🆔 @Vaghte_Azadi

🔶 حق زندگی شرافتمدانه

🖌️ وقت آزادی:

🔸در جهان ارتباطات امروز می خواهند رفع فیلتر واتس آپ را به عنوان دستاورد دولت وفاق ملی به مردم بفروشند اما نیمه پرلیوان را از چشم مردم مخفی می کنند.
مصوبه شورای عالی فضای مجازی نشان می دهد که قدرت اصلی دست همان مافیای قدرت و مافیای فیلترشکن فروش ها هستند.
کسی از باج ۳۰۰ میلیاردی به شبکه های داخلی که دست نیروهای امنیتی و اطلاعاتی هست، و برنامه اصلی کنترل شبکه های اجتماعی که خبرگزاری مهر منتشر کرد، حرفی نمی زند.
طرفداران حکومت و دولت فعلا از این مصوبه خوشحال اند اما مردم راضی به این موش و گربه بازی و تزریق قطره چکانی حق شان نمی شوند؛از حق داشتن حکومت عاری از فساد، دسترسی به رسانه های آزاد تا داشتن یک زندگی سالم و شرافتمدانه.

🆔 @Vaghte_Azadi

🆔 @Vaghte_Azadi

🔶 دور نیست

🖌️ وقت آزادی:

🔸 جمهوری اسلامی ایران به نقطه بی عملی رسیده است. این بی عملی در تمام عرصه های اقتصادی و سیاسی و فرهنگی وجود دارد حتی توانایی برداشتن فیلترینگ را ندارد چرا که مطمئن نیست که با برداشتن فیلترینگ بتواند در مقابل مافیای فیلترینگ بایستد و از جانب آنها ضربه نخورد.
دست به هرجایی بزند قابلیت فروپاشی دارد و ممکن است بریزد و اراده و توان و انرژی لازم را برای بازیایی خودش را هم ندارد.
ناتوانی جمهوری اسلامی ایران در حفظ بشار اسد، پرده ها را کنار زد و مشت خالی علی خامنه ای را در مقابل مردم باز کرد. حالا نظام پوشالی کی فرو می ریزد؟ دور نیست.

🆔 @Vaghte_Azadi

🆔 @Vaghte_Azadi

🔶 بن بست سیدعلی و پخش زنده تلویزیون

🖌️ وقت آزادی:

🔸 احمد پورمندی

سخنرانی دیروز خامنه ای که قرار بود بسیار مهم باشد، ترکیبی بود از دروغگویی های آشکار، پریشانگویی و تهدید های احمقانه! به همه این موارد در 24 ساعت گذشته در فضای رسانه ای به تفصیل پرداخته شده است. یک نکته اما، مورد توجه چندانی قرار نگرفت : سخنرانی پخش مستقیم نشد و صدا و سیما دلیل آنرا تصیم بیت خامنه ای اعلام کرد. این بیت کیست و چرا این تصمیم را گرفت؟ ظاهرا دو حالت بیشتر متصور نیست. یا شخص خامنه ای این تصمیم را گرفت و یا کسان دیگری در بیت!
اگر خود خامنه ای این تصمیم را گرفته باشد، معنی و مفهوم آن این است که او به مثابه کسی که در توانایی خطبه خوانی و سخنرانی شهرت دارد و نان این توانایی را خورده و می خورد، حالا دیگر اعتماد به نفس خود از دست داده است و می ترسد که حین سخنرانی پرت و پلا بگوید و در نتیجه نمی خواهد سخنرانی زنده و مستقیم پخش شود تا امکان " ادیت" وجود داشته باشد. به دلایل زیادی باید این احتمال را ناچیز شمرد. هیچ شیرین عقلی ، مرض خود را نمی پذیرد! اما اگر دیگران این تصمیم را گرفته باشند، بن بست سید علی باز هم آشکار تر می شود. این امر اولا بدان معنی است که کسان دیگری " آقا" را راه می برند و ثانیا- خرابکاری های رهبر فرزانه در زندگی روزمره چنان زیاد شده است که با هیچ دوپیگ ، ردپول ، رو خوانی و غیره نمی توان به او اعتماد کرد و لازم است که اهل بیت، رهبر را رهبری کنند! در هر دو حالت یک نتیجه قطعی است: سید علی به انتهای بن بستی رسیده که ساخته اوست و نام او را برخود دارد. سوال بزرگ اما، این است که در دو-سه ماه آینده که تحریم حداکثری ترامپ هم بر سر ج.ا. آوار و اوضاع نظام باز هم خرابتر می شود، آیا این مفلس و ورشکسته به تقصیر به آلت دست کامل "بیت" تبدیل نخواهد شد؟ این سوال برای آینده نظام و کشور اهمیت زیادی دارد. آیا آنها که در خارج از محفل کوچک "اطرافیان" از ضعف و ناتوانی فکری رهبر با خبر شده اند، اجازه خواهند داد که این بازی ادامه پیدا کند و اهل بیت و امنیتی ها به نام خامنه ای فرمان برانند و تا کی؟

🆔 @Vaghte_Azadi

حاتم قادری، استاد فلسفه سیاسی، در میزدگردی که کانال «آزاد» آن را منتشر کرده، می‌گوید: «وقتی ما در حالت شبه‌بردگی به سر می‌بریم که نمی‌توانیم آزادیخواه باشیم. حکومت به مردم ایران پشت کرده، شدیدا آنها را سرکوب می‌کند و بدون توجه به وضعیت داخل، می‌خواهد جلوی اسرائیل بایستد.»

🆔 @Vaghte_Azadi

🔶 حکایت علی خامنه ای، کیسه خلیفه و مردم «مظلوم» جنوب لبنان

🖌️ وقت آزادی:

🔸علی خامنه ای امروز اجازه داد که از وجوهات شرعیه نصف سهم امام معادل یک چهارم خمس را برای کمک به مردم مسلمان جنوب لبنان پرداخت کنند.
خامنه ای در حالی چنین «اجازه» هایی صادر می کند که مردم اقصی نقاط ایران در رنج و سختی زندگی می کنند اما آقایان همچون گذشته از مسایل دینی ، استفاده های سیاسی می کنند و خودشان را نسبت به مردم پاسخگو نمی دانند.

🆔 @Vaghte_Azadi

«زندان در زندان»؛‌ نامه‌‌ فائزه هاشمی از زندان اوین
نسخه‌ای از نامه فائزه هاشمی رفسنجانی، فعال سیاسی و نماینده پیشین مجلس ایران به دست بی‌بی‌سی فارسی رسیده است که در آن از شرایط داخل زندان اوین به‌شدت انتقاد می‌کند.
خانم هاشمی در این نامه نوشته است: «در این زندان آموختم که ما مبارزین طبلی توخالی و دیکتاتورهای حقیری بیش نیستیم. سرود آزادی و عدالت می‌خوانیم و در چرخه زندگی، ستم را بازتولید می‌کنیم.»
«در این زندان بیشتر آموختم تنها راه رسیدن به آزادی و عدالت و برقراری یک حکمرانی خوب، اصلاحات و به ویژه اصلاحات ساختاری است.»
در این نامه که به تاریخ شهریور ۱۴۰۳ است، خانم هاشمی همچنین نوشته است که «مشاهداتم در زندان حالم را از هر مبارزه‌ای به هم می‌زند، مانده‌ام بر سر دوراهی.»

https://www.bbc.com/persian/articles/cwy50p7y61eo.amp

👆 ھدفم از ساختن آن فیلم مستند این بود که به روشنی بگویم که اگر به جای هر روز بسته‌تر شدن فضای سیاسی و ممنوعیت بیشتر احزاب و تشکل‌های صنفی - که ایده‌آل عالیجنابان ساواک بود - فضائی باز برای تنفس به جامعه در کلیت آن، مثل آن‌چه ما در "تلویزیون" و "کانون" تجربه کرده بودیم داده می‌شد، ما امروزه با ایرانی کاملا متفاوت با ویرانه‌ای که ملایان برایمان ساخته‌اند روبرو بودیم. من این را در شرائطی می‌گویم که نیمی از عمر طولانی‌ام را در کشور پادشاهی هلند گذرانده و به عینه دیده‌ام که آزادی احزاب و آزادی انتخابات و آزادی مطبوعات و آزادی ابراز عقیده نه تنها خطری برای تمامیت ارضی کشور و سلامت جامعه نیست که حافظ بی‌چون چرای آن است.

🆔 @Vaghte_Azadi

🆔 @Vaghte_Azadi

🔶 به یاد رضا قطبی

🖌️ وقت آزادی:

👈 یادداشتی از رضا علامه زاده
🔸 خبر درگذشت یکی از شریف ترین، وارسته ترین، و دوست داشتنی ترین شخصیتی که در طول زندگی حرفه ای ام شناختم، مهندس رضا قطبی اولین رئیس سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، چنان تکانم داده است که تا به نوشتن درمانی – داروئی که تا کنون مرا سرپا نگاه داشته است – نپردازم به یک آرامش نسبی نخواهم رسید.
ولی مگر می شود با شنیدن این خبر دردناک برای نوشتن تمرکز داشت؟
این است که بخش کوتاهی از نوشته بلند تا کنون منتشر نشدہ ام را در اینجا می آورم کہ از مطلبی با عنوان "مستندى كه در پاسخِ مستند پرويز ثابتى نساختم" بر گرفتہ ام و به آقای رضا قطبی، این عزیز از دست رفته ارتباط دارد. نسخه کامل و مفصلش برگی خواهد بود از کتاب در حال نگارش و تدوینم: "ماجراهای لنز و قلم".

فرازی چند از مطلب بلند: مستندى كه در پاسخِ "مستند پرويز ثابتى" نساختم!
نه خيال داشتم به آن‌همه راست و دروغ درهم تنيده‌ى ثابتى در آن مستندِ هفت‌ساعته پاسخ بدهم و نه مى‌خواستم از آن‌چه به مديريت مستقيم او بر زندگى من گذشت و شخص او تيتر آن را به روزنامه‌هاى دهم مهرماه سال ١٣٥٢ ديكته كرد سخنى بگويم:
"توطئه سوء قصد به جان شاهنشاه، شهبانو و ولیعهد"
در مستندى كه نساختم تنها می‌خواستم به انگيزه‌هاى "عالیجناب!" ثابتی در پر و بال دادن به آن پرونده‌ى توخالی بپردازم تا از ادعائى كه سال‌هاست كرده‌ام و بارها بر آن پا فشرده‌ام از زبان خود او در "مستند پرويز ثابتى"، دفاع كنم. ادعای من به مختصرترین شکلش این بود و هست که:
تمام تلاش‌های ساواک برای تسلط بر دو نهاد بسیار حساس و بزرگ - سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران، و کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان - تا سال ١٣٥٢ با شکست مواجه شده بود. رئیس این دو مرکز مهم خبری و فرهنگی، آقای رضا قطبی و خانم لیلی امیرارجمند، خود شخصیت‌هائی فرهنگی و دموکرات‌منش بودند که سنخیّتی با "عالیجنابان" ساواک نداشتند. نزدیکی هر دو آنان با ملکه‌ی ایران که از نظر فرهنگی و آزاداندیشی شخصیتی مشابه آنان داشت، سعایت‌ها و بهانه‌جوئی‌های ثابتی و امثالش را برای گرفتن دستوری از پادشاه برای بیرون راندن آن دو مدیر کارآشنا از این دو نهاد، ناممکن کرده بود.
ثابتی [پیادہ شدہ از فیلم مستند]:
"رئيس مدرسه تلويزيون كه فريدون مكانيك اسمش بود یک چپ بود. سر كلاس به رضاشاه فحش مى داد و مى گفت قلدر و دزد بود… من دادم اینو ضبط کردیم... گزارش دادیم به اعلیحضرت... بازداشتش کردیم... فرداش آقای قطبی زنگ زد و گفت... اگه من يك كاروانسرادار هم بودم شما بايد به من مى‌گفتيد كه مى‌خوام اين الاغ رو ببريم از اين‌جا. گفتم شما خوشبختانه يا متاسفانه كاروانسرادار نيستين، شما پسردائىِ علياحضرت هستين. اگر نبودين ممكن بود خود شما رو بازداشت كنيم... گفت پس من این‌جا رو چه جوری اداره کنم؟ گفتم کی گفته اداره کنین؟ خوب نکنید، برید! بعد رفت و باز دوباره علیاحضرت دخالت کرد... و یک ندامت‌نامه در واقع، به شاه نوشت که من کوتاهی کردم و ... نصیری هم [نامه را] برد پهلوی اعلیحضرت... و [مهندس مکانیک] آزاد شد."
[دریغ کہ با درگذشت آقای قطبی دیگر نمی توانم در خیال ھم حتی واکنش ایشان را در مقابل دوربینم به حرف‌های تحقیرآمیزی که ثابتی در آن مستند در موردش می‌زند تصور کنم.]
تنها راه ممکن تسلط ساواک بر کانون و تلویزیون، کشف توطئه‌ای بسیار بزرگ بود که یک سرش به خاندان سلطنت و سر دیگرش به "تلویزیون" و "کانون" بند بوده باشد. این امکان را خبر کوتاهی که در صفحه ٤ روزنامه اطلاعات دوشنبه ٢٦ شهریور ١٣٥٢منتشر شد فراهم آورد:
"در فستیوال بین‌المللی سینمائی "گیخون" واقع در اسپانیا فیلم "دار" به کارگردانی رضا علامه‌زاده ساخته شده در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برنده جایزه اول این فستیوال شد."
دستگیری افرادی که اغلب هم‌دیگر را نمی‌شناختند و کمترین تماسی با هم نداشتند ولی هر کدام روزی روزگاری در جائی که نباید، حرفی "ضدامنیتی" زده بودند، از فردای همان روز اعلام جایزه در اسپانیا آغاز شد. دو نفرشان از قبل در زندان قصر بودند، چند نفری در شیراز و یکی در مشهد و سه چهارتائی در تهران، و هر کدام مشغول کارهای روزمره‌شان. جایزه فستیوال اسپانیا که هیچ ارتباطی با "جشنواره فیلم کودکان و نوجوانان تهران" که شش هفته بعد از آغاز دستگیری‌ها برگزار می‌شد نداشت، بهترین بهانه برای جدی قلمداد کردن خطر "عملیات تروریستی" به دست پرویز ثابتی داد تا در کمتر از یک هفته همه را در اوین گرد هم آورد که شرحش به تفصیل در کتاب خاطرات زندان من با عنوان "دستی در هنر، چشمی بر سیاست" آمده است.
👇

فایل صوتی سخنرانی دکتر محمد مصدق در ۲۹ اسفندماه ۱۳۳۱ به مدت ۴۳ دقیقه درباره روند ملی شدن صنعت نفت در ایران

? @Vaghte_Azadi

? مردم شریف و‌ گرفتار و بی‌حوصله‌ی ایران!

?️ وقت آزادی:

? مهیار مهرزاد

?عزیزان! چنان‌که از دهان مبارک ولایت شنیدید، جمعه‌ی گذشته ما گرفتار بودیم، حوصله‌ نداشتیم و موانعی دیگر باعث شد که نتوانیم در رأی‌گیری شرکت کنیم، وگرنه واضح است که ما هنوز بر عهد خود با معظم‌له استوار ایستاده‌ایم!

متاسفانه فردا جمعه باز هم گرفتاریم، باز هم حوصله نداریم و نمی‌توانیم از خانه خارج شويم!

پیشاپیش بگوییم که اگر دیدید این‌بار شمار بیشتری از مردم نیامدند، بدانید که گرفتاری‌ها  وبی‌حوصلگی‌هایمان بیشتر شده و هیچ معنای دیگری ندارد! صد درصد!

اما از آنجا که دشمن خیلی بیکار است و همه‌اش پاپی ماجراهای ماست و ممکن است حرف دربیاورد، پیشنهاد می‌کنیم که جمعه‌ی بعدی تا هنوز این صندوق‌ها را بایگانی نکرده‌اید و شور حسینی انقلابی‌ کاندیداها و ستادهایشان فروکش نکرده، برای صرفه‌جویی در انرژی و هزینه‌ها، یک رفراندوم آری یا نه به جمهوری اسلامی برگزار کنید تا حقیقت آشکار شود و دهان دشمنان را گل بگیریم و یک‌بار برای همیشه این غائله خاتمه یابد!

این اقدام در جهت آشکار شدن پیوند دوستی و همدلی ملی هم بسیار مفید خواهد بود، و همگان خواهند دید که از اصلاح‌طلب مدافع نظام تا اصولگرا و پایداریچی و مؤتلفه و هر کس که در تیم انقلاب و دلبسته‌ی مقام عظماست، دست در دست هم دهند به مهر و برای آری‌گویی به نظام، تمام هستی و آبروی خویش را گرو خواهند گذاشت، چرا که همگی می‌دانیم "براندازی نه ممکن است نه مطلوب!"

با یک آری محکم نود درصدی دهان دشمنان داخلی و خارجی و آمریکایی و صهیونیست و همه را خواهیم دوخت. قول می‌دهیم در آن جمعه‌ی موعود گرفتار و بی‌حوصله نباشیم! قول ما قول است!

? @Vaghte_Azadi