?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 4 weeks ago
Everything I've ever let go of had claw marks on it.
— David Foster Wallace
تو همین چند وقت گذشته چند میلیون ارز رایج بیمیلی خرج رسیدن به آرزوهای کوچکی کردم که سپیده نزده میلی بهشون ندارم دیگه. اگر این داستان من بود، اینجایی که ایستادهم لابد پایانبندی بود و به سرم میزد یه اپیلوگ بیمزه درباره اهمیت مسیر یا خانواده بنویسم (درسته آقای تورتو؟). جذابیت داستان به مسیریه که برای رسیدن به هدف طی میشه، نه صرف رسیدن. من رسیدم. اما از یک جا به بعد این رسیدنهای کوچکِ در پس رسیدنهای بزرگ، شبیه به انداختن کبریت توی خاکستر آتش کور شدهی زندگی میمونه. یه شعله زرد کوچک کم عمر که شبِ اتاق رو روشن میکنه، اما گرمم نه. وصف این روزهام! پیر شدهم دیگه. نمیخوام برسم اصلا! بزن بغل آقا. وایسا دنیا من میخوام پیاده شم اصلا! همینطوری کال و نارَس بمونم بهتره. تصور کن سریع و خشن 20 هم بیاد. کی میبینه مگه؟
انقدری سطح توقعاتم رو از زندگی پایین آوردم که مطمئن نیستم این مدارا با زندگی به رای خودم بوده، یا که بیخوابی و فیلم دیدن به بهای از دست دادن تایم استراحت موهبتیه که بهم ارزونی شده. آدمهای زندگیم عادت کردهن بعدِ هر بار تلاش ناموفق من برای آروم کردن شون بهم گوشزد کنن که شاید ظرف تحملم گشادتر از مال اونهاست که دووم میارم. من قوی نیستم! فقط با یه دو-دوتا چارتا به این نتیجه رسیدهم که در حال حاضر -مرگ- هزینهی بیشتری داره تا -زندگی-. یک نفر باید داوطلب شه همون اولهای فیلم -اونجا که آرتور فلک داره دفترچهش رو به خانمه نشون میده- سرزده وسط فیلم ظاهر شه، دفترچه رو از دستش بیرون بکشه و بجای Cents توی جمله:
"I hope my death makes more cents than my life."
بنویسه: Sense
چون شما رو نمیدونم آقای جوکر، اما «من امیدوارم که مرگم بیشتر از زندگیم "معنا" بده».
هر دفعه قلم زمین گذاشتم، مدتی طول کشیده تا به خودم یادآوری کنم: اگر در حال احتضار بودم هم، باید شرح مرگ ثبت کنم.
این بازخوانی ترانه دیلن هم پیادهنَوَردی بازگشت به خونه رو سر ظهری قابل تحمل کرد.
چیلدرن ِ زعفران مرغوب و دابل نبات!
زندگی بالا و پایین داره. آدم رو به جایی میرسونه که بگه «اصلا نمینویسم دیگه. راضی شدی؟». این ننوشتن هم اصلا ربطی به سرما و گرما نداره. میشه وسط تابستون یک گوشه برای خودت افتاده باشی، با پتویی که تا گردن بالا کشیدی تا سرمای کولر رو بالانس کنی و کِیفت کوک باشه. یهو لبخند بزنی و بگی «اصلا نمینویسم دیگه. راضی شدی؟». و کیه که ندونه این ننوشتن چه وزنی روی حجم مجسم آدم هوار میکنه! اگه تجربهشو ندارین، آب دستتونه بذارین زمین و همین الآن وسط صحبت با دوستاتون دست بکشین از نوشتن. همینطوری بیمقدمه. پنج دقیقه نگذشته که مرده به حساب میآین! دیگه هم لازم نیس برای کسب توجه -که به حق بیماری فراگیر دنیاست- خودکشی صوری کنین! همین کافیه که ننویسین. به کارت قرمز زندگی ریشخند بزنین و بگین «اصلا نمینویسم دیگه. راضی شدی؟».
تا دیشب، که بعدِ مدتها به دعوت یکی از دوستان پاسخ مثبت دادم. اجرای چندتا قطعهی اینسترومنتال آلبوم -همچنان- منتشر نشده شون بود تو یه کافهی بیش از حد تاریک و کوچیک. دیوارهایی انقدر بههمفشرده که پرانتز بستهای بود، میون جملهی: «خزعبلاتی به اسم (هنر) که این روزها به خوردمون میدن!». روی یکی از صندلیهای وسط پرانتز نشستم و یه اجرای خوب دیدم. فیلم هم گرفتم تازه!
خلاصه که، ایستاده بر سطح زمین و نجات یافته از قعر درازگودال ماریانا: سام هستم! و همهچی قابل تحملتر شده.
We came, we wrote,
we loved, and we left.
Bye.
?? ??? ?? ????? ?
We comply with Telegram's guidelines:
- No financial advice or scams
- Ethical and legal content only
- Respectful community
Join us for market updates, airdrops, and crypto education!
Last updated 10 months, 2 weeks ago
[ We are not the first, we try to be the best ]
Last updated 1 year ago
FAST MTPROTO PROXIES FOR TELEGRAM
ads : @IR_proxi_sale
Last updated 8 months, 4 weeks ago