?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 5 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 weeks, 1 day ago
🔷 کیمیاگر سخن
🔶 ابوالحسن نجفی (۷ تیر ۱۳۰۸ – ۲ بهمن ۱۳۹۴)، ادیب سخنشناس و مترجم فرزانه، در مقام ناقد نکتهسنج نه تنها بر گردن نسلی از نویسندگان و سخنوران نامی ایران از دهه ۴۰ به بعد حقی بزرگ دارد، بلکه در سامان دادن به نوشتار و گفتار هرروزی ما مردم عادی نیز تلاشی بزرگ کرده است.
بیشک، از نابسامانیهای پس از انقلاب یکی هم پریشانی زبانی بوده است. نجفی در جایی میگوید که انقلاب سبب شد بسیاری از دانشجویانی که در خارج از کشور به سر میبردند و آموزشی استوار در زبان فارسی و نویسندگی ندیده بودند به کشور بازگردند و به دلایلی سیاسی به کار روزنامهنگاری و ترجمه بپردازند یا در رادیو و تلویزیون کار کنند و جایگزین افراد آموزشدیده پیش از انقلاب شوند و خبررسانی و برنامهسازی کنند و بهتدریج زبانی آمیخته با نحو زبان انگلیسی یا دیگر زبانهای اروپایی پدید آورند و از راه ترجمه زبان فارسی را کژ و کوژ و نااستوار کنند. به این بیفزاییم وضعیتی را نیز که آموزش و پرورش و دانشگاه در پس از انقلاب به آن دچار شد و کتابها و آموزگاران و آموزشهای دبیرستانی بیش از پیش رو به ضعف رفت و ادبیات در مقام رشتهای کمدرآمد و بیآینده از چشمها افتاد.
تلاشی که استاد نجفی و همنسلان دیگر او همچون استادان زندهیاد ادب پارسی احمد سمیعی و اسماعیل سعادت در کار نگارش و ویرایش و ترجمه و به دست دادن معیارهایی برای نگارش مطابق با سنت ادب پارسی به دست دادند بیشک در پدید آمدن مترجمان زبده و کاردان در نسلهای بعد بسیار تأثیرگذار بوده است و از این رو میباید همواره قدردان زحمات و آگاهیبخشی های این ادیب و سخنشناس برجسته کشورمان باشیم. روانش شاد و یادش گرامی و نامش بلند باد.
چهارشنبه، ۱۰ بهمن، ۱۴۰۳
👆👆👆
🔷 «ترور» چیست؟ «قتل سیاسی» چیست؟
بنابراین، آنچه امروز تفاوت میان «ترور» یا «وحشتاندازی» و «قتل غافلگیرانه و مخفیانه و سازماندهیشده با انگیزههای سیاسی یا دینی» (“assassination”) یا «قتل سیاسی (به دلایل یا به بهانههای مختلف)» را متمایز میکند «اهداف» آنهاست: ۱) در «ترور» هدف «مردمان عادی» است، ۲) در «قتل غافلگیرانه و مخفیانه و سازماندهیشده با انگیزههای سیاسی یا دینی»، هدف «مخالفان و رقیبان سیاسی»، «دگراندیشان» و «روشنفکران»، یا «جنایتکاران دولتی و مسئولان راستین ستم و سرکوب»اند.
در «ترور» این مردم عادیاند که هدف قرار میگیرند تا «ترسانده» شوند، در «قتل سیاسی» این «مخالفان و ناراضیان و دگراندیشان»اند که به دست حکومت یا نظام کشته میشوند یا «سران و رهبران و دولتمردان و نظامیانی»، که کمتر کسی در آدمکشی و بیدادگری و تبهکاری یا مسئولیت آنان در تبهکاری و بیدادگری شک دارد، به دست انقلابیها یا چریکها یا ناراضیان یا دادخواهان کشته میشوند. ۳) هدف از «ترور» انتشار ترس و فلجسازی «جامعه» است، بیانکه کشتن شخصی خاص مقصود باشد، اما هدف از «قتل» حذف و برداشتن مانع از سر راه یا انتقامگیری از شخصی خاص به دلایل سیاسی یا عقیدتی یا ترساندن گروه و طبقهای است که آن شخص متعلق به آن گروه است تا مثلاً دست به آزار و اعدام یا شکنجهٔ کمتری بزنند یا کمتر به خشونت متوسل شوند. ۴) «ترور» کثیف و کور و فاقد فرقگذاری است و در پی بیشترین آسیب به بیشترین مردم است. در «ترور» زن و کودک و کهنسال آماج حمله کسانی قرار میگیرند که هرگز نمیدانند چه هیزم تری به آن کسانی فروخته بودند که چنین در آتش بیداد آنان سوختهاند. اما «قتل سیاسی» برخلاف ترور تمیز و ماهرانه و تمایزگذار است و تنها به کسی میخواهد آسیب بزند که هدف است. از همین رو احساس عموم مردم نسبت به «ترور» و «قتل سیاسی» برضد نظام متفاوت است.
اما، در اینجا، پیش از هرچیز باید میان دو گروه در «ترور» فرق گذاشت: «ترور دولتی» و «ترور ضددولتی». سرآغاز «ترور» و «قتل» همواره با کسی است که میخواهد بر دیگران «سلطه» داشته باشد و از «تغییر مسالمتآمیز» در جامعه جلوگیری کند. بنابراین، در جامعهای «آزاد» و «دادگر» حتی پُرقدرتترین «تروریستها» یا «انقلابیها» جایی برای عرض اندام نخواهند داشت و باید به همان بازی «انتخابات» تن دهند، چون کسی آنان را به دلیل عقاید یا فعالیت و رقابت سیاسی زندان نخواهد کرد و نخواهد کشت. اما در نظامهای «استبدادی» و «جبار» و «ولایتخواه» و «تمامخواه»، که «تغییر مسالمتآمیز» و «گردش قدرت» حرام است و «نظام» باید تا ابد در دست «محارم» باشد، دولت یا نظام خود بزرگترین سرچشمهٔ تولید «وحشت» در جامعه و بزرگترین «تروریست» یا «وحشتافکن» و نیز «قاتل برنامهریز و مخفی» است و اساساً با «نصر بالرعب» حکومت میکند. بنابراین، «دولت» یا «نظام» میتواند هم «مردم عادی» را هدف «ترور» (ارعاب) خود قرار دهد، و هم «مخالفان برجستهٔ» خود را به «قتل» برساند (روشنفکران و دگراندیشان و مخالفان سیاسی و روزنامهنگاران). دربارهٔ «حکومت وحشت» (ترور دولتی) و «قتل سیاسی» در جایی دیگر بهتفصیل بحث میکنیم.
اما «تروریستها»ی غیردولتی و ضددولتی قدرتطلب، و گاه مدعی انقلاب یا مقاومت یا رهاییبخشی، در آغاز بیشتر مردمان عادی را در کوچه و خیابان، در بازار و مدرسه و دانشگاه، در مسجد و کلیسا، و هرجا که جمعیتی انبوه در آن باشد، هدف میگیرند تا هم ناتوانی حکومت از «حفظ امنیت» را به رخ مردم بکشند و هم «قدرت» خودشان را و در نتیجه تا حد امکان «مردم» را بترسانند تا در برابر «خواست» آنان هیچگونه ایستادگی نکنند و در جانب طرف دیگر درگیری نیز نایستند. و البته بعد که به قدرت رسیدند به سراغ نویسندگان و روشنفکران یا سیاستمداران ناراضی و دگراندیشان میروند. این شیوه امروز گرچه در جاهایی همچون افغانستان یا برخی کشورهای افریقایی و کشورهای «بیدولت» یا «منزوی» از جهان تا حدودی موفق بوده است، اما در جایی که دولتی قوی و مصمم به سرکوب حاضر بوده است، بهندرت موفق شده است.
بر انقلابیها و نهضتهای آزادیبخش فرض است که از «ترور» به هیچ عنوان استفاده نکنند. بزرگترین اشتباه برخی فلسطینیها و دیگر گروههای به اصطلاح انقلابی همین ناتوانی از فهم این نکته بوده است که «ترور» اگر در دههٔ ۱۹۷۰ هنوز در میان برخی گروههای اروپایی از جمله ایرلندیها و باسکیها و برخی کمونیستهای افراطی خریدار داشت، از دههٔ ۹۰ این رفتار دیگر منسوخ شد و گروگانگیری و هواپیماربایی و دیگر رفتارهایی از این دست کنار گذاشته شد و دیگر نمیتوان با چنین رفتارهایی ادعای «آزادی» و «عدالت» و «انقلاب» و از این قبیل داشت، چرا که دست انقلابیهای دروغین پیشین نیز با تحولات کشورهایی همچون روسیه و چین و ... رو شد.
چهارشنبه، ۳ بهمن، ۴۰۳
👆👆👆
🔷 «ترور» چیست؟ «قتل سیاسی» چیست؟
یکی از وظایف «فلسفه» همواره «روشنگری» در خصوص «زبان» و «واژگان» و آشکارسازی همین «مبهمسازیها»ی تبلیغاتی و دغلکارانه است. کار فیلسوف یا روشنفکر تنها گفتن «حقیقت» نیست بلکه «افشای» دروغ نیز هست که البته مهمتر و خطرناکتر از گفتن حقیقت است. بنابراین، لازم است ببینیم بهراستی «ترور چیست؟» و «تروریست کیست؟» نخست اینکه هرکس که به مخالفت با حکومتی یا حتی جنگ با حکومت یا دولتی برمیخیزد یا حتی شخص مهمی را میکشد «تروریست» نیست.
کشتن پیامبران و دادخواهان، از جامعههای قبیلهای به دست مردم متعصب به دین پدران تا جامعههای متمدن دارای حکومت به دست والیان حکومت، و کشتن انقلابیها و شورشیان و معترضان و ستمستیزان و ناراضیان و دگراندیشان همواره یکی از راههای حفظ سلطه و زور و حکومت و دین رسمی و مذهب رسمی در نظامهای استبدادی و جبّار و دینی یا آخوندی در تمامی دورانهای تاریخ بشر بوده است. از سوی دیگر، کشتن «جبّاران» و «خودکامگان» (شاهان، رهبران)، «جلادان» (قاضیان، بازجویان، شکنجهگران)، «فرماندهان نظامی» (سرکوبگران تظاهراتهای مسالمتآمیز مردم، برپا کنندگان حکومتهای نظامی و بیدادگاههای نظامی)، «اشغالگران بیگانه» (مهاجمان و متجاوزان خارجی) و همهٔ «زورگویان» و «ستمگران» و دیگر «عملهٔ ظلمه» و «جور و جهل» نیز همواره یکی از راههای مقابله با «بیداد» و به دست آوردن «آزادی» و «داد» و نیز کسب «مشروعیت» برای «انقلابیها» یا «مبارزان» و «رزمندگان» یا «میهنپرستان» و «میهنرزمان» و «چریکها»یی بوده است که خواستهاند خود را از ستم برهانند یا خود را «رهاننده» یا «منجی» تودهها یا میهن معرفی کنند و با اقبال آنان رو به رو شوند. بسیاری از «جنبشهای آزادیبخش» قرن بیستم یا «نهضتهای مقاومت» در برابر اشغالگران یا جباران و مستبدان، کم و بیش با همین شیوهها به پیروزی رسیدهاند، از جمله: نهضت مقاومت فرانسه در برابر آلمان نازی، و دیگر نهضتهای مقاومت در دیگر کشورهای اروپایی در برابر نازیها، یا فاشیستهای ایتالیایی، انقلاب کوبا، انقلاب الجزایر و ارتشهای آزادیبخش در درگیریهای ایرلند شمالی و جنوبی و بریتانیا. با این همه جنبشهایی همچون جنبش آزادیبخش فلسطین و برخی دیگر از جنبشهای چریکی کشورهای امریکای لاتین، یا گروههای درگیر جنگ داخلی اسپانیا در نیمهٔ اول قرن بیستم، یا جداییطلبان باسک و دیگر جداییطلبان یا تجزیهطلبان به همین راه رفتند اما کامیاب نشدند.
اما «ترور» چیست و از کجا به فرهنگ سیاسی جهان راه یافت؟ کلمهٔ «ترور» در قرن هجدهم و با پیروزی «انقلاب فرانسه» به فرهنگ سیاسی راه یافت (اما البته این بدان معنا نیست که نتوان در گذشته رفتارهایی را یافت که مصداقهایی از «ترور» به معنای امروزی کلمه نباشند) و روبسپر از این کلمه با ستایش یاد کرد و مرادش از آن اجرای سفت و سخت و انعطافناپذیر و قاطعانهٔ عدالت بود. از همین رو بود که دورهای از تاریخ انقلاب فرانسه (۱۷۹۲-۱۷۹۴) «دورهٔ حکمرانی وحشت» (“Reign of Terror”) لقب گرفت.
اما تفاوت میان «ترور» یا «وحشتاندازی» با «قتل غافلگیرانه و مخفیانه و سازماندهیشده با انگیزههای سیاسی یا دینی» (“assassination”) چیست؟ داریوش آشوری، در ویراست نخست و چاپ سوم (۱۳۸۱)، فرهنگ علوم انسانی، نشر مرکز، ص ۲۶، در برابر این اصطلاح و دیگر مشتقات آن این برابرها را میگذارد:
۱) assassin / تروریست، ترورگر
۲) assassination / ترورگری، ترورکردن، ترور
۳) assassinator / تروریست، ترورگر، آدمکش
شاید برابرگذاری میان این دو کلمه در زبان فارسی و ادغام هردو کلمه در یکی از همینجا آغاز شده باشد. اما با این برابر گذاری تمایز معنایی و مفهومی این دو اصطلاح از میان میرود و این دو با هم یکی میشوند و حال آنکه میان این دو تفاوت بسیار است. باور بر این است که کلمهٔ ”assassination“ و فعل آن ” assassinate“ (در فرهنگ کیمبریج ببینید) در زبانهای اروپایی از «حشاشین»، برگرفته از «حشیش»، گرفته شده است، نامی که به فداییان اسماعیلی حسن صباح داده بودند، چون گمان میبردند که از جان گذشتگی آنان در کشتن مخالفان سیاسی و قدرتمندشان به خاطر استفاده از «حشیش» (و توهمات برآمده از آن در رفتن به بهشت) و شوق رفتن به بهشت و همخوابگی با حوریان بوده است و اروپاییان در جنگهای صلیبی آنان را به این نام شناخته بودند. باری، در استفادهای که اروپاییان بعدها از این کلمهٔ میکنند این کلمه دال بر حمله و کشتن برنامهریزیشده و غافلگیرانه و مخفیانه به اشخاص، بهویژه اشخاص مهم، است. بنابراین، اینگونه قتل که معمولاً با انگیزهها و اهداف سیاسی یا دینی و مذهبی است میتواند دولتی یا ضددولتی، دینی و مذهبی یا ضددینی و ضدمذهبی، انقلابی و ضدانقلابی، میهنپرستانه یا ضدمیهنی، باشد.
👇👇👇
*?* روزنامهٔ جمهوری اسلامی- ۳ آبان ۱۳۶۳:
"در این هفته در تهران نخستین کتاب حجتالاسلام والمسلمین علیاکبر هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس شورای اسلامی تحت عنوان «سیاست اقتصادی» منتشر شد. حجتالاسلام والمسلمین در این کتاب یک خلاء بزرگ را پر کردهاند. با این کتاب ارزنده، آثار اقتصاددانان استکبار شرق و غرب و لاطائلاتی که بوسیله مغزهای مخبطی چون آدام اسمیت و کارل مارکس نشر یافته بی اثر شده و آفاق جدیدی بروی مستضعفان عالم مفتوح میگردد. اجرای دقیق رهنمودهایی که در این کتاب عرضه شده است نه تنها جمهوری اسلامی را در مسیر صحیح رشد اقتصادی قرار میدهد بلکه راه را برای نجات دنیا از ورطهٔ بحران اقتصادی حاصله از استکبار نیز روشن مینماید."**
? تحلیلی از وضعیت کنونی
? امشب مطلبی از استاد ارجمند دکتر سعید مدنی را میخواندم. تحلیل نسبتا خوبی بود، اما غلطهای فاحش تاریخی داشت که با توجه به اوضاع و احوال زندان و نداشتن امکان رجوع به منابع و نداشتن ویراستار آگاه به مسائل تاریخی طبیعی است. بهتر بود میدادند متن را شخص آگاهی به تاریخ و سیاست بخواند و ویرایش کند.
دو نکته بهویژه اشتباه در متن:
۱) یکی درباره ترور فرانکوست که نادرست است. کسی که ترور شد نخست وزیر او کارهرو بلانکو بود و نه فرانکو. فرانکو در سال ۱۹۷۵ به مرگ طبیعی مرد.
۲) خوان کارلوس پسر فرانکو نبود. نوه پادشاه اسپانیا آلفونسوی سیزدهم بود که به علت دیکتاتوری فرانکو از کار برکنار شده بود. فرانکو پیش از مرگش پادشاهی اسپانیا را پس از ۲۲ سال اعاده کرد و پادشاهی اسپانیا با همه پرسی و تغییر قانون اساسی به مشروطه تغییر یافت.
دوشنبه، ۱۴ آبان، ۱۴۰۳
???
? مقالات من در «تلگرام» و «آکادمیا»
«جبّاراً فیالارض: از “نظام/دولت زور” تا “دین زور”»، پنجشنبه، ۱۳ مهر، ۱۴۰۲/۵ اکتبر، ۲۰۲۳.
https://t.me/fallosafahmshk/1014
«دستور اشغال “الارض المقدّسة” را نخستین بار چه کسی داد؟»، جمعه، ۲۸ مهر، ۱۴۰۲/۲۰ اکتبر، ۲۰۲۳.
https://t.me/fallosafahmshk/1036
«“مغالطه“ و “مباهته” به نام “نقد”!:“مغالطهٔ پهلوانپنبه” به سبک مهدی خلجی»، جمعه، ۱ دی، ۱۴۰۲/۲۲ دسامبر، ۲۰۲۳.
https://t.me/fallosafahmshk/1072
«آیا مسلمانان بودهاند که افلاطون را “الهی” گفتهاند؟: دربارهٔ معنا و مفهوم “ὁ θεῖος Πλάτων” در فلسفهٔ باستان»، شنبه، ۱۴ بهمن، ۱۴۰۲/۳ فوریه، ۲۰۲۴.
https://t.me/fallosafahmshk/1110
شنبه، ۱۲ مهر، ۱۴۰۳
? مقالات من در «تلگرام» و «آکادمیا»
? از سال ۱۳۹۸ که با آبراههٔ fallosafah@ به تلگرام قدم گذاشتم، آبراههای که به دلیل بیاحتیاطی (نداشتن سیم کارت آغازین ثبت نام) از دستم بیرون رفت و تلگرام هم هیچ کمکی برای دسترسی دوبارهام به آن انجام نداد، مقالاتی را به صورت «پی دی اف» در اینجا و در «آکادمیا» منتشر کردهام. اکنون برای آسانی دسترسی پیوندهای آنچه را تاکنون در این «ابراهه» منتشر شده است برای علاقهمندان میگذارم.
«پایان “تاج و تخت”: پایان “عصر شاهان”، آغاز “عصر مردم”»، ۱۱ خرداد، ۱۳۹۸/۱ ژوئن، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/6
«آیا فلسفه میتواند قارهای باشد؟»، دوشنبه، ۲۰ خرداد، ۱۳۹۸/۱۰ ژوئن، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/10
«مفهوم جامعه مدنی/ شهروندی»، پنجشنبه، ۲۳ خرداد، ۱۳۹۸/۱۳ ژوئن، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/11
«بهترین راه برای نابودکردن دشمن چیست؟»، ۲ تیر، ۱۳۹۸/۲۳ ژوئن، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/21
«نادر نادرپور، اونگارتتی و هنر ترجمه شعر»، ۸ تیر، ۱۳۹۸/۲۹ ژوئن، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/24
«شاهنشاه یا امپراتور، شاهنشاهی یا امپراتوری»، ۱ مرداد، ۱۳۹۸/۲۳ ژوئیه، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/39
«ترجمهٔ دوم: بهتر یا بدتر؟: غلطسازی و ترفندهای بازنویسی و بازترجمه در ترجمههای دوم»، شنبه، ۱۲ مرداد، ۱۳۹۸/۳ اوت، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/57
«پاسدار پاسداران کیست؟»، چهارشنبه، ۳۰ مرداد، ۱۳۹۸/۲۱ اوت، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/62
«“فروافتادگان”» (!؟) وارثان زمین خواهند بود: درنگی بر یک ترجمه»، یکشنبه، ۲۴ شهریور، ۱۳۹۸/۱۵ سپتامبر، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/69
«“فروافتادگان” از کجا آمد؟»، سهشنبه، ۲۶ شهریور، ۱۳۹۸/۱۷ سپتامبر، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/70
«عاشورا و موقعیت تراژیک»، ۲۵ مهر، ۱۳۹۸/۱۸ اکتبر، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafahmshk/86
داستان دو شهر: «“فرد” و “دولت”، «“فرد” و “پول”»، شنبه، ۴ آبان، ۱۳۹۸/۲۶ اکتبر، ۲۰۱۹.
https://t.me/fallosafah/133
«از “سپهرهای وجود” تا “ساحت های وجودی”»، ۱۵ بهمن، ۱۳۹۸/۴ فوریه، ۲۰۲۰.
https://t.me/fallosafahmshk/142
«شرحی بر اصطلاح “تفکيک/تخريب” در پديدارشناسی هايدگر: نمونهای از فساد نهادی و ساختاری در مجلات “به اصطلاح” علمی – پژوهشی دانشگاهی»، ۱۹ آذر، ۱۳۹۹/۱۹ دسامبر، ۲۰۲۰.
https://t.me/fallosafahmshk/163
«“باور نادرست” یا “ایمان بد”؟: مروری بر ترجمۀ بابک احمدی از اصطلاحی در فلسفۀ سارتر»، ۲۴ اسفند، ۱۳۹۸/۱۹ دسامبر، ۲۰۲۰.
https://t.me/fallosafahmshk/386
«از “ناکجاآباد” تا “خرابآباد”: داریوش آشوری و فقدان “نظریهٔ ترجمه”»، ۲۱ آذر، ۱۴۰۰/۱۲ دسامبر، ۲۰۲۱.
https://t.me/fallosafahmshk/470
«“تنهایی” در تصوف و هستیشناسی وجودی»، ۱۸ خرداد، ۱۴۰۰/۸ ژوئن، ۲۰۲۱.
https://t.me/fallosafahmshk/471
«هایدگر، از “پرسشِ هستی” تا “طلبِ هستی”: درنگی بر یکی دو بند از “فلسفۀ قارّه ای”، بازترجمۀ محمد مهدی اردبیلی»، ۱۹ خرداد، ۱۴۰۰/ ۹ ژوئن، ۲۰۲۱.
https://t.me/fallosafahmshk/625
«درنگی بر یکی دو بند از ترجمهٔ “فلسفهٔ انگلیسیزبان: ۱۷۵۰ تا ۱۹۴۵”، ترجمهٔ یاسر خوشنویس»، چهارشنبه، ۹ تیر، ۱۴۰۰/۳۰ ژوئن، ۲۰۲۱.
https://t.me/fallosafahmshk/492
«“تیموکراسی”: از “مدینهٔ کرامت” تا “سلحشورسالاری” و “توانگرسالاری”»، پنجشنبه، ۶ آبان، ۱۴۰۰/۹ نوامبر، ۲۰۲۱.
https://t.me/fallosafahmshk/592
«حکومت باید “مستقل” باشد یا “عادل”»؟»، یکشنبه، ۸ آبان، ۱۴۰۱/۳۰ اکتبر، ۲۰۲۲.
https://t.me/fallosafahmshk/856
«مبطلات “ولایت” چیست؟»، سهشنبه، ۱ آذر، ۱۴۰۱/۲۲ نوامبر، ۲۰۲۲.
https://t.me/fallosafahmshk/869
«“راعی” و “رعیّت”»: شبانی، پیامبری، پادشاهی و به خدایی رسیدن حکومت»، شنبه، ۱۵ بهمن، ۱۴۰۱/۴ فوریه، ۲۰۲۳.
https://t.me/fallosafahmshk/897
«نه هرکه سر بتراشد قلندری داند!»، سهشنبه، ۸ فروردین، ۱۴۰۲/۲۸ مارس، ۲۰۲۳.
https://t.me/fallosafahmshk/919
«“لطف” چیست؟ “فیض” چیست؟ “عنایت” چیست؟»، سهشنبه ۹ خرداد، ۱۴۰۲/۳۰ مه، ۱۴۰۲.
https://t.me/fallosafahmshk/946
«نگاهی به یک کتابگزاری: از جسپر گریفین تا مهدی خلجی»، یکشنبه، ۲۱ خرداد، ۱۴۰۲/۱۱ ژوئن، ۲۰۲۳.
https://t.me/fallosafahmshk/954
ادامه در زیر
???
? چه کسی مردم را «بیوطن» یا «بیخانمان» میکند؟
? چرا مردم از کشور خود «مهاجرت» یا «فرار» میکنند؟ چرا مردم «شورش» یا «انقلاب» میکنند؟ چرا مردم به «خدا» یا «عرفان» پناه میبرند؟ چرا مردم «دمغنیمتی» میشوند؟ چرا مردم «تقدیرگرا» میشوند؟ چرا مردم «خودکشی» میکنند؟ آیا «دولت» یا «نظام حاکم» بر کشور یا وضع زندگی آنها، متأثر از نوع حکومتشان، نیست که آنها را به این سو میراند؟ برای یافتن پاسخ این پرسشها میباید به «طبیعتِ انسان» رجوع کنیم و ببینیم انسان چگونه موجودی است و در برابر اوضاع و احوال مختلف زندگی خود با توجه به بینش خود یا مصلحت و منفعت خود چه موضعی ممکن است بگیرد. برای فهم نقش «دولت» یا «نظام حاکم» بر کشورها در واکنشها و نگرشها و بینشهای مردم و اینکه حکومتها تا چه اندازه در خوشبختی یا بدبختی، یا راستی و کژی، یا سلامت و فساد و تباهی، جامعه نقش دارند میتوانیم «خانواده» را با «جامعه» و «دولت» را با «رئیس خانواده» یا «پدر» مقایسه کنیم و ببینیم آیا آنچه در خصوص «خانواده» و «رئیس خانواده» و تأثیرگذاری آنها در پرورش فرزندان یا وفاداری همسران صادق است در خصوص «جامعه» و «دولت» نیز صادق است؟
تصور کنید خانوادهای داریم با پدری که «معشوقهباز» است یا زنان متعدد «عقدی» و «صیغهای» دارد و به خانوادهٔ اصلی و همسر خود که فرزندانی هم از او دارد کمتر از همه میرسد و قادر به برقراری «عدالت» میان این زنان یا خانوادههای متعدد نیست. اکثر درآمدش را خرج معشوقهها یا همسران دیگرش میکند، همسر اول و اصلیاش و فرزندانش را که از کمبودها شکایت دارند و حق و نفقهٔ خود را برای زندگی میطلبند به باد دشنام و کتک میگیرد (دیگر نمیگوییم، آنها را شکنجه میکند، یا کور میکند، یا به آنها تجاوز میکند! یا در خانه و زیرزمین محبوس میکند!) و زندگی را به آنها تلخ میکند. اکنون میپرسیم همسر و فرزندان این مرد/شوهر/پدر بیوفا و معشوقهباز یا چندزنه چه واکنشهایی ممکن است نسبت به این رفتارها از خود نشان دهند: ۱) طلاق یا جدایی، ۲) تسلیم و رضا به سرنوشت، اما در دل سرشار از نفرت و منتظر لحظهٔ رهایی، ۳) فرار از خانه، ۴) خودکشی، ۵) دمغنیمتی شدن و خوش گذراندن و بیخیال همه چیز شدن، ۶) کشتن پدر.
اکنون تصور کنیم اگر ۱) طلاق به دلیل قانونی یا شرعی یا دلایلی دیگر از جمله بیپناهی زن و فرزندان ممکن نباشد و آنها بخواهند با همین وضع و زندگی بخور و نمیر سر کنند و بسازند باید ۲) نگرشی به زندگی اختیار کنند که این زندگی را برای آنها «تحملپذیر» کند، بنابراین آنها خود را باید متقاعد کنند که این «سرنوشت» خواست خدا بوده است و چارهای ندارند جز اینکه «صبر» کنند تا خدا گشایشی فراهم آورد! (دین و عرفان)، یا ۳) آنها هم بیخیالی و خوشباشی پیشه کنند و هرکار دلشان میخواهد بکنند (خوشباشی و دمغنیمتی شدن و بیخیالی)، یا ۴) از خانه بگریزند و به جایی دیگر روند تا دست شوهر یا پدر به آنها نرسد (فرار، مهاجرت)، ۵) یا خودکشی کنند، و ۶) سرانجام اگر دیگر کارد به استخوانشان رسید بر او بشورند و او را بکشند (شورش، انقلاب)!
خب اگر اکنون وضع «نظامهای جبار» را با این «پدر خبیث» معشوقهباز یا چندزنه و خشن و بیمروت و ستمگر مقایسه کنیم، میبینیم هرآنچه در خانوادهای با چنین پدری ممکن است روی دهد، در چنین نظامی (نظامی که مردم را گروه گروه کرده و اموال و ثروت مردم را فقط برای بقای خودش و اعوان و انصار خودش در داخل و خارج خرج میکند. به مردم خود گرسنگی میدهد و زور میگوید، اما از «رهایی مستضعفین جهان» سخن میگوید!) هم ممکن است روی دهد. بنابراین، خانواده و جامعه را نمیتوان «اصلاح» کرد، مگر اینکه «پدر» یا «نظام جبار» حاکم را «اصلاح» کرد. همسران و فرزندان و شهروندان تنها وقتی به شوهران و پدران و فرمانروایان خود وفادارند که از آنان «رضایت» داشته باشند و از آنان «ستم» یا «زورگویی» و «خشونت» ندیده باشند و بنابراین تنها وقتی مسئول رفتارهای واکنشی خودند که بر زندگی آنها «اجبار» و «کمبود» یا «فقر» و «خشونت» حاکم نبوده باشد!
یکشنبه، ۶ آبان، ۱۴۰۳
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 5 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 4 weeks, 1 day ago