نمیشه شما هرکاری دلتون میخواد با آدما بکنید و بعدش انتظار داشته باشید باهاتون مثل قبل رفتار بشه.

یعنی من اگه تا آخر عمرم هر روز برم پیش تراپیست بازم کارایی که مامانم با روح و روانم کردرو نمیتونم فراموش کنم

تو هر مرحله یه تیکه از خودتو میذاری تا بگذری

نه دروغ می‌گم
به خاطر من یه کاری بکن.
از خود گذشتگی کن
به خاطر من داستان های دیگه‌ات رو بهم بزن.
دیگه بمون، خب؟
خسته شدم از حرف راست، ما کی لَم می‌دیم یه نفس آسوده می‌کشیم؟ حرف راست سنگینه، بهم دروغ بگو.
اصلا صداقت یعنی چی؟
بهم دروغ بگو بذار آسون‌تر بگذره.

منتظرشی هنوز؟
‏بدون تو داره بهترین روزای زندگیشو میگذرونه احمق.

‏دارم هر روز بیشتر با این قضیه کنار میام که دوستی ها و آدم ها موندگار نیستن.

1:59

بزرگ‌ترین ترسم توی روابط انسانی اینه که آدمایی که برام خیلی ارزش دارن
یهویی باهام سرد بشن و ازم فاصله بگیرن
دلیل ترسم اینه که چندین بار برام اتفاق افتاده و دیگه جون ندارم برای اینکه انسان‌ها ازم یهو و بدون اینکه دلیلشو بدونم فاصله بگیرن.

جمله‌ی “زنگ زدم صدات رو بشنوم” واقعا یه جون به جونام اضافه میکنه

چرا راجب همه چیمون تو باید تصمیم بگیری؟