𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 19 hours ago
اگر دین امر معقول نباشد، خرافات خواهد شد
با توجه به آنچه ذکر شد میتوان ادعا کرد، امام فخرالدین رازی فیلسوفی عقلی مسلک است که حتی منقولات را در پرتو معقولات، معتبر میشناسد. او به رغم اینکه اشعری است، مبانی دینی را معقول دانسته و از آیین الهی به عنوان یک امر معقول دفاع مینماید.
کسانی که در میان خرافات و اعتقادات دینی تفاوت قائل میشوند، ناچار باید بپذیرند که دین یک امر معقول بشمار میآید. زیرا اگر دین به عنوان یک امر معقول شناخته نشود دیگر نمیتوان از تفاوت میان خرافات و اعتقادات دینی سخن به میان آورد.
سوفسطائیان میگفتند: معیار، من هستم
انتقاد از فلسفه و ستیز با فلاسفه مساله ای نیست که امروز یا دیروز رخ داده باشد. این مساله پیشینهای ممتد و ماجرایی دراز دارد. در تاریخ فرهنگ و اندیشه بشری کمتر زمانی میتوان یافت که بین معرفت فلسفی از یکسو و جریانهای ضدّ فلسفی از سوی دیگر نزاع و ستیز واقع نشده باشد.
کسانی که با تاریخ فلسفه آشنایی دارند بخوبی میدانند در یونان قدیم که در نظر اهل تاریخ زادگاه فلسفه شناخته شده جماعتی از اهل نظر ظاهر شدند که جستجوی کشف حقیقت را ضروری ندانسته آموزگاری فنون را وجهه همت خود ساختند. این جماعت به واسطه تبحر و تتبّع در فنون مختلف که لازمه تعلیمات آنان بود «سوفیست» نامیده شدند. این گروه در کار سفسطه و انکار حقیقت تا آنجا که توانستند کوشیدند. در اثر تعلیمات این جماعت افکار بسیاری از مردم پریشان گشت و بنیاد اخلاقی آنان رو به ضعف و سستی گذاشت.
رسیدن به علم حضوری؛ از ادعا تا واقعیت!
در آثار عرفا موارد بسیاری دیده می شود که از عقل و استدلال فلسفی نکوهش به عمل آمده و فلاسفه به دیده تحقیر نگریسته شده اند، ولی در همه این موارد منظور عرفاء و اهل سلوک این بوده که در مرحله استدلال محض و تفلسفِ صِرف، نباید توقف کرد؛ زیرا منازل معنوی سلوک و مقامات باطنی از پیچ و خم استدلال بالاتر بوده و دامنه شناخت و معرفت در آنجا گسترده تر است. به این ترتیب عقل و استدلال در حد ذات خود معتبر بوده و در نظر عرفا نیز مردود نیست.
آنچه بزرگان اهل معرفت در مقام نکوهش از استدلال فلسفی ابراز داشته اند صرفا به منظور این بوده که توقف در مرحله استدلال فلسفی و غفلت از مقامات معنوی سلوک و شهود عرفانی، می تواند انسان را از وصول به مقصد اقصی باز دارد. چون در نظر این بزرگان، وصول به عالم جمع و حضور و مشاهده نور وجود، تنها از طریق سلوک معنوی و طیّ راه باطن میسر می گردد. این اشخاص بر این عقیده اند که « استدلال فلسفی در عین اینکه معتبر و ارجمند است از عالم علم حصولی و عالم ماهیات فراتر نمی رود.»
چراغ روشن عارف و پای استدلالی فیلسوف
تفاوت میان عرفا و اهل ظاهر در باب مخالفت با فلسفه این است که عارف ستیزه گری خود را با فلسفه، بر اساس جمود به ظواهر و تعصب در این مقام استوار نساخته است. آنچه موجب شده که عرفای عالی مقام با دیده تحقیر به فلسفه بنگرند جز علوّ مقام و رفعت درجه در وادی سلوک، چیز دیگری نیست.
عارف با قدم سلوک و معرفت، طیّ طریق حق کرده و با گذشتن از وادیهای سهمناک و منازل صب العبور نفس، به قله قاف شهود و وادی ایمن یقین نائل گشته است. چشم عارف حقیقی، چشم حق بین است. او به دیده حق مینگرد، تکلف استدلال و کوششهای فلسفی را کودکانه دانسته و ارزش چندانی برای آن قائل نخواهد بود.
در عالم تضادها فیلسوف به دنبال چیست؟
فلسفه نمی تواند از جستجوی وحدت بنیادی در این جهان آرمانی چشم بپوشد. در نظر فیلسوف هیچ گونه کثرت و تعددی قابل ادراک نیست مگر اینکه پیش از آن نوعی وحدت مفروض باشد. بر اثر همین تمایل به وحدت است که همه تجربهها و اندیشه های انسانی در عین اینکه به صور مختلف در راستای تاریخ ظاهر شدهاند کل واحد را تشکیل میدهند.
پرسش بمیرد، فلسفه مرده است
اندیشه فلسفی در جایی مجال بروز و ظهور مییابد که پرسش اساسی مطرح گردد. به عبارت دیگر میتوان گفت که فکر فلسفی با طرح پرسش اساسی زنده میماند و آنجا که پرسش اساسی نیست، فلسفه هم وجود ندارد. فلسفه با پرسش آغاز شده و ادامه حیات آن نیز در گرو دوام پرسش خواهد بود.
استخوانهای پوسیده به چه درد ما میخورد!
عدهای میگویند اصلا ما با تاریخ چه کاری میتوانیم داشته باشیم و استخوانهای پوسیده به چه درد ما میخورد! بنده در کتاب ماجرای فکر فلسفی به این مساله پرداختم آنجا که:
ذهن آدمی از چنان وحدت و جامعیتی برخوردار است که با بازگشت و توجه به گذشته می تواند امکانات آینده خود را مورد جستجو و ارزیابی قرار دهد، به همین جهت می توان گفت کسی که با گذشته ارتباط ندارد بطور ژرف و عمیق به آینده نمی نگرد. عدم توجه به گذشته موجب می شود که انسان دچار روزمرگی گردد و کسی که با روزمرگی روزگار خویش را می گذراند جز آنچه پیش پای او قرار دارد چیز دیگری را نمی بیند.
البته بازگشت به گذشته امکان پذیر نیست، اعاده گذشته به حال نیز ممتنع شناخته می شود ولی گفتگو با گذشته که میتوان آن را نوعی استعاده بشمار آورد همواره برای بشر میسر است. توجه دقیق به تاریخ همان چیزی است که میتواند آنرا بر حسب اصطلاح نوعی استعاده و ارتباط با گذشته نامید.
𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 1 month ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 3 months, 2 weeks ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 3 days, 19 hours ago