سری در میان سر ها

Description
برای اینکه روزی سری در میان سر ها دربیاوریم.

ارسال متن:
@viva_la_noche
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 8 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 months, 1 week ago

3 months, 1 week ago

زنده کردی که بازمان بکشی؟
جان دهی جانگدازمان بکشی؟

تا شدی دستگیرمان بکِشی؟
تا شدی کارسازمان بکشی؟

دست گیری نیازمندت را
تا کنی بی‌نیازمان بکشی؟

از ته چاهمان بلند کنی
تا دهی اهتزازمان بکشی؟

بیرق‌آسایمان برافرازی
راست گردنفرازمان بکشی؟

زخمه بر تار و پود زخم زنی
تا شود کوک سازمان بکشی؟

سرمان را به سجده گرم کنی
غافل اندر نمازمان بکشی؟

هاجرافکن کنی مهاجرمان
دربدر در حجازمان بکشی؟

تا رضایت ز کشتگان گیری
آمدی با جوازمان بکشی؟

آمدی تا حلالمان بکنی؟
آمدی تا مجازمان بکشی؟

تا که بگدازی و بسوزانی؟
تا به سوز و گدازمان بکشی؟

زان سر زلفمان بیاویزی؟
زین امید درازمان بکشی؟

ناز بفروشی و جنازه خری؟
جان ستانی و نازمان بکشی؟

نصفه‌جان‌مان کنی به نیم‌نظر
تا به یک ترکتازمان بکشی؟

در حقیقت به زیرمان بکشی
تا ز روی مَجازمان بکشی؟

زنده کردی که مرگمان بدهی؟
زنده کردی که بازمان بکشی؟

- سیدحامد احمدی

3 months, 2 weeks ago

چه جانوری بودم من
که در نتیجه‌ی آزمایشاتم
سرانجام انسان به مارمولکی بدل می‌شد

در تمام آن جهان
جز مالیخولیای تئوری
چیزی احاطه‌ام نکرده بود

-مریم هوله

3 months, 2 weeks ago

ما کودکان معصوم
فاتحانه فکر می‌کنیم چیزی از همدیگر دزدیده‌ایم
وقتی شبِ پیش
در آغوش یکدیگر خوابیده‌ایم

- مریم هوله

6 months ago

اگر قرار بر این باشد
  که من در معرض یک مرگ باشم و چشم بپوشانم
           اگر گویند تنها یکی یا آن یکی دو از سه را خواهم داشت
    یکی از سه تو باشی و
     دو آنها باشند که همیشه بودند
                  مرا بر آن دو بنمودند تا گِریَم
                          مرا بردند آنها، تا تو را بینم
                                  مرا دادند دم، هنگام پوسیدن
                                         مرا وحشت گرانیدند
در آن رویای بی آنها
مرا بودند از اول به تا آخر
مرا هشدار بودند حین هر حمق جوانیدن
مرا حیوان بمانیدند به هنگام حرامیدن
بی هنگام آنها بودند
مرا پرواز بخشیدند به وقت آن بروییدن
مرا سجاد بنشاندند به وقت هر هراسیدن
مرا بودند مرا بردند مرا دیدند مرا بودند
اما بدان
در تمام این مسیر محتاج دانستن منم
       اما این بار تویی
                فقط این بار تویی
                 شاید نه، شاید
شاید که حتما
           بگم آن دو را می‌خواهم نه تو را

شاید
اما بدان، بدان حتما
         این یکی را بدان، که حتما
که تصمیم‌گاه‌ من را
             همان آن دو گورم بخواهیدند نامیدن

-فصیح

6 months, 1 week ago

شاید الان هم اشتباه کنیم. این چیزا هم می‌تونه آدم رو بکشه. فقط گاهی آدم یهو خوش‌شانسی میاره. مثلا توی یه شوخیِ بی‌مزه‌ی جشنِ پتو با دوستاش در حالی که چیزی نمونده که خفه بشه، به طرز معجزه‌آسایی خنده‌ش امتداد پیدا می‌کنه. توی لحظه‌ی نهایتِ لذت از بلعیدن یه گیلاس، وقتی انتظار می‌ره اون یه‌ تیکه‌ای که بد افتاده تو گلوش منجر به مرگش بشه، ناغافل یه سرفه‌ی سعادتمندانه کارو درمیاره. یا تو جاده‌ی شمال وقتی داره آهنگ موردعلاقه‌ش رو از ته حنجره فریاد می‌زنه، ماشین به حالش دستِ یاری می‌رسونه و چپه نمی‌شه. اون صبحی که شبش بهترین رویای زندگیش رو دیده و رفته به مناسبت حال خوبش توی یه کافه صبحونه‌ی فرانسوی زده، از شانس خوبش پیانو اونقدی گرون شده که تو طبقه‌ی ششم یه ساختمون نباشه که بیفته رو سرش.
یا وقتی داری غرق می‌شی و چندثانیه‌ای بیشتر به مرگت نمونده، همیشه یه امیرمهدی مهدی‌پور اونجا حاضر نیست که در هیئت یه قهرمانِ اساسی نجاتت بده.
پس گاهی هم بترس. آدم همیشه خوش‌شانسی نمیاره.

- اشکان / آبان چارصد و سه

6 months, 1 week ago

گودِ کمرت پست و گلوی تو بلند است من گرگم و دیوانه‌ی پستی و بلندی ?

8 months, 3 weeks ago

تکنیک عموما
خودنمایی می‌کند
حین هجای دوم برزیل
اگر در سشن سوم کلاس زبان اینگیلیسی
به green گفته باشید
گیرین

از ضد نوشتارها
-آزاد

9 months ago

به شاخه‌ی شکسته چجوری
بگم که باد گفته ببخشید؟

-محمود طلوعی

9 months ago

«عصبانی»

این شعر
تکلیف مردادماه من است
حکایت پسری
که امین و آزاده را کشت
گاز خانه‌ی هاشمی را باز
و با نوک سیگار
در انتهای سطر آخر نقطه کرد
تا نونِ مصدر بودن را تلیت کرده باشد و
یه آبم روش
نوش

پسری که قابل خطرناک بود؛
با این همه
می‌نشینم پای سفره‌اش
به صرف
کشک و بوسه

-عینی

9 months, 3 weeks ago

کاش میشد
فراق را
بیرون کشید از مغز و
پر می‌کرد شاید
فراموشی خلأش

کاش میشد
فراق را
خلاصه در جایی کرد
یک قاب عکس

دهن که باز میکنی
خودش نشان می‌دهد
فراق را
زودتر از همه

کاش میشد
فراق را
محصور کرد
روی کلمات
در کاغذ.

- حوس

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 5 months, 3 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 8 months, 1 week ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 4 months, 1 week ago