ققنوس

Description
سعید عطار

ققنوس، مرغی است که در آتش افکارش، می‌سوزد و دوباره متولد می‌شود
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago

7 months, 2 weeks ago
8 months ago
8 months, 2 weeks ago
سادگی جهان و جهانِ پیچیده ایرانی

سادگی جهان و جهانِ پیچیده ایرانی

امارات در طول ۴ سال، نیرگاههای هسته ایش را برای تولید برق هسته ای راه اندازی کرد. بیش از ۲۰۰ کشور و قلمرو، عضو FATF هستند (بیش از سازمان ملل). سالانه دهها کشور در ۵ قاره جهان، بر سر مسائل اختلافی شان، کنار هم می نشینند و مذاکره میکنند.

■ چرا همین کارها در ایران، بدون شور و حماسه و مرثیه و فاجعه و نفرینِ این و آن، بدون افتادن در روندی فرسایشی ممکن نمیشود؟
■چرا این قبیل کارها که امورات ساده ای در دنیای امروز هستند، وقتی قرار باشد در ایران انجام شوند، تبدیل به مبارزه ای هویتی و جدالی نفسگیر میشوند؟
■چرا قاعده ساده "کار درست را باید در زمان درست و با هزینه کم انجام داد" نادیده گرفته میشود و میلی افراطی به قهرمان بازی وجود دارد؟
■چرا نتیجه اقدامات و هزینه های هر چیزی از نمایش و حرفهای قهرمانانه کمتر مهم است؟
■چرا در زندگی روزمره، مسائل کوچک به دعواهای بزرگِ حیثیتی تبدیل میشوند؟

در هم آمیختن غریزه و منافع، خاصه در سطح کلان، مسیری ایجاد میکند که انتهای آن هر چه باشد، توسعه ملی نیست. از یک نظر، توسعه نتیجه "اجرای" قواعد ساده ای است که با یک جست و جوی ساده در یکی از موتورهای جستجوگر، می‌توان فهرست‌شان کرد. ولی ابتدا باید از مسیر غریزه های فردی و منافع گروهی خارج شد؛ باید ملی فکر کرد؛ ابتدا باید منافع را ملی کرد. در این دنیا با قواعد ساده اش، این پیچیده ترین پرسشی است که ایرانیان باید پاسخ دهند: چگونه؟

سعید عطار/ ققنوس
https://t.me/iransaeedattar

9 months, 3 weeks ago

قطار جهانی و مساله ناترازی های ما ۱. ایران در محاصره انواع "ناترازی" هاست از ناترازی در منابع و مصارف آب تا ناترازی در تولید و مصرف انرژی. قطع شدن های طولانی و مستمر برق صنایع و خانوارها در تابستان امسال، تنها بخش کوچکی از بحران بزرگ ناترازی انرژی در کشور…

10 months, 1 week ago
آینده توسعه: فرصتها در ۷ حوزه

آینده توسعه: فرصتها در ۷ حوزه

■اکتبر ۲۰۲۴ یعنی در سالگرد دور جدیدی از دعواهای خاورمیانه ای، موسسه مک‌کنزی گزارشی منتشر کرد با عنوان "حوزه های بزرگ بعدی رقابت" در جهان (اینجا). ۱۸ حوزه جدید هستند که اقتصاد جهانی (و در نتیجه، جریانهای قدرت در جهان) را متحول خواهند کرد؛ ۱۸ حوزه ای که تا ۱۵ سال آینده، بین ۲۹ تا ۴۸ هزار میلیارد دلار درآمد ایجاد میکنند.
خلاصه ۷حوزه بزرگتر این گزارش:

  1. تجارت الکترونیک(E-Commerce): به گسترش پهنای باند اینترنت و افزایش راههای دسترسی به اینترنت آزاد و...بستگی دارد. در سال ۲۰۲۲، فقط در بخش تجارت الکترونیک خرده فروشی، درآمدی معادل ۳۴۰۰ میلیارد دلار به دست آمده که تا ۱۵ سال دیگر، به ۱۱هزار میلیارد دلار میرسد. گر درآمد تجارت الکترونیکی مواد غذایی را به آن اضافه کنیم، به ۱۴ هزار میلیارد دلار میرسد. در سال ۲۰۲۳، ۱۵ درصد از تمام درآمدهای این حوزه، تعلق داشت به ۳شرکت آمازون(امریکا)، علی بابا(چین) و جی‌دی‌کام (هنگ‌کنگ).

  2. هوش مصنوعی (AI): به جز استفاد از هوش مصنوعی در مواردی چون عملیات مشتری، بازاریابی و فروش که تا ۱۵ سال دیگر بیش از ۴ هزار میلیارد دلار درآمد ایجاد خواهد کرد، استفاده سازمانها از هوش مصنوعی مولد (Gen AI) برای افزایش بهره وری نیروی کار، می تواند سالانه ۶۱۰۰ تا ۷۹۰۰ میلیارد دلار درآمد خلق کند. مجموعا این حوزه پتانسیل ایجاد درآمد ۲۲۹۰۰ میلیارد دلاری را دارد.

  3. خدمات ابری(Cloud Services): استفاده شرکتها از خدمات ابری مثلا در ذخیره سازی اطلاعات و انجام کارها در فضای ابری، از ۳۲ میلیارد دلار در سال ۲۰۱۷ به ۲۷۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۲۳ رسیده که تا ۱۵ سال دیگر به ۳۴۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید. ۵۷ درصد درآمد جهانی این حوزه، تعلق دارد به ۳ شرکت امریکایی آمازون، مایکروسافت و گوگل و ۳ درصد به شرکت چینی علی بالا.

  4. خودروهای برقی(EV): ۱۸ درصد از کل خودروهای جدید فروخنه شده در سال ۲۰۲۳، برقی بودند(قیمت آنها هم تقریبا نصف قیمت یک دهه قبلشان شده).تا ۵ سال دیگر، نیمی از فروش خودروهای جهان، ماشین برقی خواهد بود. درآمد این حوزه از ۴۵۰ میلیارد دلار سال ۲۰۲۲، تا ۱۵ سال دیگر به ۳۲۰۰ میلیارد دلار خواهد رسید. نیمی از بازار خودروهای برقی، تعلق دارد به ۵ شرکت BYD(چین)، تسلا(امریکا)، جیلی(چین)، فولکس‌واگن(آلمان)، ژنرال‌موتورز(امریکا).

  5. تبلیغات دیجیتال(Digital Advertising): در سال ۲۰۲۲، ۶۵ درصد از کل تبلیغات مربوط بود به تبلیغات دیجیتال و درآمد این صنعت ۵۲۰ میلیارد دلار بود. ۱۵ سال بعد، با سهم ۸۰ تا ۹۰ درصدی از کل بازار، درآمد این صنعت به ۲۹۰۰ دلار خواهد رسید.۶۴ درصد از کل این صنعت، تعلق دارد به ۴ شرکت آلفابت(امریکا) با سهم ۳۰درصدی، متا(امربکا) ۲۱ درصد، آمازون(امریکا) ۷درصد و بایت‌دنس(چبن) ۶درصد.

  6. نیمه رساناها(Semiconductors): ۸۰ درصد رشد این صنعت مربوط به ۴ بخش ذخیره سازی داده ها، خودرو، ارتباطات بی‌سیم و برق و الکترونیک است. درآمد این حوزه از ۶۳۰ میلیارد دلار سال ۲۰۲۲، به ۲۴۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۴۰ خواهد رسید. نیمی از درآمدهای این صنعت، تعلق دارد به ۵ شرکت فعال در ۵بخش: شرکت اینتل امریکا، ۷۸ درصد بازار ۶۲ میلیارد دلاری"پردازش مرکزی"، شرکت انویدیا امریکا، ۸۴ درصد بازار ۲۰ میلیارد دلاری "پردازش گرافیکی"، شرکت TSMC تایوان ۶۳ درصد از بازار ۱۰۷ میلیارد دلاری "ریخته گری"و سامسونگ، ۳۷ درصد از بازار ۱۴۴ میلیارد دلاری"بخش حافظه" را در اختیار دارند.

  7. صنعت باتری: درآمد صنعت باتری از ۹۸ میلیارد دلار سال ۲۰۲۲ به ۱۱۰۰ میلیارد دلار در سال ۲۰۴۰ خواهد رسید. ۶۰ درصد بازار این صنعت، تعلق دارد به ۴شرکت آسیایی از ژاپن، کره و چین.

■کشورها هم مثل آدمها، فرازهایی را تجربه میکنند و گاه در تله هایی می افتند که اگر حلش نکنند، فرود در انتظارشان خواهد بود. در پیچ و تاب روزمرگی ها و چرخیدن های دور خود، ما هنوز در درون مسیری حرکت میکنیم که روزگاری، مواهبی برایمان داشت. اقتصاد متکی به صنایع سنگین و بهره مند از دلارهای نفتی، آنقدر ثروت خلق کرد که ۲ نسل از ایرانیان بتوانند از هیچ به چیزهایی برسند‌. شاید از میانه دهه ۱۳۸۰، زمانه دلارهای نفتی سرمست کننده، روزگاری که سودایی نداشتیم جز مدیریت جهان، به پایان مواهب مسیر قبلی توسعه اقتصادی مان نزدیک میشدیم. امروز دیگر قطعی شده که اقتصاد سیاسی ما، نیازمند مسیر رشد و توسعه جدیدی است. مسیر جدید، فکرهای جدید در اقتصاد و روشهای جدید در حکمرانی میخواهد. اینکه ما، چقدر بتوانیم خارج شویم از تله نگاه گذشته مان به همه چیز، و وارد شویم به جهانی بزرگتر، جهانی پر از فرصت(از جمله در زنجیره ارزش تعدادی از این ۱۸ حوزه)، مشخص میکند که یک دهه بعد، با چه جامعه ای مواجه خواهیم بود: رو به عقب و فرو رفته در فقر یا رو به جلو و برخوردار از موتورهای جدید خلق ثروت.

سعید عطار/ ققنوس
https://t.me/iransaeedattar

11 months ago
بستن کمربندها: مخاطرات جهانی ترامپ دوم

بستن کمربندها: مخاطرات جهانی ترامپ دوم

جهانی دست زیر چانه گذاشته بود تا ببیند در میان ۱۹۳ کشور جهان، نتیجه انتخابات یک کشور چه میشود. در نهایت، امریکا قرمز شد و  کسی بر کرسی ریاست جمهوری ۴۷م اش نشست که وعده"عصر طلایی"میداد.

● دهه هاست که لیبرال دموکراسی و سرمایه داری، ۲ ستون نظم جهانی بوده اند؛ همین دو ستون فرصتهای بی شماری را برای توسعه کشورها در شرق و غرب عالم ایجاد کردند. سالهاست که این دو ستون را امواجی خروشان در برگرفته است. هرچقدر امواج اقتدارگرایی، ناسیونالیسم دسته راستی و پوپولیسم، لیبرال دموکراسی را آزار دهد، گونه های خودکفاتر و غیرشفاف تر سرمایه داری فرصت بروز پیدا میکنند‌. ترامپ دوم، موج دیگری است در همین مسیر. شرکتها و سرمایه گذاران بسیاری در امریکا و غیرامریکا، سودهای کوتاه مدت هنگفتی از این امواج به جیب خواهند زد (از طریق کاهش مالیاتها، کاهش بندهای زیست محیطی، تقویت صنعت کریپتو (رمز ارزها) و...) اما تقویت تمایلات اقتدارگرایانه، جهان ما را با خطرات بیشتری مواجه خواهد کرد. کافی است نگاهی کنیم به متن هایی چون Project 2025 (اندیشکده هریتیج، اینجا) تا بفهمیم چقدر دنیای تمایلات محافظه کارانه مسیحی (یا هر دین دیگری) با گرایش دست راستی، تنگ و محدود است.

● با این حال، باید کمی صبر کرد و دید که مجلس نمایندگان و سنای جمهوری خواه و تیم جدید دولت و خود ترامپ، در نهایت بر سر چه مسائلی و با چه جهت گیری به اتفاق نظر میرسند.برخی حدسها:

■از ۲۰ ژانویه (۱ بهمن)، متحدان امریکا با رئیس جمهوری مواجه میشوند که نگاه مثبتی به پوتین و روسیه دارد، به اتحادیه اروپا و سازمانهایش بدبین است و با نگاه به چین به عنوان دشمن اول، تمایل شدیدی به جنگ تعرفه ها دارد و تقریبا در مواجهه با هر کشوری، زبانش تهدید و ابزارش تعرفه و تحریم خواهد بود. روسیه گیرکرده در جنگ اوکراین، اندکی فضای تنفسی پیدا خواهد کرد. اروپا و نهادهای سیاسی و پولی اش تضعیف خواهند شد. این یعنی فرصتی مناسب برای مجارستان و رفقای هم نظرش تا ساز خود را بزنند و شکاف داخل اروپا را تشدید کنند. چین و اروپا، بزرگترین بازندگان این انتخابات هستند.

■بحران بدهیهای دولت و بخش خصوصی، تهدید اول امریکاست در داخل. علاوه بر کاهش بودجه فدرال، یک روش کاهش بدهی چیزی نیست جز ایجاد تورم در سطح جهان. حتی اگر بخشی از تمایل شدید ناسیونالیستهای محافظه کار به تعرفه، تبدیل به سیاست شود، به افزایش قیمت کالاهای مصرفی و با جنگ متقابل تعرفه ها، به تورم منجر خواهد شد. با پایان دوره دوم ریاست Powell بر شورای حکام فدرال رزرو (بانک‌مرکزی امریکا) در ماه می ۲۰۲۶، ترامپ است و فرصت انتخاب فردی"مناسب". نرخ بهره احتمالا بیشتر، رکود نسبی و در نهایت، تمدید دوران طلایی طلای جهانی.

■تغییر برخی قوانین زیست محیطی (با کمک کنگره جمهوری خواه تر) و لغو فرمانها و سیاستهای محیط زیستی، آرزوی کمپانیهای بزرگ نفتی(=حامی ترامپ) است. با این حال، دست بازتر آنها برای تولید به معنای تولید بیشتر و در نتیجه، قیمت پایین تر است؛ این یعنی کاهش درآمد کشورهای نفتی و امکان بیشتر برای بروز بحرانهای سیاسی. در مورد تولید بیشتر گاز در امریکا و نیاز به بازارهای صادراتی، میشود انتظار اتفاقاتی در روابط امریکا و قطر (رقیب گازی) داشت. چینِ پیشگام در سرمایه گذاری انرژی های تجدیدپذیر همراه با اروپا، چرخ تا حدی لرزان گذار جهانی انرژی را خواهند چرخاند.

■الگوی"ژستهای عالی، بدون انجام کاری"، محور سیاست خاورمیانه ای امریکا در دوره ترامپ است. اینکه نشان دهیم آماده عملیم اما کار جدی چندانی انجام ندهیم یا موردی و مقطعی کاری کنیم، منطبق است با راهبرد کلان امریکا در خلاصی نسبی از "منطقه دیوانه ها" و جهت گیری به سمت مهار چین.اگر خبر آمد که مذاکراتی برای به رسمیت شناختن طالبان در جریان است، تعجب چندانی ندارد. متحدان عرب امریکا، نگران نگاه کاسبکارانه ترامپ هستند و میدانند که امریکا، حامی آنها از راه دور خواهد بود. تنها اسرائیل(برنده این انتخابات) است که از راه نزدیک (حضور تجهیزات و نیروها) مورد حمایت امریکاست. این، فضای خوبی خواهد بود برای حرکت به سمت فاز دوم صلح ابراهیم (میان اعراب و اسرائیل). جایگاه ایران در منطقه نیز تابعی خواهد بود از شدت سیاستهای مقطعی امریکا، سرعت حرکت صلح ابراهیم۲ و نگرش تصمیم گیرندگان ایران به این ۲ تحول. تحولات ایران، در همان مسیر اما تُندتر ادامه خواهد یافت. در کنار تشدید بحران نقدینگی(بی پولی همگانی) و شتاب انواع ناترازی ها، در نهایت این ما هستیم که به شکلی جدی تر با این پرسش مواجه میشویم که بالاخره میخواهیم با این جهان چه کنیم‌: با مشارکت درونش، زندگی معمولی داشته باشبم یا با آن بجنگیم؟ اولویت اول کشور، اقتصاد است یا چیزهای دیگر؟ تهدید این دوره، فرصت دیگری خواهد بود برای تامل در مورد اینها.

سعید عطار/ ققنوس
https://t.me/iransaeedattar

12 months ago
سکوت چینی، معمای ایرانی

سکوت چینی، معمای ایرانی

●چین، مرموزترین بازیگر در نزاعهای درون منطقه خاورمیانه است. اینکه ملاحظات اقتصادی، مهمتربن راهنمای سیاست خارجی چین در طول ۴دهه گذشته بوده را همگان میدانند. اما چه میشود اگر فرض کنیم که دوستان شما با هم درگیر شوند و دعوایشان، تجارت شما را به خطر بیندازد. پیچیدگی سیاست خاورمیانه ای چین، دقیقا به همین دلیل است. مساله پیچیده تر میشود اگر بدانیم که نزاعها در خاورمیانه درست زمانی شتاب گرفته که چین گرفتار چالشهای بزرگی است: از جمله مثلا کاهش رشد اقتصادی، خروج روز افزون سرمایه خارجی، بحران بدهی(به خصوص نهادهای دولتی و عمومی در استانها)، چالش تعرفه های امریکا و اتحادیه اروپا و مساله تولید مازاد.

● سالهاست که میان دوستان چین در منطقه خاورمیانه نزاعی درگرفته است. منطقه پیچیده تر از این دسته بندی دوگانه است اما جدی ترین نزاعها میان ایران و گروههای حامی اش با اسرائیل در یک سطح و رفقای عربش در سطحی دیگر است. با اینکه منطقه خاورمیانه، سرزمین پادشاهانِ پُرمدعاست اما ۱۶ ماه پیش، بالاخره چین توانست مبانجی توافق ایران و عربستان شود و به توافق عربستان و قطر، و ترکیه و مصر کمک کند؛ توافقهایی که طرفین را حداقل تا مدتی در مقابل یکدیگر متواضع تر کرد. در آن زمان، چین گرایان تبلیغ میکردند که این، یک نشانه از "اجماع بیجینگ"(Beijing Consensus) (در مقابل اجماع واشنگتن) است؛ چینِ موفق در توسعه و پیام آور صلح برای همه.

● درست یک سال پیش، حماس به اسرائیل حمله کرد. منطقه خاورمیانه که بعد از گذشتن از چندین فاز، از پیمان کمپ دیوید تا توافق ابراهیم، از پیشبرد اصلاحات تا خیزشهای انقلابی، آرام آرام با تغییر نسبی ذهنیت عمومی مردم اش(افزایش عرفی گرایی/ اینجا)، متمایل به توسعه اقتصادی میشد، وارد فاز دیگری شد. منطقه در کل آرام بوده و هست اما نزاع در گوشه ای از آن، ریسکهای ژئوپولیتیکی را برای چین و ناچین افزایش داده است.

● چین مثل هر تاجری، وسط دعوای همسایه ها، گوشه ای می ایستد، اما خطاست اگر تصور کنیم این یعنی چین، بی طرف است. چین ضمن حفظ ملاحظات بین المللی اش در مورد امریکا، درست مثل اغلب کشورهای دیگر نگران افزایش ریسکهای ژئوپولیتیکی اروپای شرقی و خاورمیانه است. از مارچ ۲۰۲۲ تا امروز، مهمترین نگرانی کسب و کارهای بین المللی، بی ثباتیهای ژئوپولیتیکی بوده است (اینجا).

●وسط دعوای حوثیها با کشتیهای تجاری، چندین کشتی متعلق به سرمایه داران چینی هم آسیب دیده اند اما خبری از نیروی دریایی ارتش چین نبود. دولت چین به خوبی میداند که اگر نزاعها به جنگ تمام عیار در منطقه خاورمیانه منجر شود، حداقل ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری مستقیم چین در خاورمیانه و شمال افریقا و جان بیش از ۱ میلیون چینی فعال در این منطقه به خطر می افتد. افزایش بهای نفت در کنار آسیبهای بیشتر به زنجیره ارزش جهانی، پیامدی نخواهند داشت جز افول چین. برای اینکه بفهمیم چین احتمالا چه نگاهی به نزاع بزرگ ایران و اسرائیل دارد، باید بپرسیم اگر ما جای مقامات چین بودیم چه میکردیم. آنها به صراحت نمیگویند اما میشود منطق کارهایشان را فهمید.

● چین رفیق همه خاورمیانه ای هاست. هم بزرگترین شریک تجاری عربستان است(با حجم تجارت ۱۰۶ میلیارد دلاری)، تجارت ۴۸ میلیارد دلاری با ترکیه دارد، اسرائیل مقصد بیشترین سرمایه گذاری چینی ها در خاورمیانه است و همزمان، حامی بزرگ ایرانی است که ششمین کشور تامین کننده نفتش و رفیق دعواهای ضدامریکایی اش است. جدا از منافع اقتصادی، برقراری روابط تنگاتنگ اقتصادی با بزرگان منطقه، همراستا با پیام جهانی چین است. سالهاست که چین میخواهد تصویری صلح گرا از خود نشان دهد با یک پیام جهانی:"صلح برای توسعه"در جهانی چینی.

●منطقه ای پیچیده، نیازمند راهبردی پیچیده است. چین، هم نمیخواهد با جانبداری بیش از حد از اعراب، جزئی از نظم امریکا در منطقه باشد؛ هم نمیتواند بیش از این، تضاد پیام "صلح از طریق توسعه" را با راهبرد "محور مقاومت" تحمل کند. تلاش گروههای اسلام گرا برای رادیکالیزه کردن مسلمانان نیز خطری درونی برای چین است. اینکه امریکا در منطقه مشغول باقی بماند، خبر خوبی برای چین است. پذیرش حدی از تنش مدیریت شده در منطقه، مطلوب چین است اما نیروهای غیردولتی که پتانسیل بالابردن ریسکهای ژئوپولیتیکی به حد جنگ منطقه ای را دارند، آینده چین را به مخاطره می اندازند. اینها یعنی چین خواستار سطحی از تنش است که در نهایت، ضمن حفظ چهره صلح طلبش، گروههای مقاومت را تضعیف کند و پس از آن، احتمالا فاز طولانی تری از دوران صلح از طریق توسعه آغاز شود. در اینجا، چین با سکوت رضایت آمیزش همان کاری را میکند که سایر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه با فریاد میکنند. سکوت عملی چین در مقابل حمله های اسرائیل، بخشی از همگرایی چین با دیگران است. این، معمای سیاست خارجی ایران است.

سعید عطار/ ققنوس
https://t.me/iransaeedattar

1 year ago

قطار جهانی و مساله ناترازی های ما

  1. ایران در محاصره انواع "ناترازی" هاست از ناترازی در منابع و مصارف آب تا ناترازی در تولید و مصرف انرژی. قطع شدن های طولانی و مستمر برق صنایع و خانوارها در تابستان امسال، تنها بخش کوچکی از بحران بزرگ ناترازی انرژی در کشور است که ظاهرا قرار است با نسخه قدیمی احداث نیروگاههای حرارتی جدید، حل شود؛ نسخه ای که به تشدید بحران گاز و گازوئیل منجر میشود (چند ماه دیگر، بحران کمبود گاز- کمبود برق- مازوت سوزی شروع میشود).

  2. جدا از پدیده آشنای "وابستگی به مسیر"، پشت چنین راه حلهایی، نفع بران اقتصادی و سیاسی متعدد و قدرتمندی حضور دارند که ضمن حفظ الگوی کنونی حکمرانی، با برجسته کردن یک عامل (مصرف شهروندان عقلانی) و تولید انبوه آمارهای بعضا نادرست، حیات این دور باطل را تداوم میدهند. پشت اتکاء کشور به مصرف سوختهای فسیلی، کشورهای خارجی متعددی نیز حضور دارند که از انزوای ایران در بازار جهانی انرژی سودها میبرند. در واقع، نفع بران داخلی و خارجی متعددی بر سر سفره ابربحران ناترازی انرژی نشسته اند. اینها یعنی ابربحران ناترازی ها در ایران، یک مساله کلان اقتصاد سیاسی است که احتمالا جز با دگرگونی کلان در این حوزه، حل نخواهد شد.

  3. با این حال، بد نیست بدانیم در جهان چه خبر است و چه خبر خواهد شد. نکات زیر از چند پژوهش تازه منتشر شده میگویند: راه خروج از این دور باطل، حرکت در مدارهای جهانی است؛ جهانی که در حال رفتن به سمت انرژی های پاک است.

● در کشورهایی که مردمانشان زندگی عادی دارند و نخبگانشان، خودشان و کشورشان را جزئی همراه با جهان میدانند، مساله انرژی (با سهم ۷۵ درصدی در انتشار گازهای گلخانه ای) با مساله گرمایش جهانی گره خورده است. موج های بزرگ سرمایه گذاری در حوزه انرژی های تجدیدپذیر + انقلاب در حوزه خودروهای برقی (EV) به شکلی است که از سال ۲۰۳۰ به بعد، انتشار گازهای گلخانه ای کاهش چشمگیری پیدا خواهد کرد. مثلا EVها با رشد حداقل ۱۸ درصدی، به بازاری به ارزش حدود ۱ تریلیون دلار در سال ۲۰۳۰ تبدیل خواهد شد. کاهش انتشار گازهای گلخانه ای در شرایطی اتفاق می افتد که از سال ۲۰۲۳ تا ۲۰۵۰، مصرف برق ۳ برابر میشود. ۵ تا ۹ درصد از این مصرف برق در سال ۲۰۵۰، مربوط به مراکز داده ها به خصوص هوش مصنوعی است.

●میزان تولید برق از انرژی های پاک از ۳۲ درصد از کل تولید برق در شرایط کنونی (برای ایران، حدود ۱ درصد) به ۸۰ درصد خواهد رسید. با این حال، سهم سوخت های فسیلی در سبد تقاضای جهانی انرژی کمتر از ۳۹ درصد نخواهد شد. این ۳۹ درصد منبع فسیلی به شکل پاک تری مورد استفاده قرار خواهند گرفت.

●تا سال ۲۰۵۰، تقاضای انرژی ۱۱ تا ۱۸ درصد رشد میکند. بیشترین میزان رشد تقاضا، مربوط به اقتصادهای نوظهور خواهد بود؛ به دلیل: ۱. رشد جمعیت ۲. رشد طبقه متوسط ۳. جابجایی صنایع تولیدی از کشورهای توسعه یافته به این کشورها. مثلا مصرف انرژی در هند که در سال ۲۰۰۰، ۲ برابر امریکا بود در سال ۲۰۵۰، ۳.۵ برابر امریکا خواهد بود.

●منطقه آسه آن (اتحادیه کشورهای جنوب شرق آسیا) و منطقه خاورمیانه، بیشترین رشد تقاضای انرژی را خواهند داشت. تا سال ۲۰۵۰، بین ۶۶ تا ۹۵ درصد از رشد تقاضای انرژی مربوط به تقاضای این دو منطقه است؛ به ویژه منطقه آسه آن که قطب اصلی تقاضای انرژی خواهد بود و به همین دلیل تا دهه ها به عنوان کانونی مهم در تجارت جهانی باقی خواهد ماند.

●برعکس اروپا که در مسیر صنعت زدایی حرکت میکند، جریانهای سیاسی و اقتصادی کلان در امریکا به سمت تجدید حیات صنعتی است و این یعنی افزایش تقاضای انرژی در امریکا. به همین دلیل، امریکا رویکر استقلال انرژی را در پیش گرفته به طوری که مثلا عمده نیاز نفتی خود را از منابع داخلی تامین میکند یا مثلا فقط در سه ماهه اول سال ۲۰۲۳، ۲۰۰ میلیارد دلاری در حوزه انرژی های تجدیدپذیر سرمایه گذاری شده است. با این جهت گیری های کلان، قطار جهانی در حال حرکت به سمت تولید انرژی از منابع پاک است.

سعید عطار/ ققنوس
https://t.me/iransaeedattar

1 year, 1 month ago
تراژدی یک واژه جدید؟

تراژدی یک واژه جدید؟

● این روزها، مجلس شورای اسلامی اگر در صدر امور نباشد، حداقل در صدر انتشار انبوه واژگانی است که بعضی از آنها، کمتر تا این حد از دهان سیاستمداران شنیده میشد. یکی از پربسامدترین اینها، واژه زیبای "وفاق ملی" است. هر چه بیشتر فکر میکنم که کدام یک از این تریبون داران، معنی چنین واژه ای را میداند؟ یا حتی آنهایی که چیزکی در مورد این مفهوم خوانده اند (اگر عمیق خوانده باشند) منظورشان دقیقا چیست؟ بیشتر سردرگم میشوم. حدس میزنم عمده اینها وقتی میگویند وفاق ملی، منظورشان چیزهای دیگری است.

●در حین خواندن متن بیانات یکی از این سخنرانان، ناخودآگاه به یاد واژه های زیبای دیگری افتادم که پیش از این، بی معنایشان کرده بودیم؛ واژگانی که با تهی شدن از درون، امروز دیگر هیچ پیام و احساس مثبتی را منتقل نمیکنند: اصلاحات، توسعه، عدالت، حق مسلم، ملی، حتی واژگانی چون نور، قله، و بی شمار واژه دیگر.

●واژه ها، ابزارهای ارتباط، گفت و گو و تفاهم هستند. تهی شدن هر واژه ای (حالتی که در آن، چیزی را میگویید اما منظورتان چیز دیگری است) یعنی ما ابزارهای اندکی برای گفت و گو و ذخایر بالایی برای سوتفاهم و نزاع داریم. زمانی که طیف های گوناگونِ یک جامعه متنوع، درگیر کار مشترکی در تنظیم امورات عمومی نیستند، زمانی که قرارداد اجتماعی ای در جامعه وجود ندارد که همگی جامعه یا اکثریتشان حول اصول آن، اتفاق نظر داشته باشند، حتی زمانی که گروههای سیاسی رسمی با حمایت حداقلی جامعه، نه اولویت بندی مشترکی دارند و نه دستور کاری مشترک، نباید نام دور هم جمع شدن چند گروه رسمی را وفاق ملی نامید و یکی دیگر از معدود واژگان زیبای باقی مانده برای جامعه را بی معنا کرد. نام این کارها نه تشکیل دولت وفاق ملی است و نه تشکیل دولت ائتلافی (در نظامهای پارلمانی چند حزبی). شاید بشود توافق "شکننده" در مورد تقسیم کابینه بین چند گروه سیاسی را "توافق چند گروه رسمی سیاسی" نامید.

●خطا میکنید اگر فکر کنید فقط ما و نسلهای باسواد کنونی گرفتار چنین بیماری خطرناکی شده ایم. شاید امروز، بیماری ما شیوع و عمق بیشتری پیدا کرده اما اجداد عموما بی سواد ما در دوره مشروطه هم، چیزهایی میگفتند ولی منظورشان چیز دیگری بود.

"من در آن هنگام ۱۶ ساله بودم و درس میخواندم. روز ۴شنبه، بستن بازار را شنیدم ولی انگیزه آن را نداشتم. فردا ۵شنبه، پس از نیمروز از خانه می آمدم. در ویجویه، مردم را در تکان تندی دیدم. دسته دسته مردم میرفتند. یکجا دیدم ۲ تن گفت و گو میکنند. نان را ارزان گرانیده بودند.
یکی گفت: ارزانی نان را نمیخواهند.
-پس چه میخواهند؟
-مشروطه میخواهند.
-مشروطه؟... مشروطه چیست؟
-تو هم برو تا بدانی مشروطه چیست.
آن مرد روان گردید. من نیز که نخستین بار بود نام مشروطه را میشنیدم و آرزومند دانستن معنی آن بودم پی او را گرفتم. در چند گامی از آنجا خانه ای را باز و مردم را در آن انبوه دیدم. به درون رفتم... آخوند جوان زردمویی با دستار سفید کوچکی میخواست سخن بگوید.
همه خاموشند.... میخواهند معنی مشروطه را بدانند... از گرفتاری های توده... سخنانی راند. بسیاری از مردم به گریه افتادند..‌
دیگری از سخن گویان، شیخ سلیم بود. این مرد چه در این هنگام و چه پس از آن، با زبان ساده روستایی سخنانی گفت و داستان کمیابی نان و گرانی گوشت را به میان آورد و نوید داد که چون مشروطه باشد (مشروطه یعنی) نان فراوان و ارزان و گوشت در دسترس همگی... بینوایان از نان و کباب سیر خواهند گردید و بالای منبر، انگشتان را پهن کرده و وجب خود نشان داده و میگفت: کباب بواینده کاسب" (احمد کسروی، تاریخ مشروطه، ص ۹).

سعید عطار/ ققنوس
https://t.me/iransaeedattar

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 9 months ago