+Life as it is

☈#Novel_dialogue
The imprisoned princess, Elise.

She lives in isolation from people, out of her father's sight.

"It's okay, because I have you."

However, she was never alone due to her ability to communicate with animals.
شاهزاده خانم محصور، الیزه.

او دور از چشمان پدرش در خفا زندگی می کند.

"اشکالی نداره ، چون من شما را دارم."

با این حال، او هرگز به بخاطر توانایی اش که در برقراری ارتباط با حیوانات بود تنها نبود.

Novel : Princess of Animals
ヅ My dialogue

☈#Novel_dialogue
+ You stay together with Rawan Baijie and take care of yourself; Do not go anywhere and do not roam around

- Ruan Baijie said: "Shall he and I stay in the same room?"

Xiong Chi sighed and continued: "Is there a difference between a man and a woman?" After spending a night here, you will understand that these insignificant details are not important here , when it comes to being alive, what difference does it make if it is a woman or a man? »

• تو با روان بای جیه با هم بمونید مراقب خودتون باشید؛ جایی نرید و اطراف پرسه نزنید

- روآن بای جیه گفت: «من و اون تو یک اتاق بمونیم؟»

شیونگ چی آهی کشید و ادامه داد : « مرد و زن فرقی داره؟ بعد این که یک شب رو اینجا گذروندی میفهمی که این جزییات بی اهمیت اینجا اصلا مهم نیستن وقتی حرف از زنده بودنه چه فرقی میکنه که زن باشی یا مرد؟»
Novel : Kaleidoscope Of Death
ヅ My dialogue

اولین هفته که جک و جوکر نداریم :)))

true love...

آهنگ مورد علاقمه:))))

ヅ My dialogue