بزرگواران، ممنون از دقت و توجه‌تان...
خدا را سپاس می‌گوییم که پس از هشتصد سال بر سر سفره‌ی گسترده‌ی مولانا جلال‌الدین محمد بلخی نشستیم و از آموزه‌های او بهره بردیم.
امیدوارم این کتاب پارسی، قابل فهم و ساده بتواند برای تمام جوانان ما راه‌گشا باشد و اطلاعات نابی که در این کتاب‌ است، به دست همگان برسد.
من هیچ تأکید و اصراری ندارم که این فایل‌ها را به دست دیگران برسانید و تبلیغ کنید اما تأکید دارم که بیاییم خودمان را درست کنیم و اصلاً مهم نیست که پخش بشود یا نشود...
ما دائماً احساس می‌کنیم که باید جامعه و انسان‌ها را نجات دهیم؛ بیاییم خود را درست کنیم، به جایی این که سرگرم اصلاح دیگران باشیم، به عشق و دوست داشتن برسیم و بعد خودبه‌خود دیگران هم درست می‌شوند.
هر کسی جلوی در خانه‌ی خودش را جارو بزند، جهان تمیز و زیبا خواهد شد.

پروردگارا تو را سپاس می‌گوییم که نور معرفت و همدلی را در دل‌های ما تاباندی...

پروردگارا بابت تمام لحظاتی که دشمنی را بر خود تصور کردیم و ندانستیم همه‌ بازی تو بود، توبه می‌کنیم.

پروردگارا بابت تمام لحظات زندگی که فکر می‌کردیم در حق ما جور و جفا و ستمی جاری شده، توبه می‌کنیم....

امروز فهمیدیم همه، بازی خودِ پروردگار بود!

پروردگار ما را آگاه کردی؛ در لحظه به لحظه زندگی، ما را حفظ بنما و در هر گامی که برمی‌داریم، نور هدایت را بر آن بتابان...

✨الله نور السماوات و الارض✨

در پناه نور و عشق الهی باشید.❤️✨

#علی_مقدم
#_شرح‌_مثنوی_جلسه‌ی‌‌‌‌_صدم
#مولانا

@alimoghadam

پس رسیدن به جهان تک قطبی که بگوییم همه انسان‌ها، صالح و خوب می‌شوند؛ در عالم فیزیکی امکان پذیر نیست!
این را از فکر خود بیرون کنید، چون عالم فیزیکی، عالم تضاد است.

پس ما چگونه نجات پیدا کنیم؟
ما با این همه تضادهای ظاهری و تفاوت‌هایی که می‌بینیم(یکی با حجاب، یکی بی‌حجاب، یکی مؤمن، یکی کافر، یکی شیعه، یکی سُنی....)؛ باید به درک روح برسیم و زن، ‌مرد، خوب و بد کنار برود و به روح همه احترام بگذاریم.
این راه نجات از دعوایی‌ست که همه در آن هستند، تخته نرد بازی می‌کنند و همه نیز در حال باخت هستند.
پس دنیا تنها بازی‌ست که همه در آن بازنده هستند!
بسیاری از کسانی که فکر می‌کنند عاقبت به خیر شدیم! خدا را شکر!...اینها همگی بدبخت‌تر از همه هستند!
چون فکر می‌کنند نجات پیدا کرده‌اند...

اگر توانستید به عشق برسید، دشمنان خود را عاشقانه دوست داشته باشید و برای آنها دعا کنید؛ احتمالاً رسیده‌اید ولی اگر هنوز درگیر هستید که من اهل بهشتم و او اهل جهنم است! من خوبم و او بد است! و...
قطعاً در این‌صورت در وضعیت دوبینی قرار دارید، جهان را دو قسمت می‌بینید و در بازی تخته نرد عالم هستی در حال باخت هستید.
فکر می‌کنید که برنده هستید، شما اصل بازنده‌ها هستید!

پس مولانا راه خروج از ماتریکس را اینگونه گفته که همه را دوست بدارید و عاشق همه شوید.
این سبب می‌شود که از این بازی بیرون بیاییم، چون این بازی اشتباه است در صورتی‌که خود خدا هم این بازی را طراحی کرده است!

یک ‌پدیده‌ای در کنسرت‌های رپ و هوی‌متال و... رخ می‌دهد که هنوز محقق‌ها در حال تحقیق روی آن هستند که این اتفاق چیست؟

در ایران همه در کنسرت‌ها نشسته هستند ولی در کتسرت‌های رپ و... یک عده‌ای آن جلو یک دفعه به هیجان می‌افتند، بالا و پایین می‌پرند و بعد شروع می‌کنند همدیگر را هول می‌دهند، بعد از آن همدیگر را می‌زنند! (فیلم‌های این اتفاق در یوتیوب موجود است.) از بیرون که نگاه می‌کنید، می‌بینید یک عده‌ای که اصلاً همدیگر را نمی‌شناسند، به هم مشت می‌زنند، او این را هول می‌دهد، همه در حال زدن همدیگر هستند!
یعنی در یک جهل قرار گرفته‌اند و همدیگر را در حالی که در یک هیجان و اشتیاق موسیقی هستند، توهین و هول می‌دهند.
من نمی‌گویم این حالت خوب یا بد است و جسارت به اهل موسیقی نمی‌کنم.
حتی در بسیاری از کنسرت‌ها می‌گویند اگر توان جسمی شما خوب نیست، جلو نروید! چون یک مرتبه قاطی می‌کنند و شروع می‌کنند به کتک زدن و هول دادن...

ما هم در این دنیا همین‌طور هستیم؛ همه‌ی ما همدیگر را می‌زنیم، می‌کُشیم و با هم درگیر هستیم...
در نهایت هم همگی کتک خورده از این بازی بیرون می‌آییم و به نقطه‌ی مناسبی نمی‌رسیم. انسان‌ها باید انجایی که همدیگر را می‌زنند؛ یکدفعه یکدیگر را بغل کنند، به هم عشق بورزند، به هم محبت کنند و همدیگر را ببوسند!
در این‌صورت یک‌دفعه می‌بینید آن جمعی که همدیگر را بیهوده می‌زدند، شروع می‌کنند با عشق همدیگر را در آغوش می‌گیرند و این راه نجات بشر است!
تمام تاریخ، همانند مثالی‌ست که برایتان زدم؛جنگ می‌کردند، چند صد سال جنگ‌های صلیبی، چند صدسال جنگ بین خود مسیحی‌ها، چند صدسال آدم می‌کشتند،
چقدر آتش زدند، همدیگر را کشتند و...
چه اتفاقی افتاد؟
یک جایی باید همدیگر را بغل کنیم، همدیگر را دوست بداریم و از این فضا خارج شویم.

پس به خاطر داشته باشید مولانا گفت هر کسی که در این عالم در حال جنگ است، در بازی تخته نرد، بازی را می‌بازد و خود خدا هم این بازی را چیده است که ببازد!

#علی_مقدم
#_شرح‌_مثنوی_جلسه‌ی‌‌‌‌_صدم
#مولانا

@alimoghadam

"این من و ما بهر آن برخواستی
تا تو با خود، نَردِ خدمت باختی"
در حقیقت، کل قصه‌ی هستی و کل عالمی که می‌بینید(اینکه یکی می‌گوید من دشمن دارم! آن یکی می‌گوید من دوست دارم!...) و تمام "من" و "ما‌"ها و آستان و صدرهایی که می‌بینید؛ همگی نَردِ خدمت پروردگار است!

منظور از "نرد" همان تخته نرد است و بنده همیشه توصیه می‌کنم که بازی تخته نرد باید در خانه‌ی ایرانی‌ها باشد، چون فوق‌العاده ریاضی و هوش را قوی می‌کند و یک بازی سنتی ایرانی و بسیار ارزنده‌ است.

پس می‌گوید خدا نرد می‌اندازد و شما اگر فکر می‌کنید جهان هستی در حق من ظلم کرده است؛ خیر! قصه‌ی پروردگار است و خداوند خودش در حال بازی‌کردن با ماست.

خداوند چرا بازی می‌کند؟
گاهی کسی با شما نرد بازی می‌کند که آن را به شما بیاموزد و ‌‌بتوانید خود را بالا بکشید.
اگر ما در این گرفتاری بمانیم که فکر کنیم چقدر انسان‌ها و ملت‌های بدبخت و بیچاره‌ای هستیم؛ پس خدای رحمان و رحیم کیست و این وسط چه‌کاره است؟

ما تا چه زمانی بدبخت هستیم؟
تا موقعی که در نفس و ذهن هستیم و خوب و بد می‌کنیم...
مثلاً می‌گوییم این خوب است، او طرفدار من است، آن جناح و دین من است!
تا زمانی که به این صورت فکر می‌کنیم، ما همیشه بدبخت هستیم و این مشکلات، بازی خود پروردگار است.

اینکه قیافه‌‌ها، رنگ‌ها و دین‌های آدم‌ها متفاوت است؛ آیا خدا نمی‌توانست همه را به یک شکل خوب، مؤمن و مسلمان خلق کند و یک ژنی هم بگذارد که به خاطر این ژن‌، همه‌ی شما نمازخوان شوید؟!

می‌گوید من اینکار را کردم تا شما به مرحله‌ی شناخت برسید؛ یعنی مسئله‌ی حل شده برای شما نگذاشتم بلکه اجازه دادم خودتان بیایید آن را حل کنید.

حل مسائل هم فقط یک راه دارد:
اینکه تفاوت‌ها را بپذیریم، به روح احترام بگذاریم و در روح با هم مشترک شویم.
در این صورت یک مرتبه می‌بینیم که همه‌ی ما روح الهی شدیم.

لطفاً سرگرم حذف ایدئولوژی‌ها و باورها نباشید، چون اینها را خود خدا فرستاده است! تمام این دشمنانی که می‌بینید، بازی خود پروردگار است و خودش اینها را فرستاده است و می‌گوید اگر بتوانید با این دشمنان در وحدت قرار بگیرید، من هم شما را از این درهم‌تنیدگی که در آن گرفتارید، بیرون می‌آورم و نجات می‌دهم.

ببینید اینها سَبک زندگی است و شعار نیست! بنابراین از الآن هر کسی که حال شما از او بهم می‌خورد، از او متنفرید و آدم بی‌خودی می‌دانید را شروع کنید دوست داشته باشید. اصلاً نیاز نیست به او زنگ بزنید و بگویید دوستت دارم! همین‌طور در دل خود او را دوست داشته باشید ‌‌و بگویید این هم یک روح الهی است، خواست خدا بوده است...

موضوع مهم این است که یک "من"ی را تصور نکنید که به این "من" حمله کرده و مایه‌ی آزار این "من" شده است، در بازی نباشید یعنی در ماتریکس نباشید...
ماتریکس هم یعنی گرفتاری و تا ابد درگیر جنگ و ناآگاهی...
بیرون بیایید و همه را با عشق بپذیرید؛ از بیرون با شکرگزاری و نگاه ناظر می‌توانید همه‌چیز را درست و زندگی را به سادگی دگرگون کنید.

"این من و ما بهر آن برخواستی"
یعنی به این دلیل خداوند تنوع آرا، اشکال، عقاید و انسان‌ها را ایجاد کرد...

"تا تو با خود نرد خدمت باختی"
یعنی تو یقه‌ی خود را گرفتی و تخته نرد بازی کردی و باختی!
این نکته‌ی بسیار مهمی است؛
همه‌ی ما در حال باخت هستیم، همه‌ی ما در تخته نرد عالم هستی که خداوند مهره‌های آن را برای ما فرستاده و چیده بود؛ همه‌ی ما در حال باختیم!

در حال باختن چه‌چیزی هستیم؟
عمر خود!
ما در حال از دست دادن زمان، خانواده و برکت خود هستیم و در حال باختن هستیم. چرا؟
چون نگاه ما خوب و بد دارد؛ یکی را خوب و یکی را بد می‌دانیم و نمی‌توانیم در وضعیتی قرار بگیریم که بگوییم همه‌ی اینها بازی خود پروردگار است.

#علی_مقدم
#_شرح‌_مثنوی_جلسه‌ی‌‌‌‌_صدم
#مولانا
@alimoghadam

کانال کلام عشق علی مقدم «نوشتاری»

❤️ لینک یاب کانال

❤️ لینک‌یاب صدمیدان

❤️ لینک یاب شرح مثنوی
? لینک‌یاب چله جوشن کبیر ۱

? لینک‌یاب جوشن ۲

?لینک‌یاب چله علم‌النور

بیت ۳۸۳

ریزه ریزه صدقِ هر روزه چرا
جمع می‌ناید در این انبارِ ما؟

?منظور از صدق، نیکی هایی است که ما هر روز جمع می کنیم.
پس اثر این همه صدق کجاست؟!

?آدمی که سال ها عبادت کرده باید نورانی شده باشد و نور فیزیکی از بدن او بیرون بزند.
اگر اینگونه نیست یک موش محصول او را می دزدد.

♧ ♧ ♧ ♧ ♧ ♧ ♧ ♧ ♧

?انشاالله که بتوانیم موش ها را شناسایی کنیم و فرا بگیریم که چگونه ثواب زندگی ما، از ما خارج نشود و برایمان بماند؛
که اگر روزگاری از این عالم رخت بر بستیم تهیدست و بی چیز نباشیم.(آمین)

در پناه نور و عشق الهی باشید✨❤️✨

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_جلسه_بیستم.
#مولانا

@alimoghadam

بیت ۳۸۲

گر نه موشی دزد در انبار ماست
گندم ِ اعمال چِل ساله کجاست؟

?منظور از گندم ، ثوابهای یک عمر ماست.

ما یک روز کار خوب انجام می‌دهیم و حالمان خوب است،اما روز بعد کار بدی انجام می دهیم (مثل دروغ و دعوا )و بعد می بینیم که حالمان بد شد!
پس نتیجه می گیریم که ثواب، قابل جمع شدن در روان ماست!

تو اگر چهل سال کار خوب کرده ای پس چرا حالت خوب نیست؟!
?چون انبارت سوراخ بوده و یک موش به دلیل عدم حضور تو تمام محصولت را دزدیده است!

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_جلسه_بیستم.
#مولانا

@alimoghadam

بیت ۳۸۱

بشنو از اخبار آن صدرِ صدور
لا صَلوة تَمَّ الّا بالحُضور

?صدر یا قفسه سینه جایگاه آگاهیست.

در فرهنگ عرفانی صدر یا قفسه سینه را جایگاه آگاهی می‌شناسند و خیلی جالب است که برای آگاهی مکان در نظر گرفته شده است!

?منظور مولانا از صدر صدور، بالاترین مقام آگاهی، پیامبر اسلام صلوات الله علیه میباشد.

پیامبر می فرمایند:
نماز،کامل نمی‌شود الا به حضور قلب!

?از پیامبر روایت هست که تا حضور قلب نباشد عبادت ارزش و اثری ندارد...

من عبادت می کنم و اعمال نیک انجام می دهم و توشه جمع آوری می کنم اما انبار من سوراخ است و فایده ای ندارد ؛
چون حضور ندارم!

?آگاهی از فنِ حضور بسیار حائز اهمیت است.

?متدولوژی که در بودائیسم استفاده می‌شود سکوت ذهن است.
?در مکتب ذن نیز آموزشهای شینتو وجود دارد؛

?اما در مکتب عرفانی اسلامی ایرانی، فنِ مراقبه ی حضور مهم است؛
شما باید حاضر باشید و حضور را یاد بگیرید.

قبل از جمع آوری هر محصولی اول باید حضور ما کامل شده باشد.

?حضور در یک کلام یعنی شما متوجه آن کار باشید که نه از لحاظ حواس، پرت شوید و نه از لحاظ تن.
و کاملاً در همان نقطه توجه کامل داشته باشید و در تن خود حاضر باشید.

?به ویژه در لحظات عبادت باید در تن حضور داشته باشید و توجه شما به بیرون از بدن نرود و کاملاً در درون تن و بدن باشید،
و پراکندگی فکر و زمان، در گذشته و آینده نداشته باشید؛
و از اینجاست که فنِ حضور آغاز می شود...

?اگر روی حضور کار کنید،
سوراخ هایی که باعث میشود ثواب معنوی شما هدر برود بسته میشود.

?موش بخاطر بی حضوری‌ شما به بانک معنویتان سوراخ و دستبرد زده است و شما برای از بین بردن این خلاءِ معنوی باید در حضور قرار بگیرید...

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_جلسه_بیستم.
#مولانا

@alimoghadam

بیت ۳۸۰

اول ای جان دفعِ شرِّ موش کن
وانگهان در جمعِ گندم جوش کن

?در اینجا مولانا نمی‌گوید ای تن،
بلکه میگوید ای جان!
چون موضوع در حیطه جان و ماورای تن اتفاق می‌افتد.
جوش به معنای کوشش و تلاش است.

? مولانا می‌گوید قبل از اینکه ثواب کنی، اول پایه های خودسازی را در خودت درست کن،
بعد به جمع آوری توشه بپرداز!

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_جلسه_بیستم.
#مولانا

@alimoghadam

بیت ۳۷۸ و ۳۷۹

می نیندیشیم آخر ما به هوش
کاین خلل در گندم است از مکرِ موش

موش تا انبار ما حفره زده ست
وز فَنَش انبار ما ویران شده ست

?در اندیشه و زندگی ما موشی کمین کرده که ما هر چه ثواب جمع میکنیم،موش آنها را با خود می برد!
و خیلی مهم است که ما این موش را بشناسیم.

?یک موش در حال خوردن و بردن دسترنج عبادات ماست!

?چرا آنچه که ما از کار خیر و عبادت جمع کرده ایم نتیجه‌ای ندارد؟!
چرا هر اتفاقی که می‌افتد من دچار به هم ریختگی میشوم،اعصابم خورد می شود و ناراحت و افسرده می شوم؟

?چون گندم مرا یک موش دزدیده است!

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_جلسه_بیستم.
#مولانا

@alimoghadam

بیت ۳۷۶ و ۳۷۷

می‌رهانی هردمی ما را و باز
سوی دامی می رویم ای بینیاز

ما در این انبار،گندم می‌کنیم
گندم ِجمع آمده گم می‌کنیم

?بی نیاز صفت پروردگار است؛
و ما باید به نور قناعت که خداوند در وجود ما قرار داده منور بشویم.

?خداوند در درون ما نور بی نیازی قرار داده است؛
که هیچ وقت نه حسرت کسی را بخوریم و نه چشم طمع به دست کسی داشته باشیم؛
و در دام دغلبازیِ دجال گرفتار نشویم!

?ما انباری درست کرده‌ایم که در آن گندم جمع میکنیم و بعد از مدتی می بینیم گندم های ما نیست!

?این وضعیت حال تک تک ماست !
هر روز عبادت می‌کنیم، کار خوب انجام می‌دهیم، سرگرم مسائل عبادی هستیم؛
اما چرا سطح معنوی ما بالا نمی آید و رشد نمی کنیم؟
چرا دستاورد معنوی بالایی نداریم؟

?چون یک نفر محصول و یا گندم ما را می دزدد؛
و جناب مولانا چقدر قشنگ در ادامه آن را شرح می‌دهد.

#علی_مقدم
#شرح_مثنوی_جلسه_بیستم.
#مولانا

@alimoghadam