خيابون فرعى

Description
اطلاعات
عمومى،اجتماعى،سياسى،فلسفى،طنز،گزيده اى از كتاب...
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago

3 years ago

روایت مردم از مهاجرت؛ ماندن یا رفتن؟

بحران‌های اقتصادی، تحریم‌های بی‌سابقه، شرایط نامطلوب اجتماعی و رفاهی به بی‌اعتمادی و نا امیدی دامن زده و اینها همه آمار مهاجرت را به طرز قابل‌توجهی افزایش داده است. روایت مردم را ببینید...
امیدوارم یکی این کلیپ رو به آقای خامنه ای نشون بده!
/راوی

@KhiyabooneFaree

3 years ago

ﺍﺯ ﺭﻭﺍﻧﺸﻨﺎﺳﯽ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ:
ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﺑﺮﺍﯼ ﭘﯿﺮﻭﯼ در زندگی ﭼﯿﺴﺖ؟
ﮔﻔﺖ : ‏« ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ‏» ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺍﻟﮕﻮ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﮔﻔﺘﻨﺪ :ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﻨﺪ ،
ﮔﻔﺖ : ﺳﺨﺖ ﺩﺭ ﺍﺷﺘﺒﺎﻫﯿﺪ،ﮐﻮﺩﮐﺎﻥ
ﺷﺶ ﺧﺼﻮﺻﯿﺖ ﺩﺍﺭﻧﺪ ﮐﻪ ﻧﺒﺎﯾﺪ ﻫﯿﭻﮔﺎﻩ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩ...

ﺍﻭﻝ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺑﯽﺩﻟﯿﻞ ﺷﺎﺩ ﻫﺴﺘﻨﺪ.
ﺩﻭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺳﺮﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﯼ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺍﺳﺖ.
ﺳﻮﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻭﻗﺘﯽ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻫﻨﺪ
ﺗﺎ ﺑﺪﺳﺖ ﻧﯿﺎﻭﺭﻧﺪ ﺩﺳﺖ ﺍﺯ ﺍﺻﺮﺍﺭ ﺑﺮ ﻧﻤﯽﺩﺍﺭﻧﺪ.
ﭼﻬﺎﺭﻡ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﺑﻪ ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﺑﻨﺪﻧﺪ.
ﭘﻨﺠﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ: ﻭﻗﺘﯽ ﺑﺎ ﻫﻢ ﺩﻋﻮﺍ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ
ﺳﺮﯾﻊ ﺁﺷﺘﯽ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺍﺯ ﻫﻢ ﮐﯿﻨﻪ ﺑﻪ ﺩﻝ ﻧﻤﯽﮔﯿﺮﻧﺪ و ﺷﺸﻢ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﺍﺣﺘﯽ ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ.

پس کودکانه زندگی کنید ...

@KhiyabooneFaree

3 years ago

‏چنگیز خان و هیتلر و اسکندر مقدونی بزرگترین قاتل های دنیا بودن ولی یه نکته‌ مشترکی که همه اینا دارن اینه که هیچ کدومشون توی ۳ روز ۱۵۰۰ نفر از “هموطناشون“ رو به قتل نرسوندن.

@KhiyabooneFaree

3 years ago
‏کاش لال بشی سردار!

‏کاش لال بشی سردار!
محاکمه که نشدی!

مشخص که نشد چرا در آن شب شوم، با آگاهی از عملیات موشکی و احتمال پاسخ، به عراق هشدار دادید،
آنجا پروازها لغو شد اما در ایران پرواز ممنوع اعلام نکردید!

مشخص که نشد موشک دوم رو برای چی به هواپیما شلیک کردید!
حالا طلبکار هم شدی و سوال طرح می‌کنی؟

✍️احسان سلطانی

@KhiyabooneFaree

3 years ago

روایت یکی از پرشمار قربانیان بی‌نام‌ونشان آبان۹۸

این روایت یکی از کسانی است که در آبان۹۸ کشته نشد ولی آسیب‌هایی بسیار شدید و ماندگار دید. هیچ‌جا هیچ خبری در موردش نیست و من هم همان موقع خیلی اتفاقی در جریان ماجرایش قرار گرفتم و بعد ماجرا را دنبال کردم. از صحت جریان مطمئنم و به دلایل واضح ترجیح دادم روایت را بدون نام منتشر کنم.

این خانم جوان ساعت ۱۰ صبح جمعه ۲۴آبان۹۸ و در حالی که از گران‌شدن بنزین بی‌خبر بود وارد شهر نه‌چندان بزرگشان شد. وقتی رسید دید مردم ماشین‌هایشان را وسط خیابان خاموش کرده‌اند و فهمید چه خبر شده. او هم به گفته خودش در این ترافیک گیر کرد و همین‌طور نشست. بعد از مدتی یگان ویژه آمد و با بلندگو از مردم خواست متفرق شوند که نشدند. بعد ماموران یگان ویژه با باتوم به جان ماشین‌ها افتادند و شروع کردند به شکستن آینه‌ها و شیشه‌ها و .... یکی از مامورها به ماشین او رسید و از او خواست پیاده شود. او هم گوش نکرد و سر جایش نشست. مامور در ماشین را باز کرد و با باتوم چند ضربه به سمت چپ بدن او کوبید که باعث شکستن کتف و آرنج چپش شد. بعد هم می‌خواست به سرش ضربه بزند که او دستش را روی سرش گذاشت و پنج انگشت دست چپش هم شکست. بعد مامور او را از ماشین پیاده کرد و چند ضربه دیگر زد که در اثر این ضربه‌ها سه دنده‌اش ترک خورد.
ماشین‌ها کم‌کم متفرق شدند. او را هم به بیمارستان بردند و دستش را عمل کردند. بعد از چند روز برای عمل‌های تکمیلی به یک شهر بزرگ رفت و آنجا هم یکی دو عمل دیگر رویش کردند. اما اوضاع رو به وخامت بود. ضرباتی که به کتف و گردنش زده بودند باعث فشار به جمجمه و نخاعش شده بود و در نهایت حدود یک ماه بعد از ضربه اولیه مجبور شدند او را به کمای مصنوعی ببرند تا بتوانند معالجه را ادامه دهند. در طول این کما، مادر ۵۱ ساله او سکته (بخوانید دق) کرد و از دنیا رفت. دو نفر از بستگان نزدیکش هم در شلیک به هواپیمای اوکراینی کشته شدند (خودش می‌گفت وجدانش برای این دو مرگ هم معذب است، چون آنها در آن زمستان قصد سفر به ایران را نداشته‌اند و به خاطر اتفاقی که برای او افتاده بوده تصمیم گرفته‌اند بیایند و پیش خانواده باشند).
چند ماه بعد او از کما بیرون آمد و با این فجایع روبه‌رو شد. چند ماه هم روی ویلچر بود و الان مدتی است می‌تواند با واکر راه برود.

به همین سادگی زندگی چند خانواده ویران شد. حتی اگر از دید حکومت هم نگاه کنیم، حداکثر خطای این فرد این بوده که به حرف مامور یگان ویژه گوش نکرده و ماشینش را حرکت نداده است. همین. فقط همین.

✍️بهمن دارالشفایی

@KhiyabooneFaree

3 years ago
خيابون فرعى
3 years ago
‏از عجایب تلخ این مملکت اینکه …

‏از عجایب تلخ این مملکت اینکه کسی که تیر خورده باید خودش رو بپوشونه تا شناسایی نشه و کسی که آدم کشته آزاد میچرخه و از آدم کشی خودش تعریف میکنه!

@KhiyabooneFaree

3 years ago

روزی من با تاکسی عازم فرودگاه بودم.
ما داشتیم در خط عبوری صحیح رانندگی می کردیم که ناگهان یک ماشین از محل پارک پرید وسط جاده درست جلوی ما .
راننده تاکسی من محکم ترمز گرفت ، طوریکه سرش با فرمون برخورد کرد.
ماشین سُر خورد ، ولی نهایتاً به فاصله چند سانتیمتر از اون ماشین متوقف شد! ناگهان راننده اون ماشین سرش رو بیرون آورد و شروع کرد به فحاشی و فریاد زدن به طرف ما.
امـّا راننده تاکسی من ، فقط لبخند زد و برای اون شخص دست تکون داد وخیلی دوستانه برخورد کرد.با تعجب ازش پرسیدم : چرا شما این رفتار رو کردین؟!
مرتیکه نزدیک بود ماشین رو از بین ببره و ما رابه کشتن بده !
اینجا بود که راننده تاکسی درسی رو به من آموخت که هرگز فراموش نکرده و نخواهم کرد :(( قانون کامیون حمل زباله ))
اون توضیح داد که : خیلی از آدما مثل کامیون های حمل زباله هستن .
وجود اونا ، سرشار از آشغال ، ناکامی و خشم ، و پُر از نا اُمیدیه ؛
وقتی آشغال در اعماق وجودشون تلنبار می شه ، دنبال جایی میگردن تا اونرو تخلیه کنن و گاهی اوقات ممکنه روی شما خالی کنن .به خودتون نگیرین . فقط لبخند بزنین ، دست تکون بدین ، و براشون آرزوی خیر کنین ، و برین !
آشغال های اونا رو نگیرین تا مجبوربشید روی بقیه اطرافیانتون تو منزل ، سرکار، یا توی خیابون پخش کنید.
حرف آخر اینه که افراد موفق اجازه نمی دن که کامیون های آشغال دیگران ، روزقشنگشون رو خراب کـُـنه و باعث ناراحتی اونها بشه.
زندگی خیلی کوتاهتر از اونه که صبح با تأسف از خواب بیدار شین ، و شب با حسرت به رختخواب برین!
از این رو ؛ افرادی رو که با شما خوب رفتار می کنن دوست داشته باشین و برای اونهایی که رفتار نامناسبی دارن دُعا کنین .
" زندگی ده درصدش چیزیه که شما می سازین و نود درصدش ، نحوه برداشت شماست! "
✍️؟

@KhiyabooneFaree

3 years ago
با ارزش‌ترین پول‌های جهان به ترتیب:

با ارزش‌ترین پول‌های جهان به ترتیب:

دینار کویت 3.3 دلار
دینار بحرین 2.65 دلار
ریال عمان 2.6 دلار
پوند انگلیس 1.4 دلار
پوند جبل الطارق 1.4 دلار
دینار اردن 1.4 دلار

در بین 6 کشور ثروتمند دنیا، 4 مورد از آنها کشورهای نفتی عربی هستند که فقط با فروش نفت به جایگاهی رسیده اند که ارزش پول سوئیس و چین و ژاپن و آمریکا نیز به آنها نمیرسد.

ایران علاوه بر نفت، گاز، اورانیوم، آهن، مس، خاک، زعفران پسته خاویار و هزاران مورد دیگر دارد از جمله ولایت فقیه که در دنیا نظیر ندارد

اما پول ایران بی ارزشترین پول در بین تمام کشورهای دنیاست...

@KhiyabooneFaree

3 years ago

بابا فقط به" ننه " یه حرف زده بود؟

بچه که بودم آرزو داشتم خیلی پولدار شوم! و اولین چیزی هم که میخواستم بخرم یک یخچال برای "ننه‌نخودی" بود.
ننه‌نخودی پیرزنِ تنهای محل ما بود که هیچ‌وقت بچه‌دار نشده بود. می‌گفتند جوان که بوده شاداب و سرحال بوده، سرخاب می‌زده، برای بقیه نخود می‌ریخته و فال می‌گرفته. پیر که شده، دیگر نخود نریخته؛ اما "نخودی" مانده بود تهِ اسمش. زمستان و تابستان آب‌یخ می‌خورد، ولی یخچال نداشت. مامان می‌گفت: "جگرش داغه!"

ننه برای خنک کردنِ جگرش، شبها راه می‌افتاد می‌آمد درِ خانه‌ی ما را می‌زد و یک قالب بزرگ یخ می‌گرفت. توی جایخیِ یخچالمان، یک کاسه داشتیم که اسمش "کاسه‌ی ننه‌نخودی" بود.
ننه با خانه‌ی ما ندار بود. درِ کوچه اگر باز بود بی‌در زدن می‌آمد تو، و اگر سرِ شام بودیم یک بشقاب هم می‌آوردیم برای او. با بابا رفیق بود! برایش شال‌گردن و جوراب پشمی می‌بافت و باهاش که حرف می‌زد توی هر جمله یک "پسرم" می‌گفت. سلام پسرم؛ خوبی پسرم؟ رنگت پریده پسرم؛ خداحافظ پسرم...

یک شبِ تابستان که مهمان داشتیم و توی حیاط جمع بودیم؛ ننه، پرده را کنار زد و آمد تو.
بچه‌ی فامیل که از ورود یکباره‌ی یک پیرزن کوچولوی موحنایی ترسیده بود، جیغ زد و گریه کرد. ننه به بچه‌ آبنبات داد. نگرفت، بیشتر جیغ زد.
بچه‌ را آرام کردیم و کاسه‌ی ننه نخودی را از توی جایخی آوردیم. بابا وقتی قالب یخ را می‌انداخت توی زنبیل ننه، آرام گفت: "ننه! از این به‌بعد در بزن!"...ننه، مکث کرد. به بابا نگاه کرد؛ به ما نگاه کرد و بعد بی‌حرف رفت و بعد از آن، دیگر پیِ یخ نیامد....کاسه‌ی ننه‌نخودی ماند توی جایخی و روی یخش، یک لایه برفک نشست.....یک شب، کاسه را برداشتیم و با بابا رفتیم درِ خانه‌ی ننه. ...در را باز کرد. به بابا نگاه کرد. گفت: "دیگه آبِ یخ نمی‌خورم، پسرم!"
قهر نکرده بود؛ ولی نگاهش به بابا غریبه شده بود. شبیه مادری شده بود که بچه‌هایش بی‌هوا برده باشندش خانه سالمندان. درِ خانه‌ی بابا را زدن برای ننه، شبیه کارت‌زدن بود برای ورود به شرکت خودش.....او توی خانه‌ی ما کاسه داشت، بشقاب داشت و یک "پسر".
برای اثبات مادرانگی‌اش به خودش و بقیه، نیاز داشت که کاری را بکند که بقیه‌ی مادرها مجاز به انجامش نبودند "بی‌در زدن به خانه‌ی پسرش رفتن"

یک در، یک درِ آهنی ناقابل، ننه را پرت کرد به دنیای خودش و این واقعیت تلخ را یادش آورده بود که "پسرش" پسرش نبوده!
ننه‌نخودی یک روز داغ تابستان مُرد. توی تشییع‌جنازه‌اش کاسه‌ی یخ ننه را انداختیم توی کلمن و بابا قدِ یک پسرِ مادرمرده اشک ریخت و مدام آب یخ خورد. جگرش داغ شده بود......یک حرف، یک عکس العمل، یک نگاه،چقدر آثار به همراه داره....

✍️؟

@KhiyabooneFaree

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 2 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

Ads : @IR_proxi_sale

Last updated 2 months ago