?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 5 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 3 weeks ago
📰 زنبورها؛ بخش اول
پدرم فقط به چیزهایی معتقد بود که رنگ واقعیت داشت. به اخبار تلویزیون بدبین بود، چون موفقیتهای سوسیالیسم را پشت سر هم تحویل بیننده میداد. مشتری پر و پا قرص پیشبینی وضع هوا بود. روزنامه هم اگر میخواند، فقط به صفحهی ترحیم اعتماد داشت. اما عاشق برنامههای حیاتوحش بود؛ چون میگفت وجود و مفهوم طبیعت هیچوقت شک بر نمیدارد؛ مثلاً این تصویر را که یک اژدرمار موشی را یک لقمهی چپ میکند یا یوزپلنگی میپرد پشت یک گوزن خسته و ترسیدهی افریقایی، هیچ جور نمیشود انکار کرد. از آن طرف، هیچ چیز برایش مسخرهتر از ادبیات نبود. کل ادبیات به نظرش یک نقشهی کلاهبرداری بود و بس؛ چون نهتنها سر تا ته ادبیات از کلمه ساخته شده -که اساساً خود کلمهها در بهترین حالتشان هم رو هوا هستند- بلکه همین کلمات هم صرف ساختن چیزهایی میشوند که در واقعامر، هرگز اتفاق نیفتادهاند.
📔 مجموعه داستان خوبیِ خدا
🖋 ۹ داستان از نویسندگان امروز امریکا
(الکساندر همن)
🔄 امیرمهدی حقیقت
🔸 کانال ادبی هنری «انستیتو هنر داستان»
فرآیند آفرینش داستان به طور کلی حرکتی است میان دو ایده:
ایدهی اولیه (premise)، یعنی ایدهای که نویسنده را به خلق داستان بر میانگیزد، و ایدهی ناظر (controlling idea)، یعنی معنای نهایی داستان که از طریق کنش و حس زیبا شناختی موجود در نقطهی اوج پردهی آخر بیان و منتقل میشود.
ایدهی اولیه
معمولاً پرسشی است که پایان آن نامعلوم است: چه خواهد شد اگر...؟ چه خواهد شد اگر زنی شوهر و فرزند خود را ترک کند؟ کرامر علیه کرامر.
استانیسلاوسکی آن را «اگر جادویی...» مینامید، فرضی خیالی که یک لحظه از خاطر میگذرد و در را به روی دنیای تخیلات، دنیایی که در آن هر چیزی ممکن به نظر میرسد، میگشاید.
📙 داستان
🖋 رابرت مککی
🔄 محمد گذرآبادی
🔸 کانال ادبی هنری «انستیتو هنر داستان»
🔹🔸برگزاری جلسات کارگاه «ایده تا پایانبندی 3» در انستیتو هنر داستان
دی ماه ۱۴۰۳
«عزیزم نمیدونی چه قدر عالیه که میبینم حالت بهتره. اصلاً طاقتش رو نداشتم که حالت اونجور بد شده بود. دیگه که با من اون جوری حرف نمیزنی. ها؟ قول میدی؟» مرد گفت: «نه. یادم نیست چی میگفتم»
«مجبور نیستی منو فقط داغون کنی ها؟ من یه زن پا به سنی هستم که تو رو دوست دارم. من تا حالا دوسه بار داغون شدهم. تو که نمی خوای باز هم داغونم کنی. ها؟»
مرد گفت: «من دلم میخواد چند بار تو رختخواب داغونت کنم.»
«آره. این رو میگن داغون کردن خوب. ما رو برای همین ساختهن که همین جور داغون بشیم. هواپیما فردا میآد.»
«از کجا میدونی؟»
«یقین دارم. باید بیاد. بچهها هیزم و علف جمع کردهن که دود راه بندازن. من امروز باز رفتم نگاه کردم. جا برای نشستن هواپیما زیاد هست، دود این سر و اون سرش هم آماده است.»
«از کجا میدونی فردا میآد؟»
«یقین دارم میآد. تازه دیر هم کرده. اون وقت تو شهر پات رو درست میکنن. بعدش حسابی همدیگه رو داغون میکنیم. نه از اون جور حرفهای وحشتناک.»
?برفهای کلیمانجارو
✏️ارنست همینگوی
?نجف دریابندری
?کانال ادبی هنری «انستیتو هنر داستان»
?#دیالوگ (قسمت ششم)
تقریبا هر آنچه به تصویر کشیده میشود یا در نریشن بیان میگردد میتواند در دیالوگ نیز آورده شود. بنابراین، نخستین کارکردِ دیالوگ، ارائه اطلاعات داستانی به خواننده/تماشاگری است که گویی به استراق سمع نشسته است. اصول کلی زیر این امر دشوار را ممکن می سازند:
- ضرباهنگ و زمان بندی
ضرباهنگ، سرعت یا بسامدِ ارائه اطلاعات است؛ یعنی آگاهیهای داستانی با چه اندازهای از فراوانی یا شتاب در بافت داستان ارائه میشوند.
- نشان دادن یا گفتن
قاعده کلیِ "نشان دهید، نگویید" هشداری است درباره دیالوگی که توضیحی منفعل را جایگزین صحنهای پویا و دراماتیزه میکند. "نشان دهید" به این معنی است که صحنه را با موقعیتی درست به تصویر کشید و شخصیتهایی قابلباور در آن بگنجانید که در کشمکش با خواستههای خود هستند، کنشهایی بجا و مناسب انجام میدهند و دیالوگهایی باورپذیر میگویند.
? دیالوگ
? رابرت مککی
? مهتاب صفدری
? کانال ادبی هنری «انستیتو هنر داستان»
? جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۴ به هان کانگ، نویسنده اهل کره جنوبی تعلق گرفت.
آکادمی سوئد اعلام کرد که خانم هان «برای نثر به شدت شاعرانهاش که با رنجهای تاریخی رویارو میشود و شکنندگی زندگی انسانی را به تصویر میکشد» برنده این جایزه شده است.
نامزدهای نوبل ادبیات از سوی این آکادمی برای ۵۰ سال سری نگهداشته میشود.
?کانال ادبی هنری «انستیتو هنر داستان»
پدرت مرد سیهچرده و قوی هیلکی است. آنقدر متفاوت با تو که در دوران کودکی، مطمئن بودی که یک روز هاگرید به خانهتان میآید و بهت میگوید که یک پسربچهی دورگهای انسان-جادوگر هستی و بعد، زندگی واقعیات آغاز میشود. زندگیای بدون سایهی سنگین گذشتهی پدرت، بدون درد، احساس گناه، ناامیدی، بیپناهی، قضاوت و شرم.
پدرت ازت میپرسد که کجا بودی؟
«کتابخونه»
«باید درس بخونی؟»
میگویی آره که در واقع دروغ هم نیست.
به انگلیسی میگوید: «خیلی خب» چون دیگر از پشتو صحبت کردن با تو ناامید شده است.
«اما وقتی کارت تموم شد بیا پایین. یه چیزی هست که باید راجع بهش باهات صحبت کنم. زود باش»
وقتی به اتاقت میرسی، در را قفل میکنی و صدای M.F Doom که از بلندگوی دستیات پخش میشود را بلند میکنی تا مادرها، پدرها، مادربزرگها، خواهرها و برادرهایی که میخواهند با صحبت دربارهی نماز خواندن، قرآن، پشتو، فارسی، شغل جدید، کلاسهای جدید، ورزش کردن، صحبت کردن، مهمانها، کارهای خانه، کمک در تکالیف مدرسه، کمک در حمام، وقت گذرانی با خانواده و زمان، روی اعصابت راه بروند را از خودت برانی و آهنگ Madvillainy معمولا این کار را برایت انجام میدهد.
? کانال ادبی هنری «انستیتو هنر داستان»
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 3 months, 1 week ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 5 months, 3 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 1 month, 3 weeks ago