خانوادهٔ حسن بعد از گذراندن یک شب در خانهٔ دوست حسن و همسرش، ساعت ۱۲ به این فکر می‌کنند که باید تشک‌ها را دو بار تا بزنند یا سه.

@zabmat | زابمط

"کلیک کن پولدار شی ایرانی" پیمان گفت اوایل ظهور ناتکوین؛ پریشب لینک همسترش را برای همکلاسی دبستانش فرستاد.

@zabmat | زابمط

سید با کلاه لبه‌دار، شلوار شش‌جیب و پیراهن یقه‌بسته دو قاچ هندوانه در میدان امام حسین بر بدن زد که بدنش تا وعدهٔ نهار در میدان انقلاب کم نیاورد. دست به کمر می‌شود تا با بی‌سیم، برادر ابراهیم را هم با خود همراه کند که متاسفانه بی‌سیمی به او نداده‌اند.

@zabmat | زابمط

«رای ندیم چیکار کنیم؟ وضعیت بهتر می‌شه؟» او این را می‌گوید و دستش را در جیبش می‌کند تا شانهٔ دستی‌اش را دربیاورد و موهایش را از سمت چپ به سمت راست شانه بزند که کچلی وسط سرش مشخص نباشد.

@zabmat | زابمط

ابراهیم ۶ پرس غذا از ۶ ستاد کاندیدهای انتخابات به خانه آورد. ابراهیم معتقد است رأی‌دادن ممکن است وضعیت کشورش را بهتر کند.

@zabmat | زابمط

روز زیباتون به‌خیر.

علی که به تازگی اکانت پرمیوم گرفته، یک اموجی عجیب به کنار یوزرنیمش اضافه کرد.

@zabmat | زابمط

آقای ترابی به جوون‌های فامیل می‌گه: «مراقب باشید، خوش‌تیپ‌ها رو می‌گیرنا.» بعد ها ها ها.

@zabmat | زابمط

سیامک بعد از تماشای فیلم Her، شانسش را برای سکس با Siri امتحان کرد.

@zabmat | زابمط

حسن آقا که به همه گفته‌بود امسال رأی نخواهد‌داد، پس از اینکه از همکارانش شنید در گزینش شناسنامه‌اش را چک خواهند‌کرد، اول صبح به نزدیک‌ترین شعبه رأی‌گیری به محل زندگیش رفت.

@zabmat | زابمط