?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 1 week ago
🔵فقط نباید مذاکره کرد!
✍️احمدزیدآبادی
برخی سایت های خبری وابسته به اصولگرایان افراطی، طوری از
"تحریم بیسابقۀ ترامپ علیه ایران" خبر دادهاند که انگار پیروزی بیسابقهای نصیب شان شده است!
تمام فکر و ذکر و همّ و غمّ آنان عدم مذاکره با آمریکاست.
گویی هر اقدامی که به جلوگیری از مذاکره منجر شود، از نظر آنان موفقیت و پیروزی برای شان محسوب میشود، حال اینکه این وسط "تحریمهای بیسابقۀ ترامپ" چه بر سر اقتصاد و مردم و مملکت میآورد، برای شان علیالسویه و حتی ظاهراً شیرین و از جنس نعمت است!
پس از دوم خرداد سال ۷۶ تقریباً هر روز یکی از تیتر های اصلی روزنامه ها و مجلات وابسته به جناح ضداصلاحات بازتاب نقلقولی از یکی از سران این جناح بود که هشدار میداد؛ نبابد اجازه دهیم مشروطیت تکرار شود!
منظورشان هم چیزی جز خنثی سازی و به شکست کشاندن پروژۀ اصلاحات با همۀ عواقب مخرب و زیانبار آن برای کشور نبود.
خداوند روح رنجور زنده یاد سیدابراهیم نبوی را شاد گرداند. او در این باره طنزی بسیار دلنشین نوشت که اگر بازیابی و بازنشر شود، مصداق وضعیت امروز ایران هم خواهد بود.
🔵نوارغزه وچک بی محل ترامپ
✍️صادق زیباکلام
ایده انتقال ساکنین نوار غزه به مصر و اردن را جناب ترامپ در اولین سخنرانی اش بمناسبت آغاز ریاست جمهوری اش مطرح نمود.
من در توییتی آنرا بیشتر بعنوان "طنز" تلقی کردم تا یک طرح جدی. واقعا فکر میکردم حالا ایشان یه چیزی گفته. ترامپ عاشق اظهار نظرهای این چنینی بمنظور جلب توجه و شگفت زده کردن مخاطبین است. خیلی نبایستی آن را جدی گرفت.
اما دیروز در سخنرانی که بمناسبت ورود اولین میهمان خارجیاش که آقای نتانیاهو بود، باز بسر وقت آينده فلسطین و در وهله نخست نوار غزه رفت.
اینبار خیلی جدی گفت که نوار غزه تبدیل به تلی از خرابه شده و ۲ میلیون فلسطینی ساکن آن به کشورهای عربی میبایستی منتقل شوند و آمریکا غزه را بتملک خود در میآورد و یک سرزمین مدرن بر روی خرابه های غزه خواهد ساخت.
حماس طرح ترامپ را یک "نژاد پرستی " خواند و سایر رهبران عرب هم آنرا محکوم کردند. شایستهترین و ای بسا با شهامت ترین مخالفت از جانب بن سلمان رهبر عربستان سعودی آمد.
هنوز هم نمیتوانم باور کنم که ترامپ در طرحش برای نوار غزه و آینده فلسطین جدی است. اما اگر او واقعا فکر میکند که مسئله فلسطین با ساختن یک سرزمین افسانهای در نوار غزه و ادغام ساکنین آن در کشورهای عربی سرانجام ختم به خیر خواهد شد، دانش او در مورد فلسطین همانقدر مشکل دارد که دانش انقلابیونی که خواهان نابودی اسرائیل هستند.
مناسبترین توصیف از طرح ترامپ، قیاس کردن آن به یک "چک بانکی بی محل" است علیرغم رقم بالای چک.
*🔵پروندههستهای و علیشمخانی و همینجور اتفاقی*
✍️محمدمهاجری
در شلوغ بازار خبرهای مربوط به مذاکره و رفع تحريم و حرفهای هویج و چماق ترامپ و سیب زمینی ۴۰-۵۰ هزار تومانی، ناگهان آقای علیشمخانی بدون هیچ مناسبتی دنگش میگیرد برود جایی که لابد یکی از مراکز سازمان انرژی هستهای است و از آنجا بازدید کند.
همینجور اتفاقی!
عکسی از این بازدید بدون هیچ دلیلی منتشر میشود که گویی آقای اسلامی رئیس انرژی اتمی در کمال تواضع در معیت یک مقام بالاتر از خود قرار دارد .
همین جور اتفاقی.
خبر این دیدار ناگهان کاملا ناشیانه در پایگاه اطلاع رسانی دولت منتشر میشود و تاکید میگردد آقای شمخانی، مسئول پرونده هسته ای است.
همینجور اتفاقی.
چندساعت بعد وزارت خارجه به غیرتش برمیخورد و اعلامیه میدهد که مسئولیت پرونده هستهای دست کم در حوزه مذاکره به ما مربوط است نه جناب شمخانی.
همینجور اتفاقی.
سازمان هواشناسی اعلام میکند موج بارش برف و باران در راه است اما حرفی نمینزند از اینکه باد و توفان، کشتی های نفتکش تحریم شکن در خلیج فارس و دریای عمان را دچار مشکل میکند!
همین جور اتفاقی.
ایام رخدادهای همین جور اتفاقی مستدام
?به شنیدن مزخرفات عادت نکنیم.
✍️مهراب صادقنیا
یکی از سنجههای حساسیت اخلاقی جامعه، میزان اهمیتی است که آن جامعه به "حقیقت" میدهد. جامعهی اخلاقی به حقیقت احترام میگذارد.
انسانهای درستکار را، از آن جهت که حقیقت را نمایش میدهند، ارج مینهد؛ و دروغ گویان، ریاکاران، چاپلوسان، مصلحت اندیشان، عافیت طلبان، و فریبکاران را به دلیل کتمان حقیقت سرزنش کرده و به حاشیه میراند.
در مقابل، بیتفاوتی به حقیقت سبب پیدایش "مزخرف گویی" و شیوع آن میشود. جامعهای که حقیقت را قدر نمیداند و به زندگی در موقعیتهای مبهم، عادت دارد، استعداد شگرفی برای شنیدن حرف های مزخرف خواهد داشت.
حرف مزخرف یعنی حرف بیارزشی که شاید به مثابه تریاک و یا هر داروی مخدر دیگری باعث دِمخوشی و بیغمی لحظهای شده و کمی از استرسهای جامعه بکاهد، ولی هیچ نتیجهی معناداری جر فریب و دغلبازی به همراه نداشته و در نهایت، به فروپاشی جامعه خواهد انجامید.
نکتهی مهم این است که "مزخرف گویی" با دروغ گویی متفاوت و بلکه از آن بدتر است. جامعهای که به دروغ گفتن و دروغ شنیدن عادت دارد، همچنان مرز میان حقیقت و غیر حقیقت را نگه میدارد و کسی که دروغ میگوید در همان زمان، میداند که واقعیت چیز دیگری است و او دارد آن را پنهان میکند؛ ولی جامعهای که به مزخرف شنیدن عادت میکند، این تمایز را نادیده میگیرد و درک خود از واقعیتها را در همان اندازه، ناچیز نگه میدارد.
آدمی که مزخرف میگوید و یا حرفهای مزخرف گوش میدهد، هیچ درکی از واقعیت آنگونه که هست ندارد و گمان میبرد که حرف های بیارزشی که میگوید و یا میشنود همان حقیقت هستند.
بر این اساس، حقیقتگو و دروغگو، هر دو درکی از حقیقت دارند؛ با این تفاوت که یکی آن را میگوید و دیگری آن را پنهان میکند؛ ولی مزخرفگو هیچ درکی از حقیقت ندارد.
او حقیقت را به اندازه درک ناچیز خود کاهش میدهد. به همین دلیل، دروغ ویرانگر است؛ ولی مزخرف گویی بسیار ویرانگرتر. برای این که یک جامعه به شنیدن حرفهای مزخرف عادت نکند، باید یاد بگیرد و اجازه داشته باشد که از هر کسی که سخنی میگوید، بپرسد که چرا؟ چگونه؟ با چه تبیینی؟!
.
*?قطعنامه جدید در وضعیتی متفاوت!*
✍️صابر گل عنبری
قطعنامه تروئیکای اروپایی با حمایت آمریکا درباره برنامه هستهای ایران در شورای حکام تصویب شد. تصویب قطعنامه فارغ از محتوای آن، به معنای نادیده گرفتن هشدارها و تهدیدهای مکرر تهران بود.
این قطعنامه دومین از نوع خود علیه ایران ظرف شش ماه اخیر است که با 19 رای موافق، 12 ممتنع و 3 مخالف کشور به تصویب رسید. علی رغم تحرکات گسترده دیپلماتیک ایران در دو روز اخیر، اما تغییر معناداری نسبت به قطعنامه قبلی در آرای موافق، مخالف و ممتنع رخ نداد؛ تنها با این اختلاف که قطعنامه ماه ژوئن با یک رای بیشتر (20 رای) تصویب شد و 12 رای ممتنع و 2 رای مخالف (یک رای کمتر) داشت.
قطعنامه جدید از مدیرکل آژانس میخواهد که تا نشست بعدی شورای حکام در ماه مارس آینده گزارش جامعی از وضعیت فعالیتهای هستهای ایران ارايه دهد. همچنین از ایران خواسته است که «اقدامات ضروری و فوری» برای حل و فصل مسائل اختلافی پادمانی (دو سایت) انجام دهد.
تهران نیز فورا واکنش نشان داده و رئیس سازمان انرژی ایران دستور انجام اقدامات موثر، از جمله راهاندازی مجموعه متنابهی از سانتریفیوژهای جدید و پیشرفته از انواع مختلف را صادر کرد.
اما ایران در عین حال بر تداوم همکاریهای فنی و پادمانی با آژانس و آمادگی خود برای «تعامل سازنده» تاکید کرده است.
در حالی که تهدیدهای مکرر ایران به «پاسخ قاطع» در صورت صدور قطعنامه در سنگینتر شدن فضا به ویژه در داخل کشور سهیم بود، اما با اطمینان از قطعی شدن تصویب قطعنامه و پس از آن، تلاش شد از اهمیت آن کاسته شود.
هر چند محتوای قطعنامه تفاوت محتوایی چندانی با چند قطعنامه قبلی ندارد و فعلا خواستار اقدامات عملی چون ارجاع پرونده به شورای امنیت نشده است، اما تصویب آن در کنار دور تند تحریمها و مواضع اروپا را نباید واکنشی انفعالی چه در پرونده هستهای چه دیگر پروندهها مانند جنگ اوکراین پنداشت، بلکه به نظر میرسد که خروجی راهبرد جدید و حساب شده طرفهای غربی در قبال ایران است که با گامهای تصاعدی عملیاتی میشود. از این رو هم ممکن است که این روند تا فعال شدن مکانیسم ماشه تداوم یابد؛ مگر این که در میانه راه اتفاقی خارق العاده مانع آن شود.
اما در کنار آن نباید از نظر هم دور داشت که هدف دیگر تصویب قطعنامه علیه ایران میتواند به نوعی بسترسازی و آماده کردن فضای بینالملل برای اقداماتی علیه برنامه هستهای ایران نیز باشد. از این رو میتوان گفت که از هم اکنون تا دستکم در دو سال اول دولت ترامپ، تنش غرب و ایران بسیار جدیتر و شدیدتر از قبل پیش رود.
تصویب قطعنامه پس از تهدیدهای بیشتر ایران نسبت به گذشته و همین سفر گروسی به تهران بیانگر این است که مدل سنتی مدیریت و کنترل تنش چه بسا دیگر جواب نمیدهد و تاثیری در محاسبات طرف مقابل نداشته است.
گویا دریافت طرف غربی با شمول آمریکا و اروپا این است که زمانه تشدید جدی فشار بر ایران و بکارگیری اهرمهای فشار است. به همین خاطر هم بعید است که «فعلا» برای دیپلماسی و مذاکره جدی و بر اساس قواعد قبلی مذاکراتی ارادهای داشته باشد. از این منظر، احتمالا طرفهای غربی قبل از شروع مذاکراتی جدی، در صرافت تشدید گامهای خود و در انتظار تاثیر آن بر محاسبات طرف ایرانی با هدف عقبنشینی جدی در پروندههای متعدد مورد مناقشه است.
اما قابل توجه این که اروپا قبل از شروع به کار ترامپ و رونمایی از نسخه دوم فشار حداکثری او، این فشار را به سبک خود آغاز کرده است؛ در حالی که در دور اول ریاست جمهوری ترامپ هر چند عملا نتوانست در مقابل خروج او از برجام بایستد، اما دستکم مواضع اعلامی انتقادی گرفت؛ اما اکنون در دو بعد اعلامی و اعمالی از او پیشی گرفته است.
در این میان گویا برخی طرفهای منطقهای مانند عربستان نیز به این جمعبندی رسیدهاند که ممکن است که تنش در منطقه دستکم در یکی دو سال آینده وارد مراحل پیشرفتهای شود و به همین خاطر از اکنون برای دور ماندن از ترکشهای این تنش، مواضع خود را هدفمند تنظیم میکنند.
اما چنان که قبلا نیز گفته شد، این تنش ممکن است تا سر حد جنگ پیش برود، اما بعید است که ترامپ به دنبال جنگی منطقهای در خاورمیانه باشد و چه بسا اگر دیپلماسی معطوف به تفاهمات و توافقی نیز شکل گیرد در لب پرتگاه جنگ و در لحظهای حساس و سرنوشتساز با هدف مهار اوضاع و جلوگیری از وقوع آن باشد. با این حال، قبل از شروع دوره ترامپ باید دید این مقطع زمانی دو ماهه تا آمدن او چگونه و به چه شکلی سپری میشود.
.
*?ابعاد حکم بی سابقه دادگاه کیفری لاهه درباره بازداشت نتانیاهو و گالانت*
دادگاه کیفری بین المللی در حکمی بی سابقه برای اولین بار رژیم صهیونیستی را در معرض یک اتهام بین المللی قرار داد و بدین ترتیب، حامیان این رژیم را در تنگنا قرار داد.
طبق گزارش مرکز اطلاع رسانی فلسطین، این حکم دادگاه لاهه اقدامی بی سابقه به شمار می رود که می توان از آن برای تعقیب عاملان ارتکاب جنایت های جنگی و جلوگیری از فرار آنها از مجازات استفاده کرد.
احمد رمضان در نوشته ای به بررسی ابعاد مختلفی این حکم صادره پرداخت است که در زیر به تعدادی از آنها اشاره می شود:
1- حکمی بین المللی مبنی بر سلب هر گونه مشروعیت است که تل آویو و واشنگتن سعی داشتند در جنگ غزه از آن یک چتر حمایتی برای خود درست کنند.
2- این اتهام متوجه عرصه های سیاسی که نتانیاهو نماینده آن است و نظامی که گالانت نماینده آن است، می باشد و همین امر باعث خشم و ناراحتی هم دولت و هم مخالفان شده است؛ چرا که در آینده می تواند دامن آنها را هم بگیرد!
3- پایان دادن جدی به زندگی سیاسی نتانیاهو؛ چرا که هر گونه تلاشی برای پافشاری بر تداوم حضور وی در قدرت به معنای دهن کجی به جامعه بین المللی و منزوی شدن بیشتر اسرائیل خواهد بود.
4- فراهم کردن عرصه برای دستگاه های قضایی کشورهای مختلف به منظور تعقیب نتانیاهو و گالانت و دیگر مسئولان دولت اسرائیل که لرزه بر اندام تل آویو انداخته و فعالیت های دیپلماتیک آنرا محدود خواهد کرد.
5- این حکم دولت آتی آمریکا (دولت ترامپ) را در صورت مقابله با این حکم و مجازات دادگاه (که شخصیت های آمریکایی در تهدیدات خود مطرح کرده اند) در تنگنا قرار خواهد داد و واشنگتن را وارد بحران حقوقی و اخلاقی خواهد کرد (برخی معتقدند که هدف از همسویی دولت بایدن در صدور این حکم، ایجاد چالش برای دولت ترامپ است).
6- فراهم کردن زمینه برای تعقیب شخصیت های دیگر دولت و ارتش صهیونیستی بر اساس مدارک و شواهد مربوط به اتهامات وارده به آنها مبنی بر اتکاب جنایت های جنگی و غیرانسانی؛ به طوری که بسیاری از این افراد اقدام به انتشار تصاویر و فیلم ها و سخنان خود کرده اند که در آنها به اقدامات ناقض قوانین بین المللی خود افتخار می کنند.
7- بسترسازی برای تعقیب شخصیت های غربی که از رژیم صهیونیستی در جنگ غزه حمایت کرده اند و شاید این کار منجر به ایجاد بحران در عرصه سیاسی بسیاری از کشورهای غربی و متوقف کردن انتقال سلاح یا حمایت های لوجستیک آنها از رژیم صهیونیستی شود که در جریان عملیات های نظامی خود از این کمک ها استفاده می کند.
8- الزام بسیاری از دانشگاه ها و موسسات آمریکایی و غربی به بازنگری در همکاری های خود با ارتش صهیونیستی و دولت نتانیاهو به خاطر ترس از صدور احکام قضایی که باعث بی اعتباری و اجبارشان به پرداخت غرامت های مالی به قربانیان جنگ و جنایت های نتانیاهو و ارتش وی شوند.
9- متوقف شدن هر گونه پیشرفت در روند سیاسی سازش و عادی سازی روابط میان رژیم صهیونیستی و کشورهای منطقه به این دلیل که تداوم حضور نتانیاهو در عرصه قدرت جلوی برگزاری هر گونه دیدار یا برقراری ارتباط را به خاطر تبعات قانونی و سیاسی این امر خواهد گرفت.
10- تشدید انزوای رژیم صهیونیستی در عرصه بین المللی در صورت تداوم حکومت راستگراها و در صورت اتخاذ واکنش های تنش زا مانند مصادره اراضی و شهرک سازی یا تشدید جنایت های جنگی هم، انزوای رژیم صهیونیستی بیشتر خواهد شد و این وضعیت تأثیرات منفی بر روی این رژیم خواهد گذاشت.
?روزی که خدا میشم
روزی که خدا میشم، همه چی رو اصلاح می کنم، حالا می بینین. یکیش این دوری. این فاصله نامرد و کلا از خلقت حذف می کنم، اونجور بشه دنیا که شما وقتی یه نفرو دلتنگی، آه، بغل دستت باشه.
بعدشم جنگ رو حذف می کنم. یعنی یه روز صبح به آدما میگم لامصبا جا هست واسه همتون، چتونه؟ ئِه.
به هر آدمی یاد میدم چطوری تو عکس وایسه که خوشگل تر بیفته. بی اعتنایی رو از ژن آدمیزاد پاک می کنم.
دستور میدم همه همدیگر و دوست داشته باشن، وگرنه بیان برن از خلقت من، مرسی، اه.
یه مقدار مشخصی از خوشبختی رو به همه میدم، بعدش میگم بازم هست برید خودتون پیدا کنین، خوشبختی همدیگرو هم نمیشه بدزدین.
هیچ بچه ای رو مریض نمی کنم. والا الانم نمی دونم چطوری می تونم خدایی رو بپرستم که اجازه میده بچه ای که نمی تونه حرف بزنه و بگه چشه، مریض بشه.
آها، ادکلن بوی بدن نوزاد خلق می کنم، به همه آدما میدم که موقع عصبانیت بو کنن، آروم بشن، انسان بشن.
به هرکسی حداقل یه دونه دوست درست حسابی می بخشم، یه دوست که کنارش بتونه خود خودش باشه.
به ماهی ها یاد میدم قلابو گاز نگیرن، یه آدما یاد میدم قلاب درست نکنن واسه ماهیا و آدما و همه چی.
یه سیاره جداگونه می سازم، واسه اونایی که شبا حالشون خوب نیس، شبا برن اونجا دور هم یکیشون درددل کنه، بقیه گوش کنن و اگه نظری هم داشتن بدن. همدلانه.
به هر پدر مادری، اول لیاقت پدرمادر بودن، بعدشم یه دختر و یه پسر می دم.
به پدر مادرا، عمر جاودانه میدم که بچه هاشون دم غروبا دق نکنن از هراس یه روز نبودن مامان، یا پر کشیدن یهویی بابا....
آره جونم، خدا که بشم، خیلی کار دارم.
اگه خسته شدم و یادم رفت، شماها یادآوری کنین. تا اون موقع رو همین صلیب روزمرگی حالم خوبه، با خبرای مزخرف دنیا کنار میام، و هر چند ساعت یه بار با ناله میگم ایلی، ایلی، لما سبقتنی......
✍️حمید سلیمی
*?*پزشکی یا دندانپزشکی: تاملی جامعه شناختی
✍علی میرزامحمدی
(جامعه شناس)**
یکی از مسایل مهم جامعه ایران که کمتر درباره آن سخن به میان آمده است «بحران اختلال در استعداد های تحصیلی و شغلی» نوجوانان و جوانان کشور است.
به این معنا که ساختار جامعه ایران در ابعاد مختلف سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی به گونهای تحول یافته است که نوجوانان و جوانان کشور، نمیتوانند به سمت علایق و استعدادهای واقعی خود سوق پیدا کنند و در نتیجه مجبور میشوند به رغم تمایل باطنی خود، مسیری متفاوت برای آینده شغلی خود انتخاب کنند.
یکی از نمونههای بارز این اختلال را میتوان در «پیشیگرفتن انتخاب رشته دندانپزشکی بر پزشکی در آزمون سراسری»، مورد کنکاش قرار داد. این نوشتار برای هیچکدام از رشتهها قایل به برتری و رجحان ذاتی نیست بلکه از منظری جامعه شناختی به دلایل دگرگونی این انتخابها میپردازد.
چند دهه پیش، رشته پزشکی، سردمدار علایق و رقابتهای نوجوانان رشتههای علوم تجربی بود و اکثریت افراد، تردیدی در اینکه رشته پزشکی بر دندانپزشکی ارجحیت دارد نداشتند.
تحصیل در پزشکی برای افراد، موقعیت اجتماعی خاصی به همراه داشت و حتی از نظر مالی نیز پزشکان عمومی جایگاه ممتازی در جامعه داشتند. اما با افزایش آموزش پزشکی در دانشگاههای ایران و رشد سریع تعداد پزشکان متخصص، اعتبار و موقعیت پزشکان جوان عمومی، به شدت تنزل یافت.
جامعه ایران به تدریج عادت کرد که برای هر بیماری هر چند ساده، باید به پزشک متخصص و گاهی حتی فوق تخصص مراجعه کند. در این فضا، افرادی که به دلایلی به پزشکان عمومی مراجعه میکنند از طرف اطرافیان، مورد مواخذه قرار میگیرند که چرا به متخصص مراجعه نکردهاید!؟
این روند در تغییر گرایش ها و سبک مراجعات درمانی و پزشکی، آسیب های جدی به همراه داشته است.
طولانی شدن تونل آموزش پزشکی و ورود پزشکان به بازار کار از یک طرف و حجم سنگین مسئولیت ها و تعهدات شغلی از طرف دیگر، فرسایش شغلی در ابعاد جسمی و روحی و روانی را در آنها تشدید کرده است.
هر چند عدم اعطای مجوز جدید به فعالیت دندانسازان تجربی به تدریج موقعیت جهشی به این صنف بخشید اما عوامل دیگری نیز در این میان موثر هستند. در جامعه ایران، زمان دست یافتن به ارزشها و حقوق فردی و خانوادگی از جمله درآمد کافی، مسکن مناسب، ازدواج و رفاه متناسب با تلاش فردی و وجهه اجتماعی دچار اختلال شده است.
این زمان در پزشکان بسیار طولانیتر از دندانپزشکان است. از طرف دیگر دانشجویان دندانپزشکی از همان سال های اولیه با کار در کنار دندانپزشکان مجرب میتوانند درآمد قابل توجهی داشته باشند.
میزان تعهدات شغلی و زمان و مکان انجام این تعهدات در دو گروه شغلی قابل مقایسه نیست. پزشکان احتمال فراخوانده شدن به محیط شغلی را در هر ساعت روز و شب دارند و این ناپایداریها میتواند استرس و فشار شغلی آنها را افزایش دهد و بر سلامتی جسمی و روانی خود آنها و روابط خانوادگی آنها تاثیری منفی بر جای بگذارد.
در مجموع در توضیح پیامدهای این وضعیت، چند نکته قابل ذکر است:
_ این مساله باعث خواهد شد نخبه های کنکور تجربی، رشته پزشکی را در اولویت انتخاب نکنند. در صورتیکه این افراد در آینده می توانستند بر اساس علایق و استعداد ذاتی خویش از پزشکان مطرح کشور باشند.
- طولانی شدن زمان ثمره دهی مادی و معنوی تلاش ها و رنج های پزشکان از نظر روحی و روانی، این انتظار را در برخی از آنها زنده می کند که برای جبران زمان از دست رفته و التیام رنجهای فرسایشی خویش، نباید فرصتها را بر باد داد.
این انتظارات متاسفانه ممکن است در مواردی به تخریب رابطه بین بیمار و پزشک و تشکیل ناخواسته حلقههای شغلی بین پزشک با مراکز تشخیص پزشکی و دارویی برای تبانی در کسب درآمد بیشتر منتهی شود.
تشکیل حلقههایی که بیماران را به سمت همدیگر پاس میدهند و نتیجه آن، نه درمان بیمار، بلکه خالی شدن جیب اوست. این وضعیت موجب رسوخ قواعد و شگردهای بازاریابی بر مشاغلی شده است که با جان انسان ها سر وکار دارد.
- این وضعیت با تشدید فشار شغلی پزشکان، میتواند احتمال خودکشی آنها را افزایش دهد.
- این آسیبها در برخی دانشجویان پزشکی ممکن است آنها را به مشاغل دیگر سوق دهد؛ از جمله برخی، از وجهه تحصیلی خود در تاسیس کلاس های کنکور با درآمد بسیار بالا بهره بگیرند؛ یا به مشاغل واسطه روی بیاورند.
- این روند، مهاجرت پزشکان را به کشورهای دیگر افزایش خواهد داد و بحران کمبود پزشک در کشور تشدید خواهد شد.
- با افزایش مشکلات پزشکان، احتمال خطاهای شغلی افزایش و به تبع آن، خشونت علیه آنها تشدید خواهد شد و آنها در زندگی خانوادگی خود با مشکلات جدی مواجه خواهند شد.
بر این اساس تجدید نظر در سیاست گذاری های آموزش پزشکی و رفاه اجتماعی آنها بسیار ضروری است.
?ترامپ، ایلان ماسک و ایران!
✍️صابر گل عنبری
ایلان ماسک ثروتمندترین فرد جهان به نوشته نیویورک تایمز دوشنبه گذشته با سعید ایروانی نماینده ایران در سازمان ملل دیدار و گفتگو کرده است. این دیدار در صورت صحت یک روز قبل از انتصاب ماسک به سمت رسمی وزیر کارآمدی دولت در کابینه دوم ترامپ انجام شده است.
این دیدار به طور حتم با هماهنگی ترامپ بوده است و میتوان آن را تلاشی برای ایجاد پل ارتباط مستقیم با تهران پنداشت و به احتمال زیاد دو طرف ایرانی و آمریکایی در این دیدار توافق هم کرده باشند که این ملاقاتها ادامه یابد.
به همین علت باید دید ترامپ با این دیدار و تلاش برای زدن پل ارتباطی با ایران به دنبال چیست و چرا ماسک را مکلف به این رایزنی کرده است؟
در وهله نخست، این دیدار میتواند نمایش یک روی دیگر سیاست ترامپ در قبال ایران باشد که با تصویر انتخاب طیفی به شدت تندرو، جنگ طلب و ضدایرانی سنخیتی ندارد که به قول دوستی، عاقلترین افراد تیمش، خود ترامپ است.
ترامپ همین است و این شیوه بازی او نیز طبیعی و با مضمون چند یادداشت نگارنده درباره شخصیت ترامپ و سیاست های احتمالی او همخوانی دارد.
فارغ از این که در این ملاقات چه گذشته است، اما ترامپ با این دیدار احتمالا خواسته باشد تصویری متفاوت و «غیرجنگ طلب» از خود در قبال ایران مخابره کند. در این قاب، این دیدار فی نفسه میتواند حامل این پیام باشد که به دنبال کاهش تنش است نه تشدید آن.
تنشها در منطقه خاورمیانه در سطح خطرناکی است و هر چند به نقطه جوش نرسیده است، اما به آن نزدیک است و ممکن است ناخواسته منطقه را درگیر جنگی کند که نه آمریکایِ بایدن آن را میخواست و نه آمریکایِ ترامپ میخواهد. از این رو احتمالا ترامپ از بیم درگیر شدن در چنین جنگ ناخواستهای میخواهد از هم اکنون برای کنترل و مهار اوضاع اقدام کند.
در این راستا هم میتوان این ابتکار ترامپ را نوعی تلاش برای مدیریت رفتار و کنش ایران به ویژه در قبال اسرائیل و منصرف ساختن آن از پاسخ به حمله نیز دانست. این پاسخ هم به گمانم همچنان در دستور کار تهران است.
اما احتمال دیگر این که ترامپ از همین ابتدای کار خواسته است که از نزدیک با شیوه و زیرکی خود، شناختی از سیاست و رویکرد ایران در قبال آمریکایِ او کسب کند و یحتمل ببیند که تا چه اندازه بازگشت او و این تصویر «رعبآور» با چینش این تیم ضد ایرانی موثر واقع شده است و این که تا کجا میتواند در این تصویرسازی پیش برود و همچنین میزان آمادگی طرف ایرانی برای کاهش تنش را بسنجد.
اما انتخاب تاجر بزرگی چون ایلان ماسک و نه یک شخصیت امنیتی و نظامی یا سیاست مدار افراطی برای این رایزنی نیز مکمل گزاره بالا و حامل این پیام نیز هست که در کنار تمایلش برای کنترل تنش، اهل معامله و توافق نیز هست.
ناگفته هم نماند که ماسک نیز مانند خود ترامپ شخصیتی متغیر دارد و این سالها روابط شان همواره نوسانی بوده است. ایلان ماسک در انتخابات 2016 به شدت از سیاستهای کلینتون حمایت و از ترامپ شدیدا انتقاد میکرد.
خود همین روابط نوسانی نیز درسهای مهمی برای شناخت دقیق ترامپ دارد.
با وجود مواضع ماسک، و در حالی که تلاش خاصی برای دلجویی از ترامپ نکرده بود؛ اما چون «دلار» و «پول» یک محرک و جهت دهنده نیرومند نظام فکری ترامپ است، پس از پیروزی در انتخابات 2016، ماسک را به عضویت شورای مشورتی اقتصادی درآورد.
اما دوباره ماسک در سال 2017 در اعتراض به خروج از معاهده آب و هوایی پاریس قهر کرد و پس از آن نیز چند بار این قهر و آشتی تکرار شد که غالبا خود ترامپ برای دلجویی، آشتی و کشاندن ماسک به سمت خود تلاش کرده است؛ تا این که در سه ماه گذشته روابط بسیار نزدیک شد و ماسک روزانه یک میلیون دلار به کمپ انتخاباتی او کمک کرد و اکنون نیز به چهرهای کلیدی در تیمش تبدیل شده است. با این حال، باید دید این دوستی تا کی دوام میآورد.
اما به موضوع اصلی که برگردیم، در آینده نیز در امتداد همین تناقضات ترامپی، به احتمال زیاد شاهد فصول دیگری از این دو روی سیاست ورزی او در قبال ایران باشیم. یک بار چنان موج تندی راه بیفتد که انگار جنگ حتمی است و بار دیگر موجی متناقض که انگار آشتی و توافق حتمی است.
در میانه جدال این دو تصویر اعلامیِ گیج کننده و بعضا گمراه کننده، باید دید سیاست واقعی ترامپ با ایران راه به کدام سمت میبرد.
**?حکایت مازوت سوزی: رد کردن قلهی پیشرفت دروغ!**
✍️محمدحسین روانبخش
حواس ما پیش رقابت ترامپ و هریس بود، وگرنه باید زودتر به موضوعی میپرداختم که خیلی صاف و ساده اوج دروغگویی در نزدیک قلهی پیشرفت را نشان میدهد: معاون اجرایی رئیس جمهور چهارشنبه ۱۶ آبان ماه از ممنوعیت استفاده از سوخت مازوت در سه نیروگاه اراک، کرج و اصفهان براساس مصوبه هیات دولت خبرداد.
تقریبا همهی خبرگزاری ها و رسانهها این خبر را پوشش دادند اما یکی از آنها نگفت که مگر مازوت سوزی هم داریم؟! همهی آنهایی که دولت رئیسی را به عنوان الگو و نمونهی اعلا معرفی میکنند، اصلا به روی مبارک نیاوردند که کمتر از یک سال پیش وقتی یکی از اعضای شورای شهر تهران، مازوتسوزی در نیروگاه ها را به عنوان علت اصلی آلودگی بی سابقه شهرهای بزرگ اعلام کرد، چطور نهضت تکذیب مازوت سوزی راه افتاد و جوری این موضوع را انکار کردند که آدم به اطمینانشان حسودیاش میشد!
فقط به چند نمونه از راستگویی این عزیزان توجه کنید:
1⃣ مدیرعامل وقت شرکت ملی پخش فرآوردههای نفتی: در تهران و البرز به هیچ عنوان مازوتسوزی نداریم. ( ۸ آذر ۱۴۰۲)
2⃣ مدیرکل وقت دفتر برنامه ریزی و بهره برداری تولید شرکت برق حرارتی: آمادگی داریم تا در صورت لزوم و درخواست هر ارگان نظارتی، اسناد و مدارک مربوط به عدم مصرف مازوت را در اختیار قرار دهیم و ثابت خواهیم کرد که نه شرکت پخش فرآوردههای نفتی یک لیتر مازوت در اختیار نیروگاهها قرار داده نه ما مصرف داشتهایم. (۸ آذر ۱۴۰۲)
3⃣ سخنگوی وقت صنعت برق: هیچ نیروگاهی در تهران از مازوت استفاده نمیکند و کمتر از ۱۰ ٪ نیروگاه های کشور امکان استفاده از سوخت مازوت را دارند و نیروگاه ها در مراکز پر جمعیت از سوخت گاز و یا گازوئیل استفاده میکنند. (۱۶ آذر ۱۴۰۲)
4⃣ رئیس وقت مرکز ملی هوا و تغییر اقلیم سازمان حفاظت محیط زیست: مازوت سوزی در نیروگاهها را تکذیب میکنم، به هیچوجه مازوت سوزی در تهران و کرج نداشتهایم. ( ۱۵ آذر ۱۴۰۲)
حالا انتظار این بود که یک نفر بپرسد که پس این مازوتسوزی که ممنوع شده، چیست؟! ولی نه؛ دروغگویی آنقدر عادی شده، یا به وظیفه تبدیل شده که کسی نه تنها سوالی در این باره نمیکند، که شاید همه در خلوت خویش این عزیزان را تحسین هم میکنند که این قدر پرتوان و قدرتمند واقعیت را تکذیب میکردند؛ واقعا از این قلهی پیشرفت را هم رد کرده بودیم!
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months, 1 week ago