“نُت به نُت، من”

Description
خانم آزرمیدخت
نمی‌دونم، شاید
“فعلا عکاس”

به‌دلیل محافظت از سلامت روان لینک ناشناس نداریم.


📱Instagram:
https://www.instagram.com/photo_azarmidokht?igsh=MWh4b2NibXdpMXJsaw%3D%3D&utm_source=qr
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 days, 2 hours ago

9 hours ago
10 hours ago

انقدر امشب حرم شلوغه که چهارساعته تو حرمم یه استکان چایی نخوردم انقد که صف طویلیه همه جا،
یا ابِلفضل.

15 hours ago

شوق لبخند بده روح غم‌انگیز مرا.

1 day, 5 hours ago

من بختِ پریشانی بر آینه می‌دیدم.

1 day, 11 hours ago

پروژۀ سوپرایز تولد دخیلی با موفقیت شکست خورد🤝

1 day, 12 hours ago

پروژۀ سوپرایز تولد دخیلی با موفقیت شکست خورد🤝

2 days, 21 hours ago

سال آخر دبیرستان و کنکور، پناه آورده بودم به حجم زیادی از ادبیات تمرکزی که نمی‌تونستم بذارم روی درس خوندن رو فقط کتاب می‌خوندم، این‌جوری که می‌رفتیم کتاب‌خونه، دوستام شروع می‌کردن به تست زدن و دوره کردن منم کلا روزی ۲۰ تا تست قرابت معنایی و ۲۰ تا تست آرایه…

2 days, 21 hours ago

سال آخر دبیرستان و کنکور،
پناه آورده بودم به حجم زیادی از ادبیات
تمرکزی که نمی‌تونستم بذارم روی درس خوندن رو فقط کتاب می‌خوندم، این‌جوری که می‌رفتیم کتاب‌خونه، دوستام شروع می‌کردن به تست زدن و دوره کردن منم کلا روزی ۲۰ تا تست قرابت معنایی و ۲۰ تا تست آرایه ادبی می‌زدم و می‌رفتم سراغ کتابای غیردرسیم
پرتکرار‌ترین اسمی که از اون سال یادمه غیر از نادر ابراهیمی، "مصطفی مستور" بود، با شاهکاری به اسم "روی ماه خداوند را ببوس".
موقع خوندن این کتاب هیچی از دنیای بیرون متوجه نمی‌شدم، زنگ اول شروع کردمش و قبل از زنگ آخر تمومش کردم و دقیقا یادمه که یه‌جایی از کتاب بدون توجه به این‌که سر کلاس جغرافی نشستم، از حجم حسرت کلمه به کلمۀ یک روایت اشکم در اومد، کتابو برداشتم از کلاس رفتم بیرون یه گوشه از حیاط نشستم و هزار بار همون تیکه رو خوندم انقدر خوندم که تا چند وقت ورد زبونم بود و کامل حفظ بودم:
کاش یه تیکه سنگ بودم…

2 days, 22 hours ago

حقیقتا روزای ابری اشتیاقم برای زندگی کردن بیشتره»»»»

4 days, 18 hours ago

اگه همه چی رو با شدت سرکوب کنی و نذاری اتفاق بیوفته احتمالا بعد چندوقت ازت یه نسخۀ خنثی و بی‌حس رو دست زندگی می‌مونه و من فکر می‌کنم این شرایط برای دهه ۲۰ سالگی یکم ترسناکه.

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 4 months ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 3 days, 2 hours ago