• هستی شناسی بنیادین • علي نيكوكار •

Description
فلسفه شناخت است
پس همه امور در سایه فلسفه هستند

حکمت را به اهلش عطا می کنیم
چرا که حکمت اهلش را می طلبد

کانال هستی شناسی بنیادین مدخلی برای :
عرفان و حکمت اسلامی،
فلسفه اسلامی،
فلسفه قاره ای،
و مضاف است.
📝PHD in philosophy
ارتباط بانویسنده
@NikookarAli
Advertising
We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 19 hours ago

2 months, 2 weeks ago
***💠*** اخلاق انسان در درجه اول …

💠 اخلاق انسان در درجه اول به وجود متصف است و بعد از آن به علم و سپس به قدرت و اراده و فعل.

برگرفته از ملاصدرا کتاب اسرارالایات ص 244

3 months, 3 weeks ago

♦️مرتبه نفس، حد و علت موجودات خارجی

💠از نظر ملاصدرا، علم از مقوله وجودی است، چراکه انسان ابتدا متناسب با درجه وجودی نفس، هستی یا وجودِ یک معلوم را به طریق حضوری دریافت می کند، سپس بر اساس این ظرفیت وجودی-حضوری که دریافت کرده، ماهیت و آثار خارجی متناسب با آن دریافت وجودی را می بیند.از همین رو هستیِ علم عین ماهیت آن است.

💠لذا حقیقت علم، حضوری است و مانند وجود تعریف شدنی نیست و تنها از آثار آن باید بدان پی برد. به دیگر سخن همانطور که ماهیات تا زمانیکه به زینت وجود آراسته نشوند واقعیت نمی یابند، اشیاء نیز تا زمانیکه علم حضوری به وجودشان نیابیم، امکان شناخت حقیقی آثار خارجی آنها نیست.

💠 به همین دلیل در نظام معرفت شناسانه ملاصدرا، میان ذهن و عین وحدت وجود دارد و تمام موجودات به نسبت افق وجودی نفس انسانی، شناخته می شوند. شناختی که شأنی از شئونات نفس، که همان وجود علمی اشیاء است.

💠بنابراین شناخت حاصل وحدت مرتبه وجود نفس با امر محسوس، یا متخیل یا معقول است که نفس را در طول حیات جسمانی، برزخی و آخرتی شکل می دهد‌.

💠 @fundamentalontology

4 months, 2 weeks ago
***♦️***تجربه، حد زبان و تفکر آدمی

♦️تجربه، حد زبان و تفکر آدمی

قضیه، نمایانگر وضعیت های ممکن در جهان است و صدق به تحقق اموری است که قضیه به آن دلالت می کند. لذا ساختار منطقی زبان می تواند ساختار منطقی جهان را بازتاب دهد. زبان حد تفکر است‌ یعنی، اگر نتوان در مورد وضعیتی سخن گفت باید خاموش ماند.

معنای واژگان کجاست؟ شخصی را تصور کنید که به یک تجربه درونی خود لفظ سین را بنویسد طوری که هر وقت لفظ سین را می بیند آن احساس که معنای سین است در ذهنش بازتولید می شود. اگر در آینده آن فرد با دیدن لفظ سین آن احساس را فراموش کند، پس نمی تواند سین را در معنای درست به کار ببرد و نشانه و معیاری هم برای صحت آن نداریم.

لذا زبان خصوصی محال است و واژگان معنایشان را از کاربردشان نزد عموم به دست می آورند و زبان نظام ثابتی ندارد و روش، زمینه و کاربردهای آن وابسته به بازی های زبانی و شکل های زندگی است.

💠@fundamentalontology

4 months, 3 weeks ago

♦️محدودیت های ذاتی ابژه مانع خودیقینی هگل

خودآگاهی زمانی پدیدار می شود که آگاهی، بازتاب خود را در ابژه هایی که به سمت آن معطوف شده، بازیابد. لذا خودآگاهی، بازتاب خود در دیگری است. با اینکه خودآگاهی برای پدیدار شدن وابسته و نیازمند به ابژه خارجی است اما همین ابژه تهدیدی برای اوست. چراکه ابژه خارجی برای خودآگاهی بیگانه و غیر محسوب می شود.

خودآگاهی در وضعیت آرمانی می خواهد دیگربودگی ابژه خارجی را با همانندسازی با خود، نفی کند و به قول هگل، وحدت و این همانی با خودش حاصل کند. اما این نفی دیگربودگی ابژه خارجی، مستلزم فروپاشی ابژه است و آنگاه خودآگاهی که به دیگربودگی ابژه خارجی وابسته و نیازمند است، بنیاد وجودی خویش را از دست می دهد.

بنابراین خودآگاهی خواهان ابژه ای است که بتوان آن را با همانندسازی نفی و دیگربودگی آن را از میان بردارد، اما خود ابژه فرونپاشد. طبق نظر هگل نتیجه این نزاع یعنی همانندسازی یک سویه خودآگاهی با ابژه یا ابژه با خودآگاهی، مرگ خودیقینی است که هگل در پی اش بود.

به عبارت دیگر، بردگی یکی از طرفین و خدایگان شدن طرف دیگر، یکی مستقل با جوهری ذاتی، دیگری وجودش وابسته به دیگری، اولی خدایگان دومی بنده. جالب اینکه هگل این تعارض را نه با تحول خدایگان بلکه بنده حل می کند. چراکه تاریخ رو به تکامل آزادی و آگاهی است و بنده به جهت تجربه دچار تحول می شود.

?@fundamentalontology

8 months, 1 week ago

♦️کانت و معنایی بین الاذهانی از «واقعیت»

?نیوتن علم را استقرا دانست و کانت برای حل رابطه عین و ذهن آنرا به متافیزیک بسط داد و ادراک را حاصل شهودهای حسی اشیا در قالب زمان ومکان و سپس کنشگری ذهن با مقولات فاهمه دانست وبا تفکیک ساحت شناختی-شهودهای حسی و ناشناختی-خدا،نفس،اختیار وذات پدیدارها، باور دینی و اخلاقی را حفظ کرد.

?‌یعنی کانت قبول دارد که معرفت ما محدود به حسیات است اما حسیات با مداخله و فعالیت ذهن تبدیل به ادراک و معرفت میشوند. به همین دلیل دسترسی به عالم خارج نیست مگر از طریق پدیدارهای حسی که به همین فرایند وارد و با دخالت ذهن شناخته میشود. لذا عالم خارج، خدا، نفس و اختیار غیرقابل شناختند.

?کانت مسئله سوژه و ابژه دکارتی را نه همچون ایده آلیسم مطلق بارکلی، واقع را مجموعه ای تصورها نامید و نه همچون هیوم به پدیدارگرایی حسی که سرآخر به شکاکیت می رسید، قائل شد. بلکه با ایده آلیسم استعلایی، شهودهای حسی به عنوان داده های متکثر و پس از آن ذهن و مقولات فاهمه را عامل تعیین کننده شناخت دانست.

?از همین رو به باور کانت «عینیت» به معنای مستقل بودن از ذهن نیست، بلکه عینی بودن و واقعیت داشتن، محصول پدیدارهایی حسی در قالب صور پیشینی زمان و مکان اند-مرحله تجربه و دخالت مقولات پیشینی ذهن-مرحله فاهمه اند. به تعبیر دیگر بعد از کانت آنچنان که میان فلاسفه غرب و‌ مسلمان لحاظ میشد، عینیت وجود مستقل از ذهن نیست، بلکه عینی بودن یعنی به یک فهم یکسان رسیدن-یعنی معرفت، بین الاذهانی است.

? بنابراین عین مستقل از ذهن نداریم و ذهن همیشه در خصوص هرآنچه قابل ادراک است، حضور‌ دارد. و ذهن نیز آنجا حاضر است که مقابل یک چیز قابل شناخت-عینیت قرار گیرد. پس ذهن بدون عینِ قابل ادراک و عین بدون ذهنی که آن را ادراک کند، محقق نمی شود.
? @fundamentalontology

1 year, 1 month ago

?انسان همیشه دارد در عالم مثال زندگی می کند؛ الان هم که نفس او، چیزی را می بیند و متاثر می شود در حقیقت از آن معلوم بالذات متاثر می شود و آنچه در خارج موجود است معلوم بالعرض است.

پ.ن: عالم مثال یعنی جهان هر آدمی-در جهان بودن

?حکیم ایرانی #ملاصدرا، اسفار اربعه

? @fundamentalontology

1 year, 1 month ago

♦️دکتر عبدالکریمی در مقابل دو جریان به ظاهر مخالف هم!

طبیعی است که بخش از اهالی علم و دانش در‌مورد وضع و آینده کشور ایده آلیست شوند به همین جهت گاهی واقعیت چنان آنها را از آسمان به زمین می کوبد که نسبت آنها با ایده هایشان هم تغییر می کند.

دکتر عبدالکریمی با رویکردی تاریخی و واقع گرایانه تلاش می کند دو جریان ایده آلیست به ظاهر مخالف با هم، اما در رویکرد و نوع مواجهه با مسائل مشترک، را به ابعاد دشوار و کمتر گفته شده وضع کنونی ایران و جهان آگاه کند.

اولاً جریان روشنفکری یعنی بخش عظیمی از دانشگاهیان، اساتید، فعالان سیاسی و فرهنگی، تکنوکرات ها و جریانی از سیاست گزاران و حکمرانان، که گمان می کنند توسعه یافتگی ارادی و دفعی است که صرفاً با تغییر ساختارهای اجتماعی و اقتصادی صورت می گیرد. لذا ساده انگارانه هیچ مانعی غیر از جریان رقیب برای توسعه و پیشرفت ایران نمی بینند. گویی هیچ عامل خارجی وجود ندارد و توسعه تهی از شأن نظری، فکری و فلسفی است که به صورت دفعی، حادث خواهد شد. به همین جهت صرف تقلید و مصرف کالاهای جدید می تواند ما را از عقب ماندگی نجات دهد.

ثانیاً جریان گفتمان انقلاب یعنی بخش عظیمی از حوزویان، بدنه غالب حاکمیت، متفکران دینی و انقلابی، که گمان می کنند می توانند با پرش از وضع کنونی ایران و جهان خارج شوند و الگوی پیشرفت خویش را عملیاتی کنند. بدون توجه به اینکه کجا ایستادند و امکان ها و شرایط کنونی چیست؟

دکتر عبدالکریمی نشانه هایی را از نسبت هر دو جریان با امور جزئی که خود را در مواجهه روشنفکران با بحران های جهانی یا مواجهه گفتمان انقلاب با بحران های داخلی، می یابد و کل را در جزئی می بیند و با دیدن کلی در جزئی، مسئله خودش را بیان می کند. او نه همچون یک فعال سیاسی یا اجتماعی و فرهنگی در جزئیات مشغول می شود و نه همچون یک متفکر برج عاج نشین در کلیات انتزاعی خویش سیر می کند. به همین جهت از هر دو جریان مورد انتقاد و بعضاً هجمه قرار می گیرد.

عبدالکریمی برخلاف بخش عظیمی از روشنفکران، با ظلم جهانی و خارجی نسبت به ایران مقابله می کند و از طرف دیگر مدرنیته را نقد می کند اما برخلاف گفتمان انقلاب نقد را به معنای رها کردن و رهایی از آن نمی بیند، چراکه می داند، نمی توان از جهانی که در آن و با آن هستیم پرش کرد و به جهان آماده ای رفت، بلکه باید از همین نقطه و با «تفکر» نه با میل و آرزو، راهی گشود.

مخالفت با سخنان اخیر دکتر عبدالکریمی، مخالفت با تاریخ جهان است. مخالفتی که معنا و وجهی ندارد، چراکه اساساً عبدالکریمی در موقعیتی «اراده گرایانه» قرار نگرفته تا موضع او را سیاسی تلقی کنیم و آن را خوب یا بد، درست یا نادرست بدانیم.

دکتر عبدالکریمی به خوبی می داند که وضع کنونی جهان و ایران، ایجاد یک‌ ساختمان نیست که با سلیقه و جمع کردن سیمان و آجر و آهن، هر بنایی را بتوان ساخت. او نمی خواهد از موضع دن کیشوت وار وضع کنونی جهان و ایران را نقد یا نفی کند. بلکه می داند توسعه و پیشرفت ایران و حل و فصل بحران های جهانی، راه بسیار صعب و دشواری دارد.

او با کسی بحث سیاسی ندارد، بلکه به روشنفکران گوش زد می کند که با بحران های اخلاقی، حقوق بشر، جنگ، فقر، بی عدالتی، تعارضات و پریشانی‌های حاکم بر جهان دیگر آن خوشبینی‌ها در مورد عدالت، صلح، آزادی و رفاه از چشم‌انداز جهان مدرن که آن را صورت کامل انسان می‌دانستند به کنار رفته. همچنین در مورد مسائل ایران نیز اموری مثل آموزش و پرورش، اقتصاد و فرهنگ، علم و پژوهش، مدیریت و سیاستهای کلان، با تغییرات فوری و ناگهانی اصلاح نمی شود.

در پایان مجدد این نکته را تذکار می دهیم که دکتر عبدالکریمی هیچگاه مواجهه سیاسی با مسائل نداشته، چراکه با موضع گیری مطابق با میل جریان ها مسائل و مشکلات داخلی و خارجی حل و رفع نخواهد شد.

?علی نیکوکار

? @fundamentalontology

We recommend to visit

𝐈𝐍 𝐆𝐎𝐃 𝐖𝐄 𝐓𝐑𝐔𝐒𝐓 🕋

We comply with Telegram's guidelines:

- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community

Join us for market updates, airdrops, and crypto education!

Last updated 1 month ago

[ We are not the first, we try to be the best ]

Last updated 3 months, 2 weeks ago

FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM

ads : @IR_proxi_sale

Last updated 19 hours ago