?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 weeks, 5 days ago
امروز داشتم فیلمِ hear me: our summer رو می دیدم و شخصیت دخترش ناشنوا بود. ولی پسره حتی بدون کلمه هم اون رو میفهمید. تلاش میکرد اون رو بفهمه. واقعا براش تلاش میکرد. چند نفر پیدا میشن که وقتی درد ها لالت کردن بخواد تلاش کنه تا تورو بفهمه؟ یکی میگفت بقیه فقط تماشاچی زندگیتن. راست میگه. ولی اون پسره فقط تماشا نکرد. پرید توی قصه. حتی با اینکه دردش گرفت. بعدش دختره هم شروع کرد به نشون دادن رازهاش. به اعتماد کردن. به تلاش کردن متقابل. حتی با اینکه دردش گرفت. آدم فقط وقتی میتونه رازها و دردهاش رو به کسی نشون بده که واقعا تلاش کنه براش. یکی که نخواد فقط یه تماشاچی باشه. تازه حتی به اینجا هم که برسی بازم گفتن بعضی چیزها سخته و نیازه قبلش مدت ها بغل بشی. حالا من اونقدر کلمه و غصه و آه توی گلوم گیر کرده که از درد لال شدم و فقط خودم میتونم صدای بند اومدن نفس هام رو بشنوم.
چند دقیقه به صفحه ی اینجا خیره شدم تا چیزی بنویسم اما نشد. احتمالا گفتن این ضرورتی نداشته باشه ولی موضوع اینه که زمان هایی که اینجا چیزی نمی نویسم به این معنی نیست که چیزی برای گفتن ندارم، فقط دیگه نمیدونم چطور اون همه کلمه رو کنار هم بچینم و در آخر هم هیچ چیزی نمیگم و این اتفاق فقط در مورد اینجا نیست، در مورد کل زندگیم و نسبت به آدم ها هم صدق میکنه. من چیزی نمیگم چون حتی نمیدونم دیگه چه چیزی باید بگم. چون همه چیز خیلی غم انگیزه. همه چیز خیلی تاریکه. چون گفتنش فایده ای نداره. چون کاری از دست کسی بر نمیاد. کسی هم نمیخواد واقعا کاری کنه. چون دردم کمتر نمیشه. چون من به جای speak or die میرم زیر پتو قایم میشم و آرزو میکنم برای مدتی هیولاهای توی کابوس ها ولم کنن تا بتونم بخوابم و دیگه بیدار نشم. چون من با اون همه کلمه تنهام. من همیشه با اون همه کلمه، با اون همه درد تنهام.
خوش به حال برگ های پاییزی. وقتی خزون و زرد شدن و دیگه جونی توی تنشون نموند میتونن بالاخره از درخت رها بشن ولی آدم خزون و زرد و تیکه تیکه میشه ولی باز هم مجبوره با کالبد بی جونش خودش رو روی شاخه نگه داره. آدم حتی حق نداره بعد از بارها مردن توی زندگی، راحت آروم بگیره و بمیره.
آدم های زیادی نیستن که بشه واقعا باهاشون حرف زد. منظورم از حرف زدن فقط مکالمه داشتن نیست. منظورم وقتیه که کلماتت با اشتیاق از حنجره ات بیرون میان، وقتی جمله هایی که برات درد آورن رو به اون میگی و براش مثل غر به نظر نمیرسن. کسی که برخلاف همه دلت نمیخواد حرف زدنتون تموم بشه، کسی که نمیفهمی زمان کنارش چطور میگذره و دلت میخواد عقربه های ساعت رو با دست هات نگه داری. مکالمه داشتن و حرف زدن واقعی خیلی با هم فرق میکنن. اغلب اوقات مجبورم که یه مکالمه رو ادامه بدم، براش خستم و فقط منتظرم تموم بشه تا سریع برگردم توی لاک خودم. ولی اون حرف زدن واقعی! به خاطر اون سرم رو از لاکم میارم بیرون و دو لیوان چای گل محمدی میریزم. تازه جالب تر و نادر تر از این کسیه که بتونی کنارش سکوت کنی و این سکوت به جای آزاردهنده بودن، آرامش بخش باشه! مثلا کنار هم توی سکوت به آسمون زل بزنین و بذارین باد موهاتون رو با خودش ببره. کسی که وقت گذروندن باهاش لزوما نیاز به کلمات نداره، چون سکوتت رو هم میفهمه.
از این بوک مارک های مگنتی گرفتم و جز نازترین بوک مارک هایین که دارم، قیمتشونم خیلی خوبه?
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 2 months ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 4 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 2 weeks, 5 days ago