𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 2 hours ago
سلام
عیدتان مبارک!
تا ۲۵ بهمن،
تخفیف ۲۰ درصدی به مناسبت عید مبعث برای همهی ترمهای پکیج آفلاین گرامر تافل و آیلتس و فن ترجمه با جهانبین برقرار است.
➖ مدت دوره: ۱۰۰ ساعت. (۴ ترم ۲۵ ساعته)
➖ مبلغ هر ترم جداگانه با تخفیف ۲۰ درصدی: ۸۰۰ هزار تومن (در صورت خرید تا ۲۵ بهمن، بقیه ترمها با همین قیمت تقدیم میشود.)
مبلغ ۴ ترم با تخفیف ۲۵ درصد: ۳ ملیون (فقط تا 25 بهمن)
➖ مخاطب: داوطلبان کنکورهای تحصیلات تکمیلی و آزمونهای تافل و آیلتس، مترجمان و هرکسی که برای درست فهمیدن، نوشتن و سخن گفتن دغدغه دارد.
برای جزئیات کلیک کنید:
برنامه و محتوای دوره به تفکیک ترمها
فیلمهای آشنایی با دوره و مدرس آن
برای دیدن آزمایشی برخی جلسات و ثبت نام نهایی به آی دی @amjahanbin
پیام بدهید.
🖌 محمد مهدی عظیم منش
🕑
♨️ مطلب را یک گام گستردهتر می کنم.
✅ پذیرفتهام که اگر چند معنا در یک زبان (فرض کنید معنای الف، ب و پ در فارسی) با یک واژه بیان شوند، همنام بودن (اشتراک لفظی) برایشان احتمال آخر است.
به احتمال زیاد، ربط و تناسبی میان این واژهها هست که باید سعی کنیم آن را پیدا کنیم.
⁉️ حال اگر این پدیده در دو زبان رخ داد چه؟
🟦 سه معنای الف، ب و پ را در نظر بگیرید.
اگر در زبان فارسی برای این هر سه، یک واژه ساخته باشند و در زبان عربی نیز به همین گونه یک واژه برای آنها در نظر گرفته باشند چقدر احتمال دارد که در هر دو زبان این واژهها همنام (مشترک لفظی) باشند اما با هم تناسب نداشته باشند؟ و چقدر احتمال دارد که قبایل مختلف، هم در ایران و هم در حجاز سبب این اتفاق باشند؟
و احتمالهایی از این دست…
🔶 به نظر می رسد که در این صورت با اطمینان زیادی میتوانیم تصادفی بودن این رویداد را رد کنیم و در پی یافتن ارتباط این معناها باشیم.
👈 در این صورت در هر زبان می توانیم نکات مهمی دربارهی واژهی مورد نظرمان دریابیم.
🔰چند نمونه🔰
🔴 در زبان فارسی چرا هم برای پرسش استفاده می شود و هم برای تایید (مانند بله). این شاید در نگاه نخست نظرمان را خیلی جلب نکند
🔷 اما وقتی می بینیم که در زبان فرانسوی هم si به همین صورت است
و در زبان عربی هم لِیِش (لِأیّ شیءٍ) هم برای پرسش و هم برای تایید به کار می رود
دیگر نمی توانیم این را یک اتفاق بدانیم و ناگزیریم که ارتباط معنایی چرای پرسشی و چرای تاییدی را کشف کنیم یا حتی ارتباط اسامی موصول و استفهام را بهتر واکاوی کنیم.
🟢 یک معنای موصولی، یک معنای استفهامی و یک معنای شرطی، در زبان عربی با واژهی ما بیان میشوند
و در مقابل، در زبان فارسی چه (تنها یا با صفت پیشین: آنچه و هرچه) به همین سه معنا اختصاص دارد
و در زبان انگلیسی what به همین صورت است
🔺آیا با این توجه، میتوانیم ارتباط موصول و شرط و استفهام را بهتر بشناسیم و دربارهی کیف و همزهی تسویه بازداوری کنیم؟
🔺اگر ما و چه ارتباط ژرفی داشتند، میتوانیم دربارهی مای مصدریه و وجود آن بررسی جدیدی داشته باشیم؟
🟠 معناهایی در زبان عربی هستند که با ان ناصبه، ان مخفّفه، ان تفسیریه و ان زائده بیان میشوند
در زبان فارسی بار همهی این معانی بر دوش که است
بدون این چندگانه بودن که در این معانی به ذهنمان برسد
🔷 آیا میتوانیم این را یک اتفاق بدانیم یا احتمال تناسب یا یکی بودن این ان ها و که ها در دید ما بسیار تقویت میشود؟
📢 به نظر میرسد با این مقایسهها الگوهایی را میبینیم که پیشتر به چشممان نمیآمد
? محمد مهدی عظیم منش
?
? در نگاه نخست انتظار ما از کسی یا جامعهای که آگاهانه یا ناخودآگاه، برای اشیا و معانی، واژه میسازد این است که هر واژه را به یک معنا اختصاص دهد و برای هر معنا یک واژه بسازد.
?اما واژههای فراوانی میبینیم که برای چند معنا استفاده میشوند.
? گاهی همه ی این معناها، مصادیق معنای کلی تری هستند که واژه را برایش ساختهاند.
▪️مانند «پایه» که هم برای اجسامی مانند میز به کار میرود و هم برای چیزهای غیر مادی مانند اندیشهها و پندارهها.
? گاهی یک معنا، معنای حقیقی و معناهای دیگر، معانی مجازی واژهاند.
▪️مانند «دل» که مجازاً در معنای «جرأت» استفاده میشود.
? گاهی یک معنای حقیقی قدمت بیشتری دارد و معانی حقیقی بعدی، در آغاز مجازی بودهاند و سرانجام برای آن معناها کاربرد حقیقی یافتهاند؛ این معناها با هم ارتباط و تناسب دارند.
▪️مانند رفتن و شدن؛ اگر معنای آغازین آن را حرکت مادی و معنای فعل اسنادی را معنایی بدانیم که از آن برگرفته شده است؛ مثل گرم شدن.
? گاهی چند ناحیه، قبیله یا جامعه، به صورت جداگانه برای معنایی واژهای ساختهاند و پس از درآمیختن خود یا زبانشان، این واژگان «همنام» یا «مشترک لفظی» درست میشوند.
▪️مانند «ما» که در فارسی و عربی با دو معنا حضور دارد.
▪️و شاید مانند شیر با چند معنا در فارسی.
? اگر سبب دیگری برای وجود واژههای همنام (مشترک لفظی) میشناسید یا احتمال می دهید، با ما به اشتراک بگذارید.
❌❌ اما این که بپذیریم یک فرد، جامعه یا نهاد، خود از آغاز برای چند معنای بیارتباط و بیتناسب یک واژه، آن هم واژهای چند حرفی و پیچیده برگزیده باشد، اگر معقول باشد، گزینهی آخر است❌❌
Telegram
کشکول ادبی
نظریهی الگوهای پنهان زبان ***🖌*** محمد مهدی عظیم منش ***💢*** بالاخره پس از چند سال دست و پا زدن و نوشتن، بعد از پنج جلسه ی سنگین با استاد عبدالرضا مهاجر، توانستم به تصویری مناسب از نظریه ی مرکزی نظرات نحوی و صرفی ام برسم. تنها مانده این سوال که نامش را «تکرار الگوهای…
به این ابیات توجه کنید:
۱)
در من کسی پیوسته می گرید
این من که از گهواره با من بود
این من که با من
تا گور همراه است
۲)
کیست که از دو چشم من در تو نگاه می کند
آینه دل مرا همدم آه می کند
۳)
سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد
وانچه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
در همه این ابیات، شاعر خودش را دو نیم می کند. یکی که خودش است و یکی که دارد با او گفتگو می کند یا به محبوب نگاه می کند یا ...
از طرفی، همه این ابیات زیبا هستند.
عده ای با استفاده از همین دو مقدمه صنعت ادبی ای ساخته اند و نامی هم برایش گذاشته اند که فقط کارش همین است که شاعر را دو نیم می کند. یعنی شما اگر بیتی سرودید و خودتان را در آن دو نیم کردید می توانید ادعا کنید که من در این بیت از یک آرایه ادبی استفاده کرده ام. آیا این کار باعث می شود که بیت شما زیبا باشد؟
اگر تشبیه زیبایی ادبی به وجود می آورد چرا کرور کرور تشبیه در اشعار به درد نخور علیرضا آذر مثلا هیچ زیبایی ای به وجود نیاورده است؟ حافظ که اگر تمامی دیوانش را وجب به وجب بگردید شاید به قدر انگشتان یک دست تشبیه جدید در آن پیدا نمی کنید این همه اشعارش زیباست ولی در دفتر شعر های گل های عشق و سامورایی صورتی و قهوه های شیرین و ... که توسط شاعران خوش تیپ جوان با لبخند های ژکوند در کافه های بالاشهر نوشته شده است که هزاران هزار تشبیه نوآورانه دیده می شود یک بیت قابل تحمل دیده نمی شود؟
پاسخ ساده است. آرایه های ادبی، عنصر های مرده ای هستند که شاعر می تواند با کاربرد آگاهانه، آنها را از یک سری ابزار مرده به هنرسازه های فعال تبدیل کند. فرمالیست ها از اصطلاح موتیف برای انتقال این مفهوم استفاده می کنند. پس بهتر است به جای شمردن تعداد این ابزار های بالقوه برای ساخت زیبایی ادبی، به عامل اصلی بالفعل و کلی ایجاد زیبایی ادبی توجه کنیم و تمامی این آرایه های ادبی را به عنوان کاربرد های آن عامل اصلی در نظر بگیریم. عبدالقاهر جرجانی در قرن پنجم هجری دقیقا چنین می کند.
برای دیدن باقی نوشته ها درباره این عامل اصلی این هشتک ها را در کانال جستجو کنید:
#آشنایی_زدایی
#معانی_النحو
محسن حدادی
? در جملات شرطی
? محمد مهدی عظیم منش
❇️ در جملات شرطی عربی نیز همگام با فارسی، حضور فاء و مانند آن، از قواعدی پیروی می کنند که بیشتر به صورت صوری و شکلی مدون و بیان شده اند.
? این که یک حرف به صورت قاعده مند در میان جملات شرطی فارسی و عربی ما را به این گمان می اندازد که الگوی مشترکی در میان فارسی و عربی برای کاربست این حروف وجود داشته باشد.
? اگر این نکته درست باشد، می توانیم قواعد صوری ای که در این باره در نحو عربی بیان شده است را معناگرا تر کنیم و در کنار، برداشت های معنایی بیشتری از آن داشته باشیم.
?می توانیم نتیجه ی احتمالی را آزمایش کنیم. و با این سوال به سراغ نحو عربی برویم که آیا این قاعده ی احتمالی بر نحو عربی قابل تطبیق است یا نه؟
? آیا می توان گفت فاء و مانند آن در صورتی در جملات می آیند که:
میان جمله ی شرط و جمله ی جزاء ارتباط علیتی و ترتبی عینی و خارجی وجود ندارد، و شرطیت در میان لوازم این جملات دیده می شود (مانند علم به آن ها و ...) ؟
♦️ کتاب مغنی اللبیب خضور فاء در آغاز جمله ی جزاء را مخصوص این شرایط می داند:
1️⃣ جمله ی جزاء اسمیه باشد
2️⃣ جمله ی جزاء فعلیه ای باشد که مانند اسمیه است: مانند افعال جامد
3️⃣ جمله ی جزاء فعلیه باشد و فعلش ماضی باشد که یا قد در آن حضور دارد یا در تقدیر است و
?این سه مورد شبیه هم اند، معنای ثبوتی دارند و مربوط به جاهایی هستند که علم ما به شرط و جزاء رابطه ی علی دارند نه خود پدیده ها
4️⃣ جمله ی جزاء فعلیه باشد و فعلش ماضی باشد و معنای آینده ی محقق الوقوع دارد
5️⃣ جمله ی جزاء فعلیه است و حروف استقبال دارد مانند سوف و لن
6️⃣ جمله جزاء انشائی باشد
?و در این جملات نیز علیت عینی در میان شرط و جزاء وجود ندارد و ارتباط شرط و جزاء از جنس دیگری است.
? در این باره، بیشتر و پیشتر توضیح دادهام: ? ? ? ?@kashkool_adabi
Telegram
کشکول ادبی
نظریهی الگوهای پنهان زبان ***🖌*** محمد مهدی عظیم منش ***💢*** بالاخره پس از چند سال دست و پا زدن و نوشتن، بعد از پنج جلسه ی سنگین با استاد عبدالرضا مهاجر، توانستم به تصویری مناسب از نظریه ی مرکزی نظرات نحوی و صرفی ام برسم. تنها مانده این سوال که نامش را «تکرار الگوهای…
دربارۀ تلفظ «بابویه» (در «ابنبابویه»)
«بابویه» نامی فارسی است که از «باب» (احتمالاً کوتاهشدۀ «بابا») و پسوند تحبیبیِ اسمسازِ «ـویه» (بسنجید با برزویه، سیبویه، شیرویه، و مسکویه) ساخته شدهاست.
این نام، که در فارسی کهن bābōya تلفظ میشده، از فارسی به عربی رفته و تلفظ عربی آن bābawayh است.
«بابویه» در فارسی معاصر دو تلفظ دارد: نخست bâbuye است که بهصورت طبیعی از bābōya در فارسی کهن تحول یافته و دیگر bābevey(h) است که تلفظ عربیمآبانۀ این واژه است.
فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
دربارۀ ریشه و تلفظ «سیبویه»
«سیبویه» نامی فارسی است که از «سیب» (احتمالاً کوتاهشدۀ «سیبُخت») و پسوند تحبیبیِ اسمسازِ «ـویه» (بسنجید با بابویه، برزویه، شیرویه، و مسکویه) ساخته شدهاست. «سیبُخت» Sēbuxt مشتق از sē «سه» و buxt (بن فعل «بُختن» به معنی «نجات دادن») است. بنابراین، «سیبخت» به معنی «نجاتدادهشده بهدست سه» است و این «سه» احتمالاً به اندیشۀ نیک و گفتار نیک و کردار نیک اشاره دارد (نک. صادقی). اینکه برخی پیشینیان و حتی معاصران «سیب» در «سیبویه» را به معنی «میوۀ معروف» دانستهاند بر اساسی نیست (همان).
این نام، که در فارسی کهن sēbōya تلفظ میشده، از فارسی به عربی رفته و تلفظ عربی آن sībawayh است.
«سیبویه» در فارسی معاصر دو تلفظ دارد: نخست sibuye است که بهصورت طبیعی از sēbōya در فارسی کهن تحول یافته و دیگر sibevey(h) است که تلفظ عربیمآبانۀ این واژه است.
منبع:
صادقی، علیاشرف (١٣٨٧)، «دربارۀ وجه اشتقاق کلمۀ "سیبویه"»، آفتابی در میان سایهای (جشننامۀ استاد دکتر بهمن سرکاراتی)، به کوشش علیرضا مظفری و سجاد آیدِنلو، تهران، قطره، صفحههای ٣۵٣ـ٣۶٣.
فرهاد قربانزاده
@azvirayesh
? در جملات شرطی
? محمد مهدی عظیم منش
✅ یکی از تشابهاتی که در میان زبان فارسی و عربی دیده میشود، وجود فاء، اذا و اذن در میان جملات شرط و جزای عربی و نیز وجود پس، آنگاه، هم، دیگر و... در میان جملات شرط و جزای فارسی است. باید بررسی کنیم که آیا الگویی هم در این میان وجود دارد یا نه؟
این حروف یا اسامی، در فارسی و عربی، در همه ی جملات حضور ندارند و آمدنشان به شرایطی وابسته است.
? این جملات را ببینید:
? اگر على به مدرسه رفته باشد خب دوست هم پيدا كرده است
? اگر اين شكل، مثلث است پس حتما سه ضلع دارد
? اگر زواياى اين مثلث مساوى اند پس اضلاعش هم باید مساوی باشند
? اگر الف كوچك تر از ب و ب كوچك تر از پ باشد آنگاه الف كوچك تر از پ است
✅ در این جملات گاه می توانیم از «نشان می دهد که»، «در نتيجه»، «نتيجه مى دهد» و « ⇐ » به جای آن کلمات خاص استفاده کنیم. در واقع از آن کلمات (پس و ...) چنین معناهایی می فهمیم
♨️ این ترکیب بیشتر وقتی به کار می رود که صحت جمله ی شرط و جزاء، علم ما به آن ها، حقیقت داشتن آن ها و چیزهایی از این دست، ارتباط شرطی و علیتی دارند. مثلا علم ما بر جزاء متوقف است بر علم ما بر شرط. در حقیقت ما با یک نتیجه گیری واقعی مواجهیم که به سخنی «ذهنی» است نه عینی.
♨️ در مقابل در جملاتی که توقف، اشتراط، علیت و ترتبی «عینی» میان جملات شرط و جزا وجود دارد نیازی به آن کلمات نداریم و معمولا از آن ها استفاده نمی کنیم
در این باره پیش تر در این جا نوشته ام
Telegram
کشکول ادبی
نظریهی الگوهای پنهان زبان ***🖌*** محمد مهدی عظیم منش ***💢*** بالاخره پس از چند سال دست و پا زدن و نوشتن، بعد از پنج جلسه ی سنگین با استاد عبدالرضا مهاجر، توانستم به تصویری مناسب از نظریه ی مرکزی نظرات نحوی و صرفی ام برسم. تنها مانده این سوال که نامش را «تکرار الگوهای…
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 2 hours ago