کی برای یه نبرد اخر کتاب ۱۰۰۰ ص جلد پنج هری پاتر داره دوباره میخونه
من ?

تو جنگ ملکه سرخ
چرا جالان و اسنوری انگار زن و شوهرا بحث میکنن???

راز خدمتکار هم جذاب است ولی خب هیجان انچنانی ندارد

خریدمش?
روانم اروم گرفت

????

اگر برسم اگر ولم کننن

کتاب: #پیکارگسل
نویسنده: براندون سندرسون
مترجم: امیرکسرا ارمان
ژانر: فانتزی
تعداد صفحات: ۷۶۰
سال انتشار: ۲۰۰۹ ?
ناشر: هوپا
خلاصه داستان:
داستان روایت دوخواهر بکی از کودکی تعلیم دیده تا به دربار ایزدشاهی ستمگر بره تا جلوگیری کنه از جنگ پیش رو و خواهر کوچکترش که به خواست پدرش در اخرین لحظه به جای او به دربار فرستاده میشود.
صیری دختری که در قید چهارچوب قوانین نبوده حالا باید با قوانین کشور دشمن کنار بیاید
و ویوانا که تمام عمر در پی اموزش برای رفتن به دربار ایزدشاه بوده حالا بی هدف به دنبال راهی برای نجات خواهرش است.
در سمت دیگه نورنغمه ایزد بازگشته در پی زندگی قبلی و سوالاتش وارد بازی سیاسی میشود که علاقه‌ایی بهش نداره
و مردی به نام وشر در پی انجام کاری نامعلومه
همه این افراد در کنار هم باید برای جنگ شدن یا جلوگیری از جنگ تلاش کنند.
بررسی:
سندرسون در کتاب پیکارگسل با روایت سوم شخص و روند اروم دنیایی با سیستم جادویی رنگارنگ و دٓم( تنفس)رو به قلم میکشه.
سیستم جادویی: یک روح اضافه رو تصور کنید به نام دم که قابلیت انتقال بین افراد رو داره، هرکس دم بیشتری داشته باشه پولدار تره اما قابلیت پررنگ دیدن دنیا و شنیدن قوی تر و دید هاله افراد رو هم داره.
نقطه قوت کتاب سیستم جادویی و نوع ساز کارشه که خب تقریبا همه جای کتاب ازش استفاده شده.
ما از نوع جادو و اغاز و همه چیز جادوی کتاب خبر داریم اما هیچ داستان دقیقی ارائه نشد.
دنیا سازی کتاب دوتا سرزمین داریم یکی ادریس و یکی هالندرن، تقریبا ( به جز چند فصل) کل داستان داخل هالندرن میگذره. ادریس یک کشوری با افکار بسته‌اس مثلا نباید از رنگها استفاده کرد، دخترها باید حجاب داشته باشن ( از نظر لباسی) و در مقابل هالندرن کشوری که آزادن و مردمش هرجور بخوان میتونن بگردن و رنگارنگه.
ما داخل کتاب دنیا سازی نویسنده رو میبینیم اما عمق نداره( مثل اینکه بهت توهم دنیا سازی بدن. اطلاعات فقط در حد و اندازه کتاب ولی ما از گذشته اطلاعات دقیقی نداریم و صرفا تاریخی که گفته شده به نوعی مربوط به تشکیل سیستم جادویی کتاب هست و نه دنیای کتاب و دنیا سازی.)
شخصیت های داستان چه منفی چه مثبت ( همه به نوعی هردو بودن ) جذاب بودن.
صیری دختری که از دنیای با قوانین بسته ( هرچند پسش میزنه) وارد دنیایی ازاد از اون قوانین میشه( بالا گفتم از لحاظ رنگی بودن و ازاد گشتن هرجور بخواد و غیره)( نکته جالب برام این بود که سندرسون خیلی جالب نشون داده بود حتی دختری که خودش تو کشورش قانون شکن بوده، ولی تو کشور دیگه که ازاده یک سری از عقاید رو در پس ذهن خودش داره. مثل قسمت حمام کرده. بیشتر نمیگم اسپویل نباشه) و در گیر سیاستی میشه که چیزی ازش نمیدونه.
ویوانا دختری بود که همه عمرش برای ملکه بودن و اطاعت کردن از ایزد شاه اماده شده بود ولی زمانی که فرستاده نشد کل زندگی خودش رو بی هدف و پوچ دید ( دلیل یه کاری که ویوانا کرد چی بود؟ نگرانی ؟ پیدا کردن هدف جدید ؟ یا همش؟ خود نویسنده با گفتن نمیدونم از زبان ویوانا تمام کرد اینو)
نور نغمه یه ایزدِ که به ایزدها ( یعنی خودش و بقیه بازگشته ها که ایزد هستن) اعتقادی نداره و در پی کشف اینه که چرا اصلا برگشته و ایزد شده و قبلا کی بوده اما شخصیت اصلیش سیاستمداری بود که پشت لودگی سیاستش رو پنهان میکرد و نمی‌خواست وارد سیاست ایزدها بشه.
( متاسفانه دلم میخواد از ایزدشاه بگم که اسپویل شدیده نمیشه و همینطور وشر.)
میان همه اینا نویسنده به خوبی راجب دین و اعتقادات و خرافه های ذهن مردم با الهام از مسائل واقعی داخل داستانش استفاده کرده بود. ( حتی جادو هم یه جورایی مربوط بود ولی خب چون نظر شخصی منه و من اینطوری حس کردم چیزی راجع بهش نمیگم?)
در کلیت کاری بود که در طول این یه هفته خوندنش ازش لذت بردم. بعضی جاها روند اروم بود خب اونجاها یه خورده درگیری داشتم با خودم ? و بعضی جاها انقدر خوب بود که نمی‌فهمیدی کی تمام شده سهمیه روزت.
در کل از خوندنش لذت بردم.
ترجمه نیاز به توضیحی داره اصلا!؟؟
فقط کتاب ترجمه یه بخشی داری اخر کتاب چرا پیکارگسل که مترجم توضیح داده معنای اسم و کاری که نویسنده کرده برای انتخاب اسم رو اونجا گفته، این رو به هیچ عنوان قبل از کتاب نخونید.

کتاب پیکارگسل
نوشته‌ی برندون سندرسون

کلا تلگرام تو آپدیت جدید انگار با تانوس قرارداد بسته همه چی پودر میشه