، زیرا من تو را در آغوش گرفته‌ام .* 

⏺دعای زکریا، رب تذرنی فردا ، در حقیقت تقاضای فرزند است که آدمی را از تنهایی به درمی‌آورد و آن فرزند نیز به تعبیری حضور خداست که آدمی را از تنهایی می‌رهاند و نیز درباره عشق گفته‌اند که بهترین هنر عشق این است که آدمی را از تنهایی بیرون می‌آورد و عشق نیز حضور خداوند است در عاشق و معشوق و آن حضور است که آن دو را به هم وحدت می‌بخشد.به گفته مولانا :
مرد و زن چون یک شوند آن یک تویی
چون که یک ها محو شد آنک تویی   

و معنی حقیقی عشق باهم نگاه کردن است نه به‌هم نگاه کردن. زیرا عشق یافتن جهت وحدت است ، وحدتی که هیچ گونه کثرت در آن راه ندارد و آن خداست که به تعبیر حکما وحدت حقّه حقیقیه تنها آن است .
بدین بیان تمامی دعاهای ما به همان «لا تذرنی فرداً» بازمی‌گردد .

📚در صحبت قرآن
✍️دکتر حسین الهی قمشه‌ای
@amirsorayan

@amirsorayan

☑️ یحیی‌بن معاذ رازی به بایـزیـد بسطامی نامه نوشت:
«چندان از جام محبـت نوشیدم که مست شدم.»

بایزید در پاسخ او نوشت که:

« جز تو کس باشد که دریاهای آسمان و زمین را نوشیده و هنوز سیـراب نگشته و از تشنگی زبان از دهان به در آورده و می‌گوید:
« هَـل مِـن مَــزید؟ »
@amirsorayan

.
پــوست‌ها و مغــزها
?از کتاب نوگفته‌ها و نکته‌ها
✍️نوشته: جبران خلیل جبران
?با صدای :هاله
?کاری از گروه کتاب گویا

? زمان : ۱۴ دقیقه
@amirsorayan

@amirsorayan *?پادکست کتاب جیبی - اثر مرکب*

چگونه لاک‌پشت‌ها در رقابت با
خرگوش‌ها پیروز می‌شوند؟

?خلاصه کتاب: اثر مرکّـب
The Compound Effect

✍️نویسنده: دارن هاردی
| Darren Hardy
♾ ناشر: نگاه نوین
?ترجمه: احمدپور، حیدری
*?راه‌های ایجاد تغییرات در زندگی، موفقیت‌های بزرگ، راهبردهای ترک و ایجاد عادات*@amirsorayan

?فرسته شماره: ۱۱۴۸۱

@amirsorayan

بسم الله الرحمن الرحیم
وَجَاءَتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُوا وَارِدَهُمْ فَأَدْلَ؟ىٰ دَلْوَهُ ۖ قَالَ يَا بُشْرَىٰ هَٰذَا غُلَامٌ ۚ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً ۚ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَعْمَلُونَ.
وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُوا فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ
(آیات ۲۰ _ ۱۹ سوره یوسف)

? و آنگاه قافله‌ای از آن دیار گذشت و آنها سقّـای خود را برای آوردن آب فرستادند .
پس چون او دَلْـو خود را به میان چاه افکند ( و دلو را بالا کشید نوجوان بسیار زیبایی را دید) گفت: بشارت باد ما را که غلامی چنین از چاه به‌در آمد و او را همچون کالایی گرانبها پنهان کردند و البته خدا به آنچه می‌کردند آگاه بود.
(و آنگاه برادران یوسف) او را به بهـای ناچیزی، که چند درهم سیاه بود، بفروختند و در کار یوسف زهد و اِعراض ورزیدند.
@amirsorayan       
????

?... آنها یوسف را به چند درهم ناچیز و معدود می‌فروشند و عجبا که خداوند در کار یوسف، ایشان را به زاهدان، که ترک دنیا می‌کنند، تشبیه کرده است، زهدی سخت ناپسند و دور از هر خیر و برکت که دامن آن زهــد و پرهیـز را باید تا گریبان چاک کرد و این همه ملامت زاهـدان و انکار زهد و پرهیز که در سخن عـارفان آمده است اشاره به چنین زهدی است که آدمی یوسف نازنین را که مقصود و معشوق جهان است به بهای اندکی، که آن متاع دنیاست، بفروشد و از آن چشم پوشد و زهد ورزد. یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد
آنکه یوسف به زرِ ناسره بفروخته بود
♾*♾*♾

در شهـر ما نَک یوسفــی،
خوش می‌فروشد احمقی**

باور نمی‌داری ز من؟ بازار شــو بازار شــو !
?مولانا در مثنوی، یوسف را به روح آدمیان و چاه را به دنیا و آن سقّـا را به مرگ تشبیه کرده است و گوید که خوشتر است که وقتی ما را از چاه عالَم بیرون می‌آوردند فرشتگان به شگفت آیند و زبان به ستایش گشایند که:
بشارت باد ما را که غلامی چنین، از چاه به‌در آمد . و چنان نباشیم که اگر ما را از چـاه برآورند بار دیگر با سر به قعر همین چاه پرتـاب کنند!
?از کتاب: در صحبت قـرآن
@amirsorayan

*?شماره : ۱۱۴۷۰ ✍️امیر سرایانی@amirsorayan *1️⃣دکتر عبدالرحمن سلیمان زبان‌شناس تبعیدی سوری ساکن بلژیک با پخش چند دیوارنوشته شهرهای سوریه نشان داده که هواداران بشار اسد چه باورهای افراطی‌ای نسبت به او داشته‌اند که از نوشتن علنی آنها بر دیوارهای شهر هم شرم و إباء نمي‌کردند.
-در یکی از آنها نوشته:
يسقط ربك وما بيسقط الأسد**
یعنی:
خدای شما سقوط می‌کند
ولی اسـد سقوط نمی‌کند!

-در دیوار دیگری نوشته‌اند:
نغير الله ولا منغير بشار
یعنی: ما خـدا را تغییر می‌دهیم ،
اما بشـار اسد را نه!

-و در سومی آمده:
بشار اسد، غصب عن ربکن و الی‌الابد
یعنی: بر خلاف میل پروردگارتان، بشار اسـد تا ابـد در قـدرت باقی خواهد ماند!

2️⃣ در سال ۱۹۸۰م تیپ‌های دفاعی و پارتیزان‌های بعثـی سوریه با شعارهای «یسقط الله» و «اسد ربّنا» ظاهر شدند و شعارشان این بود:
لا إله إلا الوطـن
ولا رسول إلا البعث
یعنی:خدایی جز میهن نیست و یگانه پیامبر فقط حـزب بعـث است، و اســد خــدای مـاست!

3️⃣دکتر شفیق کمالی از حزب بعـث عراق هم در مـدح صـدام حسین گفته بود:
تبارك وجهك القدسي فينا
کَوَجه الله ينضح بالجلال!
یعنی: متبرک باد چهره مقدّست برای ما، چنانکه از چهره خداوند عظمت و جلال تراوش می کند!

4️⃣ در کتاب «ذهن پیشوا؛ کیش شخصیت دیکتاتورهای در قرن بیستم» نوشته «فرانک دیکاتر» ۸ دیکتاتور: موسولینی، هیتلر، استالین، مائو، کیم ایل سونگ، فرانسوا دووالیه، چائوشسکو و منگیستو هایله ماریام را بررسیده، تفاوت‌ها و شباهت‌های آنان را روشن می‌سازد. مؤلف می‌نویسد: «وجه تشابه آنان همه البته این است که تمامی تصمیمات مهمی که به‌ترویج وجهه شخصی آنان منجر می‌شود، توسط خودشان گرفته می‌شود. در این میان البته بعضی بیش از بقیه در این روند دخالت دارند. مثلا موسولینی در یک سر طیف تقریباً نیمی از زمانش را صرف تصویرسازی از خود به‌عنوان حاکم همه‌چیزدان، قادر مطلق و بی‌جانشین ایتالیا می‌‎کرد و به این‌منظور زمام اداره چند وزارت‌خانه را شخصاً در دست گرفته بود. استالین دائماً در فکر هرس‌کردن شاخ و برگ درخت کیش شخصیت خود بود و آنچه را تمجید بیش از حد می‌انگاشت تنها به این دلیل کنارمی‌گذاشت که چند سال بعد زمانی‌که حس کند موعدش رسیده آن را به مرکز توجهات بیاورد. چائوشسکو با وسواس خاصی شخصیت خود را تبلیغ می‌کرد. هیتلر هم در سال‌های اولیه رسیدن به قدرت از تمامی جزییات روند انگاره‌سازی از خود مطلع بود هرچند در سال‌های بعد اگر رویه او را با دیگر دیکتاتورها مقایسه کنیم می‌بینیم که این کار را بیش ازحد معمول به دیگران تفویض کرده بود همگی آن‌ها از تمام منابع در اختیار دولتشان برای ترویج کیش شخصیت خود استفاده می‌کردند چرا که آن‌ها خود دولت بودند.»
@amirsorayan
5️⃣«دیکاتر» می‌نویسد:
«هدفِ کیش شخصیت متقاعد یا اقناع‌کردن نبود، بلکه گیج‌کردن بود و اینکه درک متعارف را نابود کند، زمینه اطاعت مطلق را فراهم سازد، افراد را به‌انزوا بکشاند و شخصیت آنان را خُرد کند. مردم ناگزیر از خودسانسوری بودند و به‌نوبه خود دیگران را می‌پـاییدند. آنان خواه ناخواه کسانی‌را که نمی‌توانستند در حرفه‌ی تبعیت صادق باشند نکوهش می‌کردند، اما زیر ظاهر متحدالشکل همه‌گیر، طیف گسترده‌ای از نظرات وجود داشت: از آنان که خالصانه رهبر خود را تجلی آرمان‌ها می‌دانستند تا معتقدین به شیوه و مرام او، و فرصت‌طلبان کاسه‌لیس، بی‌تفاوت‌ها، بی‌انگیزه‌ها و مخالفین سرسخت.»

?نویسنده کتاب می‌نویسد که دیکتاتورها نه تنها به مردم خود که به خودشان هم دروغ می‌گفتند. شماری از آنان در جهان شخصی‌شان غرق‌شده و باور داشتند که نابغه‌اند و گروهی دیگر بی‌اعتمادی بیمارگونه به اطرافیانشان داشتند و درنتیجه بدون مشورت تصمیماتی می‌گرفتند که سرنوشت میلیون‌ها نفر را تحت تأثیر قرار می‌داد و اندکی چون هیتلر نیز بر اثر ضربه محکم واقعیت گیج می‌شدند اما بسیاری از آن‌ها تا پایان بر رویه‌ی خود باقی می‌ماندند. استالین و مائو عاقبت به مرگ طبیعی مردند و تا چند دهه ستایش از آنان ادامه یافت. دووالیه اوضاع را به شکلی مدیریت کرد که قدرت به پسرش منتقل شد. اغراق‌آمیزترین کیش شخصیتی که تاکنون دیده شده در کره شمالی است که در آن حکومت کیــم به نسل سوم رسیده است.

?در پایان کتاب نتیجه‌ می‌گیرد: دیکتاتورهایی که توانستند برای زمان دراز دوام آورند بیشتر بر دو ابزار اِعمال قدرت تکیه داشتند:
یکی کـیش شخصیت و دیگری ایجاد رعـب و وحشـت.

‏6️⃣خبرنگاری از معمر قذافی رهبر خودکامه لیبی **پرسید: نظرتان درباره حضور احتمالی‌تان و آخرین ماه‌های بودن با مردم لیبی چیست ؟

او با غرور طنزآمیزی گفت: مگر مردم لیبی کجا می‌خواهند بروند!؟**

7️⃣ هانا آرنـت حکومت توتالیتر - از گونه‌های حکومت‌های استبدادی‌ - را اینگونه تعریف می‌کند؛ حکومتی که ماهیتش بر پایه وحشت‌افکنی، هراس‌افکنی، سرکوب، پاکسازی و ترور است.
@amirsorayan