درباره رحیم بقال اصغری
اواخر سال ۱۴٠۲ بود که از طریق گزارش پاوا و فتا، ردّ کسی به نام رحیم بقال اصغری با اسم مستعار آک بایراق را زدیم که فرقه‌ای برای خودش درست کرده بود. در حال آماده‌سازی مقدمات دستگیری و اقدام قضایی از طریق سازمان اطلاعات فراجا بودیم که اداره اطلاعات تبریز مانع شد و یک نفر وارد تماس با ما شد. حرفشان این بود که نامبرده زیر نظر و هدایت این اداره فعالیت می‌کند و حتی با توصیه و پیگیری ما، وزارت ارشاد یک نشان هنری نیز به اصغری داده است.

دلیلش را پرسیدیم، ولی یک مشت دری وری تحویل دادند و نهایت حرفشان این بود از او به عنوان منبع و عامل استفاده می‌کنند.

@JaabeSiyaah

کاوه اسماعیلی، معروف به ترکانپوری، که امروز برای مقام معظم رهبری توئیت هوایی می‌زند، همانی است که فراجا در سال‌های قبل، قصد برخورد با او را داشت، اما اداره کل اطلاعات تبریز اجازه نداد.

شبکه‌ای از پانترک‌ها در پوشش منبع و مخبر، توسط محفلی در اطلاعات تبریز سازماندهی شده است که هدفشان از این کار معلوم نیست. اما باید بدانند که سایر سازمان‌های اطلاعاتی کشور، به ویژه افسران میهن‌پرست، از برنامه‌شان خبر دارند. این طور نیست که ما ندانیم در اداره اطلاعات تبریز چه خبر است و چه کسانی چه غلطی می‌کنند.

شما واقعاً فکر کردید آن قاضی‌هایی که در پروندهٔ اسماعیلی به آنها گفتید تا پرونده را ببندند، به حفاقوه گزارش نداده‌اند؟

@JaabeSiyaah

مصطفی مولوی، پانترک فرصت‌طلب، پست حساس گرفت
مصطفی مولوی، فردی فرصت‌طلب است که قبلا رئیس ستاد میرحسین موسوی در سال ۸۸ بود و سابقه دستگیری دارد. علاوه بر آن، رئیس یکی از ستادهای اصلی پزشکیان هم بود. مهم‌تر از همه، پانترکی دوآتشه و طرفدار باکو در سودای فدرالیزه کردن ایران است. همین فرد اکنون به بازرس ویژه رییس‌جمهور تبدیل شده و پس از این به همه گزارش‌های حساس امنیتی، نظامی، اطلاعاتی و اقتصادی دسترسی دارد.

به نظر شما، با وجود چنین افرادی، ما به دشمن خارجی نیاز داریم؟ به نظر شما، چه کسی استعلام امنیتی چنین فردی را بلامانع اعلام کرده؟!

@JaabeSiyaah

تحلیل یک افسر سابق اطلاعاتی از دیدار پزشکیان با تجزیه‌طلبان

در روزهای گذشته، اعتراض‌های زیادی پیرامون دعوت گروهی از تجزیه‌طلبان به پاستور و پذیرایی از آنها از سوی پزشکیان صورت گرفته است. پیش از این نیز در تابستان گذشته یکی از منابع (مخبرین) اداره اطلاعات تبریز به نام «رشید دانشجویی» با هماهنگی یک مقام ارشد امنیتی به پاستور برده شده بود تا با پزشکیان مصاحبه‌ای ترتیب دهد. سپس تصاویر و نوشته‌های او در حمایت از پیشه‌وری منتشر شد. دست بر قضا، این بار نیز میهمانان پزشکیان از تبریز می‌آمدند. با توجه به پروتکل‌های حفاظتی، ورود چنین اشخاصی به یک قدمی رئیس‌جمهور از دو حالت خارج نیست:

۱- ترک فعل رئیس حفاظت نهاد ریاست‌جمهوری برای چندمین بار که دست بر قضا همان مدیرکل اداره اطلاعات تبریز نیز هست و همه این افراد را به خوبی و از نزدیک می‌شناسد.

سوال این است: آیا مدیرکل تبریز خبر نداشت که قرار است چنین افرادی نزد رئیس‌جمهور بروند؟ اگر داشته، پس چرا اجازه داده و جلوی کار را نگرفته، به ویژه که خودش در تهران ریاست حفاظت را بر عهده دارد. اگر از موضوع خبر نداشت، پس اهلیّت و شایستگی او برای این سِمت‌ها زیر سوال است. از سوی دیگر باید پرسید چرا دوایر اطلاعاتی سپاه و فراجا از این مسأله بی‌خبر بودند و اکنون که باخبر شده‌اند، چرا اقدامی نمی‌کنند؟!

تنها یک چیز می‌تواند این انفعال را توضیح دهد و آن نیز ارتباط سازمانی هر سه این تجزیه‌طلبان (یونس زارعیون، سیامک کوشی، حبیب شیری آذر و پیش از این رشید دانشجویی) با یکی از این نهادها به عنوان مخبر، منبع یا هر چیز دیگر است.

۲- صورت دوم، هماهنگی قبلی این افراد با رئیس حفاظت نهاد ریاست‌جمهوری و رضایت و حتی کارسازی او برای چنین دیدارهایی است، که این نیز به معنای گرایش‌های مشابه در یک مقام ارشد امنیتی است و یک خطر بزرگ.

نکته مهم اینکه، هر فردی با اندک تجربه امنیتی - اطلاعاتی می‌داند که هشتاد درصد فعالان پانترکیست تبریز، ارومیه، کرج و... «منابع کُددار» یکی از دستگاه‌های اطلاعاتی موجود هستند. یونس زارعیون از زمان فعالیت در انجمن آرمان دانشگاه آزاد به عنوان رئیس انجمن، در حال مخبری علیه رفقایش بود و همه فعالیت‌هایش با تایید یک نهاد امنیتی خاص صورت گرفته. لذا امکان ندارد کسی بدون حاشیه امنیت، جرأت کند فحاشی‌ها و اقدامات نظیر زارعیون را صورت بدهد.

در این موضوع نیز نه قصور که تعمد رئیس حفاظت ریاست‌جمهوری مشخص است. در غیر اینصورت، با توجه به اینکه همین شخص همزمان مدیرکل اداره اطلاعات تبریز است، می‌بایست زارعیون را دستگیر یا دست‌کم توبیخ می‌کرد، در حالی که می‌بینیم که زارعیون همین حالا در سایت‌های تجزیه‌طلب مطالبی می‌نویسد و به عالم و آدم فحاشی می‌کند.

یادآوری:
اتفاقا «علی رضایی» (اینجا) از مدیران اطلاعات سپاه در اردبیل، دیروز یادداشتی منتشر کرد (اینجا) و گفت چگونه به عنوان فرمانده اطلاعات سپاه استان، پانترک‌ها را کانالیزه می‌کرد و نزد امام جمعه می‌برد و راه و چاه نشان می‌داد. امام جمعه اردبیل در این دیدار گفته بود که لیست سیاهی از ایران‌دوستان (به گفته او پانفارس‌ها) تهیه کرده.

بدیهی است وقتی فرمانده اطلاعات سپاه اردبیل می‌تواند پانترک و سردسته پانترک‌ها باشد، بقیه مدیران کل هم می‌توانند. جالب اینکه که همین مقاله را کانال‌های تجزیه‌طلب خارج و داخل هم منتشر کرده‌اند که نویسندگانش تا چند سال پیش برای او کار می‌کردند.
@JaabeSiyaah

یک پست دیگر برای برادران رحیمی، از خاندان دبیری
معاون پارلمانی رییس‌جمهور، که پیش از این مهرداد رحیمی را به عنوان دستیار و مشاور خود انتخاب کرده بود، این بار او را به سمت «سرپرست معاونت و امور نظارت و هماهنگی» منصوب کرد.

هر کس پرونده مهرداد، خصوصاً سابقه همکاری با نفاق را داشت، در این مملکت معلم هم نمی‌توانست بشود، ولی به نظر شما چه کسی استعلام این افراد را بلامانع می‌کند؟

@JaabeSiyaah

دبیری و دخالت در عزل‌ونصب‌های دولت

دیروز خبری غیررسمی منتشر شد، که از استاندار شدن، «محمدامین رضازاده» در آذربایجان غربی حکایت داشت.

رضازاده (متولد نقده) با گرایش های شدید پانترکی است، که همه‌ی مافیای اقتصادی و قومی (پانترک) ارومیه از استانداری وی استقبال می‌کنند، و گزینه‌ی اصلی« دکتر دبیری» (معاون پارلمانی رئیس جمهور) برای تصدّی این پست بود.

نکته‌ی جالب در مورد وی این است که او به همراه خانواده‌اش سه سال بود که اقامت دائم ترکیه را گرفته و مقیم این کشور بود. قرار بود دیروز ۲٠م آبانماه نام وی در هیات دولت مطرح شود، که در آخرین دقایق منتفی شد.

باید از آقای دبیری پرسید که پس از انتصاب داماد برادرش (علیرضا رحیمی) به معاونت وزارت ورزش و جوانان و برادر وی (مهراد) به عنوان دستیار خودش، چرا هم اکنون به دنبال ریاست بر فدراسیون فوتبال است؟ و چرا برای وارد کردن عناصر تجزیه‌طلب در سیستم  اینقدر تکاپو می‌کند ؟!

@JaabeSiyaah

استخدام عناصر ستون پنجم در دفتر رهبری

در روزهای گذشته، برخی شایعات و جنجال‌ها در گروه‌های خصوصی پیرامون استخدام یک عدد تجزیه‌طلب نشاندار در یکی از نهادهای حساس منتشر شد. بلاخره ماه هیچگاه پشت ابر نمی‌ماند. شما اگر نام فتح‌الله ذوقی را در گوگل جستجو کنید، چندین مقاله و فیلم از او در کنار افراد سابقه‌دار تجزیه‌طلب یا سایت‌های تجزیه‌طلب اروپا خواهید دید.

سوال این است که آیا حفاظت اطلاعات دفتر رهبری از این موضوع خبر نداشت؟ استخدام و به‌کارگیری جاسوس علی‌اف در معاونت بین‌الملل دفتر رهبری چه اثر سیاسی در آینده در پی خواهد داشت؟

در آینده خواهیم دید. نفوذ در مملکت و درز اطلاعات، همینطور اتفاق می‌افتد.

@JaabeSiyaah

#علی_رضایی

اگر می‌پرسید چرا وضع پانترکیسم، رابطه با باکو و جاسوسی در مملکت این‌قدر وخیم است و از هر گوشه یک هسته جاسوسی پانترکی مثل قارچ رشد می‌کند، پاسخش را در زندگی سرهنگ پاسدار علی رضایی پیدا کنید که سال ۹۷ در قالب گروهکی به نام گامو که مسلح و متهم به جاسوسی بودند، دستگیر شد. این عضو سازمان اطلاعات سپاه به همراه چند عنصر پانترک دیگر، در حال فعالیت، جمع‌آوری اطلاعات حساس و انتقال آن به باکو بودند. هسته‌های نفرت‌پراکن و تجزیه‌طلب را در کل کشور گسترش می‌دادند.

رضایی پس از آزادی از زندان، به کمک دوستان سابقش در ک.گ.ب باکو از ایران خارج شد و به هم‌قطارانش در بیرون مرز پیوست.

همین‌ها هستند که می‌گویند قره‌باغ خاک اسلام است، گزارش غلط در مورد میهن‌دوستان می‌دهند، تحرکات اسرائیل در باکو را تقلیل می‌دهند و اطلاعات را از کشور خارج می‌کنند.

@JaabeSiyaah

غلامرضا امانی که بود؟!

غلامرضا امانی، که از او به عنوان رهبر دوم پان‌ترکیست‌ها نام می‌برند، برادر یکی از اعضای بلندپایه «حراست» دانشگاه تبریز بود. وقتی در اثر تصادف رانندگی در سال ۸۷ فوت کرد، بیش از پانترک‌ها، این حراستی‌ها بودند که در مراسم ختمش حاضر شدند.

چون برادرش خودی بود، دستگاه امنیتی «غلامرضا» را به نزدیک چهرگانی نفوذ داده بود و پس از فرار چهرگانی، امانی به مرد شماره یک گاموح در داخل کشور تبدیل شد. ولی «عامل» چه کسی بود؟ با این روش پس از رفتن چهرگانی، یک بار دیگر نفر اول تشکیلات پانترکی، عامل دستگاه می‌شد. اما مرگش در سانحه رانندگی همه محاسبات و مهندسی‌ها را به باد داد.

@JaabeSiyaah

حسن راشدی، توده‌ای سابق و مخبر ساواک

حسن راشدی، توده‌ای سابق، در زمان شاه از طرف حکومت برای دوره مهندسی مترو به خارج اعزام شد. ساواک ابتدا صلاحیتش را تأیید نکرد، ولی پس از مصاحبه با او، شرط تایید این مأموریت، همکاری با ساواک و انتقال اطلاعات توده‌ای‌ها تعیین شد، به زبان ساده یعنی مخبری.

البته پس از سقوط نظام سابق، همه چیز فراموش شد و فعالیت توده‌ای او ادامه پیدا کرد. حین سقوط شوروی، در ژانویه سیاه (که روس‌ها، جنبش استقلال‌طلبانه جمهوری آذربایجان را سرکوب کرد) اینها در کرج جشن گرفته بود و خوشحال بودند.

زمان گذشت و راشدی، توده‌ای سابق و مخبر ساواک، پانترک شد. اما این بار ارباب جدیدی پیدا کرد و به عنوان مخبر در بین پانترک‌های کرج، با دستگاه امنیتی جدید کار کرد. برای همین است که حاشیه امن دارد و هیچگاه بازداشت نمی‌شود.

@JaabeSiyaah