آخرش برمیگردم به چاوشی.
ای بابا.

اینم از پلی لیست امشب من از ابی

سایکو ترین آدمایی که دیدم اونایی بودن که هیچ وقت تو اتاق مشاوره نیومدن اما اسمشون زیاد اومد-?

سایکوترین آدما که دیدم دانشجوی روانشناسی بودن

اینو هر روز بخونید-

راستش تو بهم گفتی امشب رو یجا بنویس که ثبت شه
یادمون نره که چقدر خندیدیم
من میخواستم بنویسمش تو اون دفترچه خاطرات که هرچی میشه رو مینویسم
مثل اولین باری که دیدمت و همش از خجالت دستم میرفت زیر چونم و تو با شیطنت نگاهم میکردی که عه ببین چه دلبری دارم.
که منم مثلا سعی می‌کردم رسمی باشم و لپام گل نندازه.
آخ چرا ما تو همه خاطره ها انقد میخندیم؟
مثل امشب که خیلی خندیدیم
که گاهی یادم میره زندگی چقدر سخته و ناعادلانه و یکمی از عدلش به من رسیده
یکمی که نه
خیلی.
اندازه دوتا چشمای تو که من همش میگم خجالت بکش با اون مژه های بلندت که تو عکس میفرستی از چشمات و میگی نه کجاش بلنده و من باز میخوام قربون صدقه چشمات برم.
گفتی بنویس که چند سال دیگه دیدیمش بخندیم بگیم وای یادش بخیر
که من یادم نره تو از خوشحالی من خوشحال شدی چقدر و چشمات برق میزد
که برات کلی عکس از بچگیم فرستادم و تو همه رو نگاه کردی و گفتی تو همه چیت دقیقا شکل بچگیاته هااا...
گفتی بنویس که یادمون نره مثل اون بار که هنوز دور بودیم و دلامون یکی نشده بود ولی تولدم رو تبریک گفتی و من اصلا یادم نبود دختر...
بعد گفتی الان هم خوشحالم هم ی بغض ته گلومه..
من که دلم میخواست نگاهت کنم و بگم تو دقیقا هدیه ی کدوم کار خوب منی؟
هدیه ی این همه صبر
این همه اذیت شدن
و نچرخیدن این زندگی به کام من
و تلخ بودن
که یهو تو بیای بشینی وسط دلم و عین قند آب بشی بری تو رگ هام
آخه میدونی من که داشتم زندگی مو میکردم چیزی نمیخواستم از این دنیا
یعنی فکر میکردم که همه نباید عین عاشقا برای هم غش و ضعف کنن
و یکی رو داشته باشن که تو غم چاره شو ن باشه
ولی تو اومدی چاره شدی
اونم کِی؟ وقتی دیگه درمونده شده بودم
گفتی بنویس منم نوشتم
تو فقط ی قول به من بده
که چاره همه دردام بمونی
همه ی همش-

02.03.21

بابا آقای سلطانییی نکن این کارا رو با ما ?? برادر از این خفن تر >>

به مناسبت تولد خانوم ?✨??

اشوبم آرامشم تویی-