?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago
سالهایی که در اورمیه بودم و بعدها نیز، در جشنوارههای صنایع دستی شاهد بودهام که دیگران چه خوب داشتهها و نداشتههای خود را عرضه میکنند و ما چه ورثههای بدی برای میراث فرهنگی خودمان هستیم.
ساپاند ابزاری برای پرتاب سنگ است که لغت ساپ بخش بنیادی نام آن است. ساپ در دیوان اللغات الترک بمعنی دسته و قبضه آمده و در عباراتی مانند بئل ساپی (دسته بیل)، سوپورگه ساپی (دسته جارو) و پیچاق ساپی (دسته چاقو) دیده میشود. ساپ بمعنی نخ نیز بوده و به بند کیف و بندی که میوه را به شاخه وصل میکند، ساپاق (مانند گیلاس ساپاغی) میگوییم. به بندها یا ساپاقهای ساپاند نیز قول میگوییم.
در داستانی متعلق به ترکمانهای عراق، دختری عاشق مانند سنگی که با ساپان پرتاب شده، از شهرش رانده شده که نالههای او سوژه یکی از تابلوهای لهیب جادو شده است:
قالادان آتین منی
دلیییسم توتون منی
قویون ساپان داشینا
کؤی به کؤی آتین منی.
ساپان و ساپات تلفظهای دیگر لغت ساپاند هستند. زیرا حروف «ند» در اصل دو حرف نبوده، بلکه در ترکی باستان و الفبای اورخون و یئنیسئی یک حرف بوده و صدایی مابین اصوات «د» و «ت» داشته و امروزه بصورت ند نوشته شده (محمدتقی زهتابی، ایسلاما قدر کی ایران تورکلرینین دیل و ادبیاتی، نشر اختر، ۱۳۸۰، ص ۱۷۵) و همچنان در لغات زیادی مانند قند/قت، کند/کت، کؤیکند/ کؤیکت (دهستان)، نهند/نهت، مرند/ مرت، گومند/ گومت، کؤند/کؤت (فرصت، قلق کار) دیده میشود.
ساپاند بر دو نوع چؤپ ساپاندی و قییاق ساپاند بافته میشود که در اولی (ساپاندی که در دست خواهرزادهام سئودا است) قول و ایچ یکپارچه بافته میشود. ولی قییاق ساپاند (تصاویر بعدی) مجزا بافته شده و در اطرافش منفذی برای اتصال قول لحاظ شده و قولهای مستقل بافته شده نیز به آن وصل میشود.
نام قییاق ساپاند نشانگر اشتراک فرهنگی همه ترکهاست و یکی از طوایف ایل عمله در میان ترکهای قشقایی، قییاقلی نام دارد و شاید این نوع ساپاند منسوب به آنها باشد. گاهی برای استحکام مفاصل ساپاند یک لایه اضافی دیگر روی قول بافته میشود که به آن شیراز می گوییم و همین نیز میتواند از دلایل انتساب این ساپاند به قشقاییها بوده و لغت شیرازه بمعنی انسجام و استحکام نیز مربوط به همین بافت باشد. به هر ردیف یا شیار ساپاند، یک شیریق میگوییم و ترکهای سیرجان کیلیم مشهوری به نام شیریکی دارند که از همین شیریق و بمعنی راه راه و شیاربافت گرفته شده است.
----------
@ibrahimsavalan
امروز سالروز اعدام فرماندار مراغه است. طبق گزارش سرتیپ صفاری، رئیس شهربانی کل کشور، غلامرضا جاویدان به همراه محمدرضا حاجیزاده و علیاکبر رامتین که توسط دادگاه به اعدام محکوم شده بودند، ساعت ۶ صبح روز ۴ اسفند ۱۳۲۵ مصادف با ۲۳ فوریه ۱۹۴۷ در مقابل عمارت شهرداری تبریز (ساعات قاباغی) با اجرای تشریفات لازمه به دار آویخته شدند.
غلامرضا جاویدان اهل سراب و از قهرمانانی بود که از طرف حکومت خودمختار آذربایجان مدال ۲۱ آذر دریافت کرد. او فرماندار مراغه بود و بعد از شکست نهضت، دستگیر و پس از چند ماه شکنجه، اعدام شد. اکثر بزرگان فرقه در همان روزهای اول دستگیری و بلافاصله اعدام میشدند و تعویق اعدام افرادی مانند فریدون ابراهیمی و غلامرضا جاویدان در این بود که جلادان، امثال فریدون و جاویدان را روح آذربایجان میدانستند و در آن ماهها سعی کردند تا روح این ملت را بشکنند و نتوانستند.
گنجعلی صباحی، صحنه عزیمت جاویدان به محل اعدام را در داستانی تقریبا ده صفحهای با عنوان «شرفلی اؤلوم» جاودانه کرده که با خواندن آن متن میتوانید با روح تسخیر ناپذیر آن فرماندار بیشتر آشنا شوید که چگونه در لحظات آخر گفت: «من آذربایجان خالقینین آزادلیغی یولوندا اؤز مقدس وظیفهمی یئرینه یئتیریب اؤلورم. آمما آزادلیق اؤلمهیهجکدیر.»
غلامرضا دوستی به نام ساوالان داشت که از سراب به همراه او به مراغه آمده بود. رحمت الله مقدم مراغهای در کتاب سالهای بحرانی نسل ما (ص ۳۸۶) مینویسد که اولین محکوم در دادگاه نظامی مراغه شخصی به نام ساوالان بود که در وقایع فرقه دموکرات پاسگاه ژاندارمری سراب را خلع سلاح کرده و بعد به مراغه آمده بود. ساوالان چشمان سیاه و پررنگی داشت و مانند این بود که به چشمان خود سرمه کشیده باشد و هیچ کس جرات نگاه کردن به چشمهای او را نداشت. بعد از شکست فرقه دموکرات، دادگاه شاهنشاهی او را به اعدام محکوم و حکمش را همان روز اجرا کرد و چون کسی از بستگانش نیز نبود، معلوم نشد با جسدش چه کردند.
آنها کشته شدند ولی اجازه ندادند، آذربایجان خدشهدار شود و حالا همه آنهایی که وقایع آذربایجان را از نزدیک رصد میکنند، بر این باورند که ساوالانها و جاویدانها برای اتمام کار ناتمام خود برگشتهاند...
---------
@ibrahimsavalan
بوگون آنادیلی گونودور.
رئال مادرید و منچستر سیتینین قاباقکی اویونلارینین بیرینه ایکی هفته قالان، کایل واکر مصدوم اولدو و دوکتورلر اونو هر حالدا اویونا حاضیرلادیلار. اویوندا وینیسیوس چوخ چالیشسا دا واکردن کئچهبیلمهدی. سونرا واکره شدتلی بیر ضربه ووروب، واکری تکرار مصدوم و اویوندان محروم ائتدی. بو دوغرو رقابت دئییلدی و میندار ایش ایدی. آما اویونون قالان واختلاریندا، واکرسیز کانالدا، وینیسیوس هئی گئدیب گلدی.
کئچن آی تبریز تلویزیاسینین مجریسی احد محمودنسب اوجان منطقهسینین پیشیکلی کندینه گئتمیشدی. او کند هئچ ده اوزاق یئر دئییل و تبریزله بیر ساعاتلیق یولدور. مجری سککیز و دوققوزونجو کیلاسلاردان ۱۵ شاگیردی چاغیریب و اونلاردان درس خبر آلدی. اوشاقلار هئچ نهیی بیلمهدیلر. سو لغتینین انگلیس دیلینده معادلینی هئچ بیری بیلمهدی و مجری دینی و قرآن درسلریندن سوروشدو: حضرت عیسانین معجزهسی نه ایدی؟ بیر اوشاق دئدی: پلنگ.
آخی بو اوشاقلار هله کیچیک یاشلاریندا علم اؤیرنمک یئرینه، خارجی بیر دیل اؤیرنمک و او دیل چرچیوهسینده درسلری اؤیرنمهیه مجبور اولورلار و سونوج بوندان یاخشی اولماز. یوز ایلدیر بو تحصیلی وضعیت، خالقیمیزین گلهجهیی، معیشتی و یاشامینی تمامیله محو ائدیب. فارسلار مین ایل مددتینده بیزدن کئچهبیلمهدیلر و رقابت میدانیندا میندار بیر حرکتله، بیزی مصدوم یوخ، فلج ائتدیلر. اونلار بو رقابتی و هر نهیی قازاندیلار و دیلسیز بیز، یئرده سورونه سورونه قالدیق.
بو افغانستانلی اؤزبک تورکونون اؤز آنادیلینده، آناسینا تقدیم ائتدیگی شعری دینلهییب، دیلسیز بالالاریمیزا گؤره قارغیشلار ائتمهلییم کی آناسیز قالسین بیزی آنادیلیمیزدن محروم ائدنلر. دانیشماغا سؤزلری، باخماغا گؤزلری و ائل ایچینه چیخماغا اوزلری اولماسین. تورپاغین اوستونده ایزلری قالماسین. آمین، مین آمین.
-----------
@ibrahimsavalan
هر کدام بسته به میزان پیگیر بودنمان، تصاویر وحشتناک زندان صیدنایا را دیده و با گوشهای از جنایات آل اسد آشنا شدیم. ولی آیا میدانیم که همین زندان صیدنایا نیز بدترین زندان سوریه نبود؟
به باور زندانیانی که دوران بازداشتشان را در چند زندان سوریه تحمل کردهاند، صیدنایا در مقایسه با زندان تدمر اصلا زندان نبود و نویسندگانی مانند سلامه کیله فلسطینی، شاعر سوری فرج بیرقدار و رمان نویس سوری یاسین صالح گفتهاند که وقتی ما را از تدمر به زندان صیدنایا منتقل کردند، احساس کردیم به هتل منتقل شدیم.
در دوره استالین برخی محکومان ابتدا به جای هولناکی تبعید شده، سپس برای مدتی به جای بهتری منتقل میشدند. شاید سیستم به آن نتیجه میرسید که تداوم آن شرایط باعث مرگ متهم شود و بهتر کردن شرایط باعث خواهد شد تا متهم بیشتر زنده بماند و بیشتر عذاب بکشد و شاید صیدنایا نیز تنفسی بوده تا زندانیان سوریه بیشتر زنده مانده و بیشتر عذاب بکشند. زیرا زنده ماندن برای مدتی زیادی در تدمر ممکن نبود و برای همین کسانیکه میتوانستند راوی جنایات موجود در تدمر باشند، سالهاست که مردهاند.
شاید بپرسید که چرا این روزها کسی از باز شدن درهای زندان تدمر نمینویسد. زیرا سال ۲۰۱۵ و زمان پیشروی نیروهای داعش از دیرالزور به سمت حمص، بنای زندان تدمر توسط داعش و توافق بشار منفجر شد و هزاران موجود بدبخت از شر زندگی آسوده شده و مدفون شدند تا شاهدان واقعی جهنم آل اسد نابود شوند و داعش با تخریب زندان تدمر، خدمت عجیبی در پوشاندن جنایات اسد کرد.
حتی رژیم اسد نیز با همه توحشی که از خود نشان داده، در حفظ بناهای تاریخی کوشا بود و ترسی از سنگها و خشتهای تاریخی نداشت. هر چند در جنگ داخلی سوریه شهر حلب ما بین آن رژیم و وحشیان داعشی دست به دست شد و با آنکه بخشهایی از حلب توسط هواپیماهای روسی با خاک یکسان شد، اما قلعه تاریخی حلب همچنان استوار و رو بسوی آینده دارد و من هرگاه قلعه حلب یا بناهای دیگری مانند ارک بخارا (تصویر دوم) را میبینم، دوباره داغدار ارک تبریز میشوم که نه به اندازه ارک بخارا شاداب و نه مانند قلعه حلب خوش شانس بوده که با عبور از طوفانها خود را به آینده ملتش برساند. شاید هم از ارک تبریز ترسیدهاند که با او هم به نبرد برخاستهاند؟
-----------
@ibrahimsavalan
در حالی که نکتهی خاصی در مقاله داریوش کریمی با عنوان «اسما اسد و فرح پهلوی؛ سرنوشت دو زن» وجود نداشت و بیشتر یک مقایسه ژورنالیستی بود، برخیها از بیبیسی فارسی ناراحت شده و میگویند که مقایسه این دو زن درست نبوده است.
به همان سبک داریوش کریمی و با همان ادبیات نیمه رسمی، تشابه دیگری بین اسما و فرح یافتم که قلم داریوش کریمی به آن نپرداخته است. خانواده این دو زن، فرهنگ زیستی متفاوتی با خانواده شوهرانشان دارند و محمدرضا از نظر فرهنگی فارس و فرح تا حدودی ترک، بشار از جامعه علوی سوریه و اسما از خانوادهای سنی مذهب بود و بیشترین میزان کشتار هر دو شوهر در جامعه همسران رخ داده است.
اسما زمانی همسر بشار شد که ۱۸ سال پیش از آن، حافظ اسد در شهر پدری اسما یعنی حمص انسانهای زیادی را کشته بود و فرح زمانی همسر محمدرضا شد که خود او ۱۳ سال پیش در شهر پدری فرح یعنی تبریز دست به کشتار زده بود و سرنوشت این دو زن شبیه دختران قصههای تاریخی است که بعد از شکست سرزمینشان، از سر مصلحت یا به اجبار زن فاتحان شدهاند تا میانجی باشند، ولی از نظر هر دو طرف غیر خودی محسوب میشدند. شبیه همسر تسو در سریال جومونگ.
همچنانکه قیام ۲۹ بهمن تبریز نقش مهمی در سرنگونی شوهر فرح داشت، حمص نیز در سرنگونی شوهر اسما نقش مهمی ایفا کرد و این دو مرد با شهر پدری همسران خود دشمنی پیشه کردند و شهر پدری این دو زن بلای جان شوهران شد و سرنگونی این دو شاه مادام العمر، از این زاویه محصول اختلافات خانوادگی بوده و بستگان زن برای سرنگونی داماد دسیسه کردهاند.
----------
@ibrahimsavalan
امروز ۱۸ دسامبر و روز جهانی زبان عربی است. این روز را به میلیونها متکلم این زبان و میلیونها غیر عربی که زبانشان با اتکا به سفره پر برکت زبان و ادبیات عربی بالیده و رشد کرده، تبریک گفته و آرزوی همیشگی خودم را دوباره بر زبان میآورم که کاش روزی ۱۷ دسامبر یا همان ۲۶ آذر نیز به عنوان روز جهانی زبان ترکی انتخاب شود و این دو زبان در کنار هم و مانند دو بال یک پرنده و یا به تعبیر محمود کاشغری مانند دو اسب تیز پا در کنار هم بتازند.
۲۶ آذر ۱۳۲۴ در مجلس ملی آذربایجان کتابهای ترکی برای دانشآموزان پایه اول تا ششم ابتدایی به تصویب رسید و ۲۶ آذر ۱۳۲۵ همان کتابهای درسی به همراه هزاران جلد کتاب ترکی دیگر، در میادین شهرهای آذربایجان سوزانده شد و برای همین در تقویم آذربایجان این روز به نام روز کتاب نامیده شده و روز زبان ترکی نیز برای این روز بیمناسبت نخواهد بود.
۲۶ آذر یا ۱۷ دسامبر همچنین روز درگذشت دبیر کل سابق جنبش استقلال ترکستان شرقی یعنی عیسی یوسوپ آلپتکین است که درست در همان سالهایی که آذربایجان ما دولت خودمختاری تاسیس کرده بود، اویغورهای ترکستان شرقی نیز دولت خود را تأسیس کرده بودند و دولت آنها نیز با حمله نظامی چین ساقط شد و از آن زمان ترکهای اویغور تحت اشغال چین و زبان و فرهنگشان مورد هجمهی اشغالگران قرار گرفته است. البته دولت آنها پنج سال و از ۲۱ آبان ۱۳۲۳ تا اول دی ۱۳۲۸ طول کشید و اگر دولت ما نیز میتوانست پنج سال دوام بیاورد، قطعا پشتوانه محکمتری برای بقای این ملت ایجاد میشد.
تبریک مضاعف روز جهانی زبان عربی نثار ملت تازه آزاده شدهی سوریه باد که آزادی آنها امیدهای زیادی را در دلها زنده کرد تا با سرنگونی دیکتاتورها، ملتهای دیگری نیز آزاد شده و همدیگر را در آغوش گرفته و این بار با آموختن از شکستهای قبلی، آزادی خود را جاودانه کنند.
--------
@ibrahimsavalan
دهه شصت سالهای سخت و به شدت مردانهای بوده که در آن اکثر نهادهای مدنی و فرهنگی برچیده شده و اندک فضاهای زنده نیز جایی برای زنان نداشتهاند. استثناهایی مانند فریده ترابی؛ خواهرزاده استاد شهریار، مخمل نجفی (ایشیق)؛ همسر احمد شایا (آلاو) و مهدیه مصدقپور؛ همسر آقای علیائی نیز به خاطر همراهی مردان خانواده توانستند در آن سالها فعالیت کنند.
ولی دو زن نام خود را بر پیشانی نویسندگان و فعالان دهه شصت حک کردند. سیده حمیده رئیسزاده (سحر خانیم) با کتابهای ماویلر و یاشیل ماهنی سرمشق شاعران بعد از خود شد و زهره وفایی مسیر جدیدی در ژورنالیسم و نشر گشود.
ولی زنان آذربایجان در دهه هفتاد مانند زنبقهایی از زیر برف روییدند و افرادی مانند پاکیزه غلامی (سئودا)، ثریا بخشی (آیلار)، فریبا ابراهیمی (آفاق)، حکیمه عظیمی، فرانک فرید (ایپک)، سوسن نواده رضی هر کدام در جایی مشعل زبان ترکی را روشن نگهداشتند.
منصوره جعفری متنق در تبریز و اوجان فعال عرصه ادبیات، موسیقی، تئاتر و نقاشی بود. نگار خیاوی بعد از نشر چند جلد کتاب شعر، ترجمههای موفقی را تقدیم ادبیات آذربایجان کرد. نوشین موسوی (آیشین آیدا) از موسسان گروه چیچکلر بود که مرکزی برای آموزش شعر، موسیقی، تئاتر، نقاشی و فولکلور آذربایجان بود و سئودا مهين اصغرنیا بعد از تحصیل موسیقی در باکو، به عنوان مدرس موسیقی به تبریز بازگشت.
دو سال پیش سوسن نواده رضی را از دست دادیم که چهره پر تلاش زنان در مطبوعات آذربایجان بود و دو روز پیش زهره وفایی درگذشت. زهره ابتدا نشریه جوالدوز را منتشر کرده بود ولی نسل ما در دهه هفتاد و اوایل هشتاد، او را با انتشارات زینب پاشا و کتابهای پر تعدادش شناخت.
در آن سالها کتابهای تاریخ و فرهنگ آذربایجان کتابهایی حجیم و ثقیلی بودند که بیشتر برای اهل فن نوشته میشدند. گاهی نیز کتابهایی در سطح ابتدایی تولید میشد. در آن میان زهره وفایی کتابهایی با حجم اندک و حدود پنجاه صفحه و با موضوع و بیانی در سطح متوسطه نوشت و منتشر کرد. او طیف گستردهای از مخاطبان را هدف گرفت که راه را از چاه شناخته بودند ولی نیاز به آموختن بیشتر و اندوختن بر آموزههای خود داشتند. برای همین کتابهای زهره وفایی با استقبال خوبی مواجه شد و در اکثر نمایشگاههای کتاب، آثار زهره وفایی و انتشارات زینب پاشا پر فروش بودند.
----------
@ibrahimsavalan
وطنيم سانکی ۵۰۰ ایل اؤنجهنین اسپانیاسیدیر؛ كاردينال شهر مئیدانینی دولانير، اؤلدورمهیه مرتد آختاریرير.
وطنيم سانکی ایکینجی ساواشین جبههسيدير؛ اؤلوم دوهسی قاپیمیزدا یاتیر بیر بیر. فقط بیر قاپییا زامان وئرير، قونشوسونو آلير، سونرا همن قاپینی چالیر.
وطنيمين فصيللرى، ایللری، بیر بیرینین آردیجا گلیر گئدیر و هر ایل مکتب آچیلان گون، وطنيمين مكتب اوشاغی دیل اؤيرنمير، ديلسيزلهشیر.
و قازئته ساتان اوشاق مشتری قازانیب، قازئتهسینی ساتسين دئیه، دیله گؤره آسیلمیشلارین آدلارینی سسلهییر:
گلین، آلین، اوخویون بو قازئتهلری، آسیلدی اونونجو آیین ۱۱ینده رمضان پژوهیده ولد عبدالعلی و همسنگرلری.
گلین، آلین، اوخویون بو قازئتهلری، آسیلدی ایکینجی آیین ۱۴ونده عبدالحسين اوغلو آللاوئردی و نم نئچهلری.
قازئته ساتان اوشاق دئییر کی بؤیوک بیر آدام دئمیشدی: دیل اساس سنگریمیزدی. گلین، آلین، اوخویون. آلین بو سنگرلری.
-----------
@ibrahimsavalan
پزشکیان، شهریار و هویت قرن نوزدهمی
باستانی پاریزی در کتاب نون جو، ص ۵۷۶، درباره عبدالباقی گولپینارلی مینویسد که شعر را به فارسی میگوید، به عربی موعظه میکند و مقاله را به ترکی مینویسد. این جمله گویای حال و هوای بخشی از مردم جهان در قرن نوزده است که هنوز هویت ملی خاصی را انتخاب نکرده و ممزوجی از هویتها را در خود داشتند.
یهودیان بالکان خودشان را مجارستانی میدانستند ولی لباس و فینه سرخ ترکی پوشیده و به اسپانیولی صحبت میکردند. مسلمانان بالکان نیز خود را ترک دانسته، اسامی ترکی- عربی و فامیلی صربی انتخاب کرده و به دولت اتریش سرباز و مالیات میدادند. مسیحیان بالکان خودشان را صرب دانسته، دعاگوی امپراطور اتریش بوده و در نوشتار از زبان آلمانی استفاده میکردند تا اینکه جنگ جهانی اول هویت ملی منفردی را جایگزین این هویتهای متکثر کرد.
در میان ما نیز، فتحعلی آخوندزاده با نوشتن آثار ادبیاش به ترکی، بنیانگذار ادبیات مدرن آذربایجان شد ولی ستایشگر ایران باستان، خواستار اجرای قانون اساسی فرانسه و طرفدار اصول حکمرانی روسیه بود. محمدحسین شهریار نیز احیاگر زبان ترکی، پل ارتباطی شاعران جمهوری آذربایجان با تبریز، عاشق رستم، تالی حافظ و مداح حضرت علی بود و در چارچوب هیچ هویت یکسانسازی نمیگنجید.
بنده این هویتهای متکثر را هویت قرن نوزدهمی مینامم که با جنگ اول جهانی و ملتشدگی رنگ باخت و هویتهایی تک رنگ و با خلوص ملی قرن بیستمی جایگزین آنها شد که ملتسازی پهلوی نماینده آن در ایران بود و با ظهور اسلامگرایانی که از لحاظ ملی قرن نوزدهمی و از لحاظ مذهبی قرن بیستمی بودند، نیمه کاره ماند.
همان اسلامگرایان در ادامه از نظر ملی به تمام معنا قرن بیستمی شده و خواهان تداوم شوونیسم قبلی با عناوینی مانند ویرانشهری شدند. ولی پزشکیان همچنان قرن نوزدهمی، اهل نهجالبلاغه و همچنان ترک ماند. در دام ایرانیت یکسانساز نیافتاد و درباره همسایگان از دوستی با کرد و عرب و ترک و در موضوع اقلیتهای مذهبی و زبانی از پذیرش تکثر دم زد.
چون فارسهای ایران با دولت پهلوی ملتشدگی و هویت قرن بیستمی را تجربه کردهاند، شاعر و سیاستمدار آنها مثل شهریار و پزشکیان هویت قرن نوزدهمی نمییابد و برای همین هواداران قرن بیستمی پزشکیان (چه ترک، چه فارس) هویت متکثر او را نمیپذیرند. غافل از آنکه هویت قرن بیستمی با جنگ اول آغاز و با جنگ دوم جهانی باطل شده و قرن ۲۱ منادی تکثر است.
---------
@ibrahimsavalan
یوسف اباذری در سخنرانی بعد از فوت مرتضی پاشایی گفت که اگر همه اهالی یکی از شهرهای بلوچستان در اثر طوفان شن بمیرند، شاید برخیها به اندازه فوت یک فرد مشهور ناراحت نشوند.
این جمله خلاصه شکاف مرکز و پیرامون در ایران است. سال گذشته هنرمندی بر روی یکی از درختان خشکیده تهران تصویر زنی را کنده بود و شهرداری آن درخت را قطع کرد. آن خبر چندین روز تیتر رسانهها شد ولی قطع درختان باغ گلستان تبریز تیتر اول هیچ رسانهای نشد.
خیلیها در ماجرای قطع درختان دانشگاه الزهرا تهران و مجموعه انقلاب نوشتند که درد ناشی از ضربات تبر و ارهها را بر تن و جان خود حس کردند، ولی از آنجا که درختان باغ گلستان بدون درد و به راحتی جان دادند، کسی احساس درد نکرد.
حتی در ماجرای قطع درختان کاخ سعدآباد، شهرداری تهران وارد میدان شد و شکایت کرد و مسئولان کاخ سعدآباد جهت قطع پانزده درخت متهم شناخته شدند ولی شهرداری تبریز خود متهم ماجرای باغ گلستان است و اعضای شورای شهر همگی آرامند و آن ساختمانی که قرار است شکایت بدانجا بریم، خود در جریان است.
پیش از این نیز کسانی بودند که سر درختان ما را بریدند و این مرد گفت که آنها در اصل سر بچههای مرا بریدهاند و باید مجازات شوند و مجازات شدند و مجازات خواهند شد.
---------
@ibrahimsavalan
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 6 months, 3 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 9 months, 1 week ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 5 months, 1 week ago