عقل بند رهروانست ای پسر
بند بشکن ره عیانست ای پسر

عقل بند و دل فریب و جان حجاب
راه از این هر سه نهانست ای پسر

چون ز عقل و جان و دل برخاستی
این یقین هم در گمانست ای پسر

مرد کو از خود نرفت او مرد نیست
عشق بی‌درد آفسانست ای پسر

سینه خود را هدف کن پیش دوست
هین که تیرش در کمانست ای پسر

سینه‌ای کز زخم تیرش خسته شد
در جبینش صد نشانست ای پسر

عشق کار نازکان نرم نیست
عشق کار پهلوانست ای پسر

هر کی او مر عاشقان را بنده شد
خسرو و صاحب قرانست ای پسر

عشق را از کس مپرس از عشق پرس
عشق ابر درفشانست ای پسر

ترجمانی منش محتاج نیست
عشق خود را ترجمانست ای پسر

گر روی بر آسمان هفتمین
عشق نیکونردبانست ای پسر

هر کجا که کاروانی می‌رود
عشق قبله کاروانست ای پسر

این جهان از عشق تا نفریبدت
کاین جهان از تو جهانست ای پسر

هین دهان بربند و خامش چون صدف
کاین زبانت خصم جانست ای پسر

شمس تبریز آمد و جان شادمان
چونک با شمسش قرانست ای پسر

#مولوی
#عبدالکریم_سروش
#گنجینه_شعر_ادبیات

https://t.me/gangenah

ازت ممنونم که بهم گفتی: همه‌چیز درست می‌شه. فکر نکنم هیچ‌کدوم از ما در حال حاضر از این مورد مطمئن باشه ولی شنیدنش از زبون یکی دیگه حس خیلی خوبی داره.

- از نامه‌ های کَری به دیوید

خاتون های خونه ما هاله خورشید سرشون
ستاره بودن همه شون
اما به زور تو سری روسری کردن سرشون
اگه شکستن پرشون
به خون کشیدن تنشون
باروحشون تو سفرن
گرمه هنوز هم دلاشون
خاتون های خونه ما
روپوش ارمک تنشون
زیر روپوش ارمک هم پر از گل پیرهنشون
واسه شکستن غرور،،،بارون تهمت سرشون
اما اصیلند و نجیب ،،،،پاکه هنوز دامنشون
خاتون های خونه ما
اگه شکست حرمتشون ،،،اجنبی شد سرورشون
کلامشون چه نافذه،،،،هنر شده سنگرشون
خاتون های خونه ما
وقتی که بستن لباشون
هر واژه شون یه تیر شد و قلم ها شد اسلحه شون???

#خاتون

??خاتون??:
بار الها،،یک سوال؟؟؟

تا کنون دیدی کسی برگشته باشد از بهشت

یا  شکایت کرده باشد از جهنم ،،،.با چنان رفتار زشت

بار الها توردیف کردی دوجینی از امام ،،،آل عبا

از علی تا مهدی غایب که پنهان گشته از ترس بلا

همزمان آن ناجی دین و محمد آمده

دیده اموال خدیجه ،،،و زبان بند آمده

هر کدام از آن ائمه بهر زن یا که غنائم آمده

آن یکی انگور سمی خورده،،،و عمر گران سر آمده

آن یکی سجاد هم که دائما بیمار بود

پس به این ترتیب او هم  دائما بیکار بود

دیگری زندانی و آن دیگری بیحال بود

یار دیگر وقت تقسیم غنائم می رسید خوشحال بود

بار الها ،،،

مدعی هستی که خلقم کرده ای

پس چگونه سربهای داغ حلقم کرده ای؟؟!!

این چگونه حکمتیست یارب ؟؟!! ز درکش عاجزم

هرشب از کابوس آن پل صراط ،،،جای راه رفتن به رویش میخزم

گفته بودی پل به باریکی مویی ساختی

پس به مخلوقت بگو ،،،که آخرت را باختی

رفته  ده ها قرن از آن ماجرا

پس چرا دیگر نیامد یک نبی یا رهنما؟؟!!

یعنی این که ما همه مومن ،،،همه صالح شدیم؟؟!!

نیست دیگر هیچی نیازی به نبی ،،،ما خود به خود مصلح شدیم؟؟؟!!!

#خاتون✍?

ای مرد نکوش هرگز،،،،، از بهر فریب من

من رند تر از آنم،،،،بازیچه نخواهم شد

گر شیطنتی دارم از کودکی دیرین

عاقلتر از آنم من ،،،،من بچه نخواهم شد

گر پاک و نجیبم من،،،از اصل نکوست اما

در خانه تو همچون ،،،یک بقچه نخواهم شد

هرگز تو نترسانم ،،،از اخمت و از قهرت

از بهر تو با فانوس آواره و سر گردان در کوچه نخواهم شد

آزاده زنم دریاب،،،،،،در روز عزام حتی

یک قاب بدون عکس با شاخه گل و روبان در طاقچه نخواهم شد

#خاتون✍??