کشکول _ اژدری

Description
دل مشغولی هایم را اینجا به اشتراک می گذارم که پراکنده است.
اقتصاد خوانده ام و کتاب بازی می کنم و سودای پیشرفت ایران دارم.
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago

1 year, 8 months ago

اغلب مردم ایران مثل سایر نقاط جهان، تیم ملی را دوست دارند و از پیروزی آن خوشحال می شوند و این طبیعی است.

غیر طبیعی ، وضعیتی در گذشته بود که گروهی به شادی بازیکنان تیم ملی، می تاختند و برچسب زنی می کردند.

اما فعال رسانه ای که سال گذشته، شرمساری بایت شادی از برد تیم ملی را تئوریزه می کرد و اینک دکان دار پوشش رسانه ای بازیهاست، آینه عبرت است.

1 year, 8 months ago

بخش اول دفتر اول مثنوی معنوی با صدای روح افزای حسین آهی

1 year, 8 months ago

سالها پیش که سری پر سودا داشتم، یکی از دل مشغولیهایم درک شکستها و سقوط های بنگاه ها بود. یادم هست کتاب از خوب به عالی جیم کالینز و سنگ فرش هر خیابان از طلاست و نظایر آن خواهان زیاد داشت. و من خلاف جریان دنبال شکستها بودم کتاب دونالد سول را همان زمان خواندم و بر خلافه رویه خودم که تنبلی و عدم یادداشت برداری است، از کتاب خلاصه ای برداشتم و از آن فراتر پاورپوینتی هم تهیه کردم . چند وقت پیش جایی برای تعدادی از دوستان قرار شد این مطلب را ارایه کنم. فایل پیوست همان فایل ارایه شده است و به نظرم برای افرادی که دوست داشته باشند در مورد رشد بنگاهها و چگونگی سقوط آنها بدانند مفید است. شاید حتی بشود با مبنا قراردادن این متن، جاهایی به گفتگو نشست و در مورد امکان رخوت فعال در شرکتها و سازمان ها صحبت کرد.

1 year, 8 months ago

تابوت مثل موج بالا و پایین میرفت و رو به جلو حرکت میکرد من به مادرم فکر میکردم و به نظرم میرسید این که تابوت مواج حرکت میکرد درست و به جا بود مادرم هیچگاه طرز راه رفتنش صاف و شق ورق نبود. همیشه خیلی زیاد خسته.بود وقتی که کار میکرد کمتر حرف میزد و گهگاه از کار کردن دست میکشید و زیر سایه درختان انگور میرفت و بدون آن که حرفی بزند سرش را به سمت پایین خم میکرد در همان حالت چنبره میزد و در سکوت دعا میکرد هر چند وقت یک بار زبانش را بر روی لبش میکشید تا آن را مرطوب ، کند سپس پیشانی اش گونه هایش و دهانش را با دستمالی که هیچگاه شبیه دستمال واقعی نبود خشک میکرد ، دستمال یا کیسه نمکی بود که دیگر خالی شده بود و به تازگی شسته شده ، بود یا قنداق آخرین بچه ای بود که همچنان نگهداری شده بود و یا دستمال آشپزخانه تمیزی بود که از کشو بیرون آورده بود هیچ وقت هیچ چیز را دور نمی انداخت فکر میکرد که بستن پای نوزادان با قنداق به صاف شدن پاهای آنها کمک می.کند قبل از آن که از سر سفره بلند شود ، با نگاهی وارسی میکرد که ذرهای غذا نمانده باشد و غذاها دور ریخته نشود ته لیوانها را ی ، کشید ته ماندۀ سوپ را در کمد میگذاشت تا مگسها بر روی آن رژه
سرمی
نروند.
گوشه ای از کمد همیشه پر از غذاهایی بود که او کنار گذاشته بود. وقتی بچه ای گرسنه اش میشد او در کمد را باز می کرد و با لبخندی آن ته ماندههای خشک و سفت را نشان می.داد به نظر میرسید که آن خوراکیها مثل سنگهای قدیمی هستند که در موزه ای از آنها نگهداری میشود

..
کتاب محراب جاودانگی مادر
فردیناندو کامون

1 year, 8 months ago

گرایش سازمان به پاسخگویی به تغییرات در محیط از طریق شتاب بخشیدن به اقداماتی که در گذشته کار ساز بوده اند رخوت فعال(active intertia ) نامیده می شود.
شرکت دچار به رخوت فعال وضعیتی شبیه وضع خودرویی که چرخ های عقب آن درگل گیر کرده است. دارد، مدیران بروی پدال گاز فشار می آورند اما حاصل آن چیزی به جز بیشتر در گل فرو رفتن چرخها نیست

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 10 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 1 year ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 8 months, 4 weeks ago