?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago
در گذشتههای دور زیاد پیش میاومد کسی که تبعید شده در محل تبعید خودکشی کنه. اون زمانها تبعید به معنی دور شدن از وطن نبود صرفا، به معنی دور نگه داشته شدن از همهچیز بود، از جمله امکانات ضروری زندگی. ممکن بود به خاطر اینکه بدنش به یک انگل گرفتار شده بود خودکشی کنه، یا یک عفونت که خوب نمیشد، یا به خاطر نابینایی که اگه آدم تنها باشه زندگی رو مختل میکنه، یا به خاطر خشن بودن آب و هوا که کشت حداقلی از سبزیجات رو هم مانع میشد. اینکه انسان در وضعیت سلامت، و در مکانی که نه تنها از امکانات دور نیست، بلکه در مرکزیت امکانات دنیاست، و حداقل در فصول گرم بهشته، و فقط برای اینکه دلش برای خونه تنگ شده، خودکشی کنه؛ یک پدیده مدرنه. اینکه دل مردم براش بسوزه، و بیشتر ازینکه اگه به خاطر یک بیماری خستهکننده میمرد دلشون براش بسوزه، هم یک پدیده مدرنه. اینکه بابت این قتل نفس، اعتبارش بیشتر بشه هم یک پدیده مدرنه. اینکه آدمها اگه تنها بمونند طوری میزنه به سرشون که خودزنی کنند هم یک پدیده مدرنه، با اینکه صدها هزارساله که انسان و اجداد غیرانسانیش موجودات اجتماعی بودهاند، اما به همون اندازه که اجتماعی بودند معمولا جرئت اینکه خودشون رو به دلیلی غیر از مشکلات فیزیکی بکشند، نداشتند. جرئت مردن برای یک شاه یا یک رئیس قبیله یا حتی سکس با یک زن رو داشتند، و خیلی راحت هم براش میمردند، اما اون جرئت فرق داشت با جرئت مردن به خاطر «این روزها حال دلم بارانیست». جرئتی که الان وجود داره، یک پدیده مدرنه. اینکه انسان برای آزردگیهای روانی خودش، که اغلب قابل حل هستند اما ارادهای برای حلشون وجود نداره، کادوی حماسی «دور از وطن نفس ندارم» بپیچه، هم یک پدیده مدرنه. چون قناری ناسیونالیسم خوب فروش میره، اگه بلد باشی گنجشک رو خوب رنگ کنی (و البته گاهی مارکتینگ آدم انقدر خوبه که مشتری جنس خودش میشه).
اما هیچ چیز مدرنی همیشه مدرن باقی نمیمونه. اگه به اندازه کافی زمان بگذره، یک پدیده مدرن هم تبدیل به یک سنت کهنه میشه. و دوباره سنتشکنی لازم خواهد بود. مثلا باید تبر برداشت و «بُت ایران» رو شکست. یا «بت خاک»، یا «بت خونه مامان». یا «بت فرهنگ ایرونی». و ازون مهمتر «بت احساسات»، و «بت خاطرات»، و «بت آشنایان».
انسان آزاد، یک موجود ریلکسه. بتپرستها هستند که با زیادی جدی گرفتن چیزهایی که زیاد جدی نیستند، در حالت انقباضی گیر میکنند. و انقباض طولانی آدم رو فلج میکنه. باید سنت انقباضدوستی رو شکست (اینکه کسی از چیزی رنج بکشه لزوما به این معنی نیست که دوستش نداره)، و آدمهای ریلکس تربیت کرد. اینکه در هنرهای رزمی کلاسیک خیلی اصرار داشتند که مبارز در ۹۹ درصد موارد مثل یک پَر معلق آرام و سبک باشه، تا در ۱ درصد موارد مثل یک بمب عمل کنه، فقط یک تکنیک اسطورهای نیست، یک فلسفهست. کسی که دستش بازه و در انبساط خاطره میتونه در جایی که باید و زمانی که باید از حق دفاع و در برابر شر بایسته. که یه کاری کرده باشه. چون مهمه که کاری کرده باشه. ما یک مربی با ریشهای دراز سفید نداریم. ما مجبوریم، و باید، خودمون این فلسفه رو در ذهن خودمون تثبیت کنیم.
مردم ما کمی کُند هستند.
یکم زیادی فاصله افتاد از وقتی که گفتم کسی که خودش رو قاطی دستگاه داعش میکنه، حقشه هر بلایی سرش بیاد، تا روزی که به مهمان برنامه رسانه داعش کفن هدیه دادند و ایرانی گفت «اگه عقل داشت دعوتشون رو قبول نمیکرد که بعد بش توهین هم بکنند». حالا چقدر فاصله خواهد بود بین روزی که گفتم در دانشگاه داعش قرار نیست تحصیل کنی، تا روزی که ایرانی به دانشجو بگه «انتظار داشتی داعش یک نهاد رو اداره کنه تا تو توی اون بتونی تحصیل کنی؟»، خدا داند.
اما میترسم یکم طول بکشه که در کنارش این رو هم متوجه بشن که اهدای کفن به مهمان، کمی سادهتر از صرفا زندگیستیزی شیعه معاصره؛ چون دلیل محوریش کسخل بودن دست اندر کارانه.
متأسفانه با سه لایه از کفر مواجهیم. کفر یعنی انکار آیات. اگه در قرآن میبینید از کافران نالانه، منظورش آتئیستها نیستند. چون اون موقع آتئیسمی وجود نداشت. منظور کسانی هستند که قبول نداشتند چیزهایی که میبینند نشانه چیزی باشه.
در لایه اول کفر، مردم باور ندارند که در یک کشور نرمال قرار ندارند (نمیپذیرند چیزهایی که میبینند نشانه اینه که در یک کشور نرمال قرار ندارند)، در لایه دوم کفر، باور ندارند که مذهب و ایدئولوژی حاکم به صورت سیستماتیک زندگیستیزه. و در لایه سوم باور ندارند که علاوه بر نرمال نبودن، و علاوه بر مرگستیزی ایدئولوژی حاکم، تمام امورات کشور، که یعنی سرنوشت میلیونها نفر، در دستان مشتی کسخله.
و همونطور که مطلعید وعده داده شده که کافران عذاب خواهند شد.
تماشای کنفرانس الجی در نمایشگاه CES تقریبا غیرقابل تحمل بود. شرکتها اشتباه میکنند که سعی دارند در معرفی محصول از الگوی اپل پیروی کنند (چون کیفیت ارائه اپل صرفا متکی به تیم مارکتینگش نیست. بلکه متکی به فرهنگ حاکم بر این شرکت هم است، که در شرکتهای دیگه، نیست). اما حتی همین اشتباه رو به بدترین شکل جلو میبرند. نه تنها سخنرانی مملو از کلمات کلی و وعدههای مبهم و ادعاهای اغراقآمیزه، بلکه ارائهکننده کرهای هم کلمات انگلیسی رو به شکلی تلفظ میکنه که عجیبه حضار نمیخندند (نباید بخندند، چون بیادبیه. و علاوه بر اینکه شخصا بیادبیه، اگه بخندند به کنفرانس بعدی دعوت نمیشن. اما باز هم عجیبه که میتونند نخندند). و این مورد آخر یه واقعیتی رو درباره فرهنگ ما آسیاییها لو میده. تو این قاره رییس بودن خیلی مهمه. رییس بودن آرزوئه. یکجور سعادته. یکجور به کمال رسیدنه. وقتی کسی رئیسه، دیگه به سختی باور میکنه که کامل نیست. رییس خیلی جدی فکر میکنه که خیلی کارهای دیگه غیر از مدیریت هم از پسش برمیاد. بنابراین اصرار داره که خودش ارائه بده، خودش بره روی سن، و خودش جلوی دوربین باشه. حتی اگه مثل یه دلقک حرف بزنه، یا اصلا نتونه حرف بزنه.
یک واژه داریم در انگلیسی (که در اصل سوئدیه)
Ombudsman
که یعنی نماینده یا واسطه. در گذشته عنوان کسی بود که حکومت بش این وظیفه رو میسپرد که ببینه مردم چه شکایاتی از حکومت دارند. اگه کسی حرفی حدیثی غری داشت، میرفت به این بابا میگفت. نه مستقیما به مسئولان حکومتی. بعدها مفهومش گسترش پیدا کرد و غربیها وارد فضای تجاری هم کردند. به این معنی که باید یکی رو داشته باشیم که حرف ما رو به مشتریمون بزنه، و حرف مشتریمون رو به ما. و این باید فردی باشه که حرف جفتمون رو بفهمه، از وضعیت صنعت سر دربیاره، خودش مصرفکننده محصولمون باشه، قدرت بیانش خوب باشه، و اگه قیافهش هم خوب بود که چه بهتر. الان در اپل، کریگ فدریگی داره تا حدی این نقش رو بازی میکنه. بدون اینکه رئیس باشه بیشتر از رئیس میبینیمش. ولی این تو کت آسیاییها نمیره. با اینکه ابتدا این امپراتوری چین بود که رسما چنین شغلی رو برای عدهای تعریف کرده بود. ما چنان با این مفهوم بیگانهایم امروز، که حتی معادل فارسی براش نداریم! چون لازم نبوده واژهای براش بسازیم.
چون اصلا قبول نداشتیم که کسی که زیر دست رئیسه، بیشتر از رئیس دیده بشه.
آتش بس غزه اعلام شد.
—
به زودی شاید
آتش بس روسیه - اوکراین
توافق جدید هستهای ایران - امریکا
و
تشدید جنگ سرد چین - امریکا.
اگر خدا جهان را با «باش» خلق کرد انسان خودش را با «نباش» بازخلق میکند، هر بار که در آینه نگاه میکند و به خودش میگوید:
«نه این من نیستم!»
تو اشکِ ریختهای، به روی دفتری که ندارم
تو کورسویِ امیدی به باوری که ندارم
در این سیاهیِ مطلق، در این جهانِ معلق
به لطف شعر، دل از دلبران ندزدیدم
از این بساطِ سگی، استخوان ندزدیدم
اگر نداشتم از دیگران ندزدیدم
من از حیاط کسی نردبان ندزدیدم
دلتنگم
اما نه آنچنان که بخواهم برگردی
و آنقدر به دویدن فکر کردهام
که رویاهایم بوی اسب میدهند.
با خودم حرف میزنم
مخاطبِ آبشُشهای خودم هستم
غریبهتر از نامِ خانوادگیام
با قلبی مرطوب
که از تاریکی به تاریکی
فرار میکند.
مرا به خاطر بسپار
من وطنم جاییست که در آنجا دفنم کنند.
اصل ناترازی، بین تقاضای انرژی مردم و میزان عرضه موجود نیست.
ناترازی شدید بین میزان مسخره کردن مردم توسط خلافکاران حکومتی، و تحمل مسخرهشدن توسط مردمه.
اگه این دو به همترازی نرسند، حتی اگه پایداری شبکه برق کشور در سطح پایداری سرورهای گوگل هم باشه، باز یک مملکت خاموشیم.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 7 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 10 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 6 months ago