?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago
حالا دیگر حَنان برگشته به لبنان. ماشین گرفتهاند برای جنوب، از دیدن ساختمانهای فروریخته دلش لرزیده و دست دخترانش را محکمتر فشرده. کلید انداخته و قدم به خانهای گذاشته که دو ماه ترکش کرده بود. با انگشت اشاره عمق غبار روی میز را سنجیده و با فکر به اینکه فردا نظافت منزل را از کجا شروع کند به خواب رفته.
حنان و خانوادهاش دو ماه مهمان ما بودند. منتی نیست. زحمتی هم اگر بوده بر دوش پدر و مادرم بوده. شاید بعضی بهشان جنگزده یا آواره میگفتند. یقین قلبیشان را همه جور تأویل کردم: شوکزده هستند و حواسشان نیست از چه مهلکهای فرار کردهاند، الکی به رجزخوانیهای رسانهای دلخوش شدهاند، از زندگی سیرند. هنوز نمیدانم چه بود که در این اوضاع آتشبس نامعلوم فوراً برگشتند به کاشانهشان. نمیدانم برای بازگشتشان دعا کنم یا نه. تا من در این روز بارانی با نمیدانمها گلاویزم آنها به سی کیلومتری مرز رژیم رسیدهاند.
الزامات حضور بانوان طلبه در رسانهها و اجتماعات بینالمللی
دیروز جمعی از اعضای جامعةالزهرا با رهبر انقلاب دیدار کردند.
در حدود بیست سالی که از آغاز طلبگیم میگذرد به گمانم اولین بار است میبینم چنین دیدار نیمهخصوصی ترتیب داده شده و احتمال میدهم بخش مهمی از آن را باید مرهون خانم دکتر برقعی، اولین خانم مدیر جامعةالزهرا، باشیم.
در سالهای گذشته بسیاری کنجوکنارهای جامعةالزهرا سرک کشیدهام و با عناوین طلبه، عکاس، عضو بسیج طلاب، دبیر کارگروه رسانه، مدرس، عضو انجمن علمی، مبلغان زباندان و ... با قسمتهای مختلف این شهرک طلبگی ویژه بانوان آشنا شدهام و برخی را در نیز در رسانهها به اشتراک گذاشتهام.
فعالیتها و دستاوردهای مجموعهای با این عظمت را نمیتوان در چند جمله خلاصه کرد. تمرکز من در این یادداشت بخشی از بیانات رهبر انقلاب است با موضوع «لزوم حضور زنان دارای سطح بالای معارف دینی در رسانهها و اجتماعات بینالمللی و نقش جامعةالزهرا(س) در این خصوص» و الزامات تحقق این درخواست رهبر انقلاب به اشاره و خلاصه. در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
به نظرم کلیدیترین لازمهٔ چنین حضور مؤثری به ویژه در سطح بینالملل اعتماد مجموعهها به زنان و سرمایهگذاری مادی و معنوی بر بانوان مستعد است. آنچه موجب شده تقریبا هیچ خانم مبلغ بینالملل شناختهشدهای نداشته باشیم این است که هیچ مجموعهای آموزش، تربیت، فراهم کردن زمینه تبلیغ و تبعات آن را برای خانمها به عهده نمیگیرد. منظورم دقیقا سرمایهگذاری بلند مدت است نه دورههای مقطعی بدون هیچ چشماندازی از کاربرد و برونداد آنها.
برنامه آموزشی، تربیتی و حمایتی بانوان برای حضور رسانهای نمیتواند و نباید کپی ناقصی از برنامه آقایان باشد. درگیریهای خانوادگی و بارداری و فرزندپروری خانمها نه به عنوان عنصر مزاحم که باید به عنوان بخشی از روال طبیعی زندگی یک زن در نظرگرفته شود و در برنامههای منعطف پیشبینی شود.
بیتعارف بگویم حضور در رسانهها و مجامع بینالملل نیازمند کمی روشنفکری است. نمیشود بخواهی پابهپای قرائت سنتی از دین پیش بروی و با زبان و فرهنگ بیگانه آشنا شوی و در رسانههای وحشی امروزه نقش قابل توجهی ایفا کنی.
۴. این موضوع را سربسته بگویم. متأسفانه تربیت و اعزام بانوان زباندان از نوعی انحصارگرایی هم رنج میبرد. نه که حضرات توانایی یا اراده سرمایهگذاری بر بانوان را نداشته باشند، ولی این متاع فقط نصیب افراد انگشتشماری میشود و فضا برای ورود نیروهای تازه نفس بسته است. کیست که نداند به محض نام بردن از خانم مبلغ در موضوعات زنان تنها یک نام در ابتدای لیست است؟ آیا هیچ خانم دیگری این قابلیت را نداشته که دفتر مربوطه ایشان را تربیت و توانمند کرده و به جامعه معرفی کند؟
البته ناگفته نماند که در سالهای گذشته تحولات مثبتی در مجموعه جامعةالزهرا برای نیل به این هدف رخ داده، اما سرعت تغییرات ما کجا و سرعت تحولات جهانی در عرصه رسانه کجا!
قبل از کلاس فرانسه تا چشمم به زینب افتاد تصویر درختهای موز شهر صور که حامد هادیان منتشر کرده بود برایم زنده شد. بیمقدمه پرسیدم شما در شهرتان مزرعه موز دارید؟ حضور ذهن نداشتم که موز در مزرعه بار میآید یا باغ. چهرهش شکفت و تأیید کرد. از مرقد پیامبری که دیروز در صور مورد اصابت قرار گرفته گفت و فیلمش را نشانم داد. از شهری، خیابانی که با آن خاطرهها داشته و حالا دیگر ساختمانهای دو طرفش ارتفاعی ندارند و پخش زمیناند. این را وقتی میگفت دستش را جلوی چانه گرفته بود و بعد بیست سانتی پایین آورد، تداعی فرو ریختن سازهها و خاطرهها. حالتش چیزی شبیه بغض و تعجب و افسوس بود.
یادم افتاد به خبری از رادیو که وقتی داخل خیابان خاطرهانگیزم پیچیدم در ماشین پیچید. هفتاد درصد اسرائیلیها با ادامه جنگ مخالفند و فقط ده درصد موافقند. درباره بیست درصد باقیمانده چیزی نگفت. در ادامه گوینده رادیو پیام اضافه کرد که وزیر جنگ پیشین اسرائیل گفته اگر جنگ ادامه پیدا کند تا دو سال دیگر اسرائیل نابود میشود. معادل انگلیسی نابود شدن سر زبانم نیامد. این یک سال سعی کرده بودم دستکم بعضی واژگان تخصصی مرتبط با این اوضاع و احوال جهان را یاد بگیرم. ولی نابود شدن اسرائیل سر لیست نبوده. هرچه کلمه دیده بودم از موشک و مجروح و نسلکشی فراتر نمیرفت.
از کوثر گفتم که چطور خانهشان ویران شده و بدون اینکه صدایش یا دستش بلرزد در گروه همسفریها فیلمی منتشر کرده و همانجا دانه دانه با بشقاب گلصورتی و یخچال و بادکنک وسط سالن و نمای پنجره آشپزخانه وداع کرده. موشک از پنجره وارد خانه شده بود، طبعا از در که نمیآید. عجیب اینکه ماهیتابه کوچک پشت پنجره که غذاخوری پرندگان بوده سیاه و خاکی شده اما از جا تکان نخورده. کوثر میگوید خاصیت وسط ماجرا بودن این است که مجبوری محکم و استوار بایستی. من اما باور نمیکنم. مگر تاریخ کم به خودش دیده پرمدعاهایی که با یک صدای ترقهٔ آن زمانها قالب تهی کردهاند و همه چیز را منکر شدهاند؟ انگار فروتنی هم بخشی از این استواری است.
ترجمه کتاب یحیی سنوار توسط یک افغانستانی.
در راستای ادای دین به مقاومت ترجمه کرده و در اختیار همه گذاشته
@rahomaah
*?چرا جهان برای نازیسم ناامن است و برای صهیونیسم، امن؟*
معروف است که کانت یک انقلاب کپرنیکی در معرفتشناسی ایجاد کرد و گفت بهجای اینکه بگوییم جهان چه ویژگیهایی دارد که ذهن ما میتواند بر آن تطبیق یابد، باید بپرسیم ذهن ما چه ویژگیهایی دارد که جهان را بهگونهای خاص برای ما قابل شناخت میکند.
به نظر من، اسرائیل یک شر مطلق است و برای مواجهه با جنایات و نسلکشیهای آن، باید چرخشی مشابه در فکر و تصور ما ایجاد شود:
به جای اینکه بپرسیم چرا اسرائیل این جنایات فجیع را در غزه و لبنان رقم میزند، باید بپرسیم چرا جهان اینگونه است که اجازه این جنایات را میدهد؟
یعنی اگر نورافکن را از روی اسرائیل برداریم و روی جهان، دنیای اسلام و کشور خودمان بیندازیم، بهتر بتوانیم تحلیل کنیم که چرا این وقایع رخ میدهد و شاید بهتر بتوانیم جلوی آنها را بگیریم.
?در برهان شر، که قویترین برهان علیه خداباوری است، به دستهای از شرور و رنجها اشاره میشود که حقیقتاً فجیع، دردناک، و غیرقابلتحمل هستند. اصطلاحاتی مانند Radical Evil یا horrendous evils برای اشاره به این شرور استفاده میشود. یکی از مهمترین مصادیق این شرور در کتابها معمولا هولوکاست است. اما امروز هولوکاست آنچنان قبیح شمرده میشود که در آلمان، نوعی شرم تاریخی برای یادآوری نمادهای نازیسم وجود دارد، تا جایی که لباسهای هیتلر را در موزهها نگه میدارند ولی آنها را در معرض دید عموم قرار نمیدهند.
?چرا جهان امروز بهگونهای شده که نازیسم و فاشیسم قابل تحمل و قابل تکرار نیستند؟
هولوکاست جریانهای فکری در سطوح مختلف را بهشدت تحت تأثیر قرار داد. میخواهم به چند مورد آن اشاره کنم:
1.ابطالگرایی: کارل پوپر با نظریه ابطالپذیری گزارههای علمی، بهدنبال مقابله با شبهعلمها و ایدئولوژیهایی مانند نازیسم بود که به اسم علم در جامعه مطرح شده بودند.
2.مکتب فرانکفورت: فیلسوفانی مانند آدورنو و هورکهایمر به نقد عقلانیت ابزاری و نقش علم و فناوری جدید در رژیمهای سرکوبگر پرداختند.
3.اگزیستانسیالیسم: سارتر و کامو در آثار ادبی خود به مفاهیمی چون پوچی، آزادی، و مسئولیت در مواجهه با فجایع انسانی نظیر هولوکاست پرداختند.
4.معنادرمانی: ویکتور فرانکل، که از اردوگاههای کار اجباری زنده بیرون آمد، کتاب معروف انسان در جستجوی معنا را نوشت و مکتب مهمی را در روانشناسی پایهگذاری کرد.
5.الهیاتهای مدرن: برخی الهیدانان مسیحی و یهودی به بازنگری در الهیات و پرسش از وجود خدا در برابر شرور رادیکال پرداختند. الهیات خدای تضعیفشده، الهیات اعتراض، و الهیات هولوکاست از این دست هستند.
علاوه بر اینها، کار بسیار اثرگذار هانا آرنت در گزارش دادگاه آیشمن در اورشلیم و مساله ابتذال شر و تقبیح توتالیتریسم، ضربات بنیادینی به اعتبار اندیشه فاشیسم و نازیسم وارد کرد.
?آنچه امروز در فلسطین و لبنان رخ میدهد، کم از هولوکاست ندارد. حجم عظیم بمبارانها، آوارگی مردم، کشتار در بیمارستانها، و تحریم غذا و دارو، همه مصادیق شر رادیکال و فجیع هستند. تاکنون تمام تمرکز مخالفان، روی خود دولت اسرائیل بوده است تا این ماشین جنگی متوقف شود. و تنها راهی که در نظر داشتند، تقویت گروههای نظامی مانند حماس، حزبالله و انصارالله یمن بوده است.
من مخالف مقابله نظامی با این شرعظیم نیستم، اما سوال بنیادینتر این است: چرا جهان معاصر جای امنی برای اندیشه صهیونیسم است؟
صهیونیسم که در مواردی روی نازیسم را سفید کرده، چرا اندیشهای مشروع قلمداد میشود؟ چرا ادیبان، فیلسوفان، روانشناسان و مردمشناسان، همانطور که در مقابل هولوکاست، مشروعیت نازیسم را به چالش کشیدند و جهان را برای چنین اندیشهای ناامن کردند، اکنون در برابر صهیونیسم سکوت کردهاند؟
?به نظر من، اشتباه بزرگ کشورهای اسلامی حامی فلسطین و در رأس آنها ایران نیز همین است که روی دولت اسرائیل تمرکز کردهاند و ابزار نظامی را برای مقابله، کافی میدانند. این تفکر دقیقاً نقطه مقابل اندیشه پیامبر اسلام و آموزههای قرآن است که میگوید مردم باید خودشان به پا خیزند تا ظلم را از بین ببرند ( "لیقومُ الناس بالقسط" ) روش پیامبران و اصلاحگران بزرگ تاریخ همین بوده است. در دوره ما نیز گاندی، مارتین لوتر کینگ و در همین لبنان، امام موسی صدر، همین روش را به کار گرفتند.
در سالنی با جدیت مشغول ارائه بودم که احدی در آن نبود! ناهارم را در کیسهای ریختم و سریع خودم را به اتاق ۱۰۱ رساندم. روز اول همایش با دکتر شِیما اتاقهای ارائهمان را شناسایی کرده بودیم. مسئول سالن هنوز برای ناهار نرفته بود. گفتم اولین ارائه پنل بعدی برای من است. پاور پوینتی که هفته قبل ارسال کرده بودم را برای بار هزارم چک کردیم. کلمه به کلمهٔ متنم هم حاضر بود. تلفظها را چندباره بررسی کرده بودم. در جایگاه سخنران ایستادم و فرض کردم سالن پر از جمعیت، نه اصلاً خالی، چه فرقی میکرد.. پس و پیش کردن اسلایدها را با کنترل تمرین کردم. میکروفن هم سالم بود. مسئول سالن گفت اگر میخواهی همینجا بمان و تمرین کن. دوربین گوشی هم بکار روی آن صندلی! تا همه سر میز ناهار بودند یک دور برای صندلیها ارائه دادم و عکس و فیلم گرفتم. هیچکس سؤالی نداشت. تشویق هم نکردند. توی دلم ولی هلهله بود از اینکه سختکوشترین نسخهٔ خودم را میبینم. هفت سال پیش که قرار بود در نشست معنای زندگی در اسلام و مسیحیت با استاد کاتولیکی در رُم مشترکاً ارائه دهیم متنم را کجا نوشته باشم خوب است؟ در اتوبوس هامبورگ به برلین، ردیف آخر، جایی که اگر راننده ترمز میزد پرت میشدم تا شیشه جلو. کاغذهای تکه پاره با دستخط خرچنگ قورباغه یادگار آن روز است. اعتراف سنگینی است ولی راستش نوشتهها فقط چند کلمه و عبارت بود که جملاتش را پشت میکروفن سر هم کردم، بدون پاورپوینت، با زبان بدن صامت، خالی از افتوخیز صدا آن هم با سطح زبانی نه چندان مطلوب آن سال. صبح روز ارائه هم که رفته بودیم دم ساحل و خوش خوشان کاغذها همراهم نبود. با یکی از همسفرها برگشتیم هتل، اوراق را زیر بغل زدم و به نشست هم دیر رسیدیم.
حالا در قطر برای سالن خالی ارائه میدادم و سرکیف بودم از اینکه توانستهم پس از سالها در گوشهای از شخصیت هزارلایه ارتقاء نسخه داشته باشم. زیبایی در همین رشدهای لاکپشتی است دیگر.
مؤمن در هر حال در خیر است!
از مؤمن در شگفتم؛ خداوند براى او سرنوشتى مقدّر نكند مگر آنكه خير او باشد. اگر بىنيازش كند، برايش خير است و اگر گرفتارش كند نيز برايش خير است. اگر ما بين مشرق و مغرب را به مِلكش در آورد، خيرش باشد و اگر با قيچىها تكهتكهاش كنند، برايش خير باشد. براى مؤمن در تمام احكام خدا خير است.
عَجِبْتُ لِلْمُؤْمِنِ إِنَّ اَللَّهَ لاَ يَقْضِي لَهُ بِقَضَاءٍ إِلاَّ كَانَ خَيْرا لَهُ إِنْ أَغْنَاهُ كَانَ خَيْرا لَهُ وَ إِنِ اِبْتَلاَهُ كَانَ خَيْرا لَهُ وَ إِنْ مَلَّكَهُ مَا بَيْنَ اَلْمَشْرِقِ وَ اَلْمَغْرِبِ كَانَ خَيْرا لَهُ وَ إِنْ قُرِّضَ بالمقارض بِالْمَقَارِيضِ كَانَ خَيْرا لَهُ وَ فِي قَضَاءِ اَللَّهِ لِلْمُؤْمِنِ كُلُّ خَيْرٍ.
امام جعفر صادق عليهالسّلام
مشکاة الأنوار في غرر الأخبار: ج۱، ص۶۴۳
ابر گلوی کیست که میبارد
ما کیستم؟
ما در هزاره چندم هستیم؟
تقویم دست کیست
?
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 9 months ago