من از خودم شروع می‌کنم

Description
ما در پی زیبایی، دانایی و نیکویی هستیم

ما ز بالاییم و بالا می‌رویم
ما ز دریاییم و دریا می‌رویم
مولانا

✅ لطفا در اینستاگرام هم همراه ما باشید:

https://www.instagram.com/maerefat_

🌹
We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 4 weeks ago

5 months, 1 week ago
راه تو به هر روش که …

راه تو به هر روش که پویند خوش‌ست
وصل تو به هر جهت که جویند خوش‌ست

روی تو به هر دیده که بینند نکوست
نام تو به هر زبان که گویند خوش‌ست

#ابوسعید_ابوالخیر

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_

5 months, 1 week ago

🍂🌼

#تنهایی و خلوت دو مقوله‌ متفاوت‌اند. در تنهایی می‌توانی به خود بباورانی که به تنهایی در مسیر درستی قرار داری.

اما خلوت یعنی تنهایی که احساس تنها بودن نداری. این برای ما بهتر است.

اما بالاخره باید کسی را بیابیم. آن کسی که مانند آیینه در مقابل تو باشد و خودت را به یادت بیاورد و به یاد تو باشد.

تنها در قلب انسانی دیگر است که می‌توانی حضور خود و خدا را حس کنی.

📘 کتاب: #ملت_عشق
✍🏻 #الیف_شافاک

🍂🌼

در تنهایی مراقب افکارت
در خانواده مراقب رفتارت
و در جامعه مراقب گفتارت باش.

#حضرت_علی (ع)

🍂🌼
وقتی احساس من
شبیه احساس کسی نیست
مطلقاً هیچ‌کس نمی‌تواند بفهمد
درونم چه می‌گذرد؛
این یعنی تنهایی!

#پائولو_کوئیلو

دکتر #مجتبی_شکوری

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_

5 months, 3 weeks ago

عشق بحری آسمان بر وی کفی
چون زلیخا در هوای یوسفی

دور گردون‌ها ز موج عشق دان
گر نبودی عشق بفسردی جهان

کی جمادی محو گشتی در نبات؟
کی فدای روح گشتی نامیات؟

روح کی گشتی فدای آن دمی
کز نسیمش حامله شد مریمی

هر یکی بر جا ترنجیدی چو یخ
کی بُدی پران و جویان چون ملخ

ذره ذره عاشقان آن کمال
می‌شتابند در علو هم‌چون نهال

سبح لله هست اشتابشان
تنقیهٔ تن می‌کنند از بهر جان

پهلوان چه را چو ره پنداشته
شوره‌اش خوش آمده حب کاشته...

حضرت #مولانا
🍂🌼
برید از همه جا دست روزگار مرا
بدین گناه که در گردنت نیفکندم

شرار شوق تو بر می‌جهد ز هر عضوم
نوای عشق تو سر می‌زند ز هر بندم

#فروغی_بسطامی
استاد #الهی_قمشه‌ای

@FirstStartFromMyself
🟠 instagram : @maerefat_

7 months, 1 week ago
***?*** پناه بر ادبیات

? پناه بر ادبیات

از سیاست که ناامید شدی
به هنر امیدوار می‌شوی.
بی‌چارگی که گریبانت را گرفت،
چاره را در عشق خواهی یافت.
زمین و آسمان که تنگ شد
به وسعت کلمات پناه می‌بری.
غوغای مردمان که تو را آزرد
به آرامش ادبیات دل خوش می‌کنی.

جهان که ناسلوک و نازیبا و ناهنجار شد
به سلوک و سماعِ حروف بر بومی سفید
به شوق می‌آیی.

بیرون جنگ است،
بیرون کسی حرف ما را در نمی‌باید،
مروت و مدارا و صلح و سلام جرم است؛
اما من پناهگاهی می‌شناسم که قرن‌هاست
آنها که انسان‌شان آرزوست به آنجا می‌روند.

انسان یک بیماری مدام است،
یک درد مستمر،
دوایش اما عشق و زیبایی و هنر و معرفت است.

#عرفان_نظرآهاری

زین همرهان سست عناصر دلم گرفت
شیر خدا و رستم دستانم آرزوست

جانم ملول گشت ز فرعون و ظلم او
آن نور روی موسی عمرانم آرزوست

زین خلق پر شکایت گریان شدم ملول
آن‌ های و هوی و نعره مستانم آرزوست

گویاترم ز بلبل اما ز رشک عام
مهرست بر دهانم و افغانم آرزوست

دی شیخ با چراغ همی‌گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما
گفت آنکه یافت می‌نشود آنم آرزوست

@FirstStartFromMyself
? instagram : @maerefat_

7 months, 2 weeks ago
خُرَّم آن روز کز این منزل …

خُرَّم آن روز کز این منزل ویران بروم
راحت جان طلبم وز پی جانان بروم

گرچه دانم که به جایی نَبَرد راه، غریب!
من به بویِ سرِ آن زلفِ پریشان بروم

دلم از وحشتِ زندانِ سِکَندَر بگرفت
رخت بربندم و تا مُلکِ سلیمان بروم

چون صبا با تنِ بیمار و دلِ بی‌طاقت
به هواداری آن سرو خرامان بروم

در رهِ او چو قلم، گر به سرم باید رفت
با دلِ زخم‌کَش و دیده گریان بروم

نذر کردم گر از این غم به درآیم روزی
تا در میکده شادان و غزل‌خوان بروم

به هواداری او ذَرِّه صفت، رقص‌کنان
تا لب چشمه‌ خورشید درخشان بروم

تازیان را غم احوال گران‌باران نیست
پارسایان مددی، تا خوش و آسان بروم

ور چو #حافظ ز بیابان نبرم رَه بیرون
همرهِ کوکبهٔ آصف دوران بروم

@FirstStartFromMyself
? instagram : @maerefat_

7 months, 2 weeks ago

??
کارم مرمت آثار باستانی است
کتیبه دلت را مرمت می‌کنم
و الفبای ناخوانای روانت را
که به حروفی ناشناخته نوشته‌اند
باز می‌خوانم

کارم کشیدن جاده است
ساختن راه
از روزمرّگی‌هایت
به ملکوت راه می‌کشم

خیاطم
برایت پیراهن می‌دوزم
پیراهنی که اگر آن را بپوشی
عاشق می‌شوی
تنت در باد می‌وزد
و‌ جانت در جنّت می‌دود

رفوگرم
تار و‌ پود عشق را رفو می‌کنم
پارگی‌های لباس بخت را کوک می‌زنم
وصله می‌کنم دل را به آسمان
و پینه می‌کنم سرِ زانوی خستگی‌ها را

پرستارم
روی جراحت جانت مرهم می‌گذارم
مرهمی از کلمات درست می‌کنم
ضمادی از خرسندی و خوش وقتی
و اگر بخواهی
بریدگی‌های روحت را بخیه می‌زنم
سوزنی دارم بی‌درد و نخی نازک
که جذب می‌شود
در سلول‌های ظریفِ تازه رُسته‌ات
زخمت جوش می‌خورد

آشپزخانه‌ای دارم
از شور و شیرین زمانه
شوربای زندگی بار می‌گذارم روی اجاق دقایق
کمی چاشنی اندوه در آن می‌ریزم
اما چنان اندازه‌ها را بلدم
که هرگز کامت تلخ نخواهد شد
حلوای معرفت و شیرینی شعور هم  دارم
و دمنوشی از آویشن که آن را دم می‌کنم
روی هر نفست
روی هر دم و بازدمت
بوی آویشن تازه می‌گیری
بودنت عطری می‌شود
که در کوهستانی ناپیدا می‌وزد…

✍️#عرفان_نظرآهاری

من زنم، مادرم، مهربانویم
آخر صدف من نیستم
من دُرّ شهوار آمدم...

روزم مبارک باد...

@FirstStartFromMyself
? instagram : @maerefat_

10 months ago
پاییز آمده‌ست که خود را ببارمت!

پاییز آمده‌ست که خود را ببارمت!
پاییز نامِ دیگر «من دوست‌دارمت»

بر باد می‌دهم همه‌ی بود خویش را
یعنی ترا به‌دست خودت می‌سپارمت!

باران بشو، ببار به کاغذ، سخن بگو
وقتی که در میان خودم می‌فشارمت

پایان تو رسیده گل کاغذی من
حتی اگر که خاک شوم تا بکارمت

اصرار می‌کنی که مرا زودتر بگو
گاهی چنان سریع که جا می‌گذارمت!

پاییز من، عزیزِ غم‌انگیزِ برگ‌ریز!
یک روز می‌رسم... و ترا می‌بهارمت!

#سیدمهدی_موسوی

@FirstStartFromMyself
? instagram : @maerefat_

10 months ago
بَسَم از هوا گرفتن که پری …

بَسَم از هوا گرفتن که پری نماند و بالی
به کجا روم ز دستت؟ که نمی‌دهی مَجالی

نه رَهِ گُریز دارم! نه طریق آشنایی!
چه غمْ اوفتاده‌ای را که تواند احتیالی؟

همه عمر در فراقت بگذشت و سهل باشد
اگر احتمال دارد به قیامت اتصالی

چه خوش است در فراقی همه عمر صبر کردن
به امید آن که روزی به کف اوفتد وصالی

به تو حاصلی ندارد غَمِ روزگار گفتن
که شبی نَخُفته باشی به درازنای سالی

غَمِ حال دردمندان نه عجب گَرَت نباشد
که چنین نرفته باشد همه عمر بر تو حالی

سخنی بگوی با من که چُنان اسیرِ عشقم
که به خویشتن ندارم ز وجودت اشتغالی

چه نشینی ای قیامت؟ بنمای سرو قامت
به خلاف سرو بستان که ندارد اعتدالی

که نه امشب آن سماع است که دف خلاص یابد
به تپانچه‌ای و بربط برهد به گوشمالی

دگر آفتاب رویت مَنِمای آسمان را
که قمر ز شرمساری بِشِکست چون هلالی

خَطِ مشک‌بوی و خالت به مناسبت تو گویی
قلمِ غبار می‌رفت و فرو چکید خالی

تو هم این مگوی #سعدی که نظر گناه باشد
گنه است برگرفتن نظر از چُنین جمالی!

@FirstStartFromMyself
? instagram : @maerefat_

10 months, 2 weeks ago

اگر رَوَم ز پِی‌اش فتنه‌ها برانگیزد
ور از طلب بنشینم به کینه برخیزد

و گر به رهگذری یک دَم از وفاداری
چو گَرد در پِی‌اش افتم چو باد بُگْریزد

و گر کنم طلبِ نیم بوسه صد افسوس
ز حُقِّهٔ دهنش چون شکر فرو ریزد

من آن فریب که در نرگسِ تو می‌بینم
بس آبروی که با خاک ره برآمیزد

فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست
کجاست شیردلی کز بلا نپرهیزد؟!

تو عمر خواه و صبوری که چرخ شعبده‌باز
هزار بازی از این طُرفه‌تر برانگیزد

بر آستانه تسلیم سر بنه حافظ
که گر ستیزه کنی، روزگار بستیزد

حضرت #حافظ
استاد #شجریان

??

وقتی از ته دل بخندی
وقتی هر چیزی را به خودت نگیری
وقتی سپاسگزار آنچه که هست باشی
وقتی برای شاد بودن
نیاز به بهانه نداشته باشی
آن زمان است که واقعا زندگی می‌کنی
بازی زندگی، بازی بومرنگ‌هاست؛
اندیشه‌ها، کردار و سخنان ما
دیر یا زود با دقت شگفت‌آوری
به سوی ما باز می‌گردند.

? #چهار_اثر
✍️? #فلورانس_اسکاول_شین

@FirstStartFromMyself
? instagram : @maerefat_

10 months, 2 weeks ago

#پاییز با رنگهای زیبایش به ما می‌آموزد که تغییر می‌تواند زیبا باشد و آدمی با تغییر رنگی خدایی می‌یابد. زندگی کن به امید آنکه زندگی ببخشی.

پاییز می‌رسد که مرا مبتلا کند
با رنگ‌های تازه مرا آشنا کند

پاییز می‌رسد که همانند سال پیش
خود را دوباره در دل قالیچه جا کند

او می‌رسد که از پس نه ماه انتظار
راز درخت باغچه را برملا کند

او قول داده است که امسال از سفر
اندوه های تازه بیارد ـ خدا کند ـ

او می‌رسد که باز هم عاشق کند مرا
او قول داده است به قولش وفا کند

پاییز عاشق است و راهی نمانده است
جز این که روز و شب بنشیند دعا کند

شاید اثر کند و خداوند فصل‌ها
یک فصل را به خاطر او جابه‌جا کند

تقویم خواست از تو بگیرد بهار را
تقدیر خواست راه شما را جدا کند

خش خش... صدای پای خزان است، یک نفر
در را به روی حضرت پاییز وا کند

شعر: #علیرضا_بدیع
آواز: #حجت_اشرف‌زاده

@FirstStartFromMyself
? instagram : @maerefat_

We recommend to visit

?? ??? ?? ????? ?

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 8 months, 2 weeks ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 10 months, 4 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 6 months, 4 weeks ago