تفکر استراتژیک

Description
💢در این کانال می آموزید که چگونه به مسائل و موضوعات، با عینک استراتژیک نگاه کنید.
تفکر استراتژیک، کانالی جهت آموزش و تحلیل مفاهیم مرتبط با مدیریت استراتژیک است
⭕برای دریافت مشاوره کسب وکار به شماره ۰۹۱۹۰۶۵۲۱۶۲ پیامک بدهید
👈تماس با ادمین:
@managementpd
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 4 weeks ago

3 months ago

💢چرا گاهی برای پیروزی باید زمین را ترک کرد؟

🔺اریک بارکر، نویسنده کتاب گم‌کردن سوراخ دعا، می‌گوید "حرفی که اصولا زده نمی‌شود این است که بعضی وقت‌ها ول‌کردن، خیلی هم خوب است. شبانه‌روز فقط ۲۴ ساعت است؛ اگر هیچ وقت هیچ چیزی را ول نکنید، وقت کمتری برای چیزهایی خواهید داشت که واقعا اهمیت دارند."

🔺البته شکی نیست که پافشاری مهم است. مثلا اگر در مسابقه ماراتون تنها بعد از پنج کیلومتر کنار بکشید، هرگز به آخر خط نمی‌رسید. اما کارشناسان می‌گویند که شاید بهتر باشد به استعفا به‌عنوان آخرین تیر ترکش نگاه نکنیم و برایش ارزش جدیدی در نظر بگیریم.

🔺تحقیقات نشان می‌دهد که ترک شغل، رابطه و یا حتی یک آرزو، در صورتی‌که به‌دلایل درستی انجام شود، می‌تواند باعث شادی، سلامتی و موفقیت بیشتر شما شود.
یک مساله این است که خیلی‌ها از ابتدا اهداف غلطی را پیگیری می‌کنند. شاید هدفی که انتخاب کرده‌اید در ابتدا مناسب بوده باشد، ولی گذشت زمان می‌تواند خیلی چیزها را تغییر دهد. اما حتی وقتی تغییر مسیر اجتناب‌ناپذیر می‌شود، باز هم ترک مسیر فعلی هم‌چنان برای خیلی‌هایمان کار بسیار سختی است.

🔺این مساله نمایان‌گر یکی از گرایش‌های خاص بشری است: ضرر به شکل عجیبی ما را ناامید می‌کند. سرمایه‌گذاری‌هایمان، چه مالی و چه زمانی، هزینه‌هایی است که پرداخت کرده‌ایم. ول‌کردن این سرمایه‌گذاری کار سختی است. شما ترجیح می‌دهید پنج دلار ببازید یا پنج دلار نبرید؟ بیشتر آدم‌ها دومی را ترجیح می‌دهند، در حالی‌که فرقی در نتیجه نمی‌کند.
آن‌هایی که وقت و پول زیادی صرف گرفتن مدرک پزشکی یا حقوق خود کرده‌اند اغلب به‌همین دلیل حاضر نیستند که در هیچ شرایطی شغل خود را عوض کنند.

🔺انگار آن ضرب‌المثل قدیمی ممکن است غلط باشد. پرنده‌ها زمین را ترک می‌کنند اما به‌جای این‌که به ترک زمین به چشم شکست نگاه کنند، انرژی خود را صرف کار بعدی می‌کنند و بعدی و بعدی. شاید این رمز رسیدن به‌همان چیزی است که ما هرگز از ترک زمین انتظار نداریم: پیروزی!

👤 آماندا روگری

@management_technique

3 months ago

💢گاو بنفش در کسب و کار

آیا گاو بنفش را می شناسید؟
  در ادبیات مدیریت استراتژیک نوعی کاو وجود دارد که به گاو بنفش معروف است
این گاو برای بسیاری از مردم بسیار دلربا و جذاب است برای همین برای صاحب اش هم خیلی مفید ،نه تنها شیردهی خوبی دارد بلکه گوشت خوبی هم تولید می کند  به بیان دیگر هم گوشتی است و هم شیری به همین دلیل خیلی گران و البته کم یاب است.

هرکس این نوع گاو را داشته باشد خیلی زود در بازار معروف می شود اعتبار کسب می کند و برند می شود.

منظور از این گاو چیست؟
چگونه می توانید گاو بنفش داشته باشید؟
گاو بنفش چه مزیایی برای شما دارد؟

منظور این است که باید استراتژی شما موجب شود شما یک ویژگی و  تفاوت اساسی با رقبای تان داشته باشید که وقتی مشتریان گاو های شما را با گاوهای رقیب مقایسه می کنند بلافاصله شما را از دور تشخیص دهند و به سوی شما جذب شوند.

به زبان دیگر  شما باید چیزی  چشم گیر داشته باشید که شما را از رقبای تان متمایز کند به نحوی که این تمایز برای مشتریان بسیار جذاب و باارزش باشد.

چیزی که شما را به زبان ها اندازد و نقل محافل کند.

🟢گاو بنفش از دیدگاه  مشتریان  چیزی است که ارزش دارد در مورد آن حرف زده شود و شایسته توجه است زیرا فراتر از انتظارات مشتری است

🟢قابل توجه بودن (بنفش بودن)  لزوما به معنای بالاترین کیفیت یا بهترین بودن نیست بلکه تفاوت در چیزی است که برای مشتری هدف شما بسیار جذاب است تنها کافیست آنقدر متفاوت باشید که برای شروع یک مکالمه بین مشتریان ارزشمند باشید و بتوانید ذهن دیگران را درگیر خود کنید.

🟢اگر کاری که دیگران می کنند را انجام دهید و یا ويژگی ای که دیگران دارند را کپی کنید، هیچگاه  نمی توانید در کسب و کارتان  به موقعیت گاو بنفش دست یابید.

🟢شما وقتی می توانید به موقعیت گاو بنفش در کسب و کارتان برسید که سعی نکنید همه چیز برای همه کس باشید بلکه باید بکوشید برای گروهی از مردم و مشتریان همه چیز باشید.
اگر خاص و قابل توجه بشوید، احتمالا عده ای از مردم  به شما علاقمند نباشند اما در مقابل کسانی که جذب شما می شوند عاشق کسب و کارتان خواهند شد و به شما وفادار می شوند.

🟢برای رسیدن به موقعیت گاو بنفش در کسب و کارتان باید بتوانید مشتریان تان را به خوبی درک کنید نیازها ،نگرانی ها ،  انتظارات و خواسته های شان را به خوبی بشناسید و پاسخی به آنها بدهید که شما را  از دید مشتری متفاوت و متمایز کند.

پاسخی که  شما را متفاوت و خیال مشتری تان را کاملا راحت کند.
پاسخی که برای رقبای تان دست نیافتنی باشد و برای شما مزیت و برتری رقابتی ایجاد نماید

@strategym_academy

3 months ago

💢بهره‌گیری از قابلیت‌های سازمانی

برای بهره‌گیری صحیح از قابلیت‌های سازمانی، لازم است روی چند دستورالعمل ساده تمرکز کنید:

تمرکز بر چند قابلیت کلیدی: بهتر است سازمان حداکثر بر سه قابلیت مهم تمرکز کند که بیشترین تأثیر را بر موفقیت دارند.
تشخیص وابستگی‌های متقابل: درک کنید که چگونه قابلیت‌های سازمانی به هم وابسته‌اند و یکدیگر را تقویت می‌کنند.
الگوگیری از بهترین‌ها: سازمان خود را با شرکت‌های موفق مقایسه کرده و از تجربیات آن‌ها در صنایع مختلف استفاده کنید.
ایجاد چرخه ارزیابی و سرمایه‌گذاری: با ارزیابی دقیق قابلیت‌ها، زمینه‌های مناسب برای سرمایه‌گذاری را شناسایی کنید و این چرخه را تکرار کنید.
مقایسه دیدگاه‌های مختلف: از ذی‌نفعان مختلف بازخورد بگیرید تا درک جامعی از قابلیت‌های سازمانی به دست آورید.
تطبیق قابلیت‌ها با اجرا: رهبران باید قابلیت‌های سازمانی را به عمل تبدیل کنند و نتایج قابل اندازه‌گیری تعریف کنند.
اجتناب از عدم سرمایه‌گذاری در سرمایه‌های نامشهود: به عوامل زیربنایی سازمانی که ارزش افزوده دارند، توجه کنید.
تمایز بین قابلیت و فعالیت: به جای تمرکز بر فعالیت‌های خاص، بر قابلیت‌های حاصل از آن‌ها تمرکز کنید.
ارزیابی مداوم قابلیت‌های سازمانی، به درک بهتر نقاط قوت و ضعف و تدوین استراتژی‌های مؤثر کمک می‌کند.

آکادمی مدیریت استراتژیک

@strategym_academy

5 months, 2 weeks ago

? چهار راه برای خرج پول

  1. پول خودت رو برای خودت خرج کنی:
    هم به کیفیت توجه می‌کنی و هم به قیمت.

  2. پول خودت رو برای بقیه خرج کنی:
    به قیمت توجه می‌کنی ولی به کیفیت نه.

  3. پول بقیه رو برای خودت خرج کنی:
    به کیفیت توجه می‌کنی و به قیمت نه.

  4. پول بقیه رو برای بقیه خرج کنی:
    نه به کیفیت توجه می‌کنی و نه به قیمت.

فعالیت‌های دولتی از نوع چهارمه؛ و هر کاری که افراد در بازار آزاد انجام می‌دن، از نوع اول. لذا بهترین راه برای یک جامعه اینه: تا جایی که می‌شه، فعالیت دولت را محدود کنه، تا ثروت کمتری در برنامه‌های فاجعه‌ی دولتی هدر بره...

میلتون_فریدمن

@fqskill

5 months, 2 weeks ago

?تله هزینه‌های غرق شده

محسن جلال‌پور

هنوز هواپیما حرکت نکرده بود که نزدیک شد و با لبخند پرسید: شما آقای جلال‌پور نیستید؟

سرم را بلند کردم و متوجه مردی با صورتی استخوانی و لاغر شدم که آرام روی صندلی کناری نشسته بود. با لبخند سری تکان دادم که یعنی خودم هستم و‌ بعد مشغول مطالعه شدم.

صندلی‌اش کنار من بود و چند دقیقه‌ای مشغول کارهای خودش و زمانی‌که کاپشن‌اش را تا کرد و در قفسه بالای سرش گذاشت، چندباری به من نگاه کرد.

به نظرم آمد می‌خواهد سوالی مطرح کند ولی با خودش کلنجار می‌رود. هواپیما به ابتدای باند رسید و موبایل‌ها خاموش شد، همچنان مشغول مطالعه بودم که مرد پرسید می‌توانم سؤالی مطرح کنم؟ گفتم خواهش می‌کنم؛ در خدمت هستم.

سؤالی که مطرح کرد و پاسخی که دادم و همان آشنایی چند دقیقه‌ای باعث شد این دوستی تداوم پیدا کند. تمام طول پرواز در گفت‌وگو کردیم و بعد هم قرار گذاشتیم و قرارهای بعدی و از آن روز تا امروز، بیش از 10 سال است که مدام در ارتباط هستیم. سوال آن روز مرد، سوال این روزهای من و خیلی از دوستان است.
10 سال پیش که این مرد در هواپیما قصه کسب‌وکارش را گفت، متوجه شدم مهم‌ترین چالش پیش‌روی‌ او، اصرار بر ادامه راهی‌ست که برای یک دهه وقت و انرژی و پول زیادی از او گرفته ولی موفقیتی به دنبال نداشته است و حالا چون احساس می‌کند در این مسیر هزینه زیادی داشته، باید ادامه دهد تا جبران مافات شود.

خیلی با او صحبت کردم و در نهایت او را متقاعد کردم که به اشتباه خود ادامه ندهد و به اصطلاح از تله «هزینه غرق شده» خارج شود. افرادی که در این تله گرفتار می‌شوند، عموماً تمایل دارند به تصمیم‌های غلط و سرمایه‌گذاری‌های اشتباه خود پافشاری کنند و حتی وقتی مشخص می‌شود تصمیمی که گرفته‌اند یا پروژه‌ای که روی آن کار می‌کنند از اساس اشتباه است، باز هم ادامه می‌دهند. برای همسفر هواپیمایی‌ام توضیح دادم که در امر تجارت، پیدا کردن سوراخ خروج، مهم‌تر از پیدا کردن در ورود است.

در دنیای کسب‌وکار، مثال‌های زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد گرفتار شدن در تله هزینه‌های غرق شده چه زیان‌های هنگفتی به دنبال دارد.

معروف‌ترین مثال، «خطای کنکورد» است که به تصمیم اشتباه دولت‌های بریتانیا و فرانسه برای ساخت یک هواپیمای غول‌پیکر به نام «کنکورد» اشاره دارد. حتی پس از آنکه مشخص شد دیگر توجیهی اقتصادی برای این پروژه وجود ندارد، دو کشور به سرمایه‌گذاری برای توسعه هواپیمای کنکورد ادامه دادند. سیاستمداران درگیر این پروژه، نمی‌خواستند با شرم متوقف کردن کار و اعتراف به اینکه پولی که خرج‌ شده به یک وسیله نقلیه کارآمد منجر نمی‌شود، کنار بیایند. به این خطا، خطای کنکورد (Concorde Fallacy) می‌گویند.
پس «خطای کنکورد» به رفتار لجوجانه‌ای در انسان‌ها اشاره می‌کند که همان پافشاری بر تکرار یک اشتباه در سیاست، تجارت و حتی تصمیم‌های روزمره است. این در حالی است که گاهی اصرار بر اجرای  تصمیم‌های اشتباه هزینه  بیشتری نسبت به رها کردن آن تصمیم دارد.

تله هزینه‌های غرق‌شده در کشور‌داری و سیاست‌گذاری هم خطرناک است و ممکن است کشوری را به خاک سیاه بنشاند. اصرار سیاستمداران بر تصمیم‌های اشتباه با این استدلال که کشور کلی هزینه مالی و جانی داده، مثال روشنی از این رفتار اشتباه است که می‌تواند چند نسل را متضرر کند.
به طور مثال کشور کوبا بیش از 50 سال است که انرژی و توان خود را صرف مبارزه با آمریکا کرده و مردم این کشور به قدری فقیر شده‌اند که حاضر می‌شوند جان خود را به خطر اندازند و در خلیج خوک‌ها شیرجه بزنند و ساعت‌ها شنا کنند تا شاید راهی به آمریکا پیدا کنند.

خطای کنکورد به ما گوشزد می‌کند که بر تصمیم‌های اشتباه خود پافشاری نکنیم و به این بهانه که برای این پروژه زحمت زیادی کشیده‌ایم یا هزینه زیادی صرف کرده‌ایم، به اشتباه خود ادامه ندهیم.
از نظر من فهم زمان خروج به هنگام، در هر کار و مسئولیت، برای افراد به خصوص برای تاجران و کارآفرینان حیاتی است. این‌ استدلال که چون بخش زیادی از عمر و سرمایه‌ام را در این مسیر هزینه کرده‌ام، پس محکوم به موفقیت هستم، استدلال خوبی نیست و ممکن است هزینه‌ افراد را بسیار بالا ببرد.

سیاستمدار هستید یا تاجر، وکیل هستید یا کارآفرین، مراقب باشید که در تله هزینه‌های غرق شده گرفتار نشوید و جماعتی را هم گرفتار نکنید. به موقع تصمیم‌ بگیرید و از تصمیم بد یا تجارت اشتباه به موقع خارج شوید در غیر این صورت باید هزینه‌های سنگین‌تری بپردازید.

@strategym_academy

5 months, 2 weeks ago
8 months, 2 weeks ago

?تفاوت بین شاخص‌های کلیدی عملکرد - Key Performance Indicators و معیارهای عملکرد - Performance Metrics-

?️دکتر حسین ساسانی

■اگرچه اغلب از اصطلاحات «شاخص‌های کلیدی عملکرد» و «معیارهای عملکرد» به جای یکدیگر استفاده می‌شود، اما تفاوت‌های کلیدی بین آن‌ها وجود دارد.

□شاخص‌های کلیدی عملکرد

︎تمرکز استراتژیک: شاخص‌های کلیدی عملکرد مستقیماً به چشم‌انداز و اهداف استراتژیک سازمان شما مرتبط هستند. آن‌ها موفقیت کلی کسب‌وکار شما در دستیابی به این اهداف را اندازه‌گیری می‌کنند.

︎سطح بالا بودن: شاخص‌های کلیدی عملکرد معمولاً گسترده هستند و دید کلی از عملکرد کسب‌وکار شما ارائه می‌دهند.

︎تعداد محدود: شما باید بر تعداد محدودی از شاخص‌های کلیدی عملکرد که برای موفقیت کسب‌وکار شما حیاتی هستند، تمرکز کنید.

︎قابل اقدام بودن: شاخص‌های کلیدی عملکرد باید قابل اقدام باشند، به این معنی که شما می‌توانید برای بهبود آن‌ها اقداماتی انجام دهید.

●معیارهای عملکرد

︎تمرکز عملیاتی: معیارهای عملکرد فعالیت‌ها یا فرآیندهای خاصی را در سازمان شما اندازه‌گیری می‌کنند. آن‌ها داده‌های دقیق‌تری در مورد عملکرد کسب‌وکار شما ارائه می‌دهند.

︎تعداد زیاد: تعداد زیادی معیار عملکرد می‌تواند وجود داشته باشد، زیرا آن‌ها می‌توانند جنبه‌های مختلف کسب‌وکار شما را اندازه‌گیری کنند.

︎بسته به زمینه: معیارهای عملکرد، زمینه را برای شاخص‌های کلیدی عملکرد شما فراهم می‌کنند و به شما کمک می‌کنند تا عوامل محرک عملکرد کلی خود را درک کنید.

○ارتباط بین شاخص‌های کلیدی عملکرد و معیارهای عملکرد

︎شاخص‌های کلیدی عملکرد از معیارهای عملکرد مشتق می‌شوند: شاخص‌های کلیدی عملکرد اغلب با استفاده از ترکیبی از معیارهای عملکرد محاسبه می‌شوند. به عنوان مثال، اگر شاخص‌ کلیدی عملکرد شما رضایت مشتری باشد، ممکن است برای محاسبه آن از معیارهایی مانند نتایج نظرسنجی مشتری، نرخ ترک مشتری و متوسط زمان حل مشکل استفاده کنید.

︎معیارهای عملکرد زمینه را برای درک بهتر شاخص‌های کلیدی عملکرد فراهم می‌کنند: با تجزیه و تحلیل معیارهای عملکرد، می‌توانید درک بهتری از عواملی که بر شاخص‌های کلیدی عملکرد شما تأثیر می‌گذارند، به دست آورید. این کار به شما کمک می‌کند تا حوزه‌های بهبود را شناسایی کنید و تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرید.

■به طور خلاصه:
- شاخص‌های کلیدی عملکرد، شاخص‌های استراتژیک و سطح بالای عملکرد کلی کسب‌وکار هستند.
- معیارهای عملکرد، اندازه‌گیری‌های عملیاتی و دقیق از فعالیت‌ها یا فرآیندهای خاص هستند.
- شاخص‌های کلیدی عملکرد از معیارهای عملکرد مشتق می‌شوند و معیارهای عملکرد زمینه را برای آن‌ها فراهم می‌کنند.
- هر دو، یعنی شاخص‌های کلیدی عملکرد و معیارهای عملکرد برای مدیریت موثر کسب‌وکار ضروری هستند.

@strategym_academy

8 months, 2 weeks ago

?تدوین بیانیۀ فرصت طلائی

بیانیۀ کارآمد باید ویژگی‌های زیر را داشته باشد:

?  کوتاه باشد: بیانیه میتواند کمتر از یک صفحه باشد؛ گاهی یک‌چهارم صفحه. حجمِ کمِ بیانیه، اشتراک‌گذاریاش با دیگران را ساده‌تر و بنابراین، ایجاد حسّ اضطرار در میان کارکنانِ بیشتر را آسان‌تر می‌کند.

?  منطقی باشد: با توجه به رخدادهای واقعیِ داخل و خارج سازمان، محتوای بیانیه با عقل جور در می‌آید. باید بهگونه‌ای باشد که آدمهای منطقی، نتوانند از آن خرده بگیرند، چراکه بیانیه شبیه رؤیایی است که بر پایۀ ارزیابیِ دقیقِ واقعیتها شکل گرفته است.

?  گیرا باشد: بیانیه از نظر احساسی نیز جذاب است. همه‌اش منطق نیست. احساس هم دارد و با قلبِ تمامِ مخاطبان سخن میگوید.

?  مثبت باشد: از آنجا که بیانیه دارد از یک فرصت سخن به میان می‌آورد، لحنی مثبت دارد. به ندرت شبیه اعلامیه‌هایی است می‌خواهند چنان بترسانندمان که از خواب  بی‌خیالی بیدار شویم.

?  اصیل باشد: واقعی به نظر بیاید. تنها به « چند پیام خوب » خلاصه نشود که ممکن است جماعتی را برانگیزاند

?  بی‌ابهام باشد: می‌توانید بیانیه‌ای تدوین کنید که کوتاه، منطقی و از نظر احساسی گیرا ... اما هنوز مبهم باشد. نبودِ شفافیت، به این دلیل که افراد را در جهت‌های ناهمسو به حرکت در می‌آورد، بالاخره یکجا کار دستمان می‌دهد و به خلق سیستم دووجهی آسیب میزند.

? همسو باشد: بیانیۀ کارآمدِ فرصت با تمام بیانیه‌های مشابه موجود در سطوح بالاتر سازمانِ همسو است.

آکادمی مدیریت استراتژیک

@strategym_academy

8 months, 2 weeks ago

?قورباغه های قهرمان

مهمترین هدف ما از مدیریت منابع انسانی، ارتقای سطح انگیزه کارکنان است. انگیزه دادن به کارکنان مستلزم آن است که نیازهای مختلف آنها را بشناسیم و آنها را تأمین کنیم. درباره نیازهای انسان نظریه های زیادی ارائه شده اند. یکی از نظریه هایی که اخیرا مطرح گردیده است، نظریه CHAMPFROGS به معنی قورباغه های قهرمان است. هر یک از 10 حرف این واژه، سرآغاز کلمه ای است که به یکی از نیازهای اساسی انسان اشاره دارد.

❇️چقدر به کارکنان اطلاعات میدهیم و کنجکاوی آنها را پاسخ میدهیم؟ (Curiosity)
❇️کارکنان سازمان، چقدر  به  کارشان  افتخار میکنند؟ (Honor)
❇️چقدر کارکنان و افکارشان را تأیید میکنیم؟ (Acceptance)
❇️چقدر روی دانش و مهارت کارکنان سرمایه گذاری میکنیم به گونه ای که احساس شایستگی و استادی کنند؟ (Mastery)
❇️چقدر اجازه میدهیم که کارکنان روی کار و شرایط کار اثرگذار باشند و احساس قدرتمندی کنند؟ (Power)
❇️چقدر به کارکنان آزادی عمل برای ابتکار و خلاقیت میدهیم؟ (Freedom)
❇️چقدر امکان همکاری با همکاران خوب و کار تیمی را برای کارکنان فراهم کرده ایم؟ (Relatedness)
❇️شرایط کار کارکنان چقدر منظم، ایمن و قابل پیش بینی است؟ (Order)
❇️تا چه اندازه در تعریف و تخصیص اهداف برای کارکنان موفق بوده ایم و چقدر بین اهداف آنها و اهداف سازمان سازگاری وجود دارد؟ (Goal)
❇️کارکنان چقدر احساس میکنند که مورد توجه و احترام و قدردانی هستند؟ (Status)

دکتر بهزاد ابوالعلایی

@hrm_academy

8 months, 3 weeks ago

?کشورداری پوپولیستی چگونه ایجاد بحران و با آن ها زندگی می کند؟
علي سرزعيم، تحلیل گر اقتصادی

صورت مساله ایران امروز این است: بحران‌ها در طول زمان بزرگ و بزرگ‌تر می‌شوند تا جایی که دیگر قابل تعویق یا پنهان کردن نیستند. در این حالت موضوع از مساله به معضل و از معضل به بحران تبدیل می‌شود. البته حل بحران‌ها زمان می‌خواهد، اما مردم خواهان حل سریع مشکل هستند و نظام تصمیم‌گیری تحت فشار اجتماعی قرار می‌گیرد که کاری بکند. در این وضعیت راه‌حل‌های سریع، جذاب‌تر از راه‌حل‌های درست جلوه می‌کند، زیرا سریع‌تر می‌تواند جامعه را آرام کند و فشار اجتماعی را از دوش سیاستمدار بردارد. مساله این است راه حل درست یا راه حل سریع؟

⭕️تحلیل و تجویز راهبردی
بیایید به عنوان به مساله برق نگاه کنیم تا  تا فرق راه‌حل‌های سریع و درست را تشخیص دهیم. سال‌هاست قیمت برق پایین نگه داشته می‌شود، زیرا تصور می‌شود با این کار رفاه شهروندان بالا می‌رود و اثر آن بر تورم حذف می‌شود! طبعا جامعه از این وضع استقبال می‌کند و سیاستمدار خوشحال است که مردم را راضی کرده. [یک بازی به ظاهر برد – برد یعنی هر دو طرف راضی] مردم عادت‌های رفتاری خود را با قیمت برق پایین تطبیق می‌دهند یعنی عادت می‌کنند که برق را بی‌مبالات مصرف کنند و برخلاف نسل‌های قبل که به روشن ماندن چراغ حساسیت داشتند به این امر بی‌توجه می‌شوند. حیاط خانه‌ها و مجتمع‌های مسکونی چراغانی می‌شود و روی دیوارهای خانه چراغ‌هایی نصب می‌شود و نورافشانی بر نمای خانه رواج می‌یابد، زیرا بر زیبایی خانه می‌افزاید. سازندگان به نورگیر بودن و بزرگ بودن پنجره‌ها بی‌تفاوت می‌شوند. دیوار خانه‌ها و پنجره‌ها عایق نیستند و به همین دلیل گرما و سرما به سادگی به خانه نفوذ می‌کند، ولی کسی مشکلی ندارد، زیرا می‌توان با روشن کردن سیستم سرمایش یا گرمایش آن را دفع کرد. خلاصه کلام آنکه یک سیاست نادرست رفتارهای نادرستی را موجب می‌شود.

وقتی گفته می‌شود که مصرف برق هم توسط خانوار و هم توسط بنگاه‌های اقتصادی بهینه نیست بلافاصله گفته می‌شود که باید با کار فرهنگی آن را اصلاح کرد و سیاست پیشنهادی «التماس‌درمانی» است. نصب بنر و تبلیغ و پخش نماهنگ و ... در دستور کار قرار می‌گیرد، اما آنچه در عمل رخ می‌دهد افزایش مصرف و بی‌فایده بودن این روش است. وقتی گفته می‌شود باید با اهرم قیمت، مردم را سوق داد که رفتارشان را بهینه کنند، پاسخ می‌دهند که شما به دنبال استبداد هستید که می‌خواهید مردم را به تغییر رفتار مجبور کنید. نهایتا کار آن‌قدر وخیم می‌شود که شرکت برق ناچار به قطع برق می‌شود. [آن بازی برد-برد به یک بازی باخت-باخت تبدیل می شود هم مردم و هم سیاست مداران شاکی] حال پرسش این است که جریمه کردن پرمصرف‌ها استبداد است یا قطع برق شهروندان؟

اگر با منطقی سازی قیمت برق، پرمصرف‌ها را به اصلاح رفتار سوق دهیم، مشکل کمبود برق منتفی خواهد شد، ولی عجیب آن است که از این راه‌حل درست استفاده نمی‌کنیم و کماکان به دنبال راه‌حل معجزه‌آسا هستیم. در حکمرانی هیچ معجزه‌ای در کار نیست! نتیجه این وضع آن است که فشار کمبود برق بر سر صنعت و تولید خراب می‌شود که صدای کمی دارد و مظلوم‌تر از دیگر بخش‌های کشور است. [قطعی برق تولید و صنعت یعنی افت درآمد و رفاه جامعه!] وقتی قیمت برق بالا باشد بنگاه‌های اقتصادی هم سراغ بهینه سازی مصرف انرژی می روند. و همچنین بخش خصوصی انگیزه پیدا می کند که وارد بازار تولید برق شود.

در چنین وضعیتی کسانی ظاهر می‌شوند که می گویند دولت‌های قبل در ساخت نیروگاه‌های جدید کوتاهی کرده‌اند و وزیر نیرو باید کسی باشد که با صنعت نیروگاه‌سازی آشنا باشد تا بتواند در کوتاه‌ترین زمان، نیروگاه‌های جدیدی را درست کند. اما راه‌حل درست این است که باید با مردم صحبت کرد و فلسفه منطقی سازی قیمت و قیمت گذاری پلکانی برای پرمصرف‌ها را تشریح کرد. پس برای وزارت نیرو فردی مناسب است که بتواند با مردم چنین گفت‌وگویی داشته باشد، وزیر گفتمان‌ساز نه وزیر نیروگاه‌ساز! وقتی می‌توان با اصلاح رفتار، کمبود برق را تا حد زیادی منتفی کرد، چرا باید منابع بسیار محدود کشور را صرف ساخت نیروگاه‌های جدید‌ کرد؟ در اینجاست که تفاوت پوپولیسم و عقلانیت در حکمرانی ظاهر می‌شود. در روش پوپولیست‌ها باید بخش عرضه برق تقلا کند که خود را به سطح مصرف برساند، اما در حکمرانی مبتنی بر عقلانیت، این بخش مصرف است که باید خود را با میزان عرضه تطبیق دهد. روشن است که اگر اقتصاد و صنعت رشد کند نیاز به نیروگاه بیشتر می‌شود و باید نیروگاه ساخت، ولی وقتی اقتصاد رشد زیادی ندارد تاکید صرف بر ساخت نیروگاه‌های جدید در کشور شیوه بی‌فرجامی است و بحران را تنها چند سال به عقب می‌اندازد و چند سال بعد دوباره با بحرانی بزرگ تر و عمیق تر روبه‌رو خواهیم شد. (بازنشر با اندکی تغییر از دنیای اقتصاد)

@strategym_academy

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 7 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 months, 4 weeks ago