?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 weeks, 2 days ago
زیرا راه دیگری نیست تا پیدا کنی که طول موج تو دقیقا با امواج ارتعاش دیگری همخوانی دارد و با هم مرتعش میشوند یا نه. هیچ راه دیگری برای شناخت این وجود ندارد.
طالع بینی، خانواده و اعتبار فرد دیگر، هیچ کمکی نمیکنند. نه...، هیچ چیز دیگر اهمیت ندارد. فقط یک چیز مهم است، که دو نفر باهم چنان مرتعش باشند که ارتعاشات آنان یک الگوی هماهنگ بشود. فقط ارتعاشها تعیین کننده هستند
در دنیایی بهتر، مردم مجاز خواهند بود تا با هر تعداد از مردم دیگر بیامیزند و دیدار کنند، تا درنهایت کسی را پیدا کنند که باهم دقیقاً سازگاری ارتعاشی داشته باشند کسی که ویژگیها او با تو سازگار باشد و تو را تکمیل و ارضاء کند.
اگر جامعه قدری سالم تر و قدری کمتر مانع باشد، عشق ممکن است، در یک جامعه ی خوب و سالم، عشق باید طبیعی باشد. در یک جامعه ی بیمار و منحرف و سرکوب شده، عشق ناممکن شده است، فقط امکان سکس باقی مانده است. ولی مهر فقط وقتی ممکن میشود که تو تمام تلاشهایت را برای مراقبه گون شدن انجام داده باشی؛ وگرنه امکان ندارد.
من آخرین مرحله (مهر) را مقدس میخوانم. نخستین مرحله ( سکس) را ناسالم و بیمار میخوانم. دومین مرحله یا عشق را سالم و معمولی میخوانم. جامعه میتواند به دومین مرحله دست پیدا کند. فقط وقتی که جامعه در زندگی فردی دخالت میکند و سعی دارد افراد را دستکاری کند و برآنان سلطه داشته باشد نخستین مرحله شایع میشود.
من سومین مرحله را مقدس میخوانم زیرا شامل تمامیت وجود انسان است. این فقط با تلاش فردی ممکن است مراقبه تو را به مهر هدایت کند. بودا گفته است اگر مراقبه کنی مهر بطور خودکار طلوع خواهد کرد.
اوشو
پایان
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ?ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ?ঊঈ═─╯
سکس پدیده ای گذرا و موقتی است، عشق دوره ای طولانی تر دارد، آهسته است و درنگ می.کند. و مهر جاودانه و بیزمان است. در این وضعیت( مهر) چه کسی وجود داشته باشد و چه وجود نداشته باشد، اهمیتی ندارد. انسانی که مهربان است، مهر است.بودا که زیر درخت خودش نشسته، همانقدر عشق دارد که وقتی توسط سانیاسین هایش احاطه شده. وقتی در جمعیت حرکت میکند همانقدر مهربان است که وقتی که تنهاست. اینک عشق و مهر برایش یک وضعیت شده است.
اگر بخواهی از سکس به عشق تغییر کنی، سعی کن جنسیت( سکس) خودت را درک کنی، آن را تماشا کن، مکانیکی بودن آن را تماشا کن.، تمام بیهودگی و مسخره بودن آن را ببین، به هیچ کجا راه نمیبرد.
قدری بیشتر پالایش بشو، قدری ظریفتر باش، به بدن دیگری نگاه نکن، بلکه وجودش را ببین، تماشا كن، كشف كن،. دیر یا زود کسی را خواهی یافت که با تو سازگار باشد. حتی میتواند در اولین نگاه باشد، زیرا وقتی انرژیها سازگار باشند، جور میشوند.
اگر سازگار نباشند، سازگار نیستند. می توانی تمام زندگیت را تقلا کنی، جور نمیشود! اگر سازگار باشند، فوری جور میشوند، ازدواج سبب شده تا عشق ناپدید شود و از روی زمین محو گردد!
زیرا ازدواج برای مقاصد دیگری ترتیب یافته است. پول، اقتصاد، خانواده، اعتبار، طالع بینی، همگی مسخره هستند. اینها هیچ ربطی به قلب دو انسان که باهم ازدواج میکنند ندارند.
بنابراین ازدواج تقریباً یک شکست بوده است؛ فقط در موارد استثنایی چنین نیست. ولی این موارد نادر و استثنایی هستند؛ نمیتوانند به حساب بیایند ازدواج همیشه شکست خورده است زیرا دلایل آن اشتباه بوده است. پایه و اساس ازدواج فقط میتواند عشق باشد، راه دیگری وجود ندارد.
ادامه دارد....
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ?ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ?ঊঈ═─╯
در وضعیت مهر، سکس کاملاً ناپدید میشود. در وضعیت عشق، سكس باقیست ولی درجه دوم میشود. در وضعیت سکس، جنسیت تنها چیز و مهمترین است. در دومین وضعیت، در عشق، سکس در مرتبه ی دوم و مانند سایه ای به دنبال می آید. وجود دارد و سکس مانند دود آن است.
در مرحله ی اول، در سکس، فقط دود وجود دارد؛ شعله ای وجود ندارد؛ فقط دود و دود و دود! در وضعیت دوم( عشق) شعله هست ولی بازهم قدری دود اطراف شعله را فراگرفته، آن شعله توسط دود ابرآلوده شده.
در سومین وضعیت یا مهر، فقط شعله وجود دارد، بدون دود، شعله ای بی دود است، خلوص مطلق به دست آمده است.
در لایهی نخست( لایه بدن _ سکس)، میتوانی با هر تعدادی از افراد که بخواهی سکس داشته باشی، زیرا تمایزی وجود ندارد؛ عملی حیوانی است. در وضعیت دوم در (عشق) تمایز وجود دارد
عشق بسیار فردگرا و انتخابگر است. در وضعیت مهر تمام فردیتها از بین رفته است؛ جهان شمول است. تو فقط مهر هستی، عشق هستی، عشق پیوسته جاری است: هرکسی که به تو نزدیک شود از آن بهره میبرد هر کس که جرات کند و به تو نزدیک شود، شعله ور میشود. درخششی دیگر پیدا میکند.
در مهر رابطه ی بین تو و دیگری وجود ندارد تو نیستی و دیگری نیز وجود ندارد، فقط یک انرژی هست یک انرژی عظیم از جهان هستی در حال رقصيدن. یک ناتاراج Nataraj وجود دارد شیوای رقصان، انرژی عاشق خودش شده است.
و این بسیار شعف انگیز و شاد است. بدون هیچ دلیلی بالا آمده است ولخرج است چنان زیاد دارد که پیوسته آن را پخش میکند؛ یک بازی است.
سكس مانند کار است، خیلی نگران آن هستی، میخواهی انجامش بدهی و به نوعی تمام شود. مانند یک بار سنگین است. عشق مانند یک بار سنگین نیست، لذت بخش است، آن را عزیز میداری و میچشی. مانند کسی که شراب را مزه مزه میکند. عجله ای وجود ندارد تا تمام شود، مایلی در آن درنگ کنی، آهسته حرکت میکنی بدون شتاب و صبورانه.
ادامه دارد....
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ?ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ?ঊঈ═─╯
•زمانی که از ترس رها بشی چاکرای ریشه(مرکز قدرت،ثروت و احساس قدرت) باز میشه.
•زمانی که از احساس گناه و انقباض رها بشی چاکرای خاجی(خلاقیت و عزت نفس) باز میشه.
•زمانی که از احساس شرم و خجالت رها بشی چاکرای شبکه خورشیدی(نیروگاه انرژی در بدن و اگاهی) باز میشه.
•زمانی که از غم ها رها بشی و تسلیم و جاری باشی چاکرای قلب(مرکز عشق و آفرینش) باز میشه.
•زمانی که از دروغ و قضاوت ها رها بشی چاکرای گلو(حقیقت و صداقت) باز میشه.
•زمانی که از توهمات رها بشی چاکرای چشم سوم(اجنا،چشم حقیقت بین) باز میشه.
•زمانی که از وابستگی رها بشی چاکرای تاج(مرکز ارتباط با کیهان)باز میشه.
از حس دوگانگی رها شو،درک کن که همه چیز یک چیزه.عشق و نور رو وارد وجودت کن تا تاریکی ها محو بشن..
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ?ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ?ঊঈ═─╯
درود دوستان عزیز...?
شب بر همگان خوش...?
بنظرتون فرق بین خودخواهی و دوست داشتن خود در چه مواردی است؟
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ?ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ?ঊঈ═─╯
انسان به دنیا آمده تا به زندگی برسد، اما همه چیز بستگی به خود او دارد. می تواند نادیده بگیرد،
می تواند فقط به نفس کشیدن ادامه دهد،
می توانـد بـه تغذیه ادامـه دهـد،
می تواند به پیر شدن ادامه دهد،
و بالاخره میتواند به رفتن به سوی گور ادامه دهد.
اما زندگی این نیست...
این مرگ تدریجی است،
از گهواره تا گور هفتاد سال مرگ روز بـه روز....
و چون میلیونها آدم دور و برتان به همین کار ادامه میدهند، یعنی بـه مـرگ آهسته ادامه میدهند، شما هم شروع به تقلید از آنها میکنید،
ما غافلیم که توسط مردگان محاصره شده ایم.
اما زندگی صرفاً عمـر کـردن نیست، بلکه رشد کردن است. این دو با هم متفاوتند، عمر کردن کاری است که از همه حیوانات برمی آید، اما رشد کردن هدف واقعی انسان است و عده معدودی می توانند ادعایش را داشته باشند.
رشد کردن یعنی حرکت بی وقفه به سوی ماهیت حیات، رشد کردن یعنی دور شدن از مرگ، نه رفتن به سوی آن، و هرچه عمیق تر در زندگی فرو رویـم بیشتر به ابدی بودن خود پی میبریم و از مرگ دور میشویم. لحظه ای فرا میرسد که مرگ به چشم شما جز تبدیل و تعویض لباس نیست.
و این برکت جاودانگی و رهایی از توهم مرگ نصیب کسانی میشود که زندگیشان به خوردن و خوابیدن کسب شهرت و ثروت خلاصه نمیشود و در جستجوی ابعاد والاتری از زندگی هستند.
اوشو
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ?ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ?ঊঈ═─╯
? رازهای بیداری عرفان و چرخه هستی زاد و مرگ!
این سیاره عجیب با روح ما گره خورده .. ما تا زمانی که روح مان به تکامل نرسد توسط خلق کنندگان (پردازشگر روح مان) به این تکهی دورافتاده در گیتی زمین باز خواهیم گشت و پس از مرگ در پیکری دیگر باز زاییده میشویم.
این بازیابی ما بارها و بارها تکرار میشود.. تا روزی که به عرفان ِ روح و تکامل پیوند بخوریم ..
این را چرخه هستی یا زاد و مرگ مینامیم..
برای بشریت ، هستی رنج است، زایش رنج است ، پیری رنج است ، بیماری رنج است.. غم و اندوه، ماتم و ناامیدی رنج است.. پیوند با آنچه نادلخواه است رنج است ، دوری از آنچه دلخواه است رنج است؛ و خلاصه اینکه دل بستن رنجآور است ..
از دیدگاه بودا (از بزرگترین الهه ها و فرستاده خلق کنندگان آسمانی) ما اگر خواسته باشیم که از چرخهٔ زاد و مرگ رهایی یابیم (در صورتی که به آن چرخه باور داشته باشیم) باید گرایشهای نفسانی را کنار بگذاریم، درستکار باشیم، به یوگا پرداخته به حالات خلسه روحی دست پیدا کنیم که این تجربیات باعث مهرورزی ما به همهٔ موجودات میشود و سپس از راه این درکها و تمرکزهای ژرف به روشنی و بیداری میرسیم و از این دور باطل خارج میشویم ..
گفته های مسیح ، بودا و... الهه های حقیقی آسمان را بخوانیم ، بخوانیم و درس تکامل و عرفان بگیریم...
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ?ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ?ঊঈ═─╯
در قرنهای گذشته مردم هرگز اینگونه که امروز هستند، احساس کسالت و بی حوصلگی نداشتند. زیرا امروزه هیچ چیز ممکن نیست. تو فقط در یک شیار از عادت ها قرار گرفته ای. مردم هرچه مادی تر شوند، بیشتر احساس کسالت میکنند.
نمیتوانید مردمانی را پیدا کنید که بیشتر از آمریکاییان بی حوصله و کسل باشند. اینک آنان هر چیزی که مردم قرنهای گذشته مشتاق آن بوده اند را دارند، اما تا حد مرگ حوصله شان سر رفته است، زیرا هیچ آینده ای ندارند.
و وقتی آینده ای وجود نداشته باشد معنایی هم در زندگی نخواهد بود.( منظور از نداشتن هیچ آینده ای این است که آنها به هر آنچه که در دنیای بیرون بتوان تصور کرد از رفاه و خوشی و لذات بیرونی دست یافته اند و دیگر چیزی باقی نمانده که تجربه نکرده باشند )
تو یک اتوموبیل زیبا داری، خانه ای بزرگ ،داری، شغل خوبی داری، که چی...؟! این پرسش برمیخیزد که چی....؟” ولی به کجا میروی؟ در یک شیار حرکت میکنی، در همان چرخه هر روزه....
بارها و بارها و بارها.... همان صبح، همان عصر، همان کار، همان درآمد.... حالا چه باید کرد؟ مردم بازیهای کوچک میکنند فقط برای گذراندن وقت. ولی میدانند که اتفاقی نخواهد افتاد. این تولید کسالت بی حوصلگی میکند.
انسان هرگز در طول تاریخ اینگونه که در این قرن هست احساس کسالت نداشته؛ زیرا همیشه یک امکان وجود داشت، همیشه روزنه ای و اشتیاقی برای آسمان وجود داشت.
میتوانستی یک بودا بشوی، میتوانستی مسیح یا یک کریشنا بشوی. همیشه در حال رشد کردن بودی، در یک چرخه زندگی نمیکردی، امکان رشد وجود داشت.
اما در این قرن ناگهان در یک چرخه باطل قرار گرفته ای، خدایی وجود ندارد...(یعنی اشتیاق انسان برای امور مادی تمام انرژی انسان را میمکد و چیزی برای فراسو باقی نمیگذارد)
نیچه میگوید خدا مرده است و انسان آزاد است. حال این سوال مطرح میشود، آزاد برای چی؟ تا کسل باشد؟ آزاد برای رشد نکردن؟ آزاد برای فاسد شدن؟ آزاد برای یک زندگی گیاهی و سپس مردن؟
آزادی وقتی بامعناست که با خودش رشد بیاورد. گلهای بهتری در تو ممکن باشند. توان بالقوه ی تو هنوز یک مقصد است، آزادی حقیقی این معنا را خواهد آورد، شوق و ذوق(برای ماوراء) را خواهد آورد، هیجان را خواهد آورد، زندگیت شروع میکند به تپیدن با معنای زندگی.
پس به یاد داشته باشید که اگر در کسالت و دلمردگی هستید، خودتان علت رنجهای خود هستید، پس میتوانید سبب سرور خود نیز باشید. شما سبب جهنمی هستید که در آن زندگی میکنید، میتوانید بهشت را نیز خلق کنید. فقط خود شما مسئول هستید و نه هیچکس دیگر....
اوشو
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ?ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ?ঊঈ═─╯
?علت اينكه مردم از همسران
خود سير و خسته میشوند چیست؟
علت این است كه آنها هيچوقت قادر نبودهاند كه با روح واقعى یکدیگر تماس برقرار كنند. آنها فقط توانستهاند با بدن همدیگر تماس پيدا كنند، ولى هميشه قلب، مركز وجود و روحشان از يكديگر جدا بوده است. زمانى كه دانستيد چگونه روحتان را با روح همسرتان اتصال دهيد و محبوب و معشوق يكديگر شويد، ديگر خستگى و ملالتى احساس نخواهيد كرد. آنگاه هميشه چيزى جديد براى كشف در ديگرى وجود خواهد داشت، زيرا هر کس موجودى نامحدود بوده و خدا در او ساكن است. آنگاه اكتشاف ديگر پايانى ندارد. هيچكس از زندگى خود با همسرش راضى نيست، زيرا همه آن عامل اساسى را ناديده گرفته اند. و آن عامل اساسى اين است كه تا وقتى توانايى كشف و رمز گشايى سِر درونى همسرتان را پيدا نكنيد، دير يا زود خسته و كسل میشويد، آنگاه يا در اسارت و رابطهای تکراری باقى مانده و به انتظار مرگ مینشينيد و رنج میبريد و يا در ارتباط سكسى با زنان و يا مردان ديگر راه افراط را در پيش میگيريد. اما هر ارتباطى كه با همسر فعلیتان داريد با ديگرى نيز خواهيد داشت. به زودی از آنان نيز خسته میشويد. و در تمام زندگى با زنان و مردان مختلفى ارتباط برقرار میكنيد كه اين نيز به شما رضايت نمیبخشد. شما نسبت به همسرتان دلسرد شدهايد، چون نمیدانيد چگونه به روح او وارد شويد. شما ممكن است بتوانيد به بدن او وارد شويد اما اين هم به زودى برایتان خسته كننده میشود. بدن چيزى بسيار سطحى و ظاهرى است. شما میتوانيد با بدن كسى بارها عشقبازى كنيد، ولى چون بدن داراى طرحى مرئى و محدود است، به زودى با آن آشنا میشويد و ديگر چيز جديد و جذابی براى اكتشاف باقى نمیماند. پس از آن به زنان ديگر علاقهمند میشويد، فكر میكنيد، آنها بايد چيزى متفاوت از همسرتان داشته باشند. اينطور به نظر میرسد كه لااقل در زير لباسهايشان با يكديگر متفاوت باشند. شما باز هم به خيالبافى خود دربارهى زنان ادامه میدهید. بدانید، تا زمانی که رابطهتان از سطح به عمق نرود. یعنی از سطح جسم به عمق روح وارد نشوید زندگیتان در رنج و مصیبت خواهد گذشت و هرگز به شناخت و لذتی حقیقی از یکدیگر دست نخواهید یافت.
اوشو
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ?ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ?ঊঈ═─╯
سوال:
من همیشه احساس گناه دارم. گویی که جنایت های بزرگی مرتکب شدهام. چگونه از این احساس گناه خلاص شوم؟ این احساس مرا و تمام امکانات زندگی شادمانه را در من نابود کرده است.
زندگی کن و عاشق زندگی باش. از این فرصت تا حد امکان لذت ببر، هرچه تمامتر از آن لذت ببر و آنگاه از این نوع تجربهی زندگی رشد خواهی کرد. اینگونه بلوغ برایت رخ میدهد، پخته میشوی و رایحهای را با خودت حمل میکنی. آن رایحه همان بهشت است.
هیچکس به بهشت نمیرود، آنان که به بهشت میروند، باید بهشت خودشان را در قلبهایشان حمل کنند. هیچکس نیز به جهنم نمیرود، آنان که به جهنم میروند مجبورند که جهنمشان را در قلبهایشان حمل کنند.
شنیدهام، مردی بسیار ثروتمند از دنیا رفت. او یک سیاستمدار بسیار بیرحم، جاهطلب و پر قدرت بود. تمام شهر برای مشایعت او رفتند. مردم واقعاً خوشحال بودند که این مصیبت از آنان دور شده بود و این موجود فاسد دیگر زنده نبود.
انبوه مردم در آنجا بسیار بود. در این میان که جمعیت به آرامی به سوی قبرستان در حرکت بود، یک کامیون حامل سوختِ چوب و ذغال بطور تصادفی در میان انبوه جمعیت گرفتار شد و در همان جهت آهسته شروع کرد به دنبال کردن جسد این مرد منفور.
مردم شروع کردند به خندیدن. یکی گفت: “این دیگر خیلی زیاد است. ما میدانیم که او به جهنم میرود، ولی نمیدانستیم که مجبور است که سوخت آنجا را هم همراه خود ببرد!”
ولی چنین اتفاق میافتد؛ باید سوخت خودت را همراه ببری. انسان جهنمی کسی است که همیشه در رنج و ترس از گناه و مجازات شدن به سر میبرد و همواره احساس گناه کار بودن دارد.
آگاه باش که از هرآنچه که بترسی برایت اتفاق خواهد افتاد، زیرا وقتی بترسی، مدام در موردش فکر میکنی،اینگونه، کاری میکنی که اتفاق بیفتد.
پس زندگی را دوست بدار، نترس. تو به این جهان تعلق داری؛ اینجا خانهی تو است، در اینجا بیگانه نیستی. آسوده باش، احساس غربت نکن و نترس.
آن خدای عهد عتیق( به مجموعه تعالیم و آموزه های تورات عهد عتیق گفته میشود) را فراموش کن. آن خدا مرده است، آن خدا همراه با کسانی که عهد عتیق را نوشتند مرده است. آن شکل از خدا ناپدید شده است. اگر روند رشد انجیل(عهد جدید) را تماشا کنی تعجب خواهی کرد. نخست، خدا بسیار بیرحم است؛ خدای ابراهیم و موسی بسیار بیرحم است. این نخستین دیدگاه انسان از خدا است. بسیار ابتدایی و بیرحم. او میگوید، “من خدای حسودی هستم، بسیار انتقام گیرنده هستم. اگر از من اطاعت نکنید در جهنم عذاب خواهید دید.”
یک خدای “منتقم”؟ خدا و انتقامگیری؟ این هیچ ربطی به خداوند ندارد. این فکر همان مردمی است که این خدا را خلق کردهاند؛ این چیزی را در مورد مردمی نشان میدهد که چنین خدایی را آفریده بودند. آنان میبایست مردمانی بسیار انتقامگیر و بسیار خشمگین و تهاجمی بوده باشند. این یک مفهوم ابتدایی از خدا است.
سپس، آهسته آهسته خدا دیگر آنقدرها انتقام گیرنده نیست. فقط یک خدا میشود، خدای عادل، نه انتقام گیرنده، بلکه عادل. و تا زمانی که خدا به مسیح میرسد به عشق تبدیل میشود، نه فقط عادل است، بلکه عاشق هست.
در انجیل، خدا از سه مرحله بین عهد عتیق و عهد جدید عبور میکند: ابتدا انتقام گیرنده و خشن است. سپس عادل است و سپس عشق است و عاشق.
اوشو
⚜ " کانال حقیقت متافیزیک "
╭─═ঊঈ?ঊঈ═─╮
@metaphysics_fact
╰─═ঊঈ?ঊঈ═─╯
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 weeks, 2 days ago