Fallosafah | فل‌سفه محمد سعید حنایی کاشانی

Description
بازنشر فرسته‌های این کانال تنها به صورت مستقیم رواست.

عاقبت منزل ما وادی خاموشان است
حالیا غلغله در گنبد افلاک انداز

Website: fallosafah.org/old
Website: fallosafah.org
Academia.edu: https://sbu-ir.academia.edu/Sahaka

محمد سعید حنایی کاشانی
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 19 hours ago

1 month, 2 weeks ago
*****🔷*** روزنامهٔ جمهوری اسلامی- ۳ آبان …

*🔷* روزنامهٔ جمهوری اسلامی- ۳ آبان ۱۳۶۳:

"در این هفته در تهران نخستین کتاب حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی تحت عنوان «سیاست اقتصادی» منتشر شد. حجت‌الاسلام والمسلمین در این کتاب یک خلاء بزرگ را پر کرده‌اند. با این کتاب ارزنده، آثار اقتصاددانان استکبار شرق و غرب و لاطائلاتی که بوسیله مغزهای مخبطی چون آدام اسمیت و کارل مارکس نشر یافته بی اثر شده و آفاق جدیدی بروی مستضعفان عالم مفتوح می‌گردد. اجرای دقیق رهنمودهایی که در این کتاب عرضه شده است نه تنها جمهوری اسلامی را در مسیر صحیح رشد اقتصادی قرار می‌دهد بلکه راه را برای نجات دنیا از ورطهٔ بحران اقتصادی حاصله از استکبار نیز روشن می‌نماید."**

@tarikh_eghtesaad1

1 month, 2 weeks ago
***🔷*** **تحلیلی از وضعیت کنونی**

🔷 تحلیلی از وضعیت کنونی

🔶 امشب مطلبی از استاد ارجمند دکتر سعید مدنی را می‌خواندم. تحلیل نسبتا خوبی بود، اما غلط‌های فاحش تاریخی داشت که با توجه به اوضاع و احوال زندان و نداشتن امکان رجوع به منابع و نداشتن ویراستار آگاه به مسائل تاریخی طبیعی است. بهتر بود می‌دادند متن را شخص آگاهی به تاریخ و سیاست بخواند و ویرایش کند.

دو نکته به‌ویژه اشتباه در متن:

۱) یکی درباره ترور فرانکوست که نادرست است. کسی که ترور شد نخست وزیر او کاره‌رو بلانکو بود و نه فرانکو. فرانکو در سال ۱۹۷۵ به مرگ طبیعی مرد.

۲) خوان کارلوس پسر فرانکو نبود. نوه پادشاه اسپانیا آلفونسوی سیزدهم بود که به علت دیکتاتوری فرانکو از کار برکنار شده بود. فرانکو‌ پیش از مرگش پادشاهی اسپانیا را پس از ۲۲ سال اعاده کرد و پادشاهی اسپانیا با همه پرسی و تغییر  قانون اساسی به مشروطه تغییر یافت. 

دوشنبه، ۱۴ آبان، ۱۴۰۳

@fallosafahmshk

https://t.me/kaleme/31923

1 month, 3 weeks ago
***👆******👆******👆***

👆👆👆

🔷 مقالات من در «تلگرام» و «آکادمیا»

  1. «جبّاراً فی‌الارض: از “نظام/دولت زور” تا “دین زور”»، پنجشنبه، ۱۳ مهر، ۱۴۰۲/۵ اکتبر، ۲۰۲۳.
    https://t.me/fallosafahmshk/1014

  2. «دستور اشغال “الارض المقدّسة” را نخستین بار چه کسی داد؟»، جمعه، ۲۸ مهر، ۱۴۰۲/۲۰ اکتبر، ۲۰۲۳.
    https://t.me/fallosafahmshk/1036

  3. «“مغالطه“ و “مباهته” به نام “نقد”!:“مغالطهٔ پهلوان‌پنبه” به سبک مهدی خلجی»، جمعه، ۱ دی، ۱۴۰۲/۲۲ دسامبر، ۲۰۲۳. 
    https://t.me/fallosafahmshk/1072

  4. «آیا مسلمانان بوده‌اند که افلاطون را “الهی” گفته‌اند؟: دربارهٔ معنا و مفهوم “ὁ θεῖος Πλάτων” در فلسفهٔ باستان»، شنبه، ۱۴ بهمن، ۱۴۰۲/۳ فوریه، ۲۰۲۴.
    https://t.me/fallosafahmshk/1110

شنبه،  ۱۲ مهر، ۱۴۰۳

@fallosafahmshk

1 month, 3 weeks ago
***🔷*** **مقالات من در «تلگرام» و …

🔷 مقالات من در «تلگرام» و «آکادمیا»

🔶 از سال ۱۳۹۸ که با آبراههٔ fallosafah@ به تلگرام قدم گذاشتم، آبراهه‌ای که به دلیل بی‌احتیاطی (نداشتن سیم کارت آغازین ثبت نام) از دستم بیرون رفت و تلگرام هم هیچ کمکی برای دسترسی دوباره‌ام به آن انجام نداد، مقالاتی را به صورت «پی دی اف» در اینجا و در «آکادمیا» منتشر کرده‌ام. اکنون برای آسانی دسترسی پیوند‌های آنچه را تاکنون در این «ابراهه» منتشر شده است برای علاقه‌مندان می‌گذارم.   

  1. «پایان “تاج و تخت”: پایان “عصر شاهان”، آغاز “عصر مردم”»، ۱۱ خرداد، ۱۳۹۸/۱ ژوئن، ۲۰۱۹.
    https://t.me/fallosafahmshk/6

  2. «آیا فلسفه می‌تواند قاره‌ای باشد؟»، دوشنبه، ۲۰ خرداد، ۱۳۹۸/۱۰ ژوئن، ۲۰۱۹.
    https://t.me/fallosafahmshk/10

  3. «مفهوم جامعه مدنی/ شهروندی»، پنجشنبه، ۲۳ خرداد، ۱۳۹۸/۱۳ ژوئن، ۲۰۱۹.
    https://t.me/fallosafahmshk/11

  4. «بهترین راه برای نابودکردن دشمن چیست؟»، ۲ تیر، ۱۳۹۸/۲۳ ژوئن، ۲۰۱۹. 
    https://t.me/fallosafahmshk/21

  5. «نادر نادرپور، اونگارت‌تی و هنر ترجمه شعر»، ۸ تیر، ۱۳۹۸/۲۹ ژوئن، ۲۰۱۹.
    https://t.me/fallosafahmshk/24

  6. «شاهنشاه یا امپراتور، شاهنشاهی یا امپراتوری»، ۱ مرداد، ۱۳۹۸/۲۳ ژوئیه، ۲۰۱۹.
    https://t.me/fallosafahmshk/39

  7. «ترجمهٔ دوم: بهتر یا بدتر؟: غلط‌سازی و ترفندهای بازنویسی و بازترجمه در ترجمه‌های دوم»، شنبه، ۱۲ مرداد، ۱۳۹۸/۳ اوت، ۲۰۱۹.
    https://t.me/fallosafahmshk/57

  8. «پاسدار پاسداران کیست؟»، چهارشنبه، ۳۰ مرداد، ۱۳۹۸/۲۱ اوت، ۲۰۱۹.
    https://t.me/fallosafahmshk/62

  9. «“فروافتادگان”» (!؟) وارثان زمین خواهند بود: درنگی بر یک ترجمه»،  یکشنبه، ۲۴ شهریور، ۱۳۹۸/۱۵ سپتامبر، ۲۰۱۹. 
    https://t.me/fallosafahmshk/69

  10. «“فروافتادگان” از کجا آمد؟»، سه‌شنبه، ۲۶ شهریور، ۱۳۹۸/۱۷ سپتامبر، ۲۰۱۹. 
    https://t.me/fallosafahmshk/70

  11. «عاشورا و موقعیت تراژیک»، ۲۵ مهر، ۱۳۹۸/۱۸ اکتبر، ۲۰۱۹.
    https://t.me/fallosafahmshk/86

  12. داستان دو شهر: «“فرد” و “دولت”، «“فرد” و “پول”»، شنبه، ۴ آبان، ۱۳۹۸/۲۶ اکتبر، ۲۰۱۹.
    https://t.me/fallosafah/133

  13. «از “سپهرهای وجود” تا “ساحت های وجودی”»، ۱۵ بهمن، ۱۳۹۸/۴ فوریه، ۲۰۲۰.
    https://t.me/fallosafahmshk/142

  14. «شرحی بر اصطلاح “تفکيک/تخريب” در پديدارشناسی هايدگر: نمونه‌ای از فساد نهادی و ساختاری در مجلات “به اصطلاح” علمی – پژوهشی دانشگاهی»، ۱۹ آذر، ۱۳۹۹/۱۹ دسامبر، ۲۰۲۰.
    https://t.me/fallosafahmshk/163

  15. «“باور نادرست” یا “ایمان بد”؟: مروری بر ترجمۀ بابک احمدی از اصطلاحی در فلسفۀ سارتر»، ۲۴ اسفند، ۱۳۹۸/۱۹ دسامبر، ۲۰۲۰.
    https://t.me/fallosafahmshk/386

  16. «از “ناکجاآباد” تا “خراب‌آباد”: داریوش آشوری و فقدان “نظریهٔ  ترجمه”»، ۲۱ آذر، ۱۴۰۰/۱۲ دسامبر، ۲۰۲۱. 
    https://t.me/fallosafahmshk/470

  17. «“تنهایی” در تصوف و هستی‌شناسی وجودی»، ۱۸ خرداد، ۱۴۰۰/۸ ژوئن، ۲۰۲۱. 
    https://t.me/fallosafahmshk/471

  18. «هایدگر، از “پرسشِ هستی” تا “طلبِ هستی”: درنگی بر یکی دو بند از “فلسفۀ قارّه ای”، بازترجمۀ محمد مهدی اردبیلی»، ۱۹ خرداد، ۱۴۰۰/ ۹ ژوئن، ۲۰۲۱.
    https://t.me/fallosafahmshk/625

  19. «درنگی بر یکی دو بند از ترجمهٔ “فلسفهٔ انگلیسی‌زبان: ۱۷۵۰ تا ۱۹۴۵”، ترجمهٔ یاسر خوشنویس»، چهارشنبه، ۹ تیر، ۱۴۰۰/۳۰ ژوئن، ۲۰۲۱.
    https://t.me/fallosafahmshk/492

  20. «“تیموکراسی”: از “مدینهٔ کرامت” تا “سلحشورسالاری” و “توانگرسالاری”»، پنجشنبه، ۶ آبان، ۱۴۰۰/۹ نوامبر، ۲۰۲۱.
    https://t.me/fallosafahmshk/592

  21. «حکومت باید “مستقل” باشد یا “عادل”»؟»، یکشنبه، ۸ آبان، ۱۴۰۱/۳۰ اکتبر، ۲۰۲۲.
    https://t.me/fallosafahmshk/856

  22. «مبطلات “ولایت” چیست؟»، سه‌شنبه، ۱ آذر، ۱۴۰۱/۲۲ نوامبر، ۲۰۲۲. 
    https://t.me/fallosafahmshk/869

  23. «“راعی” و “رعیّت”»: شبانی، پیامبری، پادشاهی و به خدایی رسیدن حکومت»، شنبه، ۱۵ بهمن، ۱۴۰۱/۴ فوریه، ۲۰۲۳. 
    https://t.me/fallosafahmshk/897

  24. «نه هرکه سر بتراشد قلندری داند!»، سه‌شنبه، ۸ فروردین، ۱۴۰۲/۲۸ مارس، ۲۰۲۳.
    https://t.me/fallosafahmshk/919

  25. «“لطف” چیست؟ “فیض” چیست؟ “عنایت” چیست؟»، سه‌شنبه ۹ خرداد، ۱۴۰۲/۳۰ مه، ۱۴۰۲.
    https://t.me/fallosafahmshk/946

  26. «نگاهی به یک کتابگزاری: از جسپر گریفین تا مهدی خلجی»، یکشنبه، ۲۱ خرداد، ۱۴۰۲/۱۱ ژوئن، ۲۰۲۳.
    https://t.me/fallosafahmshk/954

ادامه در زیر

👇👇👇

1 month, 3 weeks ago
1 month, 4 weeks ago

🔷 چه کسی مردم را «بی‌وطن» یا «بی‌خانمان» می‌کند؟

🔶 چرا مردم از کشور خود «مهاجرت» یا «فرار» می‌کنند؟ چرا مردم «شورش» یا «انقلاب» می‌کنند؟ چرا مردم به «خدا» یا «عرفان» پناه می‌برند؟ چرا مردم «دم‌غنیمتی» می‌شوند؟ چرا مردم «تقدیرگرا» می‌شوند؟ چرا مردم «خودکشی» می‌کنند؟ آیا «دولت» یا «نظام حاکم» بر کشور یا وضع زندگی آنها، متأثر از نوع حکومت‌شان، نیست که آنها را به این سو می‌راند؟ برای یافتن پاسخ این پرسش‌ها می‌باید به «طبیعتِ انسان» رجوع کنیم و ببینیم انسان چگونه موجودی است و در برابر اوضاع و احوال مختلف زندگی خود با توجه به بینش خود یا مصلحت و منفعت خود چه موضعی ممکن است بگیرد. برای فهم نقش «دولت» یا «نظام حاکم» بر کشورها در واکنش‌ها و نگرش‌ها و بینش‌های مردم و اینکه حکومت‌ها تا چه اندازه در خوشبختی یا بدبختی، یا راستی و کژی، یا سلامت و فساد و تباهی، جامعه نقش دارند می‌توانیم «خانواده» را با «جامعه» و «دولت» را با «رئیس خانواده» یا «پدر» مقایسه کنیم و ببینیم آیا آنچه در خصوص «خانواده» و «رئیس خانواده» و تأثیرگذاری آنها در پرورش فرزندان یا وفاداری همسران صادق است در خصوص «جامعه» و «دولت» نیز صادق است؟

تصور کنید خانواده‌ای داریم با پدری که «معشوقه‌باز» است یا زنان‌ متعدد «عقدی» و «صیغه‌ای» دارد و به خانوادهٔ اصلی و همسر خود که فرزندانی هم از او دارد کم‌تر از همه می‌رسد و قادر به برقراری «عدالت» میان این زنان یا خانواده‌های متعدد نیست. اکثر درآمدش را خرج معشوقه‌ها یا همسران دیگرش می‌کند، همسر اول و اصلی‌اش و فرزندانش را که از کمبودها شکایت دارند و حق و نفقهٔ خود را برای زندگی می‌طلبند به باد دشنام و کتک می‌گیرد (دیگر نمی‌گوییم، آنها را شکنجه می‌کند، یا کور می‌کند، یا به آنها تجاوز می‌کند! یا در خانه و زیرزمین محبوس می‌کند!) و زندگی را به ‌آنها تلخ می‌کند. اکنون می‌پرسیم همسر و فرزندان این مرد/شوهر/پدر بی‌وفا و معشوقه‌باز یا چندزنه چه واکنش‌هایی ممکن است نسبت به این رفتارها از خود نشان دهند: ۱) طلاق یا جدایی، ۲) تسلیم و رضا به سرنوشت، اما در دل سرشار از نفرت و منتظر لحظهٔ رهایی، ۳) فرار از خانه، ۴) خودکشی، ۵) دم‌غنیمتی شدن و خوش گذراندن و بی‌خیال همه چیز شدن، ۶) کشتن پدر.

اکنون تصور کنیم اگر ۱) طلاق به دلیل قانونی یا شرعی یا دلایلی دیگر از جمله بی‌پناهی زن و فرزندان ممکن نباشد و آنها بخواهند با همین وضع و زندگی بخور و نمیر سر کنند و بسازند باید ۲) نگرشی به زندگی اختیار کنند که این زندگی را برای آنها «تحمل‌پذیر» کند، بنابراین آنها خود را باید متقاعد کنند که این «سرنوشت» خواست خدا بوده است و چاره‌ای ندارند جز اینکه «صبر» کنند تا خدا گشایشی فراهم آورد! (دین و عرفان)، یا ۳) آنها هم بی‌خیالی و خوش‌باشی پیشه کنند و هرکار دل‌شان می‌خواهد بکنند (خوش‌باشی و دم‌غنیمتی شدن و بی‌خیالی)، یا ۴) از خانه بگریزند و به جایی دیگر روند تا دست شوهر یا پدر به آنها نرسد (فرار، مهاجرت)، ۵) یا خودکشی کنند، و ۶) سرانجام اگر دیگر کارد به استخوان‌شان رسید بر او بشورند و او را بکشند (شورش، انقلاب)!

خب اگر اکنون وضع «نظام‌های جبار» را با این «پدر خبیث» معشوقه‌باز یا چندزنه و خشن و بی‌مروت و ستمگر مقایسه کنیم، می‌بینیم هرآنچه در خانواده‌ای با چنین پدری ممکن است روی دهد، در چنین نظامی (نظامی که مردم را گروه گروه کرده و اموال و ثروت مردم را فقط برای بقای خودش و اعوان و انصار خودش در داخل و خارج خرج می‌کند. به مردم خود گرسنگی می‌دهد و زور می‌گوید، اما از «رهایی مستضعفین جهان» سخن می‌گوید!) هم ممکن است روی دهد. بنابراین، خانواده و جامعه را نمی‌توان «اصلاح» کرد، مگر اینکه «پدر» یا «نظام جبار» حاکم را «اصلاح» کرد. همسران و فرزندان و شهروندان تنها وقتی به شوهران و‌ پدران و فرمانروایان خود وفادارند که از آنان «رضایت» داشته باشند و از آنان «ستم» یا «زورگویی» و «خشونت» ندیده باشند و بنابراین تنها وقتی مسئول رفتارهای واکنشی خودند که بر زندگی آنها «اجبار» و «کمبود» یا «فقر» و «خشونت» حاکم نبوده باشد!         

یکشنبه، ۶ آبان، ۱۴۰۳

@fallosafahmshk

2 months ago
2 months ago

🔷 از «چه» و «فیدل» چه مانده است؟

🔶 در طی سه یا چهار دهه، از ۱۹۵۹/۱۳۳۸، به بعد و حتی تا همین اواخر شاید کسی از میان رهبران سیاسی جهان به اندازهٔ فیدل کاسترو و همرزم او چه‌گوارا محبوب نویسندگان و شاعران و حتی فیلسوفان نبود، از سارتر گرفته تا مارکز. در توصیف اندیشه‌های او، در ساده‌زیستی او، چه‌ها که نگفتند. تصور این بود که دوتا آدم درس‌خوانده و دانشگاه‌رفته و کتاب‌خوانده همراه با جمعی دیگر از دانشجویان حکومت نظامی باتیستا (۱۹۵۹-۱۹۵۲) را با حمله‌ای برق‌آسا و با بی‌اعتنایی یا همراهی مردم سرنگون کردند و اکنون می‌توانند طرح حکومت و جامعه‌ای را بر پهنهٔ زمین دراندازند که «سرمشق» همهٔ انقلاب‌های جهان شود.

کوبا از همان نخستین روز پیروزی‌اش «صدور انقلاب» را آغاز کرد، نخست با الهام‌بخشی که بسیار قویتر بود و بعد با اقدامات عملی، همچون صدور پزشک و مستشار و اسلحه، به مناطقی از امریکای لاتین و بعد افریقا و خاورمیانه، از اریتره تا یمن. تا یکی دو دهه به نظر می‌آمد که کوبا در زمینهٔ نشر کتاب و تحصیلات عالی و ورزش و سینما و شایسته‌سالاری یا نخبه‌سالاری پیشرفت‌های شایانی کرده است و اینها گواهانی بودند بر اینکه «انقلاب» می‌تواند تغییر پدید آورد و وضع مردم و کشور را بهبود بخشد. اما هرچه گذشت معلوم شد که حکومت یک‌نفره فیدل کاسترو، حتی اگر او تمام عمر همان لباس سادهٔ نظامی و چکمه، را هم به پا داشته باشد چندان هم کارآمد نبوده است و اگر در یکی دو دههٔ نخست نسل اول انقلاب اهتمامی بلیغ به «پیشرفت» و «توسعه» از خود نشان دادند این «شور و شوق» رفته رفته کاستی گرفت و حکومت تقریباً تمام عمر کاسترو (۴۹ سال، از ۱۹۵۹ تا  ۲۰۰۸) و برادرش رائول همچون «ولایت» پدری مستبد کودکانی خنگ و ابله برجای گذاشت.

بی‌شک، بزرگ‌ترین و بدترین میراث حکومت‌های «ولایی» و «پدرسالار» و «مقتدر» و «جبار» نابود کردن «فردیت» و توانایی‌های فردی و پدید آوردن افراد مطیع و موذی و دودوزه‌باز و منفعت‌طلبی است که میراث خانوادگی را نیز به باد می‌دهند، کشور که جای خود دارد. «دیکتاتوری» انقلابی و غیرانقلابی، ولایی، پدرسالارانه، جبارانه، روشن‌اندیش، یا تاریک‌اندیش، دینی یا سکولار، پادشاهی یا آخوندی ندارد، هرچند دیکتاتوری‌های آخوندی و کمونیستی و فاشیستی از همه بدتر است.

خیر‌خواه‌ترین دیکتاتورها هم اگر کشور را چند روزی به پیشرفت برسانند، باز به دلیل بی‌بهره گذاشتن نسل‌های آینده از اندیشه و تجربه و آزمون و خطا و گردش قدرت و نابود کردن سلسله مراتب اجتماعی بر اساس کار و اندیشه و شایستگی چیزی بر جای نمی‌گذارند. برافتادن شاهنشاهی‌ها و امپراتوری‌های بزرگ و باشکوه گذشته گواهی است بر این مدعا.     

دوشنبه ۳۰ مهر، ۱۴۰۳

@fallosafahmshk

2 months ago

🔷 «خاک» یا «جان»؟

🔶 بسیاری از آدم‌ها عمری را بر سر این می‌گذارند که کشوری یا سرزمینی را از چنگ عده‌ای دیگر بیرون آورند و در چنگ خود بگیرند یا به چنگ دیگرانی از جنس و قماش خود بسپارند تا «عقیده» و «آیین» و «قوم» خود را در آنجا ساکن کنند. اما نتیجه چیست؟ آیا با بیرون آمدن آن سرزمین از چنگ دیگران وضع برای «همهٔ مردم» بهتر می‌شود و «آزادی» و «عدالت» برقرار می‌شود یا فقط «اندکی» از این وضع جدید سود می‌برند؟ نه همیشه، اگر معلوم نباشد شما چه «آیین» و «مرامی» در سر دارید و پس از پیروزی چه چیزی را بر کشور حاکم می‌کنید؟ نگاهی به بسیاری از به اصطلاح «انقلاب‌های آزادیبخش» و «تغییر رژیم‌»ها در کشورهای آسیایی و افریقایی و اروپایی نشان می‌دهد نه چندان، شاید هم هیچ، شاید هم هرگز «تغییر»ی صورت نمی‌گیرد، اگر بدتر نشود، فقط «قدرت» دست به دست می‌شود! چرا؟

نگاهی به «انقلاب کوبا»، «انقلاب آزادیبخش الجزایر»  یا همین «انقلاب ۵۷» خودمان بکنید. آیا تعداد مهاجران این کشورها «پیش از انقلاب»شان بیش‌تر بود یا «پس از انقلاب»‌شان؟ اگر خاکی را آزاد می‌کنیم و از چنگ دیگران درمی‌‌آوریم تا «همه» بتوانند در آن زندگی کنند، پس چرا بعد «همه نمی‌توانند» و «وضع بس بدتر» از قبل می‌شود تا جایی که مردم در «حسرت حاکمان قبلی» به سر می‌برند و بر آنان «رحمت» می‌فرستند یا به همان سرزمین «استعمارگران» یا «اشغالگران» پیشین کوچ می‌کنند؟ آیا در کشور خود و در زیر سایه استعمارگران و اشغالگران زیستن بهتر است یا رفتن در کشور استعمارگران و اشغالگران و بر سفره آنان نشستن؟ البته بسیار بهتر است که آدم در خود کشور استعمارگر یا اشغالگر زندگی کند تا در  کشور استعمارشده یا اشغال‌شده. چون هرچه باشد در کشورهای استعمارگر  حقوق بشر و حقوق اجتماعی و رفاه بیشتر است. این طور نیست؟!

بسیاری از کسانی که برای این «انقلاب»‌ها و این «آزادی‌بخشی»‌ها از چنگ استعمار رنج و زحمت کشیدند «پس از انقلاب» به دست «تازه به دوران رسیدگان و دوستان و برادران و رفقای سابق» به زندان افتادند یا کشته شدند یا وادار به مهاجرت شدند. بنابراین، می‌توان پرسید: «آزاد کردن خاک از دست کسانی دیگر و دادن آن به دست کسانی دیگر چه ارزشی دارد، اگر کسانی بر سر کار آیند که بس احمق‌تر و غارتگرتر و جنایتکارتر از پیشینیان باشند؟» آیا جان خود را بیهوده فدای «ثروت» و «قدرت» دیگران نمی‌کنیم؟

آیا برای انسان‌ها «جان» مهم‌تر از «خاک» نیست؟ آیا انسان نمی‌باید «جان» خود را بپاید؟ اگر کسانی «جان»شان را برمی‌دارند و می‌روند در اروپا و امریکا و کانادا زندگی می‌کنند، پس چرا از دیگران می‌خواهند «جان‌»شان را بدهند تا «وطن»شان را حفظ کنند؟ این «وطن» وطن کیست؟ «وطن ما» یا «وطن آنها»؟ ایا کسی که گذرنامهٔ کشور «استعمارگر» را گرفته است و در زیر سایهٔ «استعمار» دارد زندگی مرفه می‌کند «حق» دارد برای «وطن» نوحه‌سرایی کند و از دیگران بخواهد در برابر «استعمار» یا «حملهٔ خارجی» برای سرنگونی «نظام حاکم» یا «تسخیر کشور» مقاومت کنند؟ یا کسانی که آرزوی «آزادی کشورشان» به دست بیگانگان را دارند سرزنش کند؟ آیا «مهاجرت» خود نوعی «خیانت» و «وطن‌فروشی» نیست؟ آیا مهاجرت ترجیح منفعت شخصی بر جمعی نیست؟ آگر «وطن» خوب است، پس چرا خودت «رها»یش کردی؟ چرا نایستادی با «ستمگران» و اشغالگران و مستبدان بجنگی و آن را پس بگیری؟ و «جان» و «مال» خود را برداشتی و رفتی! چرا تابعیت کشوری دیگر را گرفتی؟ اصلاً کسی که تابعیت کشوری دیگر را دارد به او چه مربوط است که مردم کشوری با نظام‌شان یا کشورشان چه می‌خواهند بکنند؟ باری، آیا «آزادی» و «عدالت» و «جان» و «زندگی» مهم‌تر از هرچیز دیگر، حتی «خاک» یا «وطن»، نیست؟

کدام «وطن» است که ارزش آن را دارد که آدم به خاطرش بمیرد؟ و کدام «آدم» است که مردنش به خاطر وطن «ارزش» دارد؟ «وطن» با آدم به دنیا می‌آید یا وطن هم انتخاب می‌شود یا «باید» انتخاب شود؟

شنبه، ۲۸ مهر، ۱۴۰۳
@fallosafahmshk 

2 months, 1 week ago

🔷 دشمن‌سازی

🔶 برخی «دشمن‌سازی» و «دشمن‌کشی» را هنر می‌شمارند، و حال آنکه «دشمن‌سازی» و «دشمن‌کشی» هیچ‌کاری ندارد! کافی است بگویید می‌خواهید «سر به تن هیچ کس» نباشد و می‌خواهید تمام جهان را بگیرید و سر از تن همه جدا کنید، چون خدا به شما چنین وعده‌ای داده است و «امام‌»تان که ظهور کند همه جهان را خواهد گرفت و گردن همه را خواهد زد! آن‌گاه از پایین و بالا و چپ و راست بر سر شما خواهند ریخت تا به شما نشان دهند اولین کسی که نباید سرش به تنش باشد خود شمایید!

برخی «ایدئولوژی‌»‌ها تا وقتی که حرف باشند و آرزو شاید برای اعتقاد داشتن و خواندن جذاب باشند و پیروانی داشته باشند، اما در عمل وقتی بخواهند به واقعیت درآیند آن‌گاه نشان می‌دهند که «دروازه‌های دوزخ» کدام سوست! «نظام ولایت فقیه» با حمایت از جنگ تجاوزکارانه «روسیه علیه اوکراین» با ادعای «حمله پیشدستانه» و «پیچ تاریخی» و دادن وعده «زمستان سخت» به اروپا و دیگر قضایا اشتباهی مرگبار مرتکب شد، و حمایت «اروپا» را نیز از دست داد، اشتباهی که شاید چین و روسیه و کره‌ شمالی هم نتوانند به دادش برسند، نیابتی‌ها که دیگر جای خود دارند!

پنجشنبه، ۲۶ مهر، ۱۴۰۳

@fallosafahmshk

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 19 hours ago