?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
بزرگوارانی که تا درس ۱۰۰ معرفت نفس را خوانده اند جهت عضویت در گروه مباحثه و رفع اشکال کتاب شریف گنجینه گوهر روان به آیدی زیر پیام دهند.
@New_ideas_group
بسم الله الرحمن الرحیم [فضیلت سوره حمد] سوره فاتحة الكتاب اکنون وقت شروع است در مقصود بِعَوْنِ الْمَلِكِ المَعْبُود. از ابن عباس روایت است که: هر چیزی را اصلی است، اصل دنیا مکه است و اصل آسمانها آسمان هفتم و اصل زمینها زمین هفتم و اصل بهشت بهشت عدن…
آن خیالاتی که دام و پابند اولیاء الله است و آنان را الهی کرده است تجلیات و مکاشفاتی اند که از بطنان عرش و مکمن غيب خزانه کن فیکون بر سر سالک شیدا افاضه میشوند و رؤیت صور بی ماده روحانیان و تشرف در محضر انبياء و أئمه و وسایط فیض الهی اند که مه رویان بوستان خدایند.
بر صور این مه رویان از ماورای طبیعت که عالم مثال و خیال است در صفحه نورانی قلب عارف منعکس میشوند . خیالات اولياء الله علیینیاند خیالات بوالهوسان سجینی آن خیالات فرشتگانند و اینها دیوان آنها سماویاند و اینها ارضی. آنها نورانیاند و اینها ظلمانی آنها به خدا کشانند و اینها به دنیا. صاحبان آنها ملائکه اولی اجنحه اند و اینها بهائم و سباع. در ماه مبارک رمضان که شرف حضور داشتم گفتم:
دارم هوس وصالت ای دوست
دائم منم و خیالت ای دوست
این مرغ ز جالها رهیده افتاده
عجب به جالت ای دوست
رندی چو مرا بدید اینحال
گفتا که خوشا به حالت ای دوست
در جال فتاده ای ولیکن
پرواز دهند و بالت ای دوست
پرواز برون ز حد احصا
آنی چو هزار سالت ای دوست
دیده به امید این نویدش
دارم به ره نوالت ای دوست
در خواب روم مگر که بینم
با چشم دگر جمالت ای دوست
در وصف تو هر که را که دیدم
مات تو بُده است و لالت ای دوست
ای آن که فرشتگان رحمت
رسمی بود از خیالت ای دوست
ای آن که مجره هست و بیضا
تصویر ز خط و خالت ای دوست
ای آن که زمین و آسمانها
ظلی بود از ظلالت ای دوست
ای نور روان و دیدگانم
هرگز نبود زوالت ای دوست
در آیینه دل حسن نه
عکس رخ بی مثالت ای دوست
آه آه اگر وقتی بیدار شویم که کاروان رفتند و خبردار شویم که این نبود که ما می پنداشتیم و بدان دلخوش بودیم. خواجه آگاه است که عدد اربعین در تکمیل ناقصان دخلی عظیم دارد چه در عالم اسراری عجیب است.
تن، وانگهی هر یک خامس اصحاب کساء و نماز واجب شبانه روز در پنج وقت.
مثلا اولو العزم پنج تن و اصحاب کساء . پنج آرى، الأرواح جنود مجندة. اربعین کلیمی در پیش داری و واعَدْنا مُوسى ثَلاثِينَ لَيْلَةً و أتممناها بعشر فَتَمَّ مِيقَاتُ رَبِّهِ أربعين ليلة... به هوش باش و این
کمترین را فراموش مکن.
سعدی مگر از خرمن اقبال بزرگان
یک خوشه ببخشند که ما تخم نکشتیم
دل آیینه جمال نمای ،هو و سفینه دریای اوست خود را باش که یار طبیب دردمندان است .
وه لسان الغیب چه خوش گفته است :
عاشق که شد که یار به حالش نظر نکرد
ای خواجه درد نیست و گرنه طبیب هست
خدای متعالی سینه ات را طور سینا ،کند و دیده دلت را به نور لقایش رشگ ضیاء گرداند. بزرگان فرموده اند: هرکه بعد از نماز صبح و مغرب هفت بار بسم الله الرحمن الرحيم لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظيم، و سی مرتبه سبحان الله و الحمد لله ولا إله إلا الله و الله اکبر بگوید از جمیع آفات و بلیات در امان خدای تعالی است.
به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
که سالک بی خبر نبود ز راه و رسم منزلها
تن به دنیا دار و دل به مولا تا نام و مونست شود و پیغام او آرامشت دهد که دل عاشق به پیغامی بسازد.
و حقیقت کشف این است که میان دل و دلدار حجاب نبود. جهد کن که در همه حال سرت با یار بود. نه در کوچه و بازار به خصوص در هنگام نماز که المصلی یناجی ربه و مناجات بین دو کس است بنگر تا با که نجوی داری و دو بودن چگونه است؟
العبد الآبق حسن حسن زاده آملی
ليلة يكشنبه ۲۳ شوال ۱۳۹۱ ه ق
۱۳۵۰/۹/۲۱ هـش.
نامه ها بر نامه ها?
?نامه ی ۱۲
شِهابٌ ثاقِبْ
? @shahab_saqeb
•┈┈••✾☘️?☘️✾••┈┈•
اصول و اُمهات معرفت نفس?
??? @Reason786
این گرامی نامه را به دوستی ارسال داشتیم
بسم الله الرحمن الرحيم?
رَبِّ أَدْخِلْنِي مدخل صدق و أخرجني مخرج صدق و اجعل لي من لدنك سلطاناً نصيراً، رَبِّ أَنْزِلْنِي مُنزَلَا مُبَارَكاً وَ أَنْتَ خَيْرُ المنزلين، كتاب الله تعالى عليكم الرحمة. آقا در چه حال است؟ آیا چون رجاللٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ از زرق و برق دنیا رهایی یافته است و از ماسوی روی برتافته است و یا چون صبیان خاک بازی میکند که: التراب ربیع الصبيان؟ آیا در . در حضور است یا دور است؟
حضوری گر همی خواهی از و غایب مشو حافظ
متى ما تلق من تهوى دع الدنيا و أهملها
حضوری را علائم است، رأس آنها ادب مع الله است .
الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَاماً وَ قُعُوداً وَ عَلَى جُنُوبِهِمْ.
از خدا جویم توفیق ادب
بی ادب محروم گشت از لطف رب
در سوره و النجم از اوصاف رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم است که:
وَ ما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى إِنْ هُوَ إِلَّا وَحَى يُوحى. از آن بزرگوار باید سرمشق گرفت که میزان قسط است.
لَقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللهِ أسْوَةٌ حَسَنَةٌ كه زبان اگر یله و رها شود از مار گزنده تر است در زیان زبان داستانها گفته اند.
آقای عزیز هیچ موهبتی از نعمت ترک علایق دنیوی بزرگتر نیست که همه مفاسد به این علاقه متعلق است.
غلام همت آنم که زیر چرخ کبود
ز هرچه رنگ تعلق پذیرد آزاد است
اگر دستور العمل میخواهی مگر این آیه را تلاوت نکرده ای؟ و من اللَّيْلِ فَتَهَجَّد به نافلَةٌ لَكَ . أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُّكَ مَقَاماً.
مَحْمُوداً و مگر نشنیده ای؟
و مگر برایت نخوانده ام؟
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
در خلوت شبهای تارت می توانی
آری بکف سرچشمه آب بقا را
خلاصه مرد سحر باش که :
و دست از دامن دوست بر مدار :
صمت و جوع و سهر و خلوت و ذکر به دوام
ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
به و الله به بالله به تالله
به حق آیه نصر من الله
که مو از دامنت دست برندیرم
اگر کشته شوم الحکم لله
اگر در شب نگرفتی در روز بگیر و اگر روز را به رایگان از دست دادی شب را دریاب این راه و رسم گدایی را خود جناب دوست به ما یاد داد که فرمود :
وَ هُوَ الَّذِي جَعَلَ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ خَلْفَةٌ لَمَنْ أرادَ أَنْ يَذَّكَّرَ أو أرادَ شُكُوراً.
سرش این است که جواد است و جود گدا میخواهد.
بانگ می آید که ای طالب بیا
جود محتاج گدایان چون گدا
جود محتاج است و خواهد طالبی
همچنانکه تو به خواهد تائبی
جود می جوید گدایان و ضعاف
همچو خوبان کآینه جویند صاف
روی خوبان ز آینه زیبا شود
روی احسان از گدا پیدا شود
چون گدا آیینه جود استهان
دم بود بر روی آیینه زیان
پس از این فرمود حق در والضحی
بانگ کم زن ای محمد بر گدا
و چون جناب معشوق فرماید: وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تنهر خود با سائل چگونه بود؟ عارف رومی :
نظمش آن بود و نثرش این نظما
چه خوش گفت؟!
«چنانکه گدا عاشق کریم است کریم هم عاشق گدا است. اگر گدا را صبر بیش بود کریم بر در او آید، و اگر کریم را صبر بیش بود گدا بر در او آید اما صبر کمال گدا و نقص کریم است.»
این بنده اگرچه هنوز در خواب خرگوشی است ولی به ظاهر در بدو بیداریش میگفت: «الهی اگرچه درویشم ولی داراتر از من کیست که تو دارای منی.
و پس از مدتی میگفت الهی تو را دارم چه کم دارم پس چه غم دارم.»
تا پس از چندی میگفت الهی شکرت که از شرق تا غرب عالم به حسن خدمت میکنند.»
این نیز بگذشت و تا اینکه می گفت: «الهی تاکنون میگفتم جهان را برای ما آفریدی و الآن فهمیدم که خودت هم برای آمد و اینک میگوید الهی داراتر از من کیست که تو دارایی منی.»
این هم بسر غرض اینکه :
خدا آن تو و تو مانده عاجز
ز تو بیچاره تر کس دید هرگز
خوشا به طیور اولى أجنحه که با جناح عشق و همت از دامگاه علایق برجسته اند.
ألا يا أيها العنقا ألا يا نفخة الرحمان
ألا يا جنة المأوى ألا يا نفخة الرضوان
تذکر عشك العرشي و اطلع ذلك المطلع و أهمل هذه الأوكار للأبوام و الغربان.
امید است که در حال حضور تام و توجه کامل شکارهای خوبی نصیب آقا شود.
به قول عارف رومی:
آن خیالاتی که دام اولیا است
عکس مه رویان بستان خدا است
آری عکس مه رویان بوستان خدای متعالی خیالات روحانی اولیاء الله است که آنان را به سوی دوست میکشانند که می نمایند و می ربایند نه خیالات بوالهوسان دنیاوی که چنان آنان را در غواسق طبیعت پابند کرده اند که در یک عمر یک آن از خود سفر نکرده اند و گامی از خودکامی برنداشته اند.
بسم الله الرحمن الرحیم
[فضیلت سوره حمد]
سوره فاتحة الكتاب
اکنون وقت شروع است در مقصود بِعَوْنِ الْمَلِكِ المَعْبُود. از ابن عباس روایت است که:
هر چیزی را اصلی است، اصل دنیا مکه است و اصل آسمانها آسمان هفتم و اصل زمینها زمین هفتم و اصل بهشت بهشت عدن و اصل دوزخ، درکه هفتم و اصل مخلوقات آدم و اصل پیغمبران نوحه و اصل بنی اسرائیل، یعقوب و اصل
کتابها، قرآن و اصل قرآن، فاتحه و اصل فاتحه، ﴿بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ.
و از پیغمبر روایت است که «فاتحه شفای جمیع دردها و بیماریها است». ابو سلمان روایت کند که
با رسول خدای به غزا رفته بودیم مردی در میان ما صرع پیدا کرد، یکی از صحابه سوره فاتحه در گوش او خواند شفا یافت؛ این قصه به عرض آن حضرت رسانیدند، فرمود که:
این سوره اصل قرآن است و شفای همه دردها و مرضها است».
مسلم بن حجاج در صحیح خود روایت کرده از پیغمبر صلى الله عليه وسلم که حق تعالی فرموده:
من فاتحه را قسمت کردم میان خود و بنده خود نصفی از برای خود و نصفی از برای
بنده خود، هرگاه که بنده گوید: «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ)، حق تعالی گوید: بنده من ابتدا به نام من میکند بر من واجب شد که جمیع کارهای دنیا و آخرت او را بر او تمام گردانم و در مال او برکت دهم و چون بگوید: (الحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمينَ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِه، او (سبحانه) فرماید: بنده من ثنا و ستایش من می کند و مدح مرا ورد زبان خود میسازد به حق و جلال ،من که بر او بخشاینده گناهانم و مهربان به لطف عام خود و چون گوید: مالِكِ يَوْمِ الدِّینِ حق تعالی گوید که بنده من بزرگی و بزرگواری من میگوید و چون گوید: إِيَّاكَ نَعْبُدُ وإِيَّاكَ نَسْتَعين، خداى تعالى گوید این است میان من و بنده من و این عهدی است که در روز الست از او فرا گرفته ام و این صفتهای مذکور مخصوص است به من و غیر مرا در آن راهی نیست. و چون گوید: اهْدِنَا الصِّراطَ المُسْتقيم تا آخر حق سبحانه و تعالی فرماید که صفات بنده من است و بر من واجب است که او را به راه راست رسانم و جمیع حاجت های او را
روا گردانم.
و از رسول خدا نقل است که «فاتحة الکتاب گنجی است از گنجهای عرش و افسون جمیع گزندگان و دردندگان است. سلمة بن محرر از امام جعفر صادق روایت کرده که «هر که او را فاتحه به نکند هیچ شربتی و دارویی او را بـه نـخـواهــد ساخت ابی سعید خدری روایت کند که:
من با جمعی مسافران در قبیلۀ عرب گذر کردیم یکی از ایشان را مار گزیده بود و چاره علاج او را نمی توانستند کرد یکی از آنها طلب علاج از ما کرد و گله ای گوسفند قبول کرد به ما دهند؛ یکی از یاران ما فاتحه ای به آن مارگزیده خواند و دست به آن عضو نهاد فی الحال شفا یافت و گله گوسفند را به ما دادند. ابی بن کعب روایت کرده که:
هر که فاتحه را بخواند ثواب قرائت چهار دانگ قرآن برای او بنویسند و به روایت دیگر جميع قرائت قرآن به او دهند و ثواب کسی که بر جمیع مؤمنان صدقه کرده به او دهند. و نیز از ابوذر منقول است که:
فاتحه را نزد رسول میخواندم آن حضرت فرمود که به حق آن کسی که مرا به حق به خلق فرستاده که خدای تعالی مثل این سوره در تورات و انجیل و زبور و قرآن فرو نفرستاده، هر که او را بخواند جميع مقصودات دنیا و آخرت او روا گردد».
محمد بن مسعود عیاشی از رسول خدا صلى الله عليه وسلم روایت کرده که آن حضرت جابر بن عبدالله انصاری را گفت ای جابر تو را تعلیم کنم بهترین سوره ای که حق تعالی در کتاب خود فرو فرستاده؟ جابر گفت: بلی یا رسول الله فرمود که «آن فاتحة الكتاب است که شفای همه دردها و بلاها است مگر مرگ.
و از امیرالمؤمنین به روایت است که:
حق تعالی پیغمبر ما را از همۀ پیغمبران برگزید و او را به فاتحة الكتاب مكرم و بزرگوار ساخت و هیچ پیغمبری را در این کرامت و بزرگواری به او شریک نساخت مگر سلیمان پیغمبر را که او را از جمله این سوره بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ) عطا نمود چنان که به زبان بلقیس از این خبر داد که «إنِّى أُلقى إِلَى كِتَابٌ كَرِيمٌ إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بسمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ» پس هر که قرائت فاتحه کند حق تعالی به هر حرفی از آن حسنه ای به او کرامت فرماید که بهتر از جمیع دنیا باشد.
حذیفه یمانی گوید که:
قومی نزول عذاب برایشان واجب شده بود، طفلی از ایشان در مکتب (الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ العالمین را قرائت کرد حق تعالی به برکت آن عذاب را از ایشان تا مدت چهل سال متأخر ساخت.
ابن عباس روایت کند که نزد رسول خدای ،بودم ناگاه فرشته ای نزد آن حضرت ظاهر شد گفت
بشارت باد تو را ای محمد که دو چیز را به تو داده اند که به هیچ پیغمبری نداده اند و آن فاتحة الكتاب است و آخر سورة بقره؛ هیچ حرفی از این دو نخوانی، مگر داده شوی آنچه طلبیده ای از حق تعالی.
???تفسیر خلاصه منهج الصادقين / ج ۱
گفت گیرم که چنین است نوزده چرا اختیار افتاد، ده چرا نگفت؟ گفتم بزرگتر عددی که ممکن بود در سیاق آینها آورده شود آورد زیادتی مبالغت را که فواصل همه راه است إِنَّهُ فَكْرَ وَقَدْرَ * فَقُتِلَ كَيْفَ قَدَّرَ * ثُمَّ قُتِلَ كَيْفَ قَدْرَ * ثُمَّ نَظَرَ * ثُمَّ…
5-همانطور كه فضول طعام مميت قلب است فضول كلام نيز از قلب قاسى برخيزد .از رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم
روايت است كه : ِالَتُكْثِرُوا اَلْكَلامَ بِغَيْرِ ذِكْرِ اَللَهِ فَإِنَ كَثْرَةَ اَلْكَلَامِ بِغَيْرِ ذِكْرِ اَللَهِ قَسْوُ اَلْقَلْبِ إنَ أَبْعَدَ اَلنَاسِ مِنَ اَللَهِ اَلْقَلْبُ اَلْقَاسِي.
6-محاسبت نفس كه امام كاظم عليه السلام فرمود : ِلَيْسَ منَ امَنْ لَمْ يُحَاسِبْ نَفْسَهُ فِي كُلِ يَوْمٍ فَإِنْ عَمِلَ حَسَنا اِسْتَزَادَ اَللَهَ و
ِإِنْ عَمِلَ سَيِئا اِسْتَغْفَرَ اَللَهَ مِنْهُ وَ تَابَ إِلَيْه.
7-مراقبت ،و اين مطلب عمده است .قال الله تعالى : َوَ كانَ اللهُ عَلى ْكُلِ شَيِءٍ رَقيبا .و قال النبى صلى الله عليه و آله و سلم
لبعض أصحابه :َاُعْبُدِ اَللَهَ كَأَنَ كَتَرَاهُ فَإِنْ لَمْ تَكُنْ تَرَاهُ فَهُوَ يَرَاك.
8- الأدب مع الله تعالى فى كل حال .در باب چهل و نهم كتاب ارشاد القلوب ديلمى آمده است كه : وَ رُوِيَ: أَن اَلنبِي صَلى َاَللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ خَرَجَ إِلَى غَنَمٍ لَهُ وَ رَاعِيهَا عُرْيَانٌ يَفْلِي ثِيَابَهُ فَلَم ارَآهُ مُقْبِال لَبِسَه َافَقَالَ لَهُ اَلنبِي صَلی اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اِمْضِفَالَ حَاجَة
َلَنَا فِي رِعَايَتِكَ فَقَالَ وَ لِمَ ذِلِكَ فَقَالَ إِن أَهْلُ بَيْتٍ الَنَسْتَخْدِمُ مَنْ الَيَتَأَدبُ مَعَ اَللهِ وَ الَيَسْتَحِي مِنْهُ فِي خَلْوَتِه .
9-العزلة .سالمت در عزلت است .با خلق باش و نباش.
هرگز ميان حاضر و غائب شنيدهاى
من در ميان جمع و دلم جاى ديگر است
10-التهجد ،َوُمِنَ اللَيْلِ فَتَهَجَد بِهِ نَافِلَة لَكَ عَسَى أَنْ يَبْعَثَكَ رَبُكَ مَقَاما مَحْمُودا وَقُلْ رَبِ أَدْخِلْنِي مدْخَلَ صِدْقٍ وَأَخْرِجْنِي ومُخْرَجَ صِدْقٍ وَاجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنْكَ سُلْطَانا نَصِيرا.
11-التفكر ،قال الله تعالى :َالَذِين يَذْكُرُونَ اللَهَ قِيَاما وَقُعُودا وَعَلَىْ جُنُوبِهِم َوَيَتَفَكَرُون فِي ِخَلْق ِالسَمَاوَات ِوَالْأَرْض رَبَنَا مَا َخَلَقْت هَذَا بَاطِلا سُبْحَانَك فَقِنَا َعَذَاب ِالنَار.
12- ذكر الله تعالى فى كل حال قلبا و لسانا .قوله سبحانه : ُوَ اذْكرْ رَبَكَ في ِنَفْسِكَ تَضَرُعا وَ خيفَة وَ دُونَ الْجَهْرِ مِنَ الْقَوْل
بِالْغُدُوِ وَ الْآصالِ وَ ال تَكُنْ مِنَ الْغافِلين َإِنَ الَذينَ عِنْدَ رَبِكَ اليَسْتَكْبِرُونَ عَنْ عِبادَتِهِ وَ يُسَبِحُونَهُ و لَهُ يَسْجُدُون.
13-رياضت در طريق علم و عمل بر نهجى كه در شريعت محمديه صلى الله عليه و آله و سلم مقر راست و بس ، كه علم وعمل براى طيران به اوج كمال و عروج به معارج به منزلت دو بالند.
14-اقتصاد يعنى ميانه روى در مطلق امور حت ى در عبادت.
15-مطلب در دو كلمه است :تعظيم امر خالق ،و شفقت با خلق.
فرزانه آنكه خواهد تعظيم امر خالق
ديگر كه باز دارد از خلق شرّ و شورش
گفتار بسيار است ولى دوصد گفته چون نيمكردار نيست .تا چه قبول افتد و چه در نظر آيد.
و السّلام على من اتبع الهدى
قم-حسن حسنزاده آملى
21/3/1349 .ه.ش
شِهابٌ ثاقِبْ
? rubika.ir/shahab_saqeb
•┈┈••✾☘️?☘️✾••┈┈•
اصول و اُمهات معرفت نفس?
??? @Reason786
ناز پرورد تنعّم نبرد راه به دوست
عاشقى شيوه رندان بالكش باشد
كام حيوانى را به بی زبانها گذار ، تو كه مشمول ُالرَ حْمَنَعَلَ م َالْقُرْآن َخَلَق َالْإِنْسَان ُعَلَ مَه َالْبَيَان هستى ،اهل بيان باش . خاموش باش تا گويا شوى .چشم ببند تا بينا شوى .رسول الله صلى الله عليه و اله و سلم فرمود : َغُضُوا أَبْصَارَكُمْ تَرَوْن الْعَجَائِب2(تروا-ظ) العجائب.
آب كم جو تشنگى آوربدست
تا بجوشد(نخوشد-خ)آبت از باال و پست
به خويشتن خطاب میكنم :اى همبازى اطفال ،اى سرگرم به قيل و قال ،اى اسير اصطبل و علف ،اى دور از سعادت و شرف ،
اى محبوس در لظاى هوى ،اى محروم از جنت لقاء ،عمر به بى حاصلى و بوالهوسى گذشت چه شود گر به خود آئى و به بينى
چه كسى . بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَياةَ الدُ نْيا ُوَ الْآخِرَة َخَيْرٌ وأَبْقى َكَلَا بَلْ تُحِبُ ونَ الْعاجِلَة َوَ تَذَرُونَ الْآخِرَة 4 .ندانم چه كسى به در خانه
دوست رفت و نااميد برگشت ؟!
يك صبح به اخالص بيا بر در ما
گر كام تو برنيامد آنگه گله كن
چه كسى سوز دلش به التهاب آمد و بر داليقين عشق التهابش را فرو ننشاند ؟
اى كه عاشق نئى حرامت باد
زندگانى كه میدهى بر باد
در به روى همه باز است دربان ندارد ،تعيين وقت الزم نيست ،هيچ عنوان و رسم
نخواهد جز اينكه:
در كوى ما شكسته دلى مىخرند و بس
بازار خودفروشى ازآنسوى ديگر است
كمال اصفهانى چه خوش گفته است:
بر ضيافتخانه فيض نوالت منع نيست
در گشاده است و صال در داده خوان انداخته
راهرو چه زن و چه مرد ،چه آسيه و مريم ،چه جنيد و ابراهيم ادهم .به قول عمان سامانى:
همتى بايد قدم در راه زن
صاحب آن خواه مرد و خواه زن
غيرتى بايد به مقصد ره نورد
خانه پرداز جهان چه زن چه مرد
شرط راه آمد نمودن قطع راه
بر سر رهرو چه معجر چه كاله
سخنى چند در آداب سائر الى الله بياوريم كه پا در كفش بزرگان كنيم و تشبه به آنان كهَ مَنْ تَشْبَهَ بِقَوْمٍ فَهُوَ مِنْهُم، آرزو بر جوانان عيب نيست.
1-قرآن كه صورت كتبيه انسان كامل-أعنى حقيقت محمديه-است ،به اندازهاى كه از آن بهره برده اى به حقيقت خاتم صلى الله عليه و آله و سلم تقرب يافتهاى اقرأ وارقه.
رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم فرمود : ان هذا القرآن مأدبة فتعملموا مأدبته ما استطعتم وان أصفر البيوت لجوف (لبيت-
)خ أصفر من كتاب الله تعالى .پس اى إخوان صفاء و خلان وفاء به مأدبه اى آييد كهْفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الُأَنْفُسُ وَتَلَذُ الْأَعْيُن.
2-اى عباد الرحمن آخر سورة فرقان ازِعِبادُ الرَحْمنِ الَذينَ يَمْشُونَ عَلَي الْأَرْض تا آخر سوره ،هر يك دستور العمل كاملى است.
3-در باب سيزدهم و باب بيستم ارشاد القلوب ديلمى آمده است كه :قال النبى صلى الله عليه و آله و سلم يقول الله تعالى :
من أحدث و لم يتوضأ فقد جفانى ، و من أحدث و توضأ و لم يصل ركعتين فقد جفانى ،و من صلى ركعتين و لم يدعنى فقد جفانى ،و من أحدث و توضأ و صلى ركعتين و دعانى فلم اجبه فى ما يسأل من أمر دينه و دنياه فقد جفوته و لست برب جاف.
حاال كه در اين عمل سهل رخيص چنين نتيجه عظيم نفيس است خوشا حال آن كه از علو هم ت خود بعد از اداى اين دستور
از حق تعالى مطلبى بخواهد كه آن را زوال و نفاد نباشد ،اعنى حالوت ذكر و لذت لقاء و شرف حضور بخواهد ، و زبان حالش
اين باشد كه:
ما از تو نداريم به غير از تو تمنّا
حلوا به كسى ده كه محبّت نچشيده است
4- َوَ كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ ال تُسْرِفُوا إِنَهُ اليُحِبُ الْمُسْرِفِين وفضول طعام مميت قلب است ،و مفضى به سركشى نفس و طغيان او است ،و از أجل خصال مؤمن جوع است.
نه چندان بخور كز دهانت برآيد
چندان كه از ضعف جانت برآيد
بسم الله الرحمن الرحیم
نامه ۴?
نامه ايست كه به خواسته دوستى برايش نوشتهايم:
ِبِسْمِ الله ِ الرَّحْمَنِ الرَّحيم
در حيرتم كه چه نويسم ؟روى سخنم با كيست با خفته است يا با بيدا ؟اگر با خفته است خفته را خفته كى كند بيدار . و اگربا بيدار است بيدار در كار خود بيدار است.
وانگهى نويسنده چه نويسد كه خود نامه سياه و از دست خويشتن در فرياد است.
پيرى و جوانى چو شب و روز برآمد
ماشب شد و روز آمد و بيدار نگشتي
بد نوع پشمها كه رشتيم و بد جنس تخمها كه كشتيم.
خرما نتوان خورد ازين خار كه كشتيم
ديبا نتوان بافت ازين پشم كه رشتيم
چون از كشتزار خود بیخبرم آسوده میچرم ،آه اگر از پس امروز بود فردايى. وليكن به قول شيخ اجل سعدى:
گاه باشد كه كودك نادان
به غلط بر هدف زند تيرى
كلمهاى چند تقرير شود ،و نكاتی اند تحرير گردد شايد كه دلپذير افتد.
مگر صاحبدلى روزى به رحمت
كند در حق درويشان دعائى
معرفت نفس طريق معرفت رب است كه از سي د انبياء و هم از سي د اوصياء صلوات الله عليهما مأثور است :من عرف نفسه فقد عرف ربه هركس در خويشتن بينديشد و در خلقت خود تفكر و تأمل كند دريابد كه اين شخص محي ر العقول ، واجب بالغير است .بلكه خود و جميع سلسله موجودات را محتاج به حقيقتى بيند كه طرف و سرسلسله همه است ،و جز او همه ربط محض
به اويند .و چون معلول هرچه دارد پرتوى از عل ت است ، تمام اشياء را مرائی جمال حق بيند . و چون معلول به علتش قائم است
علت با معلول معيت دارد ،نه معيت مادى و اقتران صورى ،بلكه معيت قيومى كه اضافه إشراقى علت به ماسواها است . و چون
در سلسله موجودات او ل علت است و با همه و در همه اول اوست پس اول علت ديده میشود سپس معلول.
دلى كز معرفت نور و ضيا ديد
به هر چيزى كه ديد اوّل خدا ديد
اين بنده در ابياتى گفته است:
من به يارم شناختم يارم
تو به نقش و نگار يعنى چه
عقل َخبير اين لطيفه را از كريمه وَهُوَ مَعَكُمْ أْيَن ْمَا كُنتُم درمیياب ،و از گفتار حق سبحانه به كليمش كه أناب دك ُاللازم يا موسى میخواند ،و به سر و رمز اشارت ارسطو كه : إن الاشياء كلها حاضرات عند المبدأ الاول على الضرورة و البت ،پى میبرد .
تا درجة فدرجة به جايى میرسد كه ميبيند حقيقت امر فوق تعبير به علت و معلول است.
و چون وجود در هر جا قدم نهاد خير محض وقدومش خير مقدم است و همه خيرات از يك حقيقت فائض شده اند كه ْإِن ْمِنْ شَيُءٍ إِلَا عِنْدَنا خَزائِنُه پس كل الكمال و كمال الكل ،مبدأ واجب الوجود است ،و عقل بالفطرة عاشق آن كمال مطلق است كه :
العقل ما عبد به الرحمن و اكتسب به الجنان و جنت اهل كمال همان كمال است كه جنت لقاء است .در ابياتى گفتهام:
چرا زاهد اندر هواى بهشت است
چرا بىخبر از بهشت آفرين است
و متأله سبزوارى چه نيكو فرموده است:
و ّكل ّما هناك حى ناطق
و لجمال اللّه دوما عاشق
حاال كه عقل به فطرت طالب آن مقام است ،ناچار از موانع بايد برحذر باشد ، و اگر رهزنى سد راه شد البد بايد با او بجنگد
تا به مقصود رسد ،بلكه بیرهزن نخواهد بود و نتواند بود.
در اين مشهد كه آثار تجلّى است
سخن دارم ولى ناگفتن اولى است
و آن رهزن جز ما ديگرى نيست.
تو خود حجاب خودى حافظ از ميان برخيز.
خوشا كسى كه درين راه بیحجاب رود!
در ترجيع بندى گفتهام:
زنگ دل را زداى تا يارت
بدهد در حريم خود بارت
به خداى عليم بیهمتا
حاجبى نيست غير زنگارت
خواهش گونه گون نفسانى
كرد در دام خود گرفتارت
شد خدا بينيت ز خودبينى
رفت دينداريت به دينارت
واى بر تو اگر كه میخواهی
گرم دارى به خويش بازارت
سر تسليم بايدت بود
نگر بزارت كشند بردارت
اندرين يك دو روزه دنيا
نرسانى به خلق آزارت
تو بهشت و جهنّم خويشى
تا چه خواهد كه بود اسرارت
گرچه بسيار تو بود اندك
ز اندكت ميدهند بسيارت
اى بنده خداى به خود آى و در حضور و مراقبت میكوش كه:
در خلوتى ز پيرم كافزوده باد نورش
خوش نکتهای شنيدم در وجد و در سرورش
گفتا حضور دلبر مفتاح مشكلات ست
ّخرم دلى كه باشد پيوسته در حضورش
ندانم كدام ذر ه بیمقدار در خواب غفلت است تا بنیآدم غافل باشد ،اگرچه هيچ ذر هاى بیمقدار نيست كه:
دل هر ذره را كه بشكافى
آفتابيش در ميان بينى
َيا أَيُهَا الْإِنْسانُ ما غَرَكَ بِرَبِ كَ الْكَرِيمِ الَ ذِي خَلَقَكَ فَسَوَ اكَ فَعَدَلَكَ فِي أَيِ صُورَةٍ ما شاءَ رَكَبَك .
قرآن كريم صورت حقيقيه انسان كامل است و صراط مستِقيم كه؛ يَهْدِي إِلَى الرشْد ،َيَهْدِي لِلتِي هِي ُأَقْوَم.
ره رها كردهاى از آنى گم
عزّ ندانستهاى از آنى خوار
جز بدست و دل محمّد نيست
ّحل و عقد خزينه اسرار
بيدار باش و از تن آسايى بركنار باش كه:
?نامه ی ۳?
بسم الله الرحمن الرحيم
?از قرآن کریم: حَسبُنَا الله و نعم الوکیل برای محفوظ بودن از بدان و از بیم و بدی آنان.
?از قرآن کريم: لا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِین، برای رهایی از اندوه.
?از قرآن كريم: أفوض أمرى إِلَى اللهِ إِنَّ اللهَ بَصِيرٌ بِالْعِباد برای در امان بودن از فریب بیگانگان و ایمنی از مکر و حیلت دشمنان.
?از قرآن کریم: ما شاءَ اللهُ لا قوة إلا بالله برای زندگانی خوش داشتن و آسوده زیستن و در گشایش بسر بردن.
?از رسول اکرم صلی الله عليه و آله و سلم: سُبحانَ اللهِ العَظيمِ و بِحَمدِهِ و لا حول ولا قوه الا بالله العلي العظيمِ بعد از هر نماز صبح ده بار برای مصون بودن از بیماریهای بد چون خوره و پیسی و دیوانگی و مانند آنها.
?اللَّهُمَّ اهْدِنِي مِنْ عِنْدِكَ وَ أَفضَ عَلَى مِنْ فَضْلِكَ وَ انْشَرْ عَلَى مِنْ رَحْمَتِكَ وَ أَنْزِلْ عَلَى مِنْ بَرکاتک. بعد از هر نماز یک بار برای یافتن مقام قرب به حق که نائل شدن به مقامات معنوی است.
?دعای حجاب امام صادق علیه السّلام که برای محفوظ بودن از اندیشه های بد مردم پلید سنگری سخت استوار است:
?بسم الله الرحمن الرحيم
وَ إِذا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَ بَينَ الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَه حِجاباً مَستُوراً وَ جَعَلْنا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنّه أَنْ يَفْقَهُوهُ وَ فِي آذانِهِمْ وَقْراً وَ إِذا ذَكَرْتَ رَبِّكَ فِي الْقُرْآنِ وَلَّوْا عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُوراً اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ بِالِاسْمِ الَّذِي بِهِ تُحْيِي وَ تُمِيتُ وَ تَرْزُقُ وَ تُعْطِي وَ تَمْنَعُ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ اللَّهُمَّ مَنْ أَرَادَنَا بِسُوءٍ مِنْ جَمِيعِ خَلْقِكَ فَأَعْمِ عَنَّا عَيْنَهُ وَأَصْمِمْ عَنَّا سَمْعَهُ وَ اشْغَلْ عَنَّا قَلْبَهُ وَ أَغْلُلْ عَنَّا يَدَهُ وَ اصْرِفْ عَنَّا كَيْدَهُ وَ خُذْهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ تَحْتِهِ وَ مِنْ فَوْقِهِ يَا ذَا الْجَلَالِ و الإكرام.
?????
هو
الله سر هر اسم و رسمی
الله مهار هر طلسمی
الله سرور و روح سالک
حامی و حمای در مهالک
الله وراى كل كامل
سر سلسله ی همه مراحل
محمود مسلم ملائک
امار مطاع در ممالک
سالک و هم سلوک و مسلوک
او مالک و ماسواه مملوک
هر حکم که داد هر دل آگاه
سرلوحه حكم اسم الله
اسمی که در او دوای هر درد
اسمی که روای مرئه و مرد
اسمی که مراد آدم آمد
اسمی که سرود عالم آمد
سوداگر اگر در او دل آسود
سودا همه سود دارد و سود
مر همدم کردگار عالم
کی هول و هراس دارد و هم
دل در حرم مطهر او
گل گردد و هم معطر او
هر دل که ولای وصل دارد
همواره هوای اصل دارد
موسی که هوای طور دارد
کی دل سر وصل حور دارد
ای وای مر آدم هوس را
دل داده کام سگ مگس را
در وصل صمد رسد رصدگر
در اسم احد رود سراسر
درگاه سحر مراد سالک
دادار دهد علی مسالک
لوح دل آملی آگاه
دارد صُور ملائک الله
???????????
درود دادار دو سرا مر سرور مکرمم را که در راه سلوک الی الله السلام همواره سعی کامل دارد و در وصول الی مکارم الرسول رسم سائل. الحمد لله صدره الحمد لله که دلدار هر دم صلا در دهد که هلموا کدام ملک داعی سائل آمد و کدام مالک همدم مملوک؟ سالک مطلع همواره هوس کار و هر دم در سده ی سرای دلدار سرآرد که اساس هر کار و ملاک هر امر و مصدر آمال همه کردگار دو عالم آمد که همه و را اسم او سرود و رسم او سرور و حکم محکم او مسلّم و مطاع که حاکم دادگر حکم او روای همه آمد.
ای گرامی همدرد و محرم اسرارم دلی که دلدار دارد همه دارد و آدم کامگار همهمه و او را دو احوال دارد و هرکه هوای وصال دارد در سحرها حال دارد، آری سالک در سحر حال دگر دارد که سر روی مهر آرد و دل مملو مهر کردگار ماه و مهر دارد. راهرو در سحر کامروا گردد که در سحر دردها دوا گردد که سحر سالک دلداده آواره را ره آورد کوی ولا آرد. دل را اطلس آسا ساده و هموار دار که عکوس ارواح را در او گردآوری که دل سالم کرسی ملائکه و عکاس ارواح گردد .
در کلام علماء اعلام و سلاك الى الله الهادی دارد که اعلی و اکرم اوراد مر راهرو را کلمه طاهر و مطهر لا اله الا الله و درود مروح و معطر اللهم صل على محمد و آل محمد آمد. اگر اهل دلی دل را آگاه دار که آدمی را رسوم عموم عوام و گاهی هم همسر و اولاد و اموال و دگر امور وی دام و سد راه گردد .
طعام روحی که مطعم و مأکل ارواح آمد کی در کام هر کسی گوارا گردد؟ آدم کامل همواره در همه امور دور محور عدل و وسط گردد .
هداك الله الى السداد؛ والسلام.
دعاگوی سرکار عالی: آملی
۱۳۴۹/۱/۲۷ هـ.ش.
شِهابٌ ثاقِبْ
? rubika.ir/shahab_saqeb
•┈┈••✾☘️?☘️✾••┈┈•
اصول و اُمهات معرفت نفس?
??? @Reason786
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 9 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 11 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 7 months, 2 weeks ago