𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago
«عزیزم نمیدونی چه قدر عالیه که میبینم حالت بهتره. اصلاً طاقتش رو نداشتم که حالت اونجور بد شده بود. دیگه که با من اون جوری حرف نمیزنی. ها؟ قول میدی؟» مرد گفت: «نه. یادم نیست چی میگفتم»
«مجبور نیستی منو فقط داغون کنی ها؟ من یه زن پا به سنی هستم که تو رو دوست دارم. من تا حالا دوسه بار داغون شدهم. تو که نمی خوای باز هم داغونم کنی. ها؟»
مرد گفت: «من دلم میخواد چند بار تو رختخواب داغونت کنم.»
«آره. این رو میگن داغون کردن خوب. ما رو برای همین ساختهن که همین جور داغون بشیم. هواپیما فردا میآد.»
«از کجا میدونی؟»
«یقین دارم. باید بیاد. بچهها هیزم و علف جمع کردهن که دود راه بندازن. من امروز باز رفتم نگاه کردم. جا برای نشستن هواپیما زیاد هست، دود این سر و اون سرش هم آماده است.»
«از کجا میدونی فردا میآد؟»
«یقین دارم میآد. تازه دیر هم کرده. اون وقت تو شهر پات رو درست میکنن. بعدش حسابی همدیگه رو داغون میکنیم. نه از اون جور حرفهای وحشتناک.»
📙برفهای کلیمانجارو
✏️ارنست همینگوی
🔄نجف دریابندری
🔸کانال ادبی هنری «انستیتو هنر داستان»
📌#دیالوگ (قسمت ششم)
تقریبا هر آنچه به تصویر کشیده میشود یا در نریشن بیان میگردد میتواند در دیالوگ نیز آورده شود. بنابراین، نخستین کارکردِ دیالوگ، ارائه اطلاعات داستانی به خواننده/تماشاگری است که گویی به استراق سمع نشسته است. اصول کلی زیر این امر دشوار را ممکن می سازند:
- ضرباهنگ و زمان بندی
ضرباهنگ، سرعت یا بسامدِ ارائه اطلاعات است؛ یعنی آگاهیهای داستانی با چه اندازهای از فراوانی یا شتاب در بافت داستان ارائه میشوند.
- نشان دادن یا گفتن
قاعده کلیِ "نشان دهید، نگویید" هشداری است درباره دیالوگی که توضیحی منفعل را جایگزین صحنهای پویا و دراماتیزه میکند. "نشان دهید" به این معنی است که صحنه را با موقعیتی درست به تصویر کشید و شخصیتهایی قابلباور در آن بگنجانید که در کشمکش با خواستههای خود هستند، کنشهایی بجا و مناسب انجام میدهند و دیالوگهایی باورپذیر میگویند.
📙 دیالوگ
🖋 رابرت مککی
🔄 مهتاب صفدری
🔸 کانال ادبی هنری «انستیتو هنر داستان»
🔸 جایزه نوبل ادبیات ۲۰۲۴ به هان کانگ، نویسنده اهل کره جنوبی تعلق گرفت.
آکادمی سوئد اعلام کرد که خانم هان «برای نثر به شدت شاعرانهاش که با رنجهای تاریخی رویارو میشود و شکنندگی زندگی انسانی را به تصویر میکشد» برنده این جایزه شده است.
نامزدهای نوبل ادبیات از سوی این آکادمی برای ۵۰ سال سری نگهداشته میشود.
🔸کانال ادبی هنری «انستیتو هنر داستان»
پدرت مرد سیهچرده و قوی هیلکی است. آنقدر متفاوت با تو که در دوران کودکی، مطمئن بودی که یک روز هاگرید به خانهتان میآید و بهت میگوید که یک پسربچهی دورگهای انسان-جادوگر هستی و بعد، زندگی واقعیات آغاز میشود. زندگیای بدون سایهی سنگین گذشتهی پدرت، بدون درد، احساس گناه، ناامیدی، بیپناهی، قضاوت و شرم.
پدرت ازت میپرسد که کجا بودی؟
«کتابخونه»
«باید درس بخونی؟»
میگویی آره که در واقع دروغ هم نیست.
به انگلیسی میگوید: «خیلی خب» چون دیگر از پشتو صحبت کردن با تو ناامید شده است.
«اما وقتی کارت تموم شد بیا پایین. یه چیزی هست که باید راجع بهش باهات صحبت کنم. زود باش»
وقتی به اتاقت میرسی، در را قفل میکنی و صدای M.F Doom که از بلندگوی دستیات پخش میشود را بلند میکنی تا مادرها، پدرها، مادربزرگها، خواهرها و برادرهایی که میخواهند با صحبت دربارهی نماز خواندن، قرآن، پشتو، فارسی، شغل جدید، کلاسهای جدید، ورزش کردن، صحبت کردن، مهمانها، کارهای خانه، کمک در تکالیف مدرسه، کمک در حمام، وقت گذرانی با خانواده و زمان، روی اعصابت راه بروند را از خودت برانی و آهنگ Madvillainy معمولا این کار را برایت انجام میدهد.
? کانال ادبی هنری «انستیتو هنر داستان»
▪️فیلم ماجرای یک خانواده عضو ارتش نازی را روایت میکند که سعی میکنند زندگی آرام و مرفهی را در مجاورت اردوگاه کار اجباری آشویتس برای خود فراهم کنند.
موقعیت فیلم خیلی خاص است، فیلم تلاش کرده از ابزارهایی که در اختیار دارد برای پیشبرد داستان استفاده کند. مثلاً وقتی کودکان مشغول بازی هستند، در پسزمینه فیلم صدای جنایات و فریاد اردوگاه شنیده میشود.
همه چیز در این فیلم امیدوارکننده به نظر میرسد، تا زمانی که فیلمساز در همپوشانی اتفاقات زیادهروی میکند. بارها و بارها در نماهای غیرداستانی و صرفا همراه با نشان دادن تصویر بسته یک گل، و صدای اردوگاه قصد دارد فضای وهمآلود فیلم را تکرار کند.
فیلم The Zone of Interest مثال خوبی است از داستانی که با زیادهروی و تکرار، اثرگذاری خودش را از دست میدهد و مخاطب را خسته و شاید دلزده کند.
هرچه به پایان فیلم نزدیک میشویم، تمام صحنهها، نماها و صداها شکل بیانیه و شاید بهتر باشد بگوییم، کاریکاتور به خودش میگیرد.
فیلمی که میتوانست یک اثر به یادماندنی و تاثیرگذار باشد، تبدیل به یک فیلم ملال آور و تکراری میشود که تمام مدت نکاتش را در گوش مخاطب فریاد میزند.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 19 hours ago