| قَـتـيـل الـطَّـفّ |

Description
امام سجاد(سلام الله عليه):اگــرفقه شیعي نبود مردم کَربِ لاء براي حضرت اباعبدالله ‌سلام الله عليه قتل نفس میکردند و فرزندانشان را قرباني...
▪️
که کشته شد خلف شهسوار بدر و حُنین
بلند اختر برج شرف امام حُسین
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago

1 year, 12 months ago

شمر از مقتل برون شد قتلگه درياي خون شد | فرياد از آن ستم كه به آل عبا رسيد | @Mahmom61?

1 year, 12 months ago

شمر از مقتل برون شد

قتلگه درياي خون شد

| فرياد از آن ستم كه به آل عبا رسيد |

@Mahmom61?

2 years ago

"از آب‌هم‌مضایقه‌کردند
ابن زیاد (لعنه الله علیه)در نامه خود به
عمر بن سعد(لعنه الله علیه)نوشت:
من آب فرات را به یهود و نصاری حلال
کردم وبر حسین و اهل بیت او حرام
کردم
@Mahmom61?
ریاض القدس،ج۱،ص۲۳۲

2 years ago

"وَلَیالٍ‌عَشر"
از سيدنا امام صادق عليه السلام و سيدنا امام كاظم عليه السلام وارد شده:
از شب هفتم آب كمتر بخوريد با لذت نخوريد، يعني طوري نخوريد كه سيراب شويد؛ غذا لذيذ نخوريد مراعات كنيد كه در هفتم محرم الحرام ابن زياد نامه اي ميزند به حجاج زبيدي كه يه قطره آب به خيام حسين بن علي نرسد؛ عمروبن حجاج زبيدي با چهار هزار تيرانداز دور شاطيء الفرات مستقر شدند...
@ghatlegah61
منابع
الواقع الحوادث ج ٢ ص ١٥٣
فيض العلام ص ١٤٦

2 years ago

چون چشم حسین بر چهر احمد و قاسم افتاد که به مبارزت بیرون شده دست در گردن آن دو انداخت و چندان گریست که ضعف بر وی عارض شد. آن‌گاه قاسم اذن حرب طلبيد. حسين اذن نداد. پس قاسم دست و وپای عمو را بوسید آن‌قدر تا اجازت به محاربه گرفت. پس به ميدان شتافت با رخساری که اشک بر آن جاری بود و می‌فرمود:

ان تنكرونى فانا ابن الحسن
سبط النبي المصطفى المؤتمن

و صورتش چون قطعه ماه می‌درخشید. با صغر سن قتال شدیدی داد و سی و پنج تن به قتل رسانید.

در کفایه‌الطالب است و مفید علیه الرحمه نیز شبیه به همین از حمید بن مسلم گوید که غلامی سوی معرکه بیرون شد، چهرش همانند قرص ماه؛ پیرهنی و ازاری پوشیده و شمشیری در دست گرفته و دو نعلین در پا داشت که بند يك نعلین گسیخته بود و به خاطر دارم که بند نعلین پای چپ بود.
عمرسعد، یلی را که با هزار تن مبارز برابر می‌دانستند برابر قاسم فرستاد.
آن شیربچه‌ی حسن چون برق خاطف بر وی حمله افکند و در دم آن یل را با تیغ
آتش‌فشان به دوزخ فرستاد و با خردسالی سی و پنج نفر به خاک هلاکت انداخت. پس یکی از لشکر فریاد زد یاران حسین نگر که کودکند و از بستن بند نعلین خویش عاجز. پسر حسن ایستاد که بند نعلین ببندد، عمرو بن سعد بن نفیل ازدی گفت: چه خوش‌سیماست این جوان؛ هرآینه من بر وی حمله برم و داغش بر دل مادرش نهم. به غفلت شمشیری در سر قاسم زد که به رخ بر زمین افتاد و فریاد «یاعماه ادرکنی» بلند نمود.

@Mahmom61?

2 years ago

و پس از وی احمد قتال داده این رجز انشاد نمود:

«اني انا نجل الامام ابن على
اضر بكم بالسيف حتى يقلل»

تا آن که هشتاد نفر را به دوزخ فرستاد؛ آنگاه نزد عمش آمده درحالی‌که چشمش از شدت عطش در مغاك فرو رفته بود و صدا زد عمو جان! آيا شربتی آب هست که عطش فرو نشانم و جگر سرد کنم و رمق گیرم و پس از آن مقاتله با اعدا صدچندان نمایم؟

حسین فرمود ای برادرزاده اندکی صبر نما تا جدت را که تا کنون ملاقات نکرده‌ای ملاقات کنی و از دست وی آبی نوشی که بعدش تشنگی نباشد.

آن جوان دو دفعه به میدان مراجعت کرده حمله نموده و جنگید تا زخم زیادی یافت و جماعتی بروی احاطه کرده و در میدان او را به قتل رسانیدند. مادرش و خواهرش بر وی نظاره می‌نمودند؛ رضوان الله عليه.

@Mahmom61?

2 years ago

و دیگر شهید از اولاد حسن مجتبی، احمد ابن الحسن است.

محمد ابن مسلم قتیبه در کتاب معارف
و حسین ابن حسن در تاریخ الخميس ذکر کرده‌اند که مادر احمد و دو خواهرش ام‌حسن و ام‌بشر، بنت ابی‌مسعود انصاری است.

احمد با مادرش و دو خواهرش با حسین از مدینه به مکه و از مکه به کربلا آمد.

ابی‌مخنف گوید چون بعد ظهر، قتال شديد گردید، جز چند نفری از اهل بیت در خدمت حسین کسی نماند و حسين به نداء بلند می فرمود واغربتاه واعطشاه واقلةناصراه» ناگاه از میان خیمه دو جوان در آمدند که اسم یکی احمد و یکی قاسم بود. احمد شانزده سال و عمر قاسم چهارده سال بود و به روایتی سیزده و به روایتی نه سال؛ اول قاسم اذن طلبیده بر لشکر کوفه حمله کرده مقاتله نمود تا مقتول شد و سپس احمد. و حسین هر دو را از اول اذن نمی‌داد که کودکید و یادگاران برادرم هستید و پیوسته می‌گریست. لکن هردو به اصرار و ابرام مادرشان از حسین اجازت معرکه گرفتند.

@Mahmom61?

2 years ago

و دیگر شهید کربلا از آل مجتبی عبدالله بن الحسن الاکبر است که جوانی رشید و نیرومند بوده و پس از دو برادر عازم قتال شد. به میدان آمده، رزمی صعب داده، چهارده نفر از شجاعان کوفی را به درک واصل نمود و رجز او بود:

ان تنکرونی فانا ابن الحیدره
آل نبی الامجد المشتهره

هاني ابن ثبيت حضرمی بر وی تاخت و مقتولش ساخت و از این گناه بزرگ كه مرتكب شد روی وی زشت و سیاه گردید و برخی نوشته‌اند که این از نفرین امام علیه‌السلام بود.

ابن شهر آشوب در مناقب مبارزت و شهادت عبدالله اکبر را به همین نهج می‌نویسد لیکن رجز وی را همان رجز آورده که مجلسی نسبت به قاسم می‌دهد:

ان تنكروني فانا ابن الحسن
سبط النبی المصطفی المؤتمن

ابو الفرج اصفهانی در مقاتل قاتل وى را حرملة ابن كاهل اسدی می‌خواند که احتمال می‌رود با قاتل عبدالله اصغر که نوجوانی بود یکی گرفته و دچار اشتباه شده باشد.

در تذكرة الائمه چنین مسطور است که قاسم در يوم الطف نه ساله بود و عبدالله اصغر از وی کودک‌تر، لکن عبدالله اکبر جوانی بالغ؛ والله العالم.

شهادت عبدالله اکبر بعد از شهادت احمد و قاسم و بکر بود و شهادت عبدالله اصغر پس از جمله هاشمیان؛ رضوان الله عليهم.

@Mahmom61?

2 years ago

در ذکر اولاد حسن ابن علی ابن ابیطالب که در کربلا بدرجه رفیعه شهادت نائل شدند یکی جناب بکر ابن حسن است ابو الفرج اصفهانی (مقاتل الطالبیین) گوید مادر بكر، ام ولد است و نامش معروفه نیست؛ هرچند بعضی نام او را بصله دانند.

مداینی از ابی مخنف از سلیمان ابن ابی راشد روایت کرده است که قاتل جناب بكر، عبدالله ابن عقبه غنوی است.

در روایت ابن شهرآشوب (مناقب آل ابیطالب) از جابر از ابی‌جعفر است که قاتل وی عقبه غنوی بوده است.

سلیمان ابن وقب در این شعر وی را قصد کرده است:

«عند غنى قطره من دمائنا
و من اسد اخرى تعد و تذکر»

«بشمار و از یاد مبر؛ قطره خونی از ما نزد قبیله‌ی بنی‌غنی جا مانده است و قطره خونی نیز نزد بنی اسد.»

که اشاره به بکر و عبدالله، دو فرزند حسن مجتبی دارد یکی را عقبه غنوی کشت و دیگری را حرمله اسدی.

مفيد علیه الرحمه مي‌فرماید عبدالله ابن عقبه غنوی به تیری که رها نمود بکر ابن حسن را بقتل آورد ابن‌نما (مثیرالاحزان) هم بعینه همین روایت را ذکر کرده است.

@Mahmom61?

2 years ago

حضرت علامه ملااقای دربندی درجواهرالایقان از کتاب بحرالانساب نقل میفرمایند:
سرحضرت سیدناومولانا قاسم بن الحسن(سلام الله علیهم)رابه رئیس لشکر رِی دادند و وارد ایران کردند اول وارد همدان و بعد به سمت رِی آوردند و دوستان آل ابی سفیان لعین بر آن سراحاطه کردند و شروع کردند به نواختن نی و طنبور و استهزاکردن سر منور و بعضی ازملاعین آن سر مُنور را عوض(گوی وصولجان) در میان میدان انداخته و به چوگان او را می ربودند و به چوب های محکم و به آهن ها او را میزدند و بازی میکردند...
@Mahmom61?

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 1 week ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 3 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 3 weeks ago