نمی‌دونم باید تحقیق جدی صورت بگیره روی اینکه چطور ممکنه یک انسان رو انقدر دوست داشته باشم.

این چیه دارم گریه می‌کنم از خنده. 😭

واقعا فقط فرزاد واکنش صادقانه‌م به این ویدیو رو می‌دونه.

حقیقتا اگه زشت و ناجور نبود امروز نمی‌رفتم کارگاه انجمن رو چون همون یه‌ذره میل به زندگیم رو هم خزعبلات استاد تفسیر قرآنمون ازم گرفت.

حقیقتا اگه زشت و ناجور نبود امروز نمی‌رفتم کارگاه انجمن رو چون همون یه‌ذره میل به زندگیم رو هم خزعبلات استاد تفسیر قرآنمون ازم گرفت.

اینکه همیشه منتظر یه لحظه ست که این مدل حرفا رو بندازه وسط کلاس، خیلی خنده‌داره برام. همونیه که بعد ارائه‌م گفته بود جامعه‌ی کوییر پروپاگاندای چپاست. یعنی هیچ‌کار و موضوعی جز تمرکز روی این مسئله انگار نداره.

*Fear, and panic in the air
I want to be free
From desolation and despair
And I feel like everything I saw
Is being swept away
When I refuse to let you go

I can't get it right
Get it right
Since I met you

Loneliness be over
When will this loneliness be over

Life will flash before my eyes
So scattered almost
I want to touch the other side
And no one thinks they are to blame
Why can't we see
That when we bleed we bleed the same

I can't get it right
Get it right
Since I met you

Loneliness be over
When will this loneliness be over
Loneliness be over
When will this loneliness be over*

داشتم ظرف می‌شستم و آهنگش انقدر اونچرین بود زدم زیر گریه. به‌خاطر رشیورین و اون شبایی که چهارتایی توی تاریکی خونه‌مون میوز گوش می‌دادیم دارم باز هرروز گوششون می‌دم.

لوچا هم آکازا بود.

زندگیم اگر زمان اینجا متوقف می شد